شناسهٔ خبر: 69065623 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

گفت‌وگو با اولین پدیدآورندگان کتاب کودک فلسطین در ایران؛

۴۰ کتاب کودک قدیمی درباره فلسطین بازنویسی می‌شوند/ انتشار کتاب کودک با نام مستعار برای فرار از دست ساواک

صلاح‌الدین احمد لواسانی گفت: کل تصاویر را با حفظ نشان‌های تصویری کتاب اصلی، به شکلی جدید و نوآورانه و امروزی بازطراحی می‌کنیم که بچه‌های این نسل هم بتوانند ارتباط تصویری خوبی برقرار کنند. تا حالا ۱۶ عنوان آماده شده و ۲۴ عنوان نیز در حال آماده‌شدن است.

صاحب‌خبر -

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مهدی تیموری: نشست «گفت‌وگو با اولین پدیدآورندگان کتاب کودک فلسطین در ایران» با حضور صلاح‌الدین احمد لواسانی، نویسنده، شاعر و نقاش و یکی از اولین نویسندگان و مترجمان داستان کودک با موضوع فلسطین در ایران و محمدمسعود غفاری شریف، نماینده انتشارات انصاریان به کوشش ایبنا برگزار شد.

صلاح‌الدین احمد لواسانی: ماجرای کتاب‌های «قصه‌های کودکان فلسطین» از پاریس شروع شد. یکی از دوستانم را در پاریس دیدم که او با انتشارات دارالافتاء العربیه کار می‌کرد و می‌دانست که من از سال ۱۳۵۲، نویسنده کودک هستم و در حوزه کودک فعالیت می‌کنم. او پیشنهاد داد که یک‌سری از این کتاب‌ها را در اختیار من بگذارد تا در بازگشت به ایران با خود بیاورم. این شد که مجموعه‌ای حدود ۸۰ جلد کتاب از قصه‌های کودکان فلسطینی را که دارالافتاء العربیه و یکی دو ناشر دیگر منتشر کرده بودند به ایران آوردم. انقلاب که شد کتاب بازار زیادی داشت: اما نه کتاب کودکان. در آن زمان صحبتی با آیت‌الله بی‌آزار شیرازی داشتم که از دوستان قدیمی من بود و او گفت که من دارم زندگی پیامبر اسلام را می‌نویسم و به من گفت بیا تولید کتاب‌ها را شروع کن و در اختیار دفتر بگذار. گفت خوب است که اکنون و در این موقعیت، چاپ و منتشر شوند. سال ۱۳۵۹ اولین قرارداد را بستیم و من ابتدا ۱۲ جلدش را بیرون دادم که در سه مجلد چاپ کردند؛ از جمله «خانه‌ای برای کاغذ سفید» و «پسرک مغرور» و به این ترتیب باب انتشار این کتاب‌ها باز شد. بعداً مدتی دفتر نشر به رکود خورد و متوقف شد؛ تا اینکه عباس ملکی مدیرعامل آنجا شد. او به من پیام داد؛ اما من ایران نبودم و در کشور هند بودم؛ چون از سال ۶۷ به بعد من در کشور هند زندگی می‌کردم. او تماس گرفت و از من خواست که ادامه دهم.

من درحقیقت بازآفرینی می‌کنم؛ انتشارات هیچ‌وقت نام مرا به عنوان مترجم نمی‌زد و فقط می‌زد به روایت «بابااحمد». بابااحمد تخلص من از ۱۴ سالگی بوده است. ما حدود ۷۸ عنوان کتاب منتشر کردیم که فکر می‌کنم رکورد فروش کتاب کودک را زد و بسیاری از آن‌ها حتی بیش از ۹۷۰ هزار نسخه منتشر شدند.

محمدمسعود غفاری شریف: من برادرخانم مرحوم محمدتقی انصاریان هستم که هم به نمایندگی از مجموعه انتشارات انصاریان و هم به عنوان کسی که در کودکی و نوجوانی خودم مخاطب این کتاب‌ها بوده‌ام در خدمت‌تان هستم. من شخصاً قبل از انقلاب، اولین‌بار با کلمه فلسطین به واسطه این کتاب‌ها آشنا شدم.

تخصص مرحوم محمدتقی انصاریان در سال‌های قبل از انقلاب در حوزه کتاب‌های اسلامی به زبان خارجی بود. طبیعتاً متناسب با این تخصص و اشتغال و با توجه به اینکه کشور فلسطین هم یک کشور عربی است و مخاطبان او بودند، پرداختن به فرهنگ، کتاب‌ها و نویسندگان فلسطینی نیز جزو برنامه‌های او بود و مرحوم انصاریان آن سال‌ها تولید این کتاب‌ها را دست گرفت. ما بعضی از این کتاب‌ها را در زمان کودکی و قبل از انقلاب مشاهده کرده‌ایم و بعضی از آن‌ها بعد از انقلاب چاپ شده‌اند. وقتی شرایط را می‌بینم و با جامعه امروز مقایسه می‌کنم، واقعاً آن مرحوم در آن زمان خاص قبل از انقلاب و در آن محدودیت‌های سیاسی، مخصوصاً در شهر قم، همین که توانسته‌اند این کتاب‌ها را منتشر کنند و اسم فلسطین را بیاورند و از مظلومیت فلسطین و ظلم اسراییل بگویند، به‌نظرم شجاعت تحسین‌برانگیزی داشته‌اند. او با این کتاب‌ها خیلی ساده توانسته بود برای مخاطب کودک، مظلومیت بچه‌های فلسطینی را روایت کند. این داستان‌ها و عکس‌ها، به‌خصوص مثلاً داستان «کودک فلسطینی» که کودک داستان به ذهنش می‌رسد نارنجک را به بادمجان تشبیه کند و به وسیله آن سربازان اسرائیلی را فراری دهد و نقشی در انتفاضه فلسطین ایفا کند، در آن زمان که ما کودک بودیم خیلی به دل‌مان می‌نشست. اکنون هم که بعد از سال‌ها دوباره آن کتاب را به من دادند، خاطرات کودکی خودم را احیا کرد. واقعاً جا دارد از زحمات این مرد بزرگ و زحمت‌کش که دو سالی است به رحمت خدا رفته است، تقدیر و تشکر صورت بگیرد.

صلاح‌الدین احمد لواسانی: من مدت زیادی نیست که به ایران برگشته‌ام. با مدیرکل ارشاد جلسه‌ای داشتم و او نیز به من آن داستان‌ها را یادآوری کرد. به او گفتم که اتفاقاً ما داریم آن‌ها را بازنویسی می‌کنیم. البته چون خودم اکنون مشغول کارهای دیگری هستم، بازنویسی به عهده پسرم است و درنهایت به نام او نیز منتشر خواهد شد؛ اما تصویرسازی‌اش را خودم انجام می‌دهم. در حقیقت، کل تصاویر را با حفظ نشان‌های تصویری کتاب اصلی، به شکلی جدید و نوآورانه و امروزی بازطراحی می‌کنیم که بچه‌های این نسل هم بتوانند ارتباط تصویری خوبی برقرار کنند. تا حالا ۱۶ عنوان آماده شده و ۲۴ عنوان نیز در حال آماده‌شدن است. البته ما دو قالب را در نظر گرفته‌ایم؛ یکی کتاب‌های کاغذی معمولی و دیگری ابتکاری جدید که ابداع خود من است و ثبت هم شده. برای اولین‌بار یک صنعت، یک هنر و ادبیات ایران را باهم تلفیق کرده و محصول جدیدی ایجاد کرده‌ایم به نام «کتاب‌فرش کودک». یعنی چه؟ یعنی آمده‌ام داستان‌های کودکان را به‌جای آنکه روی کاغذ چاپ کنم، روی فرش انجام داده‌ام. من خودم به‌جز «قصه‌های کودکان فلسطین»، حدود ۲۵۰ عنوان قصه و حدود ۱۵۰ ترانه کودکانه دارم. البته همزمان با کمک شاگردانی که در ایران دارم، این‌ها را به شکل نمایش‌های رادیویی یا قصه‌گویی و انیمیشن نیز تولید می‌کنیم. بعضی‌ها هم از جمله برخی قصه‌های کودکان فلسطین تبدیل به کتاب‌فرش شده‌اند. به این صورت که تصویر روی فرش و متن، پشت فرش چاپ شده است. همچنین در مرحله بعدی ما کتاب‌فرش را با اضافه‌کردن بارکد، هوشمند کرده‌ایم. برای مثال اگر اکنون با گوشی همراه آن بارکد را اسکن کنید، می‌توانید فیلم زندگی یک ساعت‌ونیمه حضرت موسی (ع) را ببینید.

بچه‌های امروز دیگر کتاب دست‌شان نمی‌گیرند؛ بلکه گوشی همراه در دست‌شان هست؛ بنابراین من به این فکر کردم که برای علاقه‌مند کردن آن‌ها به کتاب‌خواندن چه باید کرد. من امروز بیشتر از ۶ عنوان از کتاب‌های قدیمی و سنتی خودم را که شاید ده‌ها میلیون نسخه از آن‌ها چاپ و منتشر شده، ندارم. البته همان‌ها هم آسیب‌دیده و پاره‌پاره هستند و درواقع، دوستانم از سراسر ایران جمع کرده و برای من فرستاده‌اند. بنابراین ما گفتیم بهتر است کاری کنیم که این آثار مانا شوند و آن‌ها را در قالب کتاب‌فرش تولید کردیم. البته فعلاً این نمونه‌های کتاب‌فرش را برای نمایشگاه قرآن زده‌ایم؛ اما تمام قصه‌ها و ترانه‌های خودم به همین ترتیب دارد روی فرش منتشر می‌شود. ما تمام ۳۰ جزء قرآن را به صورت کتاب‌فرش درآورده‌ایم‌. مثلاً فقط و فقط با دوربین گوشی و بدون نیاز به هیچ نرم‌افزار یا پلتفرمی، بلافاصله با گرفتن دوربین روی بارکد، پادکست خود ما در «رادیو شما» باز می‌شود. ما یک پادکست داریم که شاگردان و هنرجویان برای آن برنامه‌سازی و گویندگی می‌کنند و همه برنامه‌ها در آنجا بارگذاری می‌شود. این قصه‌ها نیز روی پادکست اجرا شده است و ما اجرای رادیویی و صوتی و حتی ویدیویی‌اش را گذاشته‌ایم. همچنین ما حتی به سفارش سوییسی‌ها به زبان و تصویر خود آن‌ها نیز کتاب‌فرش تولید کرده‌ایم و اکنون مشتری‌های زیادی از کویت و امارات و قطر نیز برای این کتاب‌فرش‌ها وجود دارد. البته آن‌ها بیشتر این کتاب‌ها را به صورت ابریشمی می‌خواهند و الان داریم روی نسخه ابریشمی‌اش کار می‌کنیم. من هر سال به نمایشگاه فرانکفورت دعوت می‌شوم و آنجا مهمان هستم. من دوستان زیادی در آلمان، سوییس، انگلیس و هند دارم که سال‌ها با آن‌ها کار کرده‌ام. آن‌ها مشتاقانه منتظر هستند که نمونه اولیه را مانند آنچه که برای سوییسی‌ها زده‌ایم، برای آن‌ها نیز ارسال کنیم. همچنین درباره استفاده از قالب انیمیشن نیز، چون یک شرکت ایرانی قبلاً درباره پیامبران انیمیشن ساخته بود، ما با آن‌ها قرارداد امضا کردیم که از آثار آن‌ها استفاده کنیم؛ اما درواقع پلتفرم خودِ آن‌ها را به مخاطبان معرفی کنیم؛ یعنی وقتی مخاطبان برای تماشا می‌روند، برنامه آپارات مؤسسه اصلی تولیدکننده انیمیشن برایشان باز می‌شود. درواقع ما هم از قالب فرش ایرانی و هم از قالب‌های تکنولوژی مدرن در کارهایمان استفاده کرده‌ایم.

محمدمسعود غفاری شریف: در گذشته داستان‌های زیادی درباره فلسطین کار شده است؛ مثلاً داستان «کوچولوی فلسطینی» که در آن بچه‌ها تصمیم می‌گیرند به اصطلاح نقشه عملیاتی علیه سربازهای اسرائیلی پیاده کنند و چند گروه می‌شوند. همراه با بزرگ‌ترهایشان که شب‌ها می‌رفتند و عملیات انجام می‌دادند، بچه‌ها هم شیطنت‌های بچگی خود را در قالب اذیت اسرائیلی‌ها و عقب‌انداختن برنامه‌هایشان و تخریب وسایل آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کردند و خلاصه، این داستان شیطنت‌های بچگی آن‌ها را توصیف کرده است. همچنین «خانه فلسطینی» نیز یکی دیگر از آن داستان‌هاست که به صورتی خلاقانه برای بچه‌ها از این گفته است که حتی همه انواع حیوانات هم برای خودشان خانه‌ای دارند که در آن آرامش را تجربه می‌کنند؛ اما بچه‌های فلسطین خانه‌ای از خود ندارند و آواره هستند. «قصه فلسطینی» هم یکی دیگر از آن‌هاست که یک تاریخچه به زبان کودکانه درباره ورود صهیونیست‌ها به سرزمین فلسطین و مصادره زمین‌های فلسطینی‌ها به کمک انگلیسی‌هاست؛ درواقع به نوعی یک روایت تاریخی به زبان کودکانه است. یک نمونه دیگر هم که قبلاً اشاره شد، داستان «کودک فلسطینی» است که می‌آید شباهت بادمجان و نارنجک را تبدیل به یک داستان می‌کند که در آن بچه‌ها می‌روند و سربازان اسرائیلی را می‌ترسانند و دور می‌کنند که بسیار هم داستان پرهیجان و جذابی است. نکته جالب این است که تصویرگری این مجموعه قصه‌ها را محمدرضا شریفی‌نیا انجام داده است. او در ابتدای انقلاب طلبه بوده و با مرحوم انصاریان آشنایی داشته است. در آن زمان شریفی‌نیا هم نویسنده بوده و هم تصویرگری می‌کرده است. یکی دیگر هم داستان «گامبو و بچه‌های نترس» است که آن هم ضدظلم است و البته بدون اینکه مستقیماً به فلسطین اشاره کند، درباره مبارزه با ظلم و چگونگی تضعیف ظالم است؛ این آثار به نام ابوحامد منتشر شده است. درواقع مرحوم انصاریان از آنجایی که نام پسرش حامد است، برای اینکه شناخته نشود و ساواک او را دستگیر نکند، نام مستعار «ابوحامد» را روی خودش گذاشته بود.