با این حال، تولید در کشور ما با موانع متعددی روبهروست و بنگاههای تولیدی تنها با کمتر از ۶۰ درصد ظرفیت خود فعالیت میکنند. بهرهبرداری کامل از این ظرفیت میتواند ثمرات زیادی برای کشور به همراه داشته باشد. برای بررسی موانع تولید و دلایل عدم رونق آن در ایران، گفتوگویی با سیدجواد حسینیکیا، نایب رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس انجام دادهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
رشد تولید در اقتصاد وافزایش ثروت جامعه نقش بسیار مهمی دارد. طی یک دهه گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی سالهای زیادی را به نام تولید و در جهت رشد آن نامگذاری کردهاند و امسال هم به نام «رونق تولید با مشارکت مردم» نامگذاری شده، چقدر به سمت رشد تولید حرکت کردیم و چرا هنوز تولید با چالشهایی مواجه است؟
رونق تولید در کشور به کاهش نرخ بیکاری کمک میکند و باعث میشود سرمایهها و نقدینگی بهجای اینکه وارد فضای دلالی شود، به سمت فعالیتهای مولد اقتصادی و تولیدی هدایت گردد. رشد تولید، رشد صادرات را بهدنبال دارد و کمک میکند تا در بازارهای جهانی حضور پررنگتری داشته باشیم و منابع ارزی مناسبی در اختیار کشور قرار بگیرد. به نظرم حرکت به سمت رونق تولید و رشد آن پرشتاب نیست و علتهای مختلفی دارد که مهمترین آن این است که بانکها منابع را به سمت تولید و اقتصاد مولد نمیبرند، درحالیکه براساس قانون برنامه ششم و هفتم توسعه باید ۴۰درصد منابع را به سمت تولید هدایت کنند که این موضوع رخ نمیدهد.
نکته دوم به ناترازی انرژی مربوط میشود که به تولید ضربه میزند. این ناترازی، تولید را بهشدت آسیبپذیر کرده است. موضوع این است که وقتی ناترازی وجود دارد، عدم تعادل در بازار داخلی به عرضه صادرات منجر میشود. به عبارت دیگر، با توجه به وضعیت کنونی تولید، بهسختی موفق به یافتن بازارهای صادراتی میشویم. زمانی که باید صادرات را انجام دهیم تا ارزشافزوده بیشتری کسب کنیم، بهدلیل نیاز داخلی ناچاریم کالای تولیدشده را در بازارهای داخلی عرضه کنیم و به این ترتیب، کالایی برای صادرات باقی نمیماند. این موضوع مانع از تحقق رشد و شکوفایی تولید خواهد شد.
همچنین بخشی از تولید در کشور بهدلیل عدم دانشبنیان بودن، آسیبپذیر شده است. موضوع دیگر پیشیگرفتن رشد استهلاک بر سرمایهگذاری است که برای تولید در کشور زنگخطر محسوب میشود. مواردی را که عنوان کردم به تولید لطمه میزند و آن را آسیبپذیرتر کرده است.
آیا بانکها مخرب اقتصاد و مانع تولید هستند؟
اینکه بانکها را مخرب بدانیم صحیح و درست نیست، ولی در بخشهایی ورود بانکها مشکلاتی را برای اقتصاد و تولید ایجاد کرده است. بنابراین باید با بانکهای متخلف برخورد کرد.
راهکار چیست و باید چه کاری انجام دهیم تا تولید در کشور رونق بگیرد؟
گام نخست این است که بانکها وارد میدان شوند و بهجای بنگاهداری به سمت بانکداری بروند و منابع را به سمت تولید هدایت کنند. گام دوم کاهش نرخ سود بانکی است تا مردم سرمایههای خود را به سمت تولید ببرند، زیرا وقتی سود بانکی بدون ریسک بالا و بدون زحمت است، مردم ترجیح میدهند سرمایه خودشان را در بانکها سپردهگذاری کنند.
گام سوم این است که با همراهی دولت موانع تولید را برداریم. بخشی از موانع تولید داخلی است و به آییننامهها و مقررات مربوط میشود که باید آنها را برطرف کرد. همچنین باید برای تولید مشوقهایی در نظر گرفت. مثلا اگر سود بانکها را افزایش میدهیم در مقابل برای تولید و رونق آن بستههایی پیشبینی کنیم تا تولید سودآور شود. این موارد میتواند به تولید کمک کند و مشکلات آن را کاهش دهد.
بارها کارشناسان وخود مجلس برای رونق تولیدراهکارها و موانع را عنوان کردند. چرا تاکنون این راهکارها اجرایی نشده است؟
علت ومشکل اینجاست که در عرصه تولید یک نفر تصمیمگیر نیست. چون دستگاههای متناظر و مختلفی در زمینه تولید وجود دارند که هرکدام به نوبه خود نقشآفرین هستند. از سوی دیگر مشاهده میکنیم که در بحرانها و مشکلات هم کسی پاسخگو نیست.
منظور شما این است که به یک فرمانده اقتصادی نیازمندیم؟
فرمانده اقتصادی جدی و واحدی که حرف او مطاع و در حکم ولیامر باشد تا توسط وزارتخانهها اجرایی شود. این نوع فرمانده اقتصادی میخواهیم. قاعده این است که معاون اول، فرمانده اقتصادی باشد و اگر در جایی دستوری داد و مثلا گفت ۴۰درصد منابع بانکها به سمت تولید برود، دیگر کسی از این موضوع سرپیچی نکند، یا اینکه اگر عنوان کرد بدهی این واحدهای تولیدی استمهال شود، بانک از راههای دیگر کار خودش را انجام ندهد. امروز بخشنامههای خلقالساعه یکی از مشکلات بخش تولید است و اگر فرمانده اقتصادی دستور حذف آن را داد کسی مانع و مخالف آن نباشد. فرماندهی میخواهیم که وقتی رانتها را از بین میبرد و صدای کسی بلند میشود مشکلی بهوجود نیاید و بتواند کارش را انجام دهد.
الان فرمانده اقتصادی داریم؟
به این تعبیری که عنوان کردم، فرمانده اقتصادی نداریم. البته در گذشته هم اینچنین بوده و فرمانده اقتصادی به معنای کامل وجود نداشته است. فرمانده اقتصادی یعنی اگر مسئولی از اجرای دستور او تمرد کرد، بتواند آن را عزل و جابهجا کند.
برخی کارشناسان، شبهدولتیها را یکی از مشکلات سر راه رونق تولید و ورود بخش خصوصی عنوان میکنند، ارزیابی و نظر شما چیست؟
به نظر من، وضعیت فعلی تا حدی به همین نکته مربوط میشود. اگر یک فرمانده اقتصادی واحد وجود داشته باشد، میتواند تکلیف خصولتیها، بخش خصوصی و بخش دولتی را مشخص کرده و هرکدام را در جای خود قرار دهد. بهطورکلی، در تولید کالاهای راهبردی، حضور دولتیها ضروری است و باید در این حوزه پرچمدار باشند. درعینحال، بخش خصوصی نیز باید قادر باشد تا سرمایهگذاری کند و به عرصه اقتصادی و تولید وارد شود و از تمام ظرفیتهای خود بهرهبرداری کند. البته نمیتوان گفت خصولتیها مانع رشد تولید میشوند و آنها هم در حال فعالیت هستند؛ اما ایراد این است که هرچه هزینه تولیدشان شود، برای آنها مهم نیست و تلاشی برای کاهش قیمت تمامشده تولید و افزایش بهرهوری نمیکنند و ممکن است ضرر بدهند.
شما به رانتها اشاره کردید و برخی این رانتها در اقتصاد ایران را یکی از موانع رشد تولید میدانند. آیا چنین است؟
این موضوع ممکن است درست باشد، اما راهکار قانونی وجود دارد و آن اجرای کامل سامانه جامع تجارت است. اگر این سامانه بهصورت کامل راهاندازی شود بخش عمدهای از این رانتها و امضاهای طلایی برچیده خواهد شد و این یکی از الزامات قانونی است. سامانه جامع تجارت سبب شفافیت میشود. بنابراین باید با دستگاه متخلف در این زمینه برخورد شود.
کلید طلایی جلب مشارکت مردم
شعار امسال بر مشارکت مردم تاکید کرده است و میتوان پولهای راکد و سرمایهها را به سمت رونق تولید و افزایش مشارکت اقتصادی سوق داد. سیدجواد حسینیکیا، نایبرئیس کمیسیون صنایع دراینباره میگوید: کلید طلایی جلب مشارکت مردم، اعتمادسازی از سوی دولت است تا مردم سرمایه و نقدینگی خود را به سمت بخش تولید سوق دهند. ورود این سرمایهها به بخش تولید نهتنها به رونق اقتصاد کمک میکند، بلکه باعث میشود سرمایههای سرگردان دیگر به سمت فعالیتهای واسطهگری و سایر بازارها مانند ارز، طلا، خودرو و... نرود و موجب التهاب در این بازارها نشود. به نظرم برای اینکه تولید رونق بگیرد گام اول همان موضوع بانکهاست که دولت بتواند آنها را کنترل کند و منابع به سمت تولید سوق یابد. گام دوم اعتمادسازی است تا نقدینگی مردم به سمت تولید و اشتغال سوق پیدا کند. اینها کلیدیترین عواملی است که میتواند این هدف را محقق کند.
رشد تولید در اقتصاد وافزایش ثروت جامعه نقش بسیار مهمی دارد. طی یک دهه گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی سالهای زیادی را به نام تولید و در جهت رشد آن نامگذاری کردهاند و امسال هم به نام «رونق تولید با مشارکت مردم» نامگذاری شده، چقدر به سمت رشد تولید حرکت کردیم و چرا هنوز تولید با چالشهایی مواجه است؟
رونق تولید در کشور به کاهش نرخ بیکاری کمک میکند و باعث میشود سرمایهها و نقدینگی بهجای اینکه وارد فضای دلالی شود، به سمت فعالیتهای مولد اقتصادی و تولیدی هدایت گردد. رشد تولید، رشد صادرات را بهدنبال دارد و کمک میکند تا در بازارهای جهانی حضور پررنگتری داشته باشیم و منابع ارزی مناسبی در اختیار کشور قرار بگیرد. به نظرم حرکت به سمت رونق تولید و رشد آن پرشتاب نیست و علتهای مختلفی دارد که مهمترین آن این است که بانکها منابع را به سمت تولید و اقتصاد مولد نمیبرند، درحالیکه براساس قانون برنامه ششم و هفتم توسعه باید ۴۰درصد منابع را به سمت تولید هدایت کنند که این موضوع رخ نمیدهد.
نکته دوم به ناترازی انرژی مربوط میشود که به تولید ضربه میزند. این ناترازی، تولید را بهشدت آسیبپذیر کرده است. موضوع این است که وقتی ناترازی وجود دارد، عدم تعادل در بازار داخلی به عرضه صادرات منجر میشود. به عبارت دیگر، با توجه به وضعیت کنونی تولید، بهسختی موفق به یافتن بازارهای صادراتی میشویم. زمانی که باید صادرات را انجام دهیم تا ارزشافزوده بیشتری کسب کنیم، بهدلیل نیاز داخلی ناچاریم کالای تولیدشده را در بازارهای داخلی عرضه کنیم و به این ترتیب، کالایی برای صادرات باقی نمیماند. این موضوع مانع از تحقق رشد و شکوفایی تولید خواهد شد.
همچنین بخشی از تولید در کشور بهدلیل عدم دانشبنیان بودن، آسیبپذیر شده است. موضوع دیگر پیشیگرفتن رشد استهلاک بر سرمایهگذاری است که برای تولید در کشور زنگخطر محسوب میشود. مواردی را که عنوان کردم به تولید لطمه میزند و آن را آسیبپذیرتر کرده است.
آیا بانکها مخرب اقتصاد و مانع تولید هستند؟
اینکه بانکها را مخرب بدانیم صحیح و درست نیست، ولی در بخشهایی ورود بانکها مشکلاتی را برای اقتصاد و تولید ایجاد کرده است. بنابراین باید با بانکهای متخلف برخورد کرد.
راهکار چیست و باید چه کاری انجام دهیم تا تولید در کشور رونق بگیرد؟
گام نخست این است که بانکها وارد میدان شوند و بهجای بنگاهداری به سمت بانکداری بروند و منابع را به سمت تولید هدایت کنند. گام دوم کاهش نرخ سود بانکی است تا مردم سرمایههای خود را به سمت تولید ببرند، زیرا وقتی سود بانکی بدون ریسک بالا و بدون زحمت است، مردم ترجیح میدهند سرمایه خودشان را در بانکها سپردهگذاری کنند.
گام سوم این است که با همراهی دولت موانع تولید را برداریم. بخشی از موانع تولید داخلی است و به آییننامهها و مقررات مربوط میشود که باید آنها را برطرف کرد. همچنین باید برای تولید مشوقهایی در نظر گرفت. مثلا اگر سود بانکها را افزایش میدهیم در مقابل برای تولید و رونق آن بستههایی پیشبینی کنیم تا تولید سودآور شود. این موارد میتواند به تولید کمک کند و مشکلات آن را کاهش دهد.
بارها کارشناسان وخود مجلس برای رونق تولیدراهکارها و موانع را عنوان کردند. چرا تاکنون این راهکارها اجرایی نشده است؟
علت ومشکل اینجاست که در عرصه تولید یک نفر تصمیمگیر نیست. چون دستگاههای متناظر و مختلفی در زمینه تولید وجود دارند که هرکدام به نوبه خود نقشآفرین هستند. از سوی دیگر مشاهده میکنیم که در بحرانها و مشکلات هم کسی پاسخگو نیست.
منظور شما این است که به یک فرمانده اقتصادی نیازمندیم؟
فرمانده اقتصادی جدی و واحدی که حرف او مطاع و در حکم ولیامر باشد تا توسط وزارتخانهها اجرایی شود. این نوع فرمانده اقتصادی میخواهیم. قاعده این است که معاون اول، فرمانده اقتصادی باشد و اگر در جایی دستوری داد و مثلا گفت ۴۰درصد منابع بانکها به سمت تولید برود، دیگر کسی از این موضوع سرپیچی نکند، یا اینکه اگر عنوان کرد بدهی این واحدهای تولیدی استمهال شود، بانک از راههای دیگر کار خودش را انجام ندهد. امروز بخشنامههای خلقالساعه یکی از مشکلات بخش تولید است و اگر فرمانده اقتصادی دستور حذف آن را داد کسی مانع و مخالف آن نباشد. فرماندهی میخواهیم که وقتی رانتها را از بین میبرد و صدای کسی بلند میشود مشکلی بهوجود نیاید و بتواند کارش را انجام دهد.
الان فرمانده اقتصادی داریم؟
به این تعبیری که عنوان کردم، فرمانده اقتصادی نداریم. البته در گذشته هم اینچنین بوده و فرمانده اقتصادی به معنای کامل وجود نداشته است. فرمانده اقتصادی یعنی اگر مسئولی از اجرای دستور او تمرد کرد، بتواند آن را عزل و جابهجا کند.
برخی کارشناسان، شبهدولتیها را یکی از مشکلات سر راه رونق تولید و ورود بخش خصوصی عنوان میکنند، ارزیابی و نظر شما چیست؟
به نظر من، وضعیت فعلی تا حدی به همین نکته مربوط میشود. اگر یک فرمانده اقتصادی واحد وجود داشته باشد، میتواند تکلیف خصولتیها، بخش خصوصی و بخش دولتی را مشخص کرده و هرکدام را در جای خود قرار دهد. بهطورکلی، در تولید کالاهای راهبردی، حضور دولتیها ضروری است و باید در این حوزه پرچمدار باشند. درعینحال، بخش خصوصی نیز باید قادر باشد تا سرمایهگذاری کند و به عرصه اقتصادی و تولید وارد شود و از تمام ظرفیتهای خود بهرهبرداری کند. البته نمیتوان گفت خصولتیها مانع رشد تولید میشوند و آنها هم در حال فعالیت هستند؛ اما ایراد این است که هرچه هزینه تولیدشان شود، برای آنها مهم نیست و تلاشی برای کاهش قیمت تمامشده تولید و افزایش بهرهوری نمیکنند و ممکن است ضرر بدهند.
شما به رانتها اشاره کردید و برخی این رانتها در اقتصاد ایران را یکی از موانع رشد تولید میدانند. آیا چنین است؟
این موضوع ممکن است درست باشد، اما راهکار قانونی وجود دارد و آن اجرای کامل سامانه جامع تجارت است. اگر این سامانه بهصورت کامل راهاندازی شود بخش عمدهای از این رانتها و امضاهای طلایی برچیده خواهد شد و این یکی از الزامات قانونی است. سامانه جامع تجارت سبب شفافیت میشود. بنابراین باید با دستگاه متخلف در این زمینه برخورد شود.
کلید طلایی جلب مشارکت مردم
شعار امسال بر مشارکت مردم تاکید کرده است و میتوان پولهای راکد و سرمایهها را به سمت رونق تولید و افزایش مشارکت اقتصادی سوق داد. سیدجواد حسینیکیا، نایبرئیس کمیسیون صنایع دراینباره میگوید: کلید طلایی جلب مشارکت مردم، اعتمادسازی از سوی دولت است تا مردم سرمایه و نقدینگی خود را به سمت بخش تولید سوق دهند. ورود این سرمایهها به بخش تولید نهتنها به رونق اقتصاد کمک میکند، بلکه باعث میشود سرمایههای سرگردان دیگر به سمت فعالیتهای واسطهگری و سایر بازارها مانند ارز، طلا، خودرو و... نرود و موجب التهاب در این بازارها نشود. به نظرم برای اینکه تولید رونق بگیرد گام اول همان موضوع بانکهاست که دولت بتواند آنها را کنترل کند و منابع به سمت تولید سوق یابد. گام دوم اعتمادسازی است تا نقدینگی مردم به سمت تولید و اشتغال سوق پیدا کند. اینها کلیدیترین عواملی است که میتواند این هدف را محقق کند.
نظر شما