سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: در دنیای امروز که کودکان بهطور فزایندهای با چالشها و بحرانهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی روبهرو هستند، نقش والدین در شکلدهی به آیندهای امنتر و آرامتر برای فرزندانشان اهمیت بیشتری پیدا کرده است. هفته ملی کودک، با شعار «برای کودکان، برای آینده» فرصتی است تا والدین، مربیان و تمام دستاندرکاران حوزه کودک به بررسی و تأمل در این موضوع بپردازند. حامد علامتی، مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در نشست رسانهای ویژهبرنامههای این هفته که شنبه (۱۴ مهرماه) در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد، به اهمیت خانواده در کنار کودکان اشاره کرده و گفت: «مخاطبان ما کودکان، مربیان و مروجان هستند؛ اما نمیتوانیم از نقش والدین غافل شویم.».
شیما قبا، روانشناس فعال در حوزه کودک و والدین، در گفتوگو با ایبنا به بررسی چالشها و فرصتهای موجود برای تحقق شعار «برای خانواده کودکان، برای آیندهای امنتر و آرامتر» پرداخت. همچنین او کتابهایی را معرفی کرد که میتوانند به تقویت روابط خانوادگی کمک کنند و والدین را در مسیر این شعار یاری دهند. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
- به نظر شما، نقش والدین در ایجاد آینده امنتر و آرامتر برای فرزندانشان چیست و چگونه میتوانند این نقش را ایفا کنند؟
والدین اولین کسانیاند که کودک آنها را میشناسد. به مرور زمان کودک شروع به شناخت اطراف خود و دنیا میکند و از منظر والدین دنیا را هم میشناسد. اگر مادر و پدر در سالهای اولیه پاسخگوی نیازهای کودک باشند و فضایی امن را برایش ایجاد کنند، همین احساس امنیت به دنیای اطراف هم در کودک شکل میگیرد؛ اما اگر والدین نیازهای جسمی و روانی کودک را به درستی و در زمان لازم پاسخ ندهند، دلبستگی ایمن در کودک شکل نمیگیرد و این احساس نداشتن امنیت به دنیای اطرافش هم کشیده میشود. در نتیجه ما با کودکی مواجه خواهیم بود که اعتمادی به دنیای پیرامونش ندارد.
- شعار هفته ملی کودک «برای کودکان، برای آینده» است؛ این شعار برای شما به عنوان یک مادر و روانشناس فعال در حوزه کودک و والدین چه معنایی دارد؟ از نگاه شما چگونه میتوانیم این شعار را در زندگی روزمره و تعامل با کودکان به کار ببریم؟
کودکان امروز، بزرگسالان فردا هستند و ما اگر بتوانیم کودکانی سالم داشته باشیم در حقیقت آینده سالمی خواهیم داشت. در جایگاه والد، ساختن تعاملی مثبت با کودک میتواند نقش پررنگی در تربیت و آینده او داشته باشد. این مادر و پدر در عین حال که در دسترس کودکاند، به او فرصت رشد هم میدهند. پرورش مهارتهایی مثل مسئولیتپذیری، استقلال، حلمسئله، همدلی و… در بستر امن خانواده شکل میگیرد و کودکانی که مجهز به این مهارتها باشند، قطعاً در مواجهه با دنیای پیشبینیناپذیر، موفقتر هستند و سلامت روان بهتری خواهند داشت.
- کتابهای کودک و ادبیات کودک چه نقشی در شکلگیری شخصیت و آینده کودکان دارند؟ شما به عنوان روانشناس کودک نقش استفاده از ادبیات کودک برای تقویت امنیت عاطفی میان والدین و فرزندان و ایجاد آیندهای امنتر و آرامتر برای آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من کتابها معجزه نمیکنند و نقش درمانی ندارند؛ اما در کنار باقی موارد میتوانند تسهیلگر در فرزندپروری و حتی درمان باشند. امروزه خوشبختانه کتابهای خوبی در بازار وجود دارند که ما در جایگاه والد و حتی روانشناس میتوانیم از آنها استفاده کنیم. انتخاب کتاب مناسب برای کودک بسیار اهمیت دارد؛ کتابی که ترس را به کودک القا نکند و متناسب با سن او باشد. والدین میتوانند با خواندن کتابها و صحبت درباره محتوای آنها، زمان والد-فرزندی خوب و باکیفیتی بسازند. از سوی دیگر کتابخواندن باعث میشود کودک همدلتر شود؛ چرا که در هر کتابی خود را به جای یکی از شخصیتها میبیند و از زاویهدید او به دنیا مینگرد. مهارت همدلی مهارتی است که دنیا برای حال بهتر به آن نیاز دارد.
- برایمان بگویید که خانوادهها چطور میتوانند با همخوانی کتابهای کودک، ارتباطات میان خود و کودکانشان را تقویت کنند و از آن برای رابطه و تعامل مثبت میان خود و کودکان استفاده کنند؟ شما در صفحه خود، در فضای مجازی، کتابهای کودک را بررسی و ضمن معرفی آنها، دستاوردی را که خواندن هرکدام از این کتابها برای والدین و کودکان دارند بیان میکنید. لطفاً به انتخاب خودتان یک یا چند کتاب کودک را که به تقویت روابط میان والدین و کودکان کمک میکند به مخاطبان معرفی کنید.
اگر خودِ والدین علاقهمند به کتاب باشند قطعاً با حال خوبی کتابخوانی میکنند و این کتابخواندن میتواند تبدیل به زمان کیفی نه کمّی با فرزندشان شود. برای کودکان نوپا مجموعه کتابهای «بغل میخوام بوس میخوام»، مجموعهکتابهای «بیا بغلم» را پیشنهاد میکنم و برای کودکان بزرگتر پیشنهاد من «دستی که بوسه میزند»، «طناب نامرئی»، «هیچکس را در دنیا به اندازه تو دوست ندارم»، «خانه من دنیای ما»، «یک دنیا دایره»، «آنچه باهم میسازیم» و «یک بوس کوچولو همهچیز را عوض میکند» است.
- چند کتاب فرزندپروری را نیز که به عنوان منبع آموزشی مؤثر میتواند به تحقق شعار «برای خانواده کودکان، برای خانوادهای امنتر و آرامتر» والدین را یاری کند معرفی کنید.
آثاری مانند «بچههایمان به ما چه میآموزند؟»، «کودک، خانواده، انسان» و «تربیت بدون قشقرق».
- معمولاً این والدین هستند که اصرار دارند کودکان را تغییر دهند تا آیندهای بهتر برایشان ساخته شود؛ اما گاهی این کودکان نیستند که باید تغییر کنند بلکه والدین هستند که باید با ایجاد تغییر در نگرش یا اعمال خودشان، آیندهای بهتر را برای کودک رقم بزنند. شما به عنوان روانشناس کودک، چه توصیههایی برای والدین دارید تا از طریق تعاملات صحیح روزمره، آیندهای امنتر و آرامتر را برای آنان رقم بزنند؟
در حوزه روانشناسی کودک، براساس پژوهشهای انجامشده و با تجربه شخصی به این موضوع رسیدهام که در بسیاری موارد در مشکلاتی که کودکان دارند چیزی که باید تغییر کند کودک نیست؛ بلکه والدین و بستری است که کودک در آن رشد میکند. با اصلاح فرزندپروری و شرایطی که کودک در آن بزرگ میشود، بیشتر اوقات شاهد این موضوع هستیم که رفتارهای نامطلوب کودک کاهش یافته و به تعادلی که میخواهیم میرسد. والدین در سلامت روان فرزندانشان نقش بسیار پراهمیتی دارند و متأسفانه بیشتر والدین آموزشی برای فرزندپروری نداشتهاند. کودکی که والدینش تعامل مثبتی با او دارند و در فضایی مملو از عشق بیقیدوشرط زندگی میکند قطعاً متفاوت از کودکی است که رابطه مثبتی را با والدینش تجربه نکرده و مدام با تشویق و تنبیه آنها روبهروست.
- در شرایط فعلی جامعه و جهان، متأسفانه کودکان به طور دائم در معرض اخبار ناگوار قرار دارند. از آنجایی که کودکان خود به صورت مستقیم با رسانهها ارتباطی ندارند و از طریق گفتوگوهای بزرگترها و شرایط خانه و جامعه در معرض این اخبار و اضطرابهای ناشی از آن قرار میگیرند، چه توصیهای برای والدین برای حفظ امنیت روانی کودکان دارید و به نظر شما والدین چگونه میتوانند بر این چالشها غلبه کنند؟
در اولین مرحله، والدین باید تلاش کنند استرس و اضطراب خود را مدیریت کنند تا ناخواسته احساس اضطراب را به کودکشان منتقل نکنند. همین اضطراب و حال بدِ والدین باعث میشود آستانه تحملشان در برابر رفتارهای فرزندشان کم شود و برخوردی داشته باشند که پیش از این نداشتند و کودک پیش از دبستان به خاطر اینکه ویژگی خودمرکزبینی دارد، حال بد والدین را به خود نسبت میدهد و احساس میکند مقصر حال بد آنها خودش و رفتارهایش است. در مرحله دوم باید تلاش کرد در حضور کودکان، مخصوصاً کودکان پیش از دبستان که تنها منبع اطلاعاتیشان ما هستیم، اخبار را دنبال نکنیم و درباره شرایط استرسزای جامعه صحبتی نداشته باشیم؛ چرا که کودکان دارای دیدی عینی به اطرافاند و زمانی که مثلاً درباره جنگ صحبت میکنیم آنها فکر میکنند همین الان در وسط جنگ هستیم و هر لحظه ممکن است آسیب ببینیم. این ترسهایی که نامتناسب با کودکاند به مرور زمان باعث ایجاد اضطراب در او میشوند.
- نکته ناگفتهای مانده است؟
والدین امروزه با چالشهای بسیاری روبهرو هستند و خود آنها نیز به حمایت اطرافیان و جامعه نیاز دارند. امیدوارم شرایط جامعه به سمتی حرکت کند که قرار و آرامش والدین بیشتر شود و آنها بتوانند نقش پراهمیت خود را در فرزندپروری بهتر ایفا کنند تا ما کودکانی سالم، هم از نظر جسمی و هم روانی داشته باشیم. کودکان سرمایههای ارزشمند این دنیا برای داشتن آیندهای آرامتر و ایمناند.
∎
نظر شما