شناسهٔ خبر: 69026086 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

سینمای ایران در چنبره دیپلماسی غیرفعال

هرساله جشنواره‌های سینمایی متعددی، با سبک و سیاق خاص خود در مناطق مختلف دنیا و در سطح جهانی برگزار می‌شود. در سال‌های قبل سهم و جلوه جریان‌های صاحب سبک سینمای ایران از حضور در این رویدادهای بین‌المللی، در بیشتر موارد چشمگیر و افتخارآفرین بود، اما ضعف دیپلماسی فرهنگی کشور و مدیریت ناکارآمد برخی مسئولان، سبب سیر نزولی این رویه در سال‌های اخیر شده و تصویری که از سینمای ایران به جهان القا می‌شود، به تولید سینماگران معارض و مخالف هنجارها و موازین ایران اسلامی منحصر شده و بیشترشان زیرزمینی، بدون مجوز، سفارشی و سفارتخانه‌ای تولید شده‌اند.

صاحب‌خبر -
 
قطعا در پدیدآمدن این چالش، علاوه بر تاثیر برخورد سیاست‌زده و سلیقه‌ای جشنواره‌های خارجی با سینمای رسمی کشور، نباید از ملاحظه‌کاری و تعارف بیجای معاونت‌های بین‌المللی در نهادهای سینمایی چشم‌پوشی کرد که در این سال‌ها برآیند کاری و دستاورد روشنی عرضه نکرده‌اند و حتی ذره‌ای تحول‌خواهی و تلاش برای ارائه تصویری نزدیک به واقعیت از جریان اصلی سینمای کشور در آنها دیده نمی‌شود. البته در مشارکت سینمای رسمی ایران در جشنواره‌های معتبر جهانی نمی‌توان به چند عامل محدود اشاره کرد و مشکلات و مسائلی چون صدور پروانه ساخت تا نمایش، جوسازی‌ها علیه سینمای رسمی ایران، شرایط و مراودات سیاسی ایران با کشورهای خارجی، نداشتن نقشه‌راه برای حضور بین‌المللی سینمای ایران و تصویرسازی دقیق از پیشرفت‌های کشور، بی‌توجهی به ظرفیت سینمایی کشور‌های ایران فرهنگی و… در شکل‌گیری این وضعیت تأثیرگذار هستند. 
   
بی‌رمقی سینمای اصیل ایران برای خودنمایی در جهان
سینما تاکنون یکی از مظاهر و نمودهای فرهنگی ایران بوده که همیشه شناسنامه و امضای خودش را داشته، حتی در دهه‌هایی بدون این‌که منتظر اقدام مدیران سینمایی باشد، خودش به تنهایی در رقابت با سایر سینماها در مهم‌ترین جشنواره‌هاحاضر شده و جوایز معتبری هم کسب کرده است. اما متاسفانه دردهه گذشته ازاین سینمای اصیل بدنی نحیف باقی مانده که حتی رمق معرفی و خودنمایی در جشنواره‌های جهانی را هم ندارد.چرا؟به این دلیل که اولا ماامروز درجدال فرهنگی وتمدنی متفاوتی هستیم و نمی‌توان این دوران را با زمانی که مثلا زنده‌یاد عباس کیارستمی درکم‌تنش‌ترین زمان آثارش رابه انواع جشنواره‌های خارجی می‌فرستاد مقایسه کرد.
   
حمایت از براندازان 
امروز وضعیت به جایی رسیده که رویدادهای مهم سینمایی به راحتی خودشان را در موضوعات سیاسی دخالت می‌دهند و با رویکرد سلیقه‌ای و جانبدارانه محصولات ملی سینمای کشوری مانند ایران را از حضور در جشنواره محروم می‌کنند تا به نوعی با ناآرامی‌های سیاسی و اجتماعی کشور همراهی کرده باشند. از سوی دیگر حمایت مدیران سینمایی ما و دقت نظر آنها نسبت به وضعیت رنجور و آسیب‌دیده تصویر دنیا از سینمای ایران جدی نیست. تا زمانی که آثار ضعیف و نامتناسب با فرهنگ ایران و در مواردی حتی در ایران ساخته نشده باشد در رویدادهای بین‌المللی تحت عنوان سینمای ایران مورد بررسی قرار ‌گیرد، نمی‌توان امیدی به ترمیم زخم‌های نشسته بر تن جریان اصلی سینمای ایران داشت. علاوه بر این تا زمانی که در کشور برای تغییر چهره محصولات سینمایی کشورمان در جهان دغدغه و همت کافی نداریم، طبیعی است جشنواره‌های وابسته به سیاست‌گذاران ترجیح می‌دهد. از فیلم‌هایی حمایت کنند که روایت مطلوب آنها از ایران را عرضه می‌کنند؛ سینمایی سیاه با روایات‌ تحریف شده و راویانی در جبهه دشمن. در نهایت همه این آثار چه در داخل کشور تولید شده باشند و چه با حمایت کشورهای متخاصم و دشمنان جمهوری اسلامی، در نهایت به نام ایران در رویدادهای بین‌المللی ثبت می‌شوند و چهره‌ای غیر‌واقعی از ایران امروز ارائه می‌‍‌کنند که در اوج دوران خود قرار دارد. 
   
از تحریم سیاسی تا محدودیت سینمایی
مشارکت و حضور تولیدات سینمای ایران در جشنواره‌های فیلم جهانی از اهداف سازمان سینمایی و بازوی اجرایی دیگر آن در معاونت بین‌المللی سازمان سینمایی یا بنیاد سینمایی فارابی است و باید همواره پیگیر آن باشند تا ظرفیت سینمای کشور را به جهانیان بشناسانند، اما در سال‌های اخیر و در پی تشدید تحریم‌های ظالمانه غرب علیه ایران، می‌بینیم عرصه‌ فرهنگ و هنر از جمله سینمای کشور از ترکش‌ این محدودیت‌ها بی‌نصیب نمانده و به واسطه تزریق و تحمیل نگاه سیاسی جریان‌های تحریم‌کننده ایران به جشنواره‌های سینمایی مطرح، تولیدات سینمای صاحب‌سبک ایران در برخی جشنواره‌های سینمایی نادیده گرفته شده است. همچنین سینماگرانی که سال‌هاست در جهت منافع غرب و در تعارض با منافع ملی فعالیت کرده‌اند، به عنوان هیات داوران، فیلمساز و منتقد ایرانی مدعو به جشنواره‌های بین‌المللی دعوت شده و مورد حمایت قرار گرفته‌اند و به تبلیغ آثار سراسر تاریک و بدگو از کشور پرداخته‌اند. جالب‌تر آن‌که مدیران و رابطان بین‌المللی سینمای کشور هم حتی در انتخاب آثاری با ظرفیت مناسب جهت عرضه بین‌المللی و ارائه تصویر هم عملکرد مناسبی از خود نشان نمی‌دهند. البته نمی‌توان از انتخاب شایسته و قابل تامل «در آغوش درخت» برای اسکار امسال چشم‌پوشی کرد اما در دوران گذشته مواردی بوده که مدیران سینمایی به جای معرفی فیلم‌هایی که توان تغییر اذهان خارجی نسبت به کشور را داشتند، آثاری را به عنوان نماینده ایران به اسکار و… معرفی می‌کردند که نه تنها سیاه‌نما و فلاکت‌بار بود بلکه هیچ ارزش معنوی و نگاه ملی در آن فیلم‌ها دیده نمی‌شد و فقط حامل قصه بدبختی ایرانیان و صرفا باب دندان جشنواره‌های غربی بودند. 
   
دشمنان سینمایی نوپا به میدان می‌آیند
این مسأله تاکنون بیشتر در جشنواره‌هایی دیده می‌شد که با دنباله‌روی از غرب، رویکردشان را با اهداف سیاسی نسبت به کشورمان تغییر داده‌اند، اما به تازگی شاهد تحرکاتی از تغییر زاویه دیگر تعدادی از جشنواره‌های کوچک‌تر نسبت به نمایش و پذیرش تولیدات جریان اصلی سینمای ایران هستیم. در پدید آمدن چنین وضعیتی و تلاش برای به انزوا کشاندن سینمای رسمی و اصلی کشور، بخش مهمی از تقصیرات متوجه مدیران فرهنگی بخصوص مسئولان بخش‌های بین‌المللی در سازمان‌ها و نهادهای سینمایی است. 
   
دشمنی به سبک سینمای اروپا
محرزترین شکل دشمنی و نگاه جانبدارانه به تولیدات سینمای ایران، در هفتاد و سومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم برلین هویدا شد؛ این جشنواره با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که به نمایندگان رسمی سینمای جمهوری اسلامی اجازه حضور در این دوره از رویداد جهانی فیلم برلین را نخواهد داد. ممنوعیت بی‌سابقه‌ای که شامل همه نهادها، شرکت‌ها و همراهان فیلم‌هاست؛ به این معنی که نهادهایی چون بنیاد سینمایی فارابی، سازمان صداوسیما، مرکز گسترش سینمای تجربی، سازمان اوج، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، موسسه سوره و دیگر موسسه‌ها و شرکت‌های فیلمسازی مرتبط با دولت جمهوری اسلامی، اجازه حضور در بخش بازار و سایر بخش‌های جشنواره فیلم برلین را ندارند. چنین برخورد سیاست‌زده‌ و غیرسینمایی با سینمای یک کشور، به معنای بسته شدن چتر سینمای ایران بود که از دهه ۶۰ تا سال‌های گذشته به همت بنیاد سینمایی فارابی در بازار فیلم برلین و کن برپا می‌شد. این حضور همیشه به لحاظ نمایندگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و عرضه آثار سینمای کشور در این رویداد بین‌المللی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. بی‌تردید عملکرد ضعیف مدیران فرهنگی و سینمایی کشور در مواجهه با جدال رسانه‌ای و هجمه‌هایی که جریان‌های سلطه در دهه‌های گذشته علیه ایران روا داشته‌اند، این جسارت را به جشنواره‌های خارجی داده است؛ جشنواره‌هایی که امروز بخشی از اعتبار و شهرت جهانی خود را مدیون تولیدات سینمایی کشورهای صاحب سبک از جمله ایران هستند.  البته این ماجرا به جشنواره فیلم برلین محدود نشد و سایر رویدادهای سینمایی جهانی مانند جشنواره بین‌المللی فیلم کن نیز برای آن دسته از آثاری فرش قرمز پهن کردند که رنگ و بوی ضدیت و تخریب ایران و اسلام را داشتند. از این رو نمایندگان ایران در این دوره از جشنواره سینمایی کن فیلم‌های «من، مریم، بچه‌ها و ۲۶ نفر دیگر» و «آیه‌های زمینی» بود! اگر با ارفاق از غفلت ساخته شدن فیلم سینمایی «من، مریم، بچه‌ها و ۲۶ نفر دیگر» بدون رعایت حجاب در داخل کشور بگذریم و حتی حضور بدون مجوز فیلم «آیه‌های زمینی» را هم نادیده بگیریم که هر دو کنایه‌هایی جدی به شرع و قوانین رسمی جمهوری اسلامی زده‌اند، اما نمی‌توان سکوت و انفعال سازمان سینمایی و فارابی و معاونان بین‌الملل این دستگاه‌ها در قبال هنجارشکنی‌های مذکور را پذیرفت. 
   
خرده جشنواره‌ها؛ پناهگاه سینمای زیرزمینی 
با این‌که در سال‌های اخیر همچنان تعدادی از فیلم‌های ایرانی و کارگردان‌های شناخته شده کشور در جشنواره‌های بین‌المللی خوش درخشیده‌اند و جوایز ارزشمندی هم به ارمغان آورده‌اند، اما آنچه به عنوان جریان رسمی سینمای ایران شناخته می‌شود، تقریبا در حال حذف از عرصه‌های بین‌المللی و حتی بدتر از آن حذف از جشنواره‌های فیلم  آسیایی است.  برخی رویداد‌هایی که همیشه میزبان آثاری از ایران و سینماگران شناخته شده کشور بوده‌اند در سال‌های اخیر، دیگر پذیرای تولیدات رسمی سینمای ما نیستند و اگر فیلمی هم به نمایندگی از ایران در این جشنواره‌ها به نمایش درآمده‌، یا آثار زیرزمینی و بدون مجوز بوده که بسیاری موازین از جمله حجاب اسلامی را رعایت نکرده‌اند یا فیلم‌هایی که تصویری سراسر سیاه و تحریف شده از کشور ارائه کرده‌اند. در کنار جشنواره‌های سینمایی جهانی در سطح الف، اکنون فضای فیلمسازی در دنیا به سمتی رفته که کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته، بخش مهمی از کانون توجه خود را به صنعت سینما به عنوان ابزاری استراتژیک اختصاص داده‌اند. با برگزاری جشنواره‌های سینمایی متعدد با حضور چند ده کشور خارجی، انحصار عملکرد و تاثیرگذاری از رویدادهای سینمایی کلاسیک‌تر گرفته شده و با چینش اهداف و نقشه راه نوین، فضایی را برای بروز و ظهور فیلم‌های غیرمتعهد و نامتعارف فراهم کرده‌اند. در این بین سینماگرانی که به هر دلیلی از حضور در جشنواره‌های الف سینمایی جامانده‌اند، فرصت را غنیمت می‌شمارند و با حضور در این جشنواره‌های خردتر عرض اندام می‌کنند. 
   
سلطه آمریکایی 
در واقع جشنواره‌های سینمایی جوان‌تر مانند جشنواره بین‌المللی فیلم «بوسان» که تا چند سال‌ پیش همکاری متعارف و بی‌حاشیه‌ای با سینمای کشورهایی چون ایران داشت و سال‌ها از جریان رسمی و اصلی سینمای کشورمان پذیرایی می‌کرد، حالا تبدیل به سکوی معرفی و نمایش آثار سینمایی بی‌مجوز، اغراق‌آمیز در بیان معضلات ایران و کارگردانان و بازیگران مخالف جمهوری اسلامی شده است. به واسطه همین رویکرد منفی و تحریمی  جشنواره از فیلم‌های ایرانی مجوزدار و رسمی متاثر  از حاکمیت آمریکایی  بر پیکره فرهنگی کره‌جنوبی  امسال دیدیم که نام محسن مخملباف در میان اعضای هیأت داوران بخش مستند جشنواره بوسان مطرح شده است؛ مخملباف از هر راهی درصدد تخریب چهره واقعی ایران است. در واقع این دوره از جشنواره فیلم بوسان محملی برای گردهمایی فیلمسازان مخالف جمهوری اسلامی و تولیدات سفارتخانه‌ای شده است؛ از فیلم «دانه انجیر معابد» ساخته محمد رسول‌اف محصول مشترک کشورهای ایران، فرانسه و آلمان تا «کیک محبوب من» تولید مشترک ایران، فرانسه، سوئد و آلمان ساخته بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم. مخملباف علاوه برداوری بخش مستند، با فیلم «اینجا بچه‌ها با هم زندگی نمی‌کنند» محصول مشترک کشورهای ایران و انگلستان در بوسان حاضر است. فیلم سینمایی «شاهد» به کارگردانی نادر ساعی‌ور محصول مشترک کشورهای آلمان و اتریش هم دیگر فیلم سفارتخانه‌ای جشنواره بوسان امسال است. البته تعداد آثار ایرانی دیگری (در واقع ضدایرانی) در سایر بخش‌های جانبی جشنواره حضور دارند که شرح همه آنها در این مجال نمی‌گنجد. 
   
غفلت مداوم از ظرفیت‌های بالقوه 
با این‌که می‌دانیم چرخش موضع و سیاست جشنواره‌های سینمایی در قبال ایران در این گزینش‌های هدفمند هنرمندان و فیلم‌ها بی‌تاثیر نیست، ولی مهم‌تر از بعد خارجی مسأله، باید نگران نقطه ضعف مدیریتی محسوس در امور بین‌الملل نهادهای سینمایی کشور بود که آن‌قدر ترک فعل و بی‌مسئولیتی داشته‌اند که حتی دوستان سینمای ایران هم تحت تاثیر مراودات و کنش‌های سیاسی، فیلم‌های سینمای حرفه‌ای کشور ما را کنار گذاشته‌اند. با از دست دادن چنین پایگاه‌هایی در حقیقت سینمای ایران می‌تواند امید خود را بر معرفی ماهیت واقعی سینمای رسمی کشور  در جشنواره‌های کشور‌های همسو و به‌خصوص کشور‌های ایران فرهنگی استوار کند. رویکردی که تاکنون از آن غفلت شده است. 

مدیران فرهنگی کارآمد بال پرواز سینمای ایران
سازمان سینمایی و بنیاد سینمایی فارابی و بازوهای معاونت بین‌المللی این نهادهای فرهنگی و هنری، نقش پررنگی در افزایش میزان تعاملات خارجی و معرفی جریان رسمی و اصیل سینمای ایران به جشنواره‌ها و رویدادهای سینمایی سایر کشورهای منطقه دارد. همچنین توسعه همکاری و هم‌افزایی با فیلمسازان خارجی با مدیریت دقیق و هوشمندانه تحقق پیدا خواهد کرد. از این رو یکی از نکاتی که باید در انتخاب رئیس جدید سازمان سینمایی مورد توجه واقع شود، انتخاب و روی کار آوردن مدیری مطلع نسبت به این مسأله است. در شرایطی که کلیه مراودات سینمایی و همکاری سینماگران ایرانی اعم از حضور در جشنواره‌های خارجی و تولید اثر مشترک، تحت تاثیر تحریم‌های ظالمانه غرب علیه ایران قرار دارد، مدیران فرهنگی باید از ظرفیت‌های منطقه‌ای و امکاناتی که همسایگان ایرانِ فرهنگی از آن برخوردار هستند، به بهترین نحو استفاده کنند. در واقع نباید تنها متکی به جشنواره‌های سینمایی اروپایی وآمریکایی بود تا ضمن جلوگیری از برخوردترکش تحریم‌های غربی به عرصه فرهنگی ایران،جلوی تصویرسازی نادرست از کشور در جهان سینما را بگیریم. دروضعیتی که تصویر جریان رسمی سینمای کشور در جهان در نحیف‌ترین حالت ممکن قرار دارد، همچنین با پرونده نه‌چندان درخشان معاونت امور بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی، بار مسئولیت سنگینی برعهده رئیس سازمان سینمایی، بنیاد سینمایی فارابی و معاونان بین‌الملل آینده است تا تعامل سازنده با سینمای منطقه را محقق کنند. ترمیم و گشودن بال‌های بین‌المللی سینمای ایران، نیازمند تصدی سکان سازمان سینمایی توسط فردی توانمند با کارنامه موفق در عرصه‌های بین‌المللی است و در این بین جوانان کمتر شناخته‌شده، اما مسلط بر سینمای منطقه و جهان را باید دریابیم و از انگیزه و اشتیاق این افراد برای خروج سینمای اصیل ایرانی از انزوای جهانی کمک بگیریم؛ ضمن این‌که با بهره‌مندی از ایده‌های نوین در مدیریت فرهنگی به دامنه جغرافیایی تعاملات سینمایی کشور بیفزاییم.