3 روز پس از عملیات درخشان «وعده صادق 2» نماز جمعه تاریخی پایتخت با حضور خیل عظیم مردم به امامت رهبر انقلاب در مصلای امام خمینی(ره) برگزار شد
نماز اقتدار
اقدام درخشان نیروهای مسلح در مجازات رژیم صهیونیستی کاملا قانونی و مشروع بود
صاحبخبر - گروه سیاسی: حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی در اجتماع عظیم و پرشکوه مردم در نماز عبادی - سیاسی جمعه تهران، اتحاد و همبستگی مسلمانان را موجب برخورداری از رحمت و عزت الهی و پیروزی بر دشمنان خواندند و تأکید کردند: بر اساس احکام دفاعی اسلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی و قوانین بینالمللی، کار درخشان نیروهای مسلح ایران در مجازات رژیم خونآشام صهیونیستی کاملا قانونی و مشروع بود و جمهوری اسلامی هر وظیفهای در این زمینه احساس کند، بدون تعلل یا شتابزدگی، با قدرت و صلابت و قاطعیت انجام خواهد داد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، در این مراسم که با حضور بیشمار مردم مؤمن، انقلابی و مسؤولیتشناس تهران در مصلای امام خمینی(ره) و کیلومترها از خیابانهای اطراف آن برگزار شد، حضرت آیتالله خامنهای همچنین مجاهد شهید سیدحسن نصرالله را مایه فخر و چهره محبوب دنیای اسلام و زبان گویای ملتهای منطقه خواندند و افزودند: اثرگذاری شخصیت پرچمدار مقاومت و مدافع شجاع مظلومان پس از شهادتش بیشتر خواهد شد و ملتهای منطقه و مجاهدان فیسبیلالله، پیام شهادت او یعنی ایمان و توکل بیشتر، اتحاد مستحکمتر، ادامه قویتر و بدون تردید مبارزه تا شکست و نابودی دشمن صهیونیستی را با همه وجود دنبال خواهند کرد. رهبر انقلاب اسلامی در تبیین سیاست قرآنی «همبستگی مسلمانان» گفتند: ولایت مسلمانان به معنای پیوستگی و همدلی و همکاری، یاری عزتمندانه و حکیمانه پروردگار را در پی دارد که نتیجه آن، غلبه بر موانع و پیروزی بر دشمنان خواهد بود. ایشان نقطه مقابل این سیاست الهی را سیاست تفرقهانگیز مستکبران و متجاوزان عالم دانستند و افزودند: امت اسلامی از سیاست تفرقهبینداز و حکومتکن مستکبران، صدمات فراوان دیده اما امروز، روز بیداری مسلمانان است و نباید اجازه داد این سیاست شوم تکرار شود. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به سیاستهای متفاوت نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دشمنان برای تفرقهانگیزی گفتند: دشمن ملت ایران همان دشمن ملتهای فلسطین، لبنان، مصر، سوریه، عراق، یمن و دیگر کشورهای اسلامی است و همه دستورهای تهاجمی و تفرقهانگیز از یک اتاق فرمان صادر میشود و تنها تفاوت شیوههای متفاوت آن در کشورهای اسلامی است. رهبر انقلاب تأکید کردند: هر ملتی اگر میخواهد به محاصره فلجکننده دشمن دچار نشود، باید بیدار باشد و به محض اینکه دشمن سراغ ملتی رفت، به کمک آن ملت بشتابد اگر نه نوبت خود او خواهد شد. ایشان تأکید کردند: باید کمربند دفاع، استقلالطلبی و عزت را از افغانستان تا یمن و از ایران تا غزه و لبنان در همه کشورهای اسلامی، محکم ببندیم. رهبر انقلاب با اشاره به احکام روشن دفاعی اسلام درباره مشروعیت و عقلانیت دفاع از خاک و خانه و منافع خود افزودند: بر اساس قانون اساسی، همچنین قوانین بینالمللی، دفاع ملتها از جمله ملت فلسطین در قبال مهاجمان و اشغالگران، کاملا مشروع و دارای منطقی مستحکم است و هیچکس و هیچ مرکز و سازمان جهانی حق ندارد به آنها اعتراض کند. حضرت آیتالله خامنهای همچنین با اشاره به مشروعیت کمک به ملتی که بر اساس اسلام، عقل و قوانین بینالمللی، از خود در مقابل اشغالگران دفاع میکند، افزودند: به همین علت هیچکس حق ندارد به ملت لبنان و حزبالله لبنان درباره کمک به مردم مظلوم غزه و حمایت از قیام ملت فلسطین اعتراض کند. رهبر انقلاب، عملیات توفان الاقصی را که سال گذشته در همین ایام رخ داد، حرکتی درست، منطقی و منطبق بر قوانین بینالمللی و حقوق ملت فلسطین خواندند و از دفاع جانانه لبنانیها از مردم فلسطین تجلیل کردند. حضرت آیتالله خامنهای بر همین اساس، اقدام درخشان چند شب قبل نیروهای مسلح کشورمان علیه رژیم صهیونیستی را کاملا مشروع و قانونی خواندند و گفتند: اقدام نیروهای مسلح ما کمترین مجازات برای رژیم غاصب صهیونی در برابر جنایتهای حیرتآور آن رژیم خونآشام، گرگصفت و سگ هار آمریکا در منطقه بود. ایشان با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی هر وظیفهای در این زمینه داشته باشد با قدرت و صلابت و قاطعیت انجام خواهد داد، افزودند: ما در انجام این وظیفه نه تعلل و کوتاهی میکنیم نه دچار شتابزدگی میشویم و آنچه معقول، منطقی و درست است طبق نظر تصمیمگیران نظامی و سیاسی در وقت خود عمل میشود؛ همچنانکه این کار انجام شد و در آینده نیز اگر لازم باشد، انجام خواهد گرفت. رهبر انقلاب در خطبه دوم نماز جمعه که آن را به عربی قرائت کردند خطاب به همه امت اسلام در سراسر جهان و به صورت ویژه خطاب به ملت عزیز لبنان و فلسطین گفتند: لازم دانستم تکریم از برادرم و عزیزم و مایه فخرم، چهره محبوب دنیای اسلام و زبان گویای ملتهای منطقه، گوهر درخشان لبنان، جناب سیدحسن نصرالله رضوانالله علیه در نماز جمعه تهران برگزار شود. ایشان با تأکید بر اینکه همه در فقدان بزرگ شهادت سید عزیز، مصیبتزده و جداً عزاداریم، افزودند: البته عزاداری ما به معنی افسردگی و پریشانی و نومیدی نیست، بلکه از جنس عزاداری برای سیدالشهدا حسین بن علی علیهماالسلام است یعنی زندهکننده و درسدهنده و انگیزهبخش و امیدآفرین است. حضرت آیتالله خامنهای، شخصیت حقیقی شهید نصرالله، روح، راه و صدای رسای او را ماندگار خواندند و گفتند: او پرچم بلند مقاومت در برابر اهریمنان ستمگر و غارتگر بود؛ زبان گویا و مدافع شجاع مظلومان، مایه دلگرمی و جرأت مبارزان و حقطلبان بود. رهبر انقلاب افزودند: گستره محبوبیت و تأثیرگذاری او از لبنان و ایران و کشورهای عربی فراتر رفته بود و اکنون شهادت او این اثرگذاری را افزایش خواهد داد. ایشان مهمترین پیام گفتاری و عملی شهید نصرالله در زمان حیاتش برای ملت لبنان را پرهیز از ناامیدی و پریشان شدن بر اثر از دست دادن شخصیتهای برجستهای چون امام موسی صدر و سیدعباس موسوی، خواندند و گفتند: پیام شهید نصرالله این بود که در مسیر مبارزه تردید نکنید؛ بر تلاش و توان خود بیفزایید؛ همبستگی خود را دوچندان کنید؛ در برابر دشمن متجاوز و متعرض با تقویت ایمان و توکل مقاومت کنید و او را ناکام بگذارید و امروز هم خواسته سید شهید ما از ملتش و از جبهه مقاومت و از همه امت اسلامی همین است. حضرت آیتالله خامنهای ناتوانی دشمن پلید در صدمه جدی زدن به تشکیلات مستحکم حزبالله یا حماس و جهاد اسلامی و دیگر سازمانهای مجاهد فیسبیلالله را علت اقدام آنها به ترور و تخریب و بمباران و کشتار غیرنظامیان و داغدار کردن غیرمسلحان دانستند و گفتند: دشمن این اقدامات را نشانه پیروزی خود قلمداد میکند اما نتیجه این رفتار، تراکم خشم و افزایش انگیزه مردم و سر برآوردن مردان و سرداران و رهبران و ازجانگذشتگان بیشتر و تنگتر شدن حلقه محاصره گرگ خونآشام و سرانجام حذف وجود ننگین او از صحنه تاریخ است. ایشان با اشاره به 30 سال مبارزه و تدبیر صبورانه و منطقی شهید نصرالله و ارتقای گام به گام حزبالله که باعث عقب راندن رژیم صهیونی در مقاطع گوناگون شد، افزودند: حزبالله حقاً شجره طیبه است و حزبالله و رهبر قهرمان و شهید آن، عصاره فضائل تاریخی و هویتی لبنانند. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به آشنایی ایرانیان با لبنان و امتیازهای آن و بهرهمندی ایران از برکات و دانش شخصیتهای بزرگ دینی و علمی لبنانی در دولتهای سربداران و صفوی، گفتند: ادای دِین به لبنان مجروح و خونین وظیفه ما و وظیفه همه مسلمانهاست. ایشان تأکید کرند: حزبالله و سید شهید با دفاع از غزه و جهاد برای مسجدالاقصی و ضربه زدن به رژیم غاصب و ظالم، در راه خدمتی حیاتی به همه منطقه و همه دنیای اسلام گام برداشتند. حضرت آیتالله خامنهای تکیه آمریکا و همدستانش بر حفظ امنیت رژیم غاصب را پوششی برای سیاست مهلک تبدیل رژیم به ابزار در اختیار گرفتن همه منابع منطقه و استفاده از آن در درگیریهای بزرگ جهانی دانستند و گفتند: سیاست آنان تبدیل رژیم به دروازه صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فناوری از غرب به منطقه است و این یعنی تضمین موجودیت رژیم غاصب و وابستگی کل منطقه به آن. ایشان با تأکید بر اینکه رفتار سفاکانه و بیمحابای رژیم صهیونیستی با مبارزان ناشی از طمع به چنین وضعی است، افزودند: این واقعیت به ما تفهیم میکند که هر ضربه به رژیم غاصب از سوی هر کس و هر مجموعه، خدمت به کل منطقه و بلکه به کل انسانیت است. رهبر انقلاب رؤیای صهیونی و آمریکایی تضمین موجودیت رژیم غاصب را خیالی باطل و ناشدنی خواندند و گفتند: این رژیم مصنوعی مصداق شجره خبیثهای است که به تعبیر قرآن کریم بیریشه و ناپایدار است و صرفا با تزریق حمایتهای آمریکا خود را به زحمت سرپا نگهداشته است و این هم به لطف خداوند دیری نخواهد پایید. ایشان دلیل واضح بر ناپایداری رژیم صهیونیستی را ناتوانی در مقابله با مجاهدان در محاصره دانستند و گفتند: اکنون یک سال است دشمن با هزینهکرد چندین میلیارد دلار در غزه و لبنان و با کمک همهجانبه آمریکا و چند دولت غربی دیگر در رویارویی با چند هزار مرد مبارز و مجاهد فیسبیلالله که محصور و ممنوع از هرگونه کمک از خارجند، شکست خورده و تنها هنرشان بمباران خانهها و مدرسهها و بیمارستانها و مراکز جمعیتی غیرمسلحان بوده است. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به این واقعیت که بتدریج باند جنایتکار صهیونیست هم به این نتیجه رسیده که هرگز بر حماس و حزبالله پیروز نخواهد شد، خطاب به مردم مقاوم لبنان و فلسطین و مبارزان شجاع و مردم صبور و قدرشناس گفتند: این شهادتها، این خونهای بر زمین ریخته، نهضت شما را سست نمیکند بلکه استوارتر میکند. ایشان با اشاره به شهادت جمع زیادی از مسؤولان عالیرتبه و ستونهای انقلاب اسلامی در تابستان سال ۱۳۶۰، خاطرنشان کردند: فقدان آن عزیزان آسان نبود ولی انقلاب متوقف نشد، عقبنشینی نکرد، بلکه سرعت گرفت. امروز هم مقاومت در منطقه با این شهادتها عقب نخواهد نشست و پیروز خواهد شد. رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه مقاومت در غزه چشم دنیا را خیره کرد و به اسلام عزت بخشید، افزودند: در غزه اسلام در برابر همه شرارت و پلیدی سینه سپر کرده است و هیچ انسان آزادهای نیست که بر این ایستادگی درود و بر دشمن سفاک و خونآشامش لعنت نفرستد. ایشان توفان الاقصی و مقاومت یکساله غزه و لبنان را موجب بازگشت رژیم صهیونی به دغدغه حفظ موجودیت خود دانستند و گفتند: این یعنی مجاهدت مردان مبارز فلسطین و لبنان توانسته است رژیم صهیونیستی را ۷۰ سال به عقب برگرداند. حضرت آیتالله خامنهای عامل عمده جنگ و ناامنی و عقبماندگی در این منطقه را وجود رژیم صهیونیستی و حضور دولتهای مدعی پیگیری صلح و آرامش دانستند و افزودند: مشکل عمده منطقه دخالت بیگانگان است. دولتهای این منطقه قادرند صلح و سلامت را در آن مستقر کنند و برای این هدف بزرگ و نجاتبخش، تلاش و مبارزه ملتها و دولتها لازم است. ایشان در پایان خطبههای نمازجمعه با شکوه نصر، با تأکید بر اینکه در این راه، خدا همراه رهروان است، اینگونه به مجاهدان راه خدا سلام دادند: سلام خدا بر رهبر شهید نصرالله و بر قهرمان شهید هنیه و بر فرمانده پرافتخار سپهبد قاسم سلیمانی. در پایان این مراسم، نمازجمعه و نماز عصر به امامت رهبر انقلاب اسلامی اقامه شد. *** مراسم بزرگداشت شهید سیدحسن نصرالله و همراهانش برگزار شد مراسم بزرگداشت مجاهد کبیر و پرچمدار مقاومت شهید سیدحسن نصرالله و همراهان شهید ایشان صبح دیروز با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی، سران قوا و جمعی از مسؤولان و صدها هزار نفر از مردم مؤمن و انقلابی در مصلای امام خمینی تهران برگزار شد. در این مراسم قاریان آیاتی از کلامالله مجید را تلاوت کردند و شاعران و مداحان اهلبیت(ع) سرودها و نوحههای حماسی در تجلیل از سید مقاومت شهید نصرالله، ایستادگی قهرمانانه مردم غزه و لبنان و آمادگی کامل ایران اسلامی و محور مقاومت برای عقب راندن دشمن صهیونیستی خواندند. *** رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران برگزاری کنگره بزرگداشت شهدای مازندران: یاد شهدا، حرکتآفرین و حیاتبخش است متن بیانات رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران برگزاری کنگره بزرگداشت ۱۴ هزار و ۵۰۰ شهید استان مازندران که ۲۸ شهریور ۱۴۰۳ برگزار شده بود، روز پنجشنبه 12 مهر در محل برگزاری همایش در ساری منتشر شد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله العظمی خامنهای در این دیدار، استان مازندران را از لحاظ فداکاری همهجانبه برای انقلاب در مقاطع گوناگون، استانی شاخص برشمردند و گفتند: مردم مازندران در مبارزه با ضدانقلاب، دفاع مقدس، دفاع از حرم و هر میدان دیگری که نیاز به فداکاری و هزینه دادن بود، حضور داشتند. ایشان شهدا را گنجینهای تمامنشدنی و قابل استفاده برای همه دورانها خواندند و افزودند: هر شهید، حالات و ماجراهایی دارد که در نهایت او را موفق به کسب مقام شهادت کرده است که باید این ماجراها با تدقیق در زندگی آنها استخراج شود و در قالبهایی همچون کتاب، فیلم و سریال، نقاشی، مجسمهسازی و داستانپردازی به مخاطبان بویژه جوانان منتقل شود. رهبر انقلاب تعبیر امام بزرگوار مبنی بر اینکه محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشت، ناشی از زنده و جوشان بودن شهید و شهادت دانستند و گفتند: باید یاد شهدا را زنده نگه داشت، چرا که شهیدان زندهاند و یاد آنها نیز حرکتآفرین و حیاتبخش است. ****** درباره هویت میانجی امت اسلامی به بهانه خطبههای دیروز رهبر انقلاب امت و نقطه عطف تاریخ ایرانی سعید توتونکار، پژوهشگر: من سالهاست بر واژه «امت اسلامی» بویژه متعمدا تکیه میکنم که ما فراموش نکنیم یک امتیم. بله! بعضی ایرانی هستیم، بعضی عراقی هستیم، بعضی شامی هستیم و غیر ذلک. لکن این مرزها حقیقت امت اسلامی را تغییر نمیدهد. همه سعی دشمنان اسلام این بوده است که ما را نسبت به هویت واحدهای که اسمش «امت اسلامی» است بیتفاوت کنند. این نمیشود که من خودم را مسلمان بدانم اما از رنجی که یک مسلمان در میانمار یا در غزه یا در هند یا در فلان جا میکشد، خودم را غافل بدانم، این امکان ندارد، این خلاف تعالیم اسلامی و اصول اسلامی است. طرح انسانی اسلام، در ظرف ایرانیگری بود که فرصت و فضای کافی یافت تا گسترده شود و امتداد یابد. انسان قوی، در آشفتهبازار جوش و خروش پدیدهها «خود» را گم نمیکند. یکتایی و یکپارچگی خود را حفظ میکند و هیچکدام از لایههای هویتی خویش را فراموش نمیکند. هرکدام از این «خود»ها نشانهای برای شناخته شدن ماست. ما با آنها شخصیت پیدا میکنیم. مزیت ما بر دیگران و فرصتی که برای دیده شدن و به شمار آمدن داریم همین «خود» وجدانی یکپارچه به فعلیت درآمده است. هر گاه به هر بهانهای بخشی از خود را رها کردیم، ناگزیر روز دیگر به آن بازمیگردیم، زیرا زندگی ما بدون ما، همه ما، بیمعنی خواهد بود. آدمهایی بودند که نتوانستهاند با «خود» کنار بیایند و پس از ذبح آن بخشهایی را به عنوان خود مطلوب بر لباسهایشان پر کردهاند و به راه افتادهاند و نامش را گذاشتهاند آزادی انتخاب اما آن خود زنده، آن خود زاینده، آن خود پویا و پایا، بدون هویت متحد و یکیشده، بدون روح جامع مانع، صورت نمیپذیرد. پدیدار میشود و شکل نمییابد. مسیر جهانی شدن ما از یافتن خود و شناختن و ساختن و برآوردن و بارآوردن آن میگذرد. نمیتوان به مرزهای زندگی دست یافت در حالی که خودمان را جا گذاشتهایم یا به «خود» دیگران خود را آویختهایم. انکار هویت هیچ دروازهای را به روی ما نمیگشاید. تنها امکانهای تأثیرگذاری را بتدریج از ما سلب میکند و ما را به هیزم خشکی تبدیل میکند که به جز گرم کردن محفل دیگران استفادهای ندارد. تازه اگر انتخاب شود. ما تنها زمانی به لبههای جهان نزدیک میشویم که تمام خودمانیهایمان را فعال کنیم و مراقب آنها باشیم. آدمها در دایره هویت خود رشد میکنند. جابهجایی از خود و فرارفتن از هویت به دیگری عملا چیزی جز از بین بردن خویش با از بین بردن مرزهای خودمانی نیست. نسبتهای مادی مرده و قراردادهای بیرونی تحمیلی بر طبیعت زندگی، نمیتواند سهمی از پیروزی و سرافرازی را برای ما به ارمغان بیاورد. نزاع بر سر کمبود موقعیت موفقیت هماکنون نیز جهان را به آتش کشیده و فرصتهای بیشتری برای عرض اندام باقی نگذاشته است. امکان به دست گرفتن ابتکار عمل و خلاقیت پیشدستانه تنها زمانی ممکن است که ما تمام ظرفیتهای هویتی خویش را فعال کنیم. خالی شدن از خود و تبدیل شدن به ظرفی برای بیشتر بودن دیگری نه پیشرفت است، نه توسعه. از سوی دیگر هر لایه هویتی، بودن ما را عمیقتر، وسیعتر، جدیتر و خاصتر خواهد کرد. این یعنی ما به همه خودمانیهایمان برای دست یافتن به اقتدار فزاینده نیازمندیم. قدرتهای نوظهور با تکیه بر ظرفیتها و مزیتهای خود تشخص پیدا میکنند، اگرنه پیش از این زنجیره ارزشها در انحصار غرب بود و به میل خود آن را بین کسانی که برتری مطلق او را میپذیرفتند تقسیم میکرد. این تغییر نتیجه یک ضرورت نوپدید از پس تجربه جهان تکقطبی خودکامه است. مساله دیگر هماهنگی در پیوند طولی و عرضی خودمانیهاست. بزرگترین خطر برای هر فرد و جامعه دچار شدن به نزاع میانهویتی است. اینکه بخواهد بخشهایی از خود را به طور ساختگی انکار، یا بخشهایی را به طور ساختگی به خود الصاق کند، بدون آنکه آداب پیوند هویتی و روند فرآوری و غنیبخشی رعایت شود. امروزه تصور اسلام بدون در نظر گرفتن فهم و قرائت ایرانیان از آن بسیار دشوار است. هر کجا که پای اسلام باز شده، ردپا و اثر انگشت ایرانیان در آن دیده میشود. حوصله ایرانیان، ظرف تحقق و تعین اسلام شد و آنقدر این پیوند مبارک بود که در طی تاریخ به طور مدام آثار اسلامی غالبا از زیر دست انسان ایرانی گذشته و تولید و تکمیل و منتشر شده است. ایرانیان در طول چند قرن مسیر پیوند طبیعی را چنان پیمودند که امروزه هیچکس نمیتواند ایرانی بودن را از اسلامی بودن بزداید. حتی ایرانیان غیر مسلمان نیز ذاتی اسلامی دارند. مسلمانان غیرایرانی نیز وامدار اسلامخواهی و اسلامشناسی ایرانیان هستند. اسلام به عنوان آخرین دین شامل تمام حقایق ادیان پیش از خویش است. آنچه در اسلام صورتی نو یافته، امتداد پدیداری اصل اساسی توحید است. گسترش معرفت توحیدی و آداب بندگی در اسلام با ادیان دیگر قابل مقایسه نیست. حمایت و مراقبت اسلام از اصل دینداری و ادیان پیش از خود نیز قابل انکار و کتمان نیست. حتی فراتر از آن اسلام امکانهای زیست معنوی و روحانی را در جهان زنده نگه داشته است و اجازه نداده رکود تاریخی و گسیختگی تمدنی، نگاههای معنوی را به فراموشی بسپارد. گنجایش اسلام برای توضیح چگونگی بروز و پرداخت حقیقت به قدری زیاد است که نمیتوان مدعی اصالت و اخلاص در راستی و درستی بود اما تسلیم آن نشد. همه حقیقتجویان به نوعی در انتظار یا در امتداد اسلام شناخته میشوند. آشکارترین نشانه پیوند طبیعی و ذاتی اسلام و ایران، رشد تدریجی و مدام و روزافزون عرفان و اندیشه و آداب اسلامی در جامعه ایرانی است، به طوری که در هیچ جامعهای مانند آنچه بین ایرانیان واقع شد، قرآن و سنت پر و بال نگرفت و ریشه ندواند و شاخه نگستراند. پیوند ارگانیک اسلام و ایران ما را به نقطه عطف تاریخ ایران و اسلام رساند؛ جایی که مردم ایران به پا خاستند و جبهه مقاومت مستضعفان علیه مستکبران جهان را در عصر جدید تشکیل دادند و رهبری راهبردی آن را به دست گرفتند. در واقع جمهوری اسلامی ایران از پس انقلاب اسلامی با رهبری حضرت امام خمینی و قیام بیتکرار مردم ایران، محصول رشد و توسعه حقیقت دین (که تعین غالب و مقتدر آن در صورت اسلام است)، در جان و اندیشه ایران و ایرانیان در طول چند هزار سال است. این انقلاب و این نظام از پس آزمونهای سخت و سهمگینی واقع شد که مردم ایران را به نقطه بلوغ تمدنی برای طراحی صحنه جدید زندگی بشر رساند. بر خلاف برخی که سعی میکنند، دو قطبی ملت - امت را از میان تحلیلهای جانبدارانه خویش برآورند، یک ایرانی خودآگاه و ژرفاندیش هیچگاه اسیر این دوگانه نیست. امت در واقع یک مزیت و فرصت برای برآمدن ملت است. امت «خود» بزرگتر ما پس از هویت ملت است. امت هویتی مانع بین ملت و جهانی شدن آن نیست، بلکه مراقب و حامی و تقویتکننده ملت و پیشبرنده ایده جهانی شدن بر اساس ایرانی بودن است. در مقابل، امت مانع تخلیه هویت ایرانی در عرصه جهانی شدن است. امت یک فرصت میانجی برای حفظ تدریج تغییر بدون آسیب شکننده و رشد متعادل و متعارف است. موج جهانی شدن بیرحمانه به سوی ما میآید. میانجی هویتی امت، کمک میکند مرحله خودسازی سیری منطقی و هموار پیدا کند. کنده شدن از اصالتهای فرهنگی و بسترهای تمدنی امکانهای ترقی و تجدد ما را بیشتر نمیکند. رهایی از لایههای هویتی، آزادی را به ما هدیه نمیدهد. این کار ما را به سرعت گم و کم میکند. برخی دلسوزانه و گاه با نمایش کارشناسانه سعی میکنند توضیح دهند که پاسداشت لایه هویتی امت، مانع پیوند ما با واقعیات جهانی است و گاه این شعار بر سر زبانها میآید که تأکید بر هویت امت، هویت ملت را پاره پاره و بریده بریده خواهد کرد. در حالی که جانمایی ایرانیان در آینده جهان بدون مهارهای هویتی که پیش پای پیشروی غرب قرار میگیرد، همان نگاه از غرب به شرق و نگاه جهان سومی و بالا به پایین است، همان شأن مصرفکننده و مصرفشونده، همان موقعیت ضعیف استعماری گذشته با آرایشی نو. اساسا در شاکله تمدن غرب نمیگنجد که ایرانیان بخواهند بر مسند حکمرانی جهانی بنشینند که آنان مدعی ساختنش هستند. در واقع غرب جهانش را برای این نساخته که تقدیم دیگران کند. پیوندهای ایران با تاریخ جهان و فرآیند تشکیل و تکون کشورهای دور و نزدیک منطقه و فرامنطقه و نقش زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در بالندگی علم و ادب و منطق انسان در زمین و محوریت آن در ایجاد تغییرات گسترده در معادلات قدرت در عصر چند قطبی شدن جهان پس از سلطه سنگین ابرقدرتهای تمامیتخواه بر تمام منابع موجود، جایگاهی ممتاز به ایرانیان بخشید که از جهت شدت انباشتگی و وسعت اثربخشی بینظیر است. در پس احساس خطر از این امر عظیم بود که دشمنیهای بیامان در برابر ایرانیان، حتی یک لحظه فروگذار نیست و با ظلم و جنایت و تجاوز بیحساب، هیچکدام از حقوق ایران و ایرانیان نزد سلطهگران رعایت نمیشود. با این حال ایرانیان با تکیه بر همان ذات ناب و برگزیده که از پی دورههای دهها و صدها و هزاران ساله ریاضت و سختکوشی فراهم آمده، نه تنها عقب رانده نشدند، بلکه امروز به مراتب پیشتر و بیشتر از گذشته حقیقت خویش را بین ملتهای جهان منتشر کردهاند و جمعیتهای فراوانی را که در آشکار و پنهان به آنان پیوستهاند از جهات مختلف مادی و معنوی حمایت و پشتیبانی میکنند تا آنان نیز به نقطه عطف تاریخی خود نائل آیند. آنچه امروز از ایران شاهدیم حاصل تعامل و تقابل عوامل فراوان ذاتی و بیرونی است که گاه باعث رشد است و گاه مانع آن و با وجود همه اینها قدرت رشد و بالندگی بر تمام موانع چیره شده و ایران امروز را برکشیده و افقهای جهانی را برای ما ترسیم کرده است. آبشخور قوت و قدرت و اقتدار امروز ایرانیان محصول حفظ هویت ایرانی و اسلامی و انسانی خویش است. سعهصدر ایرانیان، پاسدار تمام گستره حقیقت آنان است. هیچگاه ریشههای انسانی و اسلامی و ایرانی ما به بهانههای کور و گنگ متعصبانه یا عجولانه یا جاهلانه گسسته نشده است. دشمنان بارها و بارها شاخههای ما را به امید بیثمر ماندنمان هنگام برداشت محصول شکستند اما ریشههای قدرتمند و جان قوی و باور صادق و امید راسخ و عمل صالح، چنان ساختار درونی ملت ایران را محکم و پاینده داشته که هر بار مسیری نو یافته یا ساخته و چشماندازهای جدید زندگی را پیش رو ترسیم کرده است. ****** سیاست قرآنی و مسأله همبستگی دولتهای اسلامی حمید ملکزاده، پژوهشگر اندیشههای سیاسی: چند روز بعد از ترور بزدلانه سیدالشهدای مقاومت، جناب سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان و سردار عباس نیلفروشان توسط ارتش رژیم صهیونیستی و درست بعد از عملیات «وعده صادق 2» رهبر انقلاب اسلامی ایران، حضرت آیتالله خامنهای به عنوان خطیب نمازجمعه در مصلای بزرگ تهران حاضر شدند و در جمع پرشور ایرانیان موضوعات مهمی را درباره سیاست، موضوع مقاومت و مسائلی که جهان اسلام به آن ابتلا دارد ایراد کردند. من در این یادداشت کوتاه تلاش میکنم به بنیادینترین مسالهای که در این بیانات ارائه شد، یعنی موضوع «سیاست قرآنی» بپردازم. تلاش میکنم نشان بدهم چطور میتوان مفهومی را که در کُنه روایت معظمله از سیاست قرار گرفته است به عنوان مبنایی برای فهم و تبیین سیاستهای منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی ایران در محیط بینالملل در نظر گرفت. همینطور توضیح خواهم داد چطور باید فراتر از آنچه تا امروز میشناسیم، مفهوم امت اسلامی را به عنوان مفهومی سیاسی در نظر گرفت. * سیاست قرآنی و مسأله همبستگی آنچه در بیانات دیروز به عنوان «سیاست قرآنی» معرفی شد دو پایه اساسی دارد: همبستگی و دشمن مشترک. موضوع اول مبنای ولایت مسلمانان را تشکیل میدهد و عنوان دوم مهمترین نتیجه یا جهتی را که این ولایت باید به آن معطوف باشد مشخص میکند. هر بار همبستگی مسلمانان به نحوی سازمان پیدا کند، در نتیجه این همبستگی چیزی به نام امت اسلامی شکل میگیرد. امت در اینجا واحدی سیاسی است؛ واحدی سیاسی که در سطح ملتها و به اعتبار نظامهای سیاسی خودآیینی که سرنوشت آنها را تعیین میکنند، سازمان پیدا میکند. همچنین در این روایت، همبستگی پیوند بنیادینی با سرنوشت مشترک ملتها برقرار میکند. این موضوع بسیار مهمی است که باید به طور ویژهای به آن توجه کنیم. همبستگی موضوعی است که بر عامترین وجوه مشترکی که میتوانیم میان ملتهای مسلمان تصور کنیم تأکید میکند؛ از این جهت مفهومی ضد یا علیه دولتهای ملی نیست. یعنی اینطور نیست که به دنبال منحلکردن دولتهای ملی و تشکیل یکجور امپراتوری تمرکزگرا باشد. در عین حال باید این نکته را نیز متذکر شویم که این مفهوم با الگوهایی که بر اتحاد جمهوریهای مختلف با مرکزیت یک قدرت ملی خاص ابتنا دارند متفاوت است و در عین حال نمیشود آن را مانند نمونههایی از ایالات متحدی که قدرت سیاسی اصیلشان در قدرت دولت مرکزی مضمحل شده است برابر دانست. مبنای این همبستگی سرنوشت مشترکی است که چه در سطح معنوی، به خاطر مبانی اسلامی تشکیلدهنده دولتهای مسلمان و چه در سطح مادی، به خاطر جغرافیای مشترک و منافع واقعی ژئوپلیتیکی که ملتهای مسلمان را به یکدیگر پیوند داده است، به نحوی واقعی در حال عملکردن است. اگر موضوع همبستگی را در این معنا بفهمیم، آنگاه برای ما معلوم خواهد شد آنچه به عنوان «سیاست قرآنی» معرفی کردیم هم تنوع فرهنگی و هم استقلال مراکز اداره ملی دولتهای مسلمان را در نظر گرفته و به رسمیت میشناسد و هم زمینه همافزایی این قدرتهای ملی و سازمانهای خودآیین ملی برای اداره امور ملتها را در قالب «دستی واحد» فراهم میآورد. برای معلوم شدن آنچه در اینجا آوردیم باید این نکته را در نظر حاضر سازیم که «سیاست قرآنی» همبستگی را به اعتبار یک موضوع واقعی در هستیشناسی سیاسی، یعنی به اعتبار دشمن واقعی مشترک صورتبندی میکند. * دشمن مشترک به عنوان عامل تحدید مرزهای سیاست قرآنی پیشتر به این نکته اشاره کرده بودم که «سیاست قرآنی» 2 مبنای اساسی دارد که هرکدام کارکردهای مشخصی دارند. در این بخش به این نکته خواهم پرداخت که چطور مفهوم دشمن مشترک را میتوانیم و باید به عنوان عاملی اساسی در تحدید حدود مرزهای سیاسی در این الگوی متفاوت از سیاست بفهمیم. بحث درباره رابطه میان مفهوم دشمن و حدود دولت، بحثی قابلتوجه در روایتهایی که از هستیشناسی سیاسی در اختیار داریم بهحساب میآید. در روایتهایی که در این زمینه در اختیار داریم، مرزهای هر واحد سیاسی در حدود دوستی به پایان میرسد. یعنی دوستی موضوعی است که به درون مرزهای واحد سیاسی مربوط میشود. از این جهت ایده دشمن، بیش از هر چیز حدود دوستان را مشخص میکند. آنچه را تا اینجای نوشته حاضر در روایت ما از بیانات رهبر انقلاب درباره امت اسلامی یا سیاست قرآنی آورده شده است، در یک معنا میتوان ضمن استفاده کردن از این الگو توضیح داد. برای روشن شدن این مساله باید به آنچه پیشتر درباره مفهوم همبستگی آورده بودیم بازگردیم. پیشتر درباره همبستگی توضیح داده بودم که باید این مفهوم را به اعتبار سرنوشت مشترکی که از پیوندهای مادی و معنوی ملتهای مسلمان به دست میآوریم توضیح داد. هرچند در یک مطالعه گستردهتر میتوان دلایل قابلتوجهی برای این پیوستگی، چه در سطح الهیات سیاسی و چه بر پایه اشتراکات جغرافیایی و منافع ژئوپلیتیکی ارائه کرد اما هنوز برای اینکه بتوانیم روایتی سیاسی از این مفهوم ارائه دهیم باید آن را با عنصری سیاسی نیز همراه کنیم؛ دوستی و دشمنی به عنوان مبنای یکجور هستیشناسی سیاسی. نباید از نظر دور داشته باشیم که عناصر اساسی تشکیلدهنده این روایت به وضوح در بیانات رهبر انقلاب در بخش اول از خطبه اولی که در نمازجمعه این هفته ارائه کردند وجود دارد. بر اساس آنچه از بیانات ایشان بر میآید همبستگی میان ملتهای مسلمانان باید به اعتبار و در مقابل دشمن مشترک فهمیده شود؛ دشمن مشترکی که ضمن استفاده کردن از روشهای مختلفی که در اختیار دارد، تلاش میکند مبنای این همبستگی را به چالش بکشد و امکان تحقق ایده «سیاست قرآنی» را از بین ببرد. دشمن، این کار را با هدف قرار دادن عناصر اساسی هویتی ملتهای مسلمان انجام میدهد. مهمترین مکانیسمی که در این راه مورد استفاده دشمنان دولتهای مسلمان قرار گرفته، ایجاد نوعی تفرقه برای درونی کردن دشمنی در جغرافیای کشورهای مسلمان است. او این کار را باهدف تضعیف دولتهای مسلمان در سطح ملی و از بین بردن امکان همافزایی ارادههای مستقل این دولتها برای اقدام به عنوان «دستی واحد» علیه دشمن مشترک انجام میدهد. احتمالا سیاست همسایگی و تلاشهای جدید دولت جمهوری اسلامی ایران برای نزدیک کردن دیدگاهها و منافع دولتهای مسلمان همسایه با یکدیگر در دور جدید از سیاست منطقهای ایران را باید در این معنا فهمید. ****** سیاستگذاری قرآنی جهان اسلام عبور از وضعیت نصر به موقعیت فتح جعفر علیاننژادی: رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه تاریخی ۱۳ مهرماه، برگ جدید خوانشهای قرآنیشان از جلوه تمدنی جهان اسلام را رو کردند. این جلوه که ناشی از واقعیتهای میدانی به وقوع پیوسته در محور مقاومت است، بستر لازم برای تدابیر امتی و تمدنی معظمله را فراهم کرده است. واقعیت تفوق مقاومت اسلامی بر ظلم حداکثری جبهه سلطه در طول یک سال اخیر که خود فعلیتیافته یک سیاست قرآنی است و ریشه در فتوحات انقلاب اسلامی و برکت قیاملله امام خمینی(ره) دارد، بستر لازم برای سرعتیابی حرکت تمدنی را فراهم ساخته است. انقلاب اسلامی نشان داد قرآن به عنوان سند زنده اعتلای تمدنی و هویتی جهان اسلام و ملتهای مسلمان، نیاز به یک امام قائم عامل و قرآنی دارد که حبل متین قوام امت اسلامی را محکم فراچنگ گرفته و صفحات مصحف شریف را به تجارب حکیمانه و عزتمندانه میدانی تبدیل کند. یک سال گذشته محور مقاومت، میدان تحقق وعدههای قرآنی و سنن الهی مندرج در آن بود؛ با توفان الاقصی شروع شد یعنی با عملیات پیشدستانه بیسابقه، اسیرگیری تاریخی حماس از صهیونیستها و شکست اطلاعاتی تکاندهنده رژیم از یک گروه کوچک مقاوم. پس از این عملیات، مردم فلسطین مقاومت در برابر ظلم بیپایان رژیم منحوس را تبدیل به سبک زندگی کردند؛ زندگی عزتمندانه در اوج مظلومیت که طاقت ظلمرسانی تمام مستکبران را طاق کرد. حزبالله لبنان و مردم سرافراز هوادار آن در این کشور، برای نخستینبار سرزمینهای شمالی فلسطین اشغالی را تبدیل به شهر ارواح و شهرکنشینان هار را آواره و بیجا کردند. شرارتهای رژیم صهیونیستی در حمله به مواضع ایران در سوریه و کنسولگری با عملیات «وعده صادق 1» که خود یک مرزشکنی بیسابقه در حمله مستقیم یک دولت مستقل به سرزمینهای اشغالی بود، مواجه شد؛ عملیاتی که به بیان رهبر معظم انقلاب، تاریخ به قبل و بعد از آن تقسیم میشود. احیای آبروی اطلاعاتی رژیم با دومینوی ترور از پیجرها تا کادر رهبری حزبالله که بیشتر نوعی زمان خریدن بود و میخواست سرزمینهای شمالی را برای ساکنان غاصبش امن سازد، با تداوم حملات کوبنده حزبالله و عملیات «وعده صادق ۲»، کاملا شکست خورد. زبان دراز شده تهدید و ترور رژیم برای جمهوری اسلامی نیز با استحکام موضعگیرهای مسؤولان و حضور سلحشورانه و خطبه تاریخی مقام معظم رهبری کوتاه و کوتاهتر شد. همه این واقعیتها دلیل حضور عزتمندانه رهبر انقلاب در سنگر نماز جمعه ۱۳ مهر بود. معنای حضور زودتر و خروج دیرتر رهبر انقلاب نیز تایید همین اقتدار امت اسلامی است. بر بستر همین شجاعت ملی و امتی بود که رهبر انقلاب خطبه سیاستگذارانه و تمدنی خویش را ارائه کردند. گویی عمارت نهچندان مستحکم جهان اسلام در یکسال اخیر از نو کوبیده و پایههایش بتنریزی شده باشد. لحن بیان رهبری در دیدار با سفرای کشورهای اسلامی و این خطبه نوید جهان جدید اسلام و تمدن نو و انسانی آن را بشارت میدهد. نقشه این تمدن جدید قرآن کریم، معمار آن رهبر انقلاب اسلامی و سازنده آن ملتهای مسلمان هستند. قوام این منظومه به همبستگی ملتهای مسلمان و امید به توفیق آن وعده عزت و حکمت قرآنی است. اکنون در حال عبور از وضعیت نصر و ورود به موقعیت فتح هستیم، باید همانطور که رهبر امت اسلامی فرمودند، کمربند استقلال و عزت اسلامی را از افغانستان تا یمن و از یمن تا فلسطین و مرزهای مدیترانه محکمتر کنیم.∎