اساسیترین و در عین حال مهمترین سرمایه بخش خدمات سلامت را نیروی انسانی آن تشکیل میدهد و میتوان گفت که بهداشت و مراقبتهای پزشکی بدون وجود نیروی انسانی آموزشدیده معنایی ندارد.
جمعیت پرستاران طبق آمار سال ۲۰۲۰ حدود ۲۸ میلیون نفر بود که ۳/۱۹ میلیون نفر آن را پرستاران حرفهای تشکیل میدادند.
در جهان به دلیل افزایش تقاضا برای خدمات سلامت، سالمندی و جابهجایی پرستاران، کمبود پرستار در همه کشورها به شکل عجیبی احساس شد که این موضوع بعد از شیوع بیماری کرونا روند صعودی به خود گرفت، حتی فارغ از علیت کووید ۱۹ در کمبود پرستار، جهان با ۹/ ۵میلیون کمبود پرستار مواجه بوده که حدود ۸۹درصد این کمبود مربوط به کشورهای کم درآمد است.
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی برای برطرف کردن نیاز کشورها به کمبود پرستار در همه کشورهای جهان، فارغالتحصیلان پرستاری باید به طور متوسط ۸درصد در سال افزایش یابد و بدون این افزایش، روند فعلی کسری ۳۶میلیون پرستار تا سال ۲۰۳۰ را در کل جهان نشان میدهد.
در این میان کشورهای توسعهیافته شاهد مشکل کمبود پرستار مجرب نیستند، چراکه عمده نیاز خود را از طریق مهاجرت مرتفع میکنند، به طوری که ۲/ ۱۵ درصد پرستاران کشورهای توسعهیافته را نیروهای مهاجر تشکیل میدهند، اما کشورهای با درآمد کم و متوسط تجربه به طور جدی با این چالش دست به گریبان هستند.
با وجود اینکه مهاجرت نخبگان لزوماً یک پدیده منفی و مذموم نیست و میتواند به فرصتی برای چرخش نخبگان و ایجاد فرصتهای شغلی مناسب برای گروهی از تحصیلکردهها منجر شود و برقراری ارتباط درست با نخبگان حتی در صورت عدمبازگشت آنها به کشور میتواند در نهایت به کشور مبدأ سود برساند، اما در کشور ما هم این موضوع چند سالی است به طور جدی گریبانگیر مراکز درمانی شده و موج مهاجرت کادر درمان و به خصوص پرستاران سرعت زیادی گرفته، به شکلی که به یکی از مهمترین مسائل حل نشده کشور بدل شده است.
در حال حاضر آمار دقیقی از میزان مهاجرت پرستاران و کادر درمان وجود ندارد، اما سازمان نظام پرستاری بر اساس گواهیهای «گوداستندینگ» صادرشده برای پرستاران متقاضی مهاجرت اعلام کرده است سالانه حدود ۲ تا ۳ هزار پرستار از کشور مهاجرت میکنند.
بر اساس همین گواهی میتوان گفت روند مهاجرت پرستاران از حدود ۷۵۰نفر در سال۱۳۹۷ به بیش از ۶هزار نفر در سال۱۴۰۱ افزایش یافته است که افزایش بیش از هشت برابری را نشان میدهد که این موضوع برای کشور ما که هزینه فراوانی را صرف آموزش و تربیت این کادر درمانی کرده و نیاز مبرمی به حضور آنان در کشور دارد، خسارت غیرقابل جبرانی به شمار میآید.
در نظرسنجیای که از کادر درمان صورت گرفته است ۵۲درصد آنان عنوان کردهاند تمایل زیاد و خیلی زیادی به مهاجرت دارند و جالب این است که از بین آنان فقط ۱۸درصد گفتهاند بعد از مهاجرت و کار تمایل به بازگشت دارند.
چرایی گسترش مهاجرت در بین پرستاران را در دو جنبه سلبی و ایجابی میتوان بررسی کرد؛ جنبه سلبی (رانشی) آن را میتوان مرتبط با روال کاری سنگین و گاه طاقتفرسا، کمبود امکانات، حقوق و دستمزد کم، شرایط زندگی و کاری نامطلوب، نادیدهانگاشتهشدن از سوی وزارت بهداشت، فقدان ارتقا و نداشتن آیندهای مطلوب از منظر پرستاران دانست که این عوامل موجبات استرس و فرسودگی شغلی، کاهش انگیزه برای پرسنل خواهد بود که نتیجه همه اینها کاهش کیفیت خدمات بهداشتی و بالا رفتن احتمال آسیب به بیمار در مراکز درمانی و خدشهدارشدن شخصیت حرفهای پرستار میشود.
اگر این امر را در قابی بزرگتر و از منظر راهبردی مورد بررسی قرار دهیم، باید در نظر داشته باشیم که با توجه به وضعیت نامطلوب پرستاران در کشور، در بلندمدت استقبال از این حرفه در دانشگاهها و مراکز آموزشی کاهش پیدا خواهد کرد و با تداوم روند صعودی مهاجرتها شاهد کمبود جدی پرستاران در کشور خواهیم بود.
عمق این فاجعه زمانی بیشتر درک میشود که ما نگاهی هم به جمعیت رو به پیر کشور داشته باشیم که در بهترین حالت در دو دهه دیگر موج اول پیری با شدت بسیار زیاد وارد عرصه اجتماعی و بهداشتی میشود و نیازمندی به کادر درمان بیشتر و خدماتی بهداشتی باکیفیتتر نیز به شکل فزایندهای افزایش مییابد.
از جنبه ایجابی (کششی) ما با مقاصدی روبهرو هستیم که پرستار در آنها خود را در بهترین شرایط زندگی و کار تصور میکند. وضعیتی همچون دریافت دستمزد بهتر، بیکاری کم، آینده شغلی ایدهآلتر، شرایط کاری مطلوب و رضایت شغلی به عنوان مشوقها برای جذب این نیروها در کشورهای مقصد یاد شده است و این موضوع در کنار وضعیت مهاجرپذیری از سوی کشورهای توسعهیافته به دلیل کمبود کادر درمان کموبیش واقعیتر به نظر میرسد.
این دلایل را نظرسنجیهای دانشگاهی هم به شکلی تأیید میکنند. طبق این بررسیها مشکلات مالی، مسائل خانوادگی و مشکلات موجود کشور از دافعههای اصلی شرکتکنندگان در مطالعات مربوط به مهاجرت بوده است.
به این ترتیب در شرایطی که کادر درمان اعم از پزشکان و پرستاران از نظر مالی به ایدهآلهای خود دست نیابند، شرایط کشور در سطح مطلوبی تلقی نشود و مشکلات خانوادگی نیز مزید بر علت باشد، تصمیم به مهاجرت میگیرند.
تفاوت عمده این نیروهای تحصیلکرده با سایر گروههای شغلی در این است که در بازار جهانی تقاضا برای جذب آنها بیشتر است.
بسیاری از کشورها به علت نیاز به این نیروهای ماهر تسهیلات زیادی فراهم کردهاند تا آنان را جذب و بهکارگیری کنند، حقوقهای خوبی هم پیشنهاد میکنند و البته کاهش ارزش پول ملی ایران و ارزش بیشتر ارزهای خارجی در برابر ریال انگیزه مهاجرت و کار کردن در کشورهای خارجی را در این نیروها بیشتر کرده است.
جمعبندی اینکه روند نیازمندی ایران به پرستاران در طول سالهای بعد به زودی و با سرعت بیشتری مشاهده میشود و بیمهری به این قشر زحمتکش و نادیدهگرفتن شرایط آنان و عدمپاسخگویی به مطالباتشان از سویی و وضعیت نسبتاً مطلوب کاری این حرفه در کشورهای مهاجرپذیر به زودی کشور را از پرستاران حرفهای خالی و کشور را با نارضایتی بهداشتی شدیدی مواجه خواهد کرد، مگر اینکه نهادهای ذیربط برای این موضوع چارهسازی کنند.