شناسهٔ خبر: 68976451 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

دکتر احمد دلبری، رئیس انجمن علمی سالمندان ایران:

رتبه ۸۸ در قابلیت‌های سالمندی، شایسته ایران نیست

از ۲۰۱۵ تا ۲۰۵۰ درصد سالمندان دنیا از ۱۲ درصد به ۲۱ درصد می‌رسد که این میزان از سرعت رشد، قابل قبول بوده و فرصت برای رفع نیاز‌های سالمندی به اندازه کافی وجود دارد، اما میزان سرعت در کشور ایران بالاست و قابل قیاس با کشور‌های درحال توسعه نیست.

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین:‌ به گفته دکتر احمد دلبری، رئیس انجمن علمی سالمندان ایران رشد سالمندی در ایران، خانواده و جامعه را با چالش‌هایی برای مراقبت از سالمند روبه‌رو می‌کند که لازم است به دانش خود مراقبتی، آموزش در دوره میانسالی و قبل از سالمندی و بازنشستگی توجه بیشتری داشت. وی می‌گوید: باید به فکر رسیدن به سالمندی پویا و فعال بود تا از بروز بسیاری از مشکلات چه در حوزه درمان و چه در حوزه هزینه‌های بیمه‌ای جلوگیری کرد. متن زیر پاسخ‌های این متخصص سالمندی به سؤالات «جوان» است که می‌خوانید.

در ابتدای گفتگو بفرمایید آمار سالمندی کشورمان در مقایسه با دیگر کشور‌های جهان چگونه است؟
طبق آمار سازمان ملل، آمار شیب سالمندی جمعیت در کشور‌های در حال توسعه قابل قبول است و درصد سرعت سالمندی از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد در طی ۱۲ سال و سن سالمندی در کشور سوئد ۹۰ سال و در امریکا ۷۰ سال است. از ۲۰۱۵ تا ۲۰۵۰ درصد سالمندان دنیا از ۱۲ درصد به ۲۱ درصد می‌رسد که این میزان از سرعت رشد، قابل قبول بوده و فرصت برای رفع نیاز‌های سالمندی به اندازه کافی وجود دارد، اما میزان سرعت در کشور ایران بالاست و قابل قیاس با کشور‌های درحال توسعه نیست، به طوری که در سال ۱۳۹۵، ۹/۳ درصد جمعیت سالمند بود ولی این عدد در سال ۱۴۳۰ به بیش از ۳۰ درصد می‌رسد که سرعت بسیار بالایی است. مسئله دیگر زیر ساخت‌هایی است که لازم و ضروری است ولی فراهم نیست. این در حالی است که درصد سالمندان افزایش می‌یابد و از طرفی درصد کودکان کاهش می‌یابد. از مخاطرات دیگر، نرخ کاهش ازدواج است که به دلیل تغییرات فرهنگی و اجتماعی صورت می‌گیرد و عملاً این تأخیر یا ازدواج نکردن موجب مواجهه شدن با سالمندان تنها می‌شود. طبق آمار بیش از ۹۹ درصد سالمندان یک‌بار ازدواج کرده‌اند ولی این آمار در آینده کمتر می‌شود و وضعیت بدتر خواهد شد. در حال حاضر چیزی حدود ۸۰ تا ۹۰ هزار سالمند داریم که اصلاً ازدواج نکرده‌اند و در سال ۱۴۳۰ این آمار به بیش از ۲ میلیون نفر خواهد رسید و درپی آن با مشکلات زیادی روبه‌رو خواهیم شد.

در صورت توجه نکردن به شیب سالمندی در کشور، با چه چالش‌هایی روبه‌رو خواهیم شد؟
متأسفانه یا خوشبختانه طی سال‌های اخیر مسئولان و دولت‌ها بیشتر درگیر جوانی جمعیت و تهیه زیرساخت‌های مورد نیاز آن بوده‌اند و کمتر به موضوع سالمندی پرداخته شده است، در حالی‌که این موضوع از سیاست‌های ابلاغی رهبری نیز بوده است. تنهایی و انزوا ازجمله چالش‌هایی است که سالمندان با آن روبه‌رو هستند. درگیری زوج‌های جوان و درپی آن کم توجهی‌شان به سالمندان، همه‌گیری کرونا و مهاجرت فرزندان موضوعاتی است که برای سالمندان مهم است به خصوص زنان سالمند که مشکلات زیادی دارند. در واقع مسئله تنهایی، انزوا و روحی تهدید جدی است که باید به آن توجه نمود. مستمری سالمندی و بازنشستگی هم مورد بعدی است. متأسفانه حدود ۵۵ درصد افراد در دوره سالمندی حقوقی دریافت نمی‌کنند! بر اساس آمار سال ۱۳۹۵ نرخ فقر در سنین سالمندی تقریباً دو برابر سایر رده‌های سنی است و مورد دیگری که گزارش شده است ۵/۳۹ درصد نرخ فقر مربوط به زنان سالمند و ۲۰ درصد مربوط به مردان سالمند بود که این عدد در حال حاضر قطعاً افزایش پیدا کرده است. بر اساس آماری که مؤسسه هلپ ایج (شاخص جهانی سن) در ۹۷ کشور دنیا انجام داد، رتبه ایران در ابعاد مختلف شاخص دیده‌بان سالمندی بررسی و در سال ۱۳۹۵، وضعیت سلامتی در ایران رتبه ۴۳ را داشت و از نظر درآمدی سالمندان، رتبه ۶۵ در بین ۹۷ کشور، از نظر مناسب‌سازی محیط رتبه ۴۹ و از نظر قابلیت‌های افراد (توانمندی و سواد) رتبه ۸۸ را داشت که این نشان می‌دهد وضعیت مناسبی در کشور نداریم و این آمار خوبی برای ایران نیست.

خود مراقبتی از جمله مواردی است که اگر به آن توجه کنیم دچار عوارض کمتری در سالمندی می‌شویم. این خودمراقبتی در زنان و مردان چه تفاوتی دارد؟
به نکته خوبی اشاره کردید، چراکه ضعف دانش خودمراقبتی و آموزش‌های دوره بازنشستگی و سالمندی از جمله مسائلی است که کمتر به آن توجه می‌شود. به هر حال بازنشستگی ناگهانی و یک شبه انجام نمی‌شود ولی افراد برای ورود به دوره سالمندی آماده نمی‌شوند و در این خصوص کاری هم انجام نمی‌شود. از آنجایی که خیلی از بیماری‌های دوره سالمندی، از جمله بیماری‌های مزمن است، لذا بر اساس سبک زندگی آدم‌ها شکل می‌گیرد، بنابراین لازم است از قبل به آن‌ها آموزش دهیم. چراکه خیلی از بیماری‌ها علائم اختصاصی ندارد و وقتی فردی استخوان لگنش بشکند یا به خاطر دیابت مشکل چشمی پیدا کند یا به خاطر فشار خون سکته کند آنوقت متوجه مشکلات خود می‌شود! این نشان می‌دهد در فعالیت‌های خودمراقبتی ضعیف هستیم و نظام آموزشی در حوزه سالمندی مشکل زیادی دارد. در این خصوص رسانه ملی هم به اندازه کافی توجه‌ای نداشته و مناسب با این نیاز ورود پیدا نکرده است. درخصوص نیاز‌های پزشکی هم باید گفت به هر حال شیوع بیمار‌های مزمن در سالمندی افزایش پیدا می‌کند. باید حوزه سالمندی را هم مثل حوزه کودکان بدانیم. اگر بعد از انقلاب بیش از ۳ هزار متخصص طب کودکان تربیت نمی‌کردیم، نمی‌توانستیم مشکل مرگ‌و‌میر مادر و کودک را مدیریت کنیم. مشکل سالمندی هم از همین نوع است، وقتی ۹۰ درصد سالمندان یک بیماری مزمن دارند، ۷۵ درصد آن‌ها از دو بیماری و ۵۰ درصد آن‌ها سه بیماری مزمن دارند، می‌طلبد توجه بیشتری به موضوع سلامتی آن‌ها شود و برای مدیریت آنها، قطعاً نیاز به متخصص طب سالمندی است.

اشاره به طب سالمندی و درمان این قشر شد. بسیاری از سالمندان از هزینه‌های درمان و پوشش نداشتن بیمه‌ای گلایه دارند. نظر شما چیست و چرا تعرفه‌های بیمه‌ای برای سالمندان کم است؟
صندوق‌های بازنشستگی و بیمه بازنشستگی، از مشکلات جدی است که متأسفانه باید گفت اگر فکری به حال آن‌ها نشود در آینده‌ای نه چندان دور با بحران جدی روبه‌رو خواهیم شد. تقریباً بیش از ۵۰ درصد منابع بیمه‌ای کشور برای سالمندان هزینه می‌شود، یعنی اگر ۱۰ درصد جامعه سالمند باشند، ۵۰ درصد برای آن‌ها هزینه می‌شود و این برای آینده که درصد سالمندان به بیش از ۲۰ درصد خواهد رسید و از آنجایی که هزینه‌های دو سال آخر عمر برابر با کل عمر است، یک زنگ خطر جدی است.
از طرفی هزینه‌های درمانی روز به روز افزایش پیدا می‌کند و همانطور که در ابتدای گفتگو اشاره شد میزان عمر با توجه به بهبود شرایط بهداشتی افزایش یافته است ولی تطابقی بین درآمد‌ها و هزینه‌ها وجود ندارد. مشکل دیگری که سالمندان با بیمه‌ها دارند این است که خدمات در منزل تحت پوشش بیمه نیست و بیمه برای درمان و مراقبت‌های طولانی مدت پوششی ندارد. برای دارو‌ها و تجهیزات پزشکی مراقبتی هم به اندازه کافی پوشش بیمه‌ای نداریم. نکته حائز اهمیت دیگر اینکه، وقتی شخصی مشغول کار است، بیمه پرداخت می‌کند و مالیات می‌دهد، اما با بازنشستگی و سالمندی این درآمد کاهش پیدا می‌کند. طوری که در کشور‌های توسعه یافته به ازای هر بازنشسته، هفت‌نفر شاغل هستند ولی در کشور ما به ازای هر بازنشسته، نیم‌نفر کارمند وجود دارد که این خود چالش بسیار جدی است و می‌تواند وضعیت صندوق‌ها را بدتر کند.

استراتژی و اولویت خانواده‌ها نگهداری سالمندشان در منزل است، اما گاهی شرایطی پیش می‌آید که نیاز است سالمند در آسایشگاه نگهداری شود. با توجه به آمار سالمندی در سال‌های پیش رو، شرایط آسایشگاه‌های سالمندی کشور را مناسب و کافی می‌دانید؟
همانطور که گفتید نظر بیشتر خانواده‌های ایرانی بر این است که سالمند در منزل و کنار خانواده باشد، اما برای درصدی از سالمندانی که ازدواج نکرده‌اند و تنها هستند یا همسرشان فوت کرده است و فرزندی ندارند یا فرزندانشان مهاجرت کرده‌اند، یا سالمندی که به هر حال شرایط نگهداری او در خانه نیست، نیاز به سرویس‌های آسایشگاهی دارند. لازم است بگویم در دنیا برای هر ۱۸ نفر سالمند یک تخت آسایشگاهی وجود دارد، اما در کشور، تقریباً برای هر ۶۵۰ نفر یک تخت آسایشگاهی داریم. هم‌چنین در زمینه دیگر سرویس‌هایی که سالمند باید از آن‌ها برخوردار شود توجه کمتری می‌شود.

نحوه مقابله با چالش‌هایی که اشاره شد چیست؟
مهم‌ترین مسئله در کشور‌های در حال توسعه و مدیریت سالمندی چه در حال و چه در آینده، توانمندسازی، ارتقای سلامت جسمی، روحی، روانی و اجتماعی سالمندان در قالب توسعه منابع اطلاعاتی است. یعنی باید دانش سلامت سالمندان را افزایش داد. باید به فکر رسیدن به سالمندی پویا و فعال بود. بیش از ۹۰ درصد افراد جامعه آرزوی عمری بیشتر را برای خود و والدین‌شان دارند، اما بیش از ۷۰ درصد جامعه از دوران میانسالی برنامه‌ای برای سلامت در پیری‌شان ندارند! از آنجایی که سلامتی در دوره سالمندی امری اتفاقی نیست و نیاز به برنامه‌ریزی دارد، مطمئناً در آینده افراد سالمند بیمار را زیاد خواهیم داشت.

راهکار چیست؟
مدلی برای سلامت پیر شدن آدم‌ها داریم که در آن بر رعایت سه مؤلفه تأکید شده است. اولین مؤلفه آنکه سعی کنیم میزان ابتلا به بیماری را کاهش دهیم تا به دنبال آن ناتوانایی‌ها و معلولیت‌ها نیز کاهش پیدا کند.

برای کاهش بیماری‌ها در دوران سالمندی چه باید کرد؟
ابتدا غربالگری و چکاپ بموقع از میانسالی که بسیار مهم است. خیلی از بیماری‌ها در این دوره علامت مشخصی ندارند. به طور مثال ممکن است فردی ۲۰ سال از آلزایمر را رد کرده باشد و بعد از سال‌ها متوجه مشکل خود شود چراکه بدون علائم است. پوکی استخوان به عنوان بیماری رایج در سالمندی نیز بدون علائم است که نیاز به چکاپ دارد. دسته زیادی از بیماری‌های سالمندی این شرایط را دارند لذا افراد باید از ۴۵ سالگی برای دیابت، بیماری‌های قلبی به خصوص افرادی که سابقه فامیلی دارند، اضافه وزن، افزایش فشار خون، سیگار و کم تحرکی تحت نظر باشند. در صورتی‌که فرد دو مورد از این علایم را داشت به پزشک متخصص و به خصوص متخصص قلب مراجعه کند زیرا بیشترین علت مرگ‌و‌میر در دوره سالمندی بیماری‌های قلبی وعروقی است.

سن غربالگری برای زنان و مردان متفاوت است یا برای هر دو یک سن را پیشنهاد می‌دهید؟
معمولاً به آقایان از سن ۴۵ سالگی و به زنان از سن ۵۵ سالگی توصیه می‌شود تحت نظر قرار بگیرند و خواب کافی داشته باشند. به اندازه کافی مایعات، ویتامین و مواد ضروری را مصرف کنند.

و، اما دو مؤلفه دیگر؟
دومین مؤلفه، افزایش فعالیت‌های فیزیکی و مغزی است. تقریباً در همه بیماری‌های دوره سالمندی ردپایی از کم تحرکی و ورزش دیده می‌شود که باید از دوره جوانی و میانسالی به آن اهمیت داد. از طرفی افراد بدانند همانطور که توجه به جسم و فعالیت‌های جسمانی مهم است فعالیت‌های مغزی هم حائز اهمیت است. چراکه همانطور که یک سلول عضلانی بعد از مدت‌ها بی‌تحرکی یا کم تحرکی تحلیل می‌رود، سلول‌های مغزی هم وقتی از آن‌ها استفاده نشود تحلیل می‌رود. مؤلفه سوم، مشارکت اجتماعی داشتن است. تنهایی، انزوا به خصوص بعد از بازنشستگی نه تنها عامل ایجاد کننده بیمار‌های روحی و روانی است، بلکه در ایجاد بیماری‌های جسمی هم نقش بسزایی دارد؛

و سخن آخر...
در کشور ما توجه بسیار کمی به موضوع سالمندی شده است. عقب ماندگی تقریباً ۵۰، ۴۰ ساله‌ای در این حوزه داریم. ما تجربه مدیریت بد جوانی جمعیت را در ۳۰ سال گذشته داشتیم. به‌رغم بیش‌زایی در سال ۶۵ و جوانی جمعیتی، این جوانی جمعیت که می‌توانست باعث رشد و توسعه شود ولی نتوانستیم مدیریت بهینه داشته باشیم، نتوانستیم به اندازه کافی شغل ایجاد کنیم، مسکن ایجاد کنیم و نخبه داشته باشیم. اما این جوان که کاری ندارد و درآمدش کم است به هر حال روزگارش را با کارگری می‌گذراند، اما سالمند چه؟ فردی که سالمند است، سکته مغزی کرده، ازدواج نکرده، بدون مسکن و درآمد چگونه گذران عمر کند؟! آسایشگاه دولتی که در کشور بسیار کم است، از طرفی هزینه آسایشگاه‌های دیگر بخصوص در پایتخت کمتر از ماهی ۳۰ میلیون در ماه نیست. با این شرایط وقتی یک زن و شوهر جوان نمی‌توانند سالمندشان که مبتلا به بیماری آلزایمر است را در خانه ۶۰ الی ۷۰ متری نگهداری کنند از طرفی درآمد نگهداری در خانه سالمندان ندارند، معلوم است زندگی‌شان متلاشی می‌شود یا سالمند را رها می‌کنند.

نظر شما