برترینها: روزنامه فرهیختگان یک روزنامه کاملا اصولگراست، البته بیشتر اصولگرای سنتی، به هر حال از این روزنامه توقع میرود که در چنین برهههایی بر آتش انتقام و جنگ بدمد، اما یادداشتهای امروز این روزنامه کاملا غافلگیرکننده است. در یادداشتی با عنوان "سوخت بنزین ماشین ترور نباشیم" زهرا طیبی نوشته:
عموما در بحرانهای امنیتیای که در کشور رخ میدهد، لابهلای نقدهایی که درمورد چرایی و چگونگی برخورد با یک بحران یا ترور مطرح میشود، یک سمت انتقادها همواره متوجه دولت است. عموم انتقادها نیز حول این موضوع است که دولت قاطعیت لازم در برخورد با اقداماتی را که از جانب رژیمصهیونیستی علیه ایران انجام میشود، نداشته است و با ترساندن افکار عمومی از احتمال وقوع جنگ، موضعگیری صریح را عقب میاندازد. در این راستا میبایست توجه داشت در موضوعاتی که پای امنیت ملی در میان است، نه موضع دولت که اصل بر موضع نظام حکمرانی است. رئیسجمهور نیز بهعنوان رئیس شورایعالی امنیت ملی اگرچه در تصمیمگیری در مورد نوع مواجهه با بحرانها نقش مؤثری دارد اما تصمیمگیری نهایی همراستا با موضع نظام حکمرانی است.
این سطور که در دفاع از پزشکیان نوشته شده، آن هم در فرهیختگان، نشان میدهد که آن لشگر مجازی صرفا نماینده بخش کوچکی از اصولگراهاست.
این بخش یادداشت طیبی خیلی جسورانه و بدیع است، او درباره چگونگی واکنش مقابل اسرائیل تحلیلی عقلانی ارائه میدهد و البته همزمان از خجالت صداوسیما هم در میآید: درباره اینکه در شرایط فعلی بهترین پاسخ محور مقاومت میبایست چه باشد، میتوان تحلیل ارائه داد. در سمت دیگر هم درباره اینکه ایران بهعنوان یکی از حامیان محور مقاومت، میبایست چه پاسخی به اقدام رژیمصهیونیستی دهد که منجر به گستردهتر کردن جنگ نشود، بازدارندگی ایران را حفظ کند و اینکه آیا اصلا پاسخ بدهد یا خیر نیز تحلیلهایی وجود دارد. دولت را مقصر عدم پاسخ میکند و منجر میشود تا به . در این شرایط بهتر است رسانهها و در خط مقدم آنها رسانه ملی نیز توجه داشته باشد که آنچه از تریبون صداوسیما منتشر میشود، میتواند تأثیر زیادی در باور افکار عمومی داشته باشد و مطرح کردن صحبتهایی که به اختلافها دامن میزند، در شرایط فعلی نادرستترین موضعگیری ممکن است.
اما انتشار یادداشت "بازی بلاگرهای سیاسی با امنیت ملی" هم در این روزنامه قابل تامل است:
در روزهای اخیر، بهدنبال شهادت سیدحسن نصرالله واکنشهای گوناگونی از سوی چهرهها و گروههای مختلف در ایران و دیگر کشورهای منطقه به چشم میخورد. این واکنشها عمدتا با محوریت مطالبهای مشترک ابراز شدهاند؛ ورود نظامی ایران به صحنه و هدف قرار دادن اسرائیل بهعنوان پاسخ به این حادثه دردناک. با وجود اینکه این درخواست در برخی محافل با شور و احساسات همراه شده، اما نگاه عقلانیتر به این مسأله نیاز به تحلیل همهجانبه دارد. در این فضای متشنج میتوان دو گروه مختلف را شناسایی کرد که درحال ترویج ایده ورود نظامی ایران به ماجرایند. گروه نخست که از دل دغدغههای واقعی و احساس دلسوزی برآمدهاند، معتقدند عدم اقدام نظامی ایران میتواند تأثیرات منفی بر بدنه انقلابی و مؤمن جامعه بگذارد و موجب سرخوردگی نیروهای حامی مقاومت شود. در مقابل گروه دوم عمدتا از چهرههای سیاسیای تشکیل شده که بهنظر میرسد از این حادثه تلخ بهعنوان ابزاری برای تسویهحسابهای سیاسی داخلی استفاده میکنند. باید توجه داشت تصمیمات نظامی علاوهبر اجتناب از جناحگرایی نیاز بهدقت و برنامهریزی دارد تا بهجای تشدید بحران، بهسوی تثبیت و تقویت مواضع راهبردی جبهه مقاومت حرکت کنیم.
در واقع این قسمت از یادداشت فرهیختگان تلنگریست به افرادی که فورا در کوس جنگ میدمند. طبیعتا هر برنامه نظامی نیاز به برنامهریزی و برداشتن گامهای سنجیده برای اقدام نهایی دارد؛ اینکه در شرایط اینروزهای خاورمیانه بخواهیم انتظار هرگونه عمل شتابزدهای را داشته باشیم شاید چندان معقول نباشد.
این یادداشت اما فراز دیگری با عنوان "دوری از شتابزدگی و پاسخ استراتژیک" دارد که رهیافتیست برای آنچه پیشتر ذکر شد: نخست باید به این نکته توجه داشت که محور مقاومت و ایران همواره در مواجهه با اسرائیل و دیگر تهدیدات منطقهای، از استراتژیهای دقیق و برنامهریزیشده استفاده کردهاند. ورود ناگهانی به یک جنگ یا پاسخ فوری بدون تحلیل دقیق، نهتنها میتواند به نتایج نامطلوبی منجر شود، بلکه ممکن است منافع راهبردی ایران و مقاومت را بهخطر بیندازد. افزون بر این، هرگونه اقدام نظامی ایران باید در راستای یک استراتژی گستردهتر و بلندمدت باشد. ایران میتواند با بهرهگیری از ابزارهای دیپلماتیک، رسانهای و نظامی مختلف، پاسخ بهتری به این حادثه بدهد.
در شرایط حساس کنونی، ایران باید با دوری از شتابزدگی و تصمیمات هیجانی، از تحلیل دقیق و عقلانی بهره بگیرد. گروههایی که بهدنبال تحریک احساسات انقلابیاند باید درک کنند که حفظ استحکام و تداوم مقاومت نیازمند رویکردی استراتژیک است. همچنین آن دسته از چهرههای سیاسی که با استفاده از فضای احساسی درپی تسویهحسابهای داخلیاند باید از سوءاستفاده از شرایط بحرانی خودداری کنند و منافع ملی و منطقهای را در اولویت قرار دهند.
نظر شما