شناسهٔ خبر: 68921116 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: برترین‌ها | لینک خبر

این اقدام اسرائیل مقدمه ترور بزرگ بیروت شد

این اقدام اسرائیل مقدمه ترور بزرگ بیروت شد

بعد ماجرای اختلال در پیجرها پیش آمد تا همه در استفاده از دستگاه های ارتباطی به شک بیفتند. در واقع می خواستند اعتماد به این وسیله ارتباطی را سلب کنند برای هدفی بزرگ‌تر. چون در غیاب وسایل مدرن دیگر نمی‌شد از دور جلسات را مدیریت کرد.

صاحب‌خبر -

مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: با عملیات حجیم و وحشیانهٔ ترور سید حسن نصرالله در بیروت اکنون دیگر روشن شده که هدف از انفجار پیجرها در چند روز قبل از آن چه بوده است. قصد آنها در آن مرحله کشتن فرماندهان حزب‌الله و حتی مجروح کردن آنان نبود. سه هدف داشتند:

اول این که سفیر ایران هم آسیب ببیند. کاری را که ۴۰ سال قبل با بستهٔ پستی با سفیر ایران در دمشق کردند و مرحوم محتشمی‌پور از ناحیه دو دست به شدت مجروح شد این مرتبه با پیجر انجام دادند. هدف اصلی اما این نبود. این بود که از شباهت جراحت سفیر ایران و نیروهای حزب الله نزدیکی و ارتباط آنها را ثابت کنند تا اقدام قبلی علیه سفارتخانه را توجیه کنند. اما این دومی هم باز هدف غایی نبود.

این اقدام اسرائیل مقدمه ترور بزرگ بیروت شد

هدف سوم این بود که اعتماد به شبکه های ارتباطی مجازی را سلب کنند و شخص سید حسن نصرالله را وادارند به شیوه‌های قبل بازگردد تا در جلسات حاضر شود. همان نکته‌ای که در تحلیل خود او و دیگران غایب بود. این که پیام امن و مطمئن نبودن پیجرها این است که نصرالله را به دام جلسات حضوری بکشانند و بکُشند و همین کار را هم کردند.  دغدغهٔ صدا و سیمای ما با کارشناسان ادعایی اما این بود که به پیجر بگویند پی‌جو!

داستان حالا روشن شده است. چون سید حسن نصرالله در دام حملات اسراییل و حماس نیفتاد و واقع بینانه و هوش‌مندانه مانع درگیری شد این شایعه را درانداختند که قرار است از شمال اسراییل به جنوب لبنان حمله کنند.  بعد از این شایعه حزب‌الله چاره ای نداشت برای دفاع از جنوب لبنان منطقهٔ شمال را برای اسراییل ناامن کند. موشک‌پرانی کرد تا از حملهٔ زمینی منصرف شوند.

بعد ماجرای اختلال در پیجرها پیش آمد تا همه در استفاده از دستگاه های ارتباطی به شک بیفتند. در واقع می خواستند اعتماد به این وسیله ارتباطی را سلب کنند برای هدفی بزرگ‌تر.   چون در غیاب وسایل مدرن دیگر نمی‌شد از دور  جلسات را مدیریت کرد. 

 خود نصرالله و دیگر رهبران حزب‌الله و نیز تحلیل‌گران در ایران و از جمله ما تمام حواس خود را به پیجرها معطوف کردیم حال آن که اگر یکی گفته بود می‌خواهند او را به جلسات حضوری وادارند و باید جای‌گزین دیگری یافت شاید این اتفاق رخ نمی‌داد و البته معما چون حل شود آسان شود اما چه حل شدنی و چه آسان شدنی.

مکان و زمان را به گمان خود جا و وقتی امن انتخاب کردند. رهبر حزب‌الله در پناهگاه و زمان هم درست وقت سخنرانی نتانیاهو.   در این فقره هم آنچه پیش‌بینی نشده بود دو نکته بود: یکی این که وقتی بمب‌ها فروبریزند گاز ناشی از انفجار هم کُشنده است ولو پناهگاه ایمن باشد کما این که گفته‌اند پیکر سالم است و جراحت ندیده است. دوم این که سفر جنایتکار به نیویورک هم برای انحراف اذهان بود تا گمان کنند آن ساعت امن است.

در پیجرها ماندند و ماندیم و پی‌جو نشدیم که چه دامی در پس آن گسترانیده‌اند. در روزهایی که یاد مولانا تازه شد این سخن نغز او شاید به کارمان بیاید:

هر چه می‌گویم به قدر فهم توست

مُردم اندر حسرت فهم درست

خدای ناخواسته مصراع اول منظور نیست چرا که نویسندهٔ این سطور هم اگر هنر داشت همین هشدار را باید در زمان انفجار پیجرها می‌داد نه حالا که معما حل شده. مصراع دوم منظور است تا بگویم مردیم اندر حسرت تحلیل درست.

همین جواد لاریجانی که حالا تز می دهد درست شب حمله بوش پدر به عراق در صفحه آخر روزنامه اطلاعات یک یادداشت نوشت تا ثابت کند آمریکا حمله نمی کند اما فردا که روزنامه در‌آمد آمریکا حمله کرده بود!

مرثیه سرایی و مداحی تحلیل نیست. تحلیل گر باید زاویه ای راببیند که دیگران غافل اند یا مهارت آن را ندارند 

اگر کار اسراییل دام‌گستری است دشمنان او هم باید به جای توقف در احساسات او را در دامی بیفکنند نه آن که خدای ناکرده در دامی درغلتند که گسترانیده است. جان کلام این نوشته همین است: به هر سخن و رفتار اسراییلی ها باید به مثابه دام نگریست. 

پیجرها حذف شده بودند و ناچار شان کردند  رخ به رخ گفت‌و‌گو کنند. این دام اسراییل بود و صد البته آخرین دام نیست.

پ

برچسب‌ها:

نظر شما