اگر بهعنوان یک هوادار فوتبال در سالها و ماههای اخیر تحولات فوتبال ایران را دنبال کرده باشید آنچه مسلم است دیگر انگیزه و اشتیاق گذشته را برای پیگیری اخبار و تحولات فوتبال ندارید. پدیدهای که بدون تردید پرمخاطبترین و جذابترین تفریح فراگیر و گسترده بخش قابلتوجهی از مردم ایران بوده و هست، حالا آنچنان اسیر بیکفایتی و سوءمدیریت شده که پیامی به جز ناامیدی، تلخی و اخبار ناگوار از آن به گوش نمیرسد.
اینهمه تلخی و سیاهی اما حاصل بیمسئولیتی و سوءمدیریت مستمری است که در سالهای اخیر چهره فوتبال ایران را زشت کرده و در نوع خودش میتوان گفت تلخترین و بدترین اتفاقات تاریخ فوتبال را در یک دوره دو ساله رقم زده است.
درگذشت هوادار باشگاه ملوان در مسابقه هفته چهارم برابر سپاهان در اصفهان و در پی آن انفجار جعبه برق ورزشگاه شهر قدس در فاصله 24 ساعت به مسابقات آسیایی استقلال برابر الغرافه قطر، خاموشی پروژکتورهای ورزشگاه و انتشار فیلم درخواست کمک کارگرانی با دستهای سوخته در همین ورزشگاه که مسئولین آمبولانس حاضر در ورزشگاه از امدادرسانی به آنها خودداری میکنند، تنها بخشی از وقایع همین یک هفته اخیر است که به نظر میرسد برای فوتبالزده شدن مخاطبان کافی باشد!
سوءمدیریت ادامه دارد
همزمان با نمایش اقتدار و قدرت ایران اسلامی در عرصههای مختلف فناوری از جمله صنایع نظامی و موشکی، نانوتکنولوژی و اخبار امیدوارکنندهای که از حوزه علم و فناوری به گوش میرسد، سوءمدیریت در برگزاری یک مسابقه بینالمللی یا آمادهسازی استادیومها و وضعیت بحرانی زمین چمن ورزشگاهها، نه حاصل عقبماندگی است و نه فقدان تکنولوژی.
اگر دستیابی به زمین چمن مناسب و هموار در ایران دستنیافتنی بود، شاهد شرایط ایدهآل زمین ورزشگاههای مشهد یا استادیوم رفسنجان حتی وضعیت قابل قبول چمن در تبریز و برخی دیگر از ورزشگاههای کشور نبودیم.
آنچه امروز چهره فوتبال و ورزش ایران را در عرصه جهانی زشت کرده و مصداق آبروریزی بینالمللی است تنها حاصل بیکفایتی و سوءمدیریت در اداره فوتبال کشور است که نهتنها به این عرصه که به وجهه و اعتبار کشور آسیب جدی وارد کرده است.
مشاهده تصاویر ناپسند رسانههای عربزبان از مسابقه سپاهان برابر نماینده امارات در چمن نامناسب استادیوم نقش جهان اصفهان و کنایههایی که در شبکههای مختلف تلویزیونی جهان خطاب به فوتبال ایران گفته و شنیده شد، حاصل همین بیکفایتی و فقدان برنامهریزی مناسب است.
ستارههای نامدار فوتبال جهان در ترکیب الغرافه قطر به تهران، پایتخت ایران سفر میکنند و در روز تمرین قبل از مسابقه، پروژکتور ورزشگاه شهر قدس قطع میشود تا با خنده و تمسخر در انتظار آمدن برق برای شروع تمرین باشند.
در همین روز به دلیل انفجار جعبه برق ورزشگاه شهر قدس، دو کارگر برق کار دچار سوختگی میشوند و آمبولانسهای مستقر در ورزشگاه اعلام میکنند که وظیفه ما امدادرسانی به بازیکنان و اعضای تیمهاست و در قبال سایر نفرات حاضر در ورزشگاه مسئولیتی نداریم. همانطور که آمبولانس حاضر در استادیوم فولادشهر اصفهان در بازی سپاهان مقابل ملوان ابتدا حاضر به پذیرش هوادار ملوان نیست که دچار حمله قلبی شده و مسئول برگزاری بازی اعلام میکند این آمبولانس مختص بازیکنان و اعضای کادر فنی تیمهاست!
سیاهه فجایع فوتبال ایران
تنها کافی است اتفاقات ماهها یا حداقل یک سال اخیر در روند اداره فوتبال ملی و باشگاهی ایران را مرور کنید. ماجرا محدود به خرابی چند ورزشگاه یا وضعیت ناامیدکننده زمین چمن چند استادیوم نیست.
سوال اصلی اینجاست که اگر قرار بر بازسازی استادیوم آزادی در تهران بوده، چه تدبیری برای ورزشگاه جایگزین و میزبانی از مسابقات ملی و باشگاهی داخلی و بینالمللی اندیشیده شده است؟ درست در همین مقطعی که استادیوم آزادی به مدت چند ماه امکان میزبانی از مسابقات را ندارد، ورزشگاه پاس قوامین هم از چرخه استادیومهای برگزاری بازیها خارج میشود، ورزشگاه تختی هم شرایط مناسب برای میزبانی را ندارد و استادیوم شهر قدس هم همانطور که قابل پیشبینی بود، یک فاجعه بزرگ بینالمللی را رقم میزند.
آیا پیشبینی این شرایط امکانپذیر نبود که پیش از آغاز عملیات عمرانی در آزادی بهطور مثال استادیوم تختی برای میزبانی از بازیهای بینالمللی در تهران آماده شود یا هماهنگی لازم جهت استفاده از ورزشگاه امام رضا (ع) در مشهد انجام شود و حال که هیچکدام از این اقدامات صورت نگرفته، چه کسی در قبال اتفاقات و فجایعی که روی داده پاسخگو
است؟
پرحاشيهترين فصل ليگ
لیگ برتر فوتبال ایران یکی از تلخترین و پرحاشیهترین فصلهای خودش را آغاز کرده، آییننامهها و مصوباتی که عمر تصویب و اجرای آنها در بعضی موارد به یک یا چند هم نرسیده دچار تغییر میشود.
در ابتدای نقل و انتقالات قانونی را ابلاغ میکنند که دو هفته بعد از اجرای آن پشیمان شده اصلاحیه صادر میکنند. سقف قراردادی که به سوژه طنز رسانهها تبدیل شده، در طول نقل و انتقالات چندینبار افزایش پیدا میکند و در نهایت برای بیرون نماندن بازیکنان باشگاههای متمول به میزان انتظار و درخواست هر باشگاه سقف را بالا میبرند تا مشکلی برای خرید نداشته باشند، در نهایت سقف یک باشگاه به 900 میلیارد میرسد، درحالیکه سقف سایرین همچنان 300 میلیارد تومان است و البته با انواع و اقسام روشهای قانونی و غیرقانونی مشخص میشود که اصلا چیزی به نام ثبت قرارداد در این لیگ وجود ندارد!
بعضی از باشگاهها راضی و خشنود و سایرین معترض و ناراضی، مصاحبه و بیانیه منتشر میکنند که البته پاسخی به همراه ندارد.
برخی از باشگاهها نام بازیکنان خودشان را بارها و بارها از لیست خارج و دوباره داخل میکنند، هوادار هر لحظه خبر تازهای از فسخ و امضای دوباره قرارداد با یک بازیکن میشنود به شکلی که دیگر شنیدن این اخبار هم بیاهمیت و تکراری شده است.
در این فصل VAR هم به فهرست سوءمديريتهای فدراسیون اضافه شده آنچنان که مانیتور کنار زمین به دلیل نقص فنی، تصویری را به داور بازی نشان نمیدهد؛ اما رئیس فدراسیون فوتبال اعلام میکند آماده هستیم برای اجرای VAR به سایر کشورها آموزش بدهیم و مشخص نیست درحالیکه تقریبا اکثر کشورهای صاحب فوتبال در جهان صاحب سامانه کمکداور ویدئویی شدهاند و فدراسیون فوتبال مهدی تاج بارها در اجرای نهایی این سامانه در لیگ ناکام بوده و هنوز هم VAR نیمهکاره غیراستانداردی را به صورت موردی در بعضی از بازیها اجرا میکند، کدام کشور در انتظار دریافت آموزش از این نحوه اجرای سامانه کمکداور ویدئویی به سبک فدراسیون مهدی تاج است؟
پایانی بر این تلخی بیپایان
فدراسيون فوتبال با وجود تمامى مشكلات و شرايط مديريتى بحرانى در اين موقعيت به انتخابات پايان سال نزدیک مىشود، درحالیکه رئیس و نایب رئیس اول، تاج و نبی به دلیل انجام عمل جراحی و شرایط ویژه پزشکی در محل کار خود حضور ندارند، وضعیت ریاست سازمان لیگ خصوصا مدیریت پنهان یا آشکار حیدر بهاروند نامشخص است و احکام پرونده مس رفسنجان با اتهامات وارده نسبت به برخی مسئولین فدراسیون و سازمان لیگ هم هنوز اعلام نشده است. در این شرایط باید دید تلخی بیپایان این روزهای فوتبال بر اساس وضعیت موجود در ماههای آتی به پایان میرسد و برای تغییر وضعیت ناامیدکننده فعلی باید به ایجاد تغییرات مدیریتی در ساختار فدراسیون امیدوار بود؟
فوتبال ایران وارد دوره ورشکستگی شده است
تلخی بیپایان
صاحبخبر -
∎