شناسهٔ خبر: 68681702 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

مروری بر کتاب «شعر هزار ساله فارسی»؛

کتابی که پس از ۶۰ سال منتشر شد

طاهره تهرانی

دسترسی ناشر به کتاب «شعر هزار ساله فارسی» از طریق فرزند و نوه مرحوم محجوب صورت گرفته است که دست نوشته آن را در میان کاغذهای قدیمی پدرشان یافته‌اند.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب - طاهره طهرانی: کتاب «شعر هزار ساله فارسی» نوشته مشترک محمدجعفر محجوب و قاسم تویسرکانی که توسط نشر مروارید منتشر شده است که به ترتیب زمانی از روزگار و شعر رودکی و ابوشکور بلخی شروع می‌کند و با صائب و هاتف به پایان می‌رسد. به مناسبت آغاز سال تحصیلی مروری بر داستان پیدا شدن این کتاب پس از سال‌ها خواهیم داشت.

آن طور که پشت جلد کتاب نوشته است «در نیمه نخست دهه ۱۳۴۰ محمدجعفر محجوب و قاسم تویسرکانی دو استاد بسیار فاضل و شعر پژوه دانش‌سرای عالی (دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه خوارزمی بعدی) به اتفاق یکدیگر تلاش کردند تا تحلیل و منتخبی شایسته از شعر کهن فارسی، از رودکی سمرقندی تا هاتف اصفهانی فراهم آورند و در دسترس دانشجویان و علاقمندان ادبی قرار دهند. این منتخب که متأسفانه پس از آن هیچ‌گاه باز نشر نشد، کتاب خواندنی حاضر است که در آن گزیده‌ای از سروده‌های سی و یک سراینده در یک دوره هزار ساله، همراه با تحقیق و تفحص دقیق در زندگی و آثار هر شاعر به دوستداران شعر ایران و قلمرو فرهنگ ایران عرضه می‌شود.»

دسترسی ناشر به این کتاب نایاب از طریق شهرزاد محجوب فرزند محجوب و مرجان مغربی کتابدار دانشگاه تهران و نوه محجوب صورت گرفته است که دست نوشته آن را در میان کاغذهای قدیمی پدرشان یافته‌اند.

ماجرای نوشته شدن این کتاب من را یاد تجربه تدریس در دبیرستان انداخت؛ اولین روزی که سر کلاس دخترکان شانزده هفده ساله‌ی دبیرستانی به عنوان معلم حضور پیدا کردم، درست نصف سن مرا داشتند؛ اما گویی از دو سرزمین متفاوت آمده باشیم. زبانِ سخن گفتن مان یکی بود ولی هر کدام از یک جمله یا کلمه واحد، معانی متفاوتی دریافت می‌کردیم. از خودم پرسیدم چطور می‌شود این دخترکان را به ذخیره‌ انبوهی از کلمات و اشعار و مفاهیم میراث گذشتگان متصل کرد؟ چطور باید درک پیچ و خم این رود جاری در بستر زمانه و فضای تاریخ را برایشان ملموس کنم؟

نتیجه چه بود؟ خطی کشیدم به طول تقریباً هزار سال. فردوسی و نظامی و سعدی و عطار و مولوی و سنایی و حافظ و خیام تا شب عید، بعد از بیست روز تعطیلی در سال جدید هم ملک الشعرای بهار و ایرج میرزا و دهخدا. راستش بیست ساعت کلاس در یک سال زمان کوتاهی بود برای تمام آنچه در ذهن یک معلم است. چاره این بود که در مسیر تاریخ هزار ساله در سایه سار نخل‌ها و سروها و نارون‌های بلند و پرشاخ و برگ ادب فارسی بایستیم و نفسی تازه کنیم و پیش بیاییم، از گزافه گویی دور باشیم و همان‌قدر که به محاسنِ شاعر اشاره می‌کنیم، معایبش را نیز ببینیم، بخشی از آثارشان را بخوانیم، و تصویری تا حد توان واقعی از آنان و سرزمین و دوره زندگانی شأن به دست بیاوریم.

البته که کار سختی است گفتن داستان‌های طولانی کهن از گذشتگانی که پس از تاریخ هزار ساله‌ای همچنان بر سر ما سایه دارند، برای نوجوانانی که اهل زمانه‌ی گوشی هوشمند پنهان شده در جامیز هستند و هر متنِ بیش از سه جمله را اسکرول می‌کنند. از تاریخ و ادبیات گریزان اند، همانطور که از سختیِ حفظ کردن و نمره‌ها و آزمون‌های معلم. آزمون و خطای ما _من و دخترکان کلاس- نتیجه شیرینی داشت. از هردو سو به سمت هم قدم برمی‌داشتیم و از دیوارهای شکایت و غر و ناله و تنبلی رد می‌شدیم. روز آخر و موقع خداحافظی یکی‌شان بلند شد و با صدای لرزان و خجالت زده پرسید: "خانم… میشه بغلتون کنیم؟ -: بله طفلک کوچک من…"

آمیزه خنده و گریه آن روز خداحافظی میان بازوهای گشاده مان مطمئنم کرد که دیوار این خجالتِ بی‌جا هم فروریخت و حالا می‌توانیم با هم به گفت و گو بنشینیم، حتی اگر کنار هم نباشیم.

کتابی که پس از ۶۰ سال منتشر شد

بازگردیم به کتاب، پس از سخنِ نخستین به ترتیب زمانی به رودکی، ابوشکور بلخی، فرخی، عنصری، منوچهری، فردوسی، قطران، فخرالدین گرگانی، باباطاهر عریان، اسدی طوسی، ناصرخسرو، ابوالفرج رونی، مسعود سعد، عمر خیام، معزی، سنایی، انوری، خاقانی، رشید الدین وطواط، سوزنی، سید حسن غزنوی، جمال الدین، نظامی، عطار، کمال الدین، مولوی، سعدی، حافظ، جامی، صائب و هاتف پرداخته شده است. طبعاً میزان مطالب و نمونه‌های اشعار در شاعران ذکر شده برابر نیست، اما روند و نحوه توضیح و معرفی، برای خواننده روشن کننده شرایط و روزگار و ویژگی‌های کلام شاعر است.

در پایان کتاب نیز جدولی است که مآخذ مطالب آورده شده، که برای مراجعه دانشجویان و پژوهشگران و علاقمندان مفید خواهد بود؛ همانطور که این نوشته منتشر نشده دو استاد بزرگِ هرگز ندیده، دیوارهای فاصله‌ زمانی و عدم درک محضر آن دو را برداشت.

در میان خطوط و سطرهای کتاب، طرح درس‌های آینده دخترکانم را می‌دیدم که لازم است با شیرینی و ارزش گنجینه کلام گذشتگان آشنا باشند و بشوند، لازم است از پس دیوار نسل‌ها و هزاره‌ها دست‌های هم را بگیریم، ما چاره‌ای جز پیش رفتن نداریم.

نظر شما