شناسهٔ خبر: 68630671 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

یک پژوهشگر ادبی مطرح کرد؛

محمد هاشم شایق؛ نخستین نویسنده داستان‌کوتاه در افغانستان

محمد هاشم شایق افندی (۱۲۶۶–۱۳۳۳) با نام مستعار مخلص زاده،در سال ۱۳۱۱ در مجلۀ «آیینۀ عرفان» داستان کوتاهی به نام «پانزده سال قبل» را منتشر کرد که عناصر داستانی آن کاملا بر اساس ژانر داستان کوتاه بود.

صاحب‌خبر -

‌به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، منوچهر فرادیس در سایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره اولین داستان کوتاه نویس افغانستان نوشت: پیش از نوشته شدن نخستین داستان کوتاه در افغانستان، راهی طی شده است. این راه بیشتر در نوشتن قطعه‌های ادبی طی شده است یا نوشتن سفرنامه‌ها. در سال ۱۳۱۱ در اواخر حکومت محمد نادرشاه، در مجلۀ آیینۀ عرفان داستان کوتاهی نشر می‌شود به نام «پانزده سال قبل» از نویسنده‌ای با نام مستعار مخلص‌زاده. مخلص‌زاده نام مستعار هاشم شایق افندی است که در سال ۱۲۶۶ متولد و در سال ۱۳۳۳ درمی‌گذرد. هاشم شایق بیشتر کار روزنامه‌نگارانه کرده است تا نوشتن برای ادبیات داستانی. او برای مجلۀ آیینۀ عرفان مقاله می‌نوشت و همچنان آثاری را برای این مجله ترجمه می‌کرد.

اکثر کسانی که در این سال‌ها قطعۀ ادبی یا داستان کوتاه یا داستان بلند نوشته‌اند، اغلب به صورت تفنّنی بوده است و کار اصلی‌شان روزنامه‌نگاری بوده است. اما در این میان هاشم شایق نام ماندگاری در تاریخ ادبیات داستانی کشور می‌شود. چون او نخستین داستان کوتاه را که عناصر داستانی را در خود دارد، نوشته است.

داستان کوتاهِ «پانزده سال قبل»، سرگذشت کودکی را بیان می‌کند که به روایت اول شخص نوشته شده است و راوی خاطرۀ رفتن به مسجد و آموزش‌های نخستینش را بیان می‌کند. او در اول از اینکه باید نزد ملای مسجد برود و به اصطلاح سبق‌خوان شود، ناخشنود است اما بعدها علاقه‌مند می‌شود. نثر داستان کوتاه «پانزده سال قبل»، نثر داستانی است، بقیۀ عناصر داستانی را نیز در خود دارد. پی‌رنگ خوب، فضاسازی داستانی، شخصیت‌پردازی، همه نشان‌دهندۀ این است که هاشم شایق به ژانر داستان کوتاه آگاه بوده است و نه پیش از خودش و نه تا سال‌ها پس از نگارش و نشر داستان «پانزده سال قبل هم، چنین اثری با نثر و دیگر عناصر داستانی نوشته نمی‌شود.

هاشم شایق همان‌گونه که گفتیم، بیشتر روزنامه‌نگار است اما او با نگارش داستان‌های کوتاهی چون؛ «پانزده سال قبل»، «بیست و سوم میزان» که موضوعش به تخت نشستن محمدنادر شاه است و «ناتمام خیال» امروز به عنوان نخستین داستان کوتاه‌نویس کشور افعانستان شناخته می‌شود. گرچه پس از آن سه داستان کوتاه دیگر، اثری داستانی دیگری از هاشم شایق افندی در دسترس نیست، اما نوشته‌های روزنامه‌نگارانه او در مجلۀ آیینۀ عرفان تا سال ۱۳۱۸ هجری خورشیدی نیز ادامه داشته است.

در قسمتی از آغاز داستان کوتاه «پانزده سال قبل» را می‌خوانیم:

«ابتدای بهار بود. صحن حویلی ما از برف زمستان در سینه خود یادگاری داشت. دم اُرسی نشسته همراه مادرم ناشتا می‌کردیم. یک‌بار بدون سبب آهی کشیده از جا برخاست، پس خانه رفت. صدای قفل صندوقچه‌اش شنیده شد. پس آمد، دستمال سفیدی [را] که یک گوشۀ آن گره داشت، به دستم داد و گفت: «بخیز، همراه نوکر از سر چوک به این پیسه هفت تا نان بگیرید و باقی را کشمش بخرید.»
حیران شدم که امروز این قدر کشمش و نان را چه می کند. یک نان دو پیسه و یک چهارک کشمش دو تنگه بود.

گفتم: این‌قدر کشمش و نان را چه می‌کنی؟

گفت: تو را پیش ملا سبق می‌مانم.

دق شدم که چه کرده‌ام؟ صورتم ترش و زرد شد.

گفتم: گناه من چیست؟

تبسم کرد. دست به سرم نهاد. از پیشانی‌ام ماچ کرد، به طوری که از رایحۀ آغوش و گرمی لب‌هایش بوی تا حال بر مشمام و ناصیه‌ام باقی است، بعد از آن گفت: به سبق ماندن جزا که نیست. می‌خواهم ملا شوی.

از این سخن به فکر افتادم. زود به یادم آمد، دو روز پیشتر دم دروازه بودم. دو نفر به دست‌شان کتاب از کوچه می‌گذشتند. با یکدیگر خوش‌خوش صحبت داشتند. به سر یکی لنگی سفید، چپن سیاه ستره و پاک و پیزار در پا، دیگر لنگوته نباتی، چپن کرباسی نسواری در سر و بر داشت، در پایش چه بود؟ فراموشم شده. در عقب این فکر دوباره خوش شدم که من هم لنگوته سفید و چپن سیاه ستره و پیزار زری خواهم پوشید. آن قواره خوشم آمده بود. به مادر خود گفتم: کو لنگی سفید و چپن سیاه و پیزار زری.»

پس از هاشم شایق افندی، به صورت تفنّنی دیگر اهل قلم و روزنامه‌نگاران آن وقت نیز داستان‌ها و داستان‌واره‌های کوتاه نوشته‌اند که می‌شود به گونۀ مثال از رمان کوچک یا «اثرات اولین درس قتال» از محمدابراهیم رجایی، داستان‌وارۀ ۱۲۹۷ از محمدعثمان صدقی، مرگ شاعر از ابواسحاق، داستان‌وارۀ کوتاه «خواب چوپان» از عبدالکریم احراری، خواب است یا واقعه و قربانی بی‌گناه از عبدالرحمان پژواک، «دعای مستجاب» از عزیزالرحمان فتحی، «بیچاره جوان» و «مادر داغدیده» و «طفل بیمار» از علی‌محمد نعیمی، «مادر تیره‌روز» از محمدرسول وسا، «خوابگاه شهید» از عبدالرشید لطیفی تا سال ۱۳۱۹ در کابل و هرات منتشر می‌شوند. «افسانۀ شاعر» داستان دوم محمدابراهیم رجایی است که در هرات منتشر می‌شود. همچنین پاورقی‌نویسان و نویسندگان پرکاری چون نجیب‌الله توروایانا، عزیزالرحمان فتحی و علی‌احمد نعیمی که می‌توان از آنها سخن گفت و نوشت.