حوزه علمیه قم در 100 سال اخیر حوادث زیادی را پشت سر گذاشته است که بازخوانی و تحلیل مجدد آن میتواند زمینه را برای حرکت صحیح در صد سال دوم فراهم کند؛ شناسایی نقاط قوت و ضعف و تعیین خطمشی آینده، از کارهای لازم در این عرصه است.
خبرنگار ایکنا با هدف کنکاش در نقاط قوت و ضعف و ارائه پیشنهاهای برای رفع مشکلات در صد سال دوم بازتاسیس حوزه قم، با حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود مدنی، مدیر سابق جامعه الزهرا(س) و استاد درس خارج حوزه علمیه، گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانیم؛
ایکنا ـ حوزه در ۱۰۰ سال اول از دوره مرحوم حائری مسیر پر فراز و فرودی بوده است. نقاط قوت و ضعف این مسیر برای تعیین جهت حرکت آینده حوزه چیست؟
قبل از بیان پاسخ اشارهای به تاریخ حوزه علمیه قم لازم است؛ ما سه حوزه اصلی شیعی در صدر اسلام و قرون اولیه داریم که عبارتند از کوفه، مدینه و قم؛ حوزه قم را خاندان اشعری که از بیداد و ظلم حجاج یوسف ثقفی فرار کرده و به این شهر پناه آوردند بنیان گذاشتند. دوره شکوفایی فوقالعاده حوزه قم هم از عصر صفویه آغاز شد که نقل است شخصیتهایی مانند ملاصدرا، شیخ بهایی، فیض کاشانی، عبدالرزاق لاهیجی، قاضی سعید قمی و ... در قم تدریس داشتند و ظاهرا مدرسه فیضیه هم در این دوره تاسیس شد و قبل از آن مدرسه آستانه که فضای اندکی داشته، تاسیس شده بود.
در اواخر دوره قاجار، حوزه علمیه بسیار بیرونق بود و علمای برجستهای مانند میرزا محمد فیض و میرزا ابوالقاسم قمی، میرزا محمد ارباب، میرزا مهدی حکمی و ... وجود داشتند و مجالس کوچک درسی داشتهاند ولی رونقی نداشت لذا از مرحوم آیتالله حائری یزدی دعوت کردند تا ایشان به قم بیایند، ایشان در سال 1301 وارد قم شدند و با برخی برنامهریزیها و تدابیر ویژه، حوزه قم را رونق بخشیدند که الان ما در صدسالگی بازتاسیس حوزه هستیم.
دوره صد ساله حوزه فراز و فرودهای فراوانی داشته است ولی روشنترین نقاط قوت حوزه، افزایش کمی آن است یعنی در دوره قبل از آیتالله حائری، تعداد طلاب به صد نفر نمیرسید ولی در دوره ایشان افزایش یافت به گونهای که بر اساس گزارشها هزار طلبه در حوزه وجود داشت که تعداد قابل توجهی بوده است و در دوره آیتالله بروجردی به 5 هزار نفر رسید و در دوره انقلاب اسلامی با اقبالی که جوانان به حوزه پیدا کردند این تعداد به 50 هزار نفر رسید و این از برکاتی است که از مرحوم آیتالله حائری و دیگران برجا مانده است.
مسئله دیگر تنوع و ژرفایی علمی در حوزه علمیه قم است؛ در مباحث فقهی و اصولی و شیوه استنباط، مرحوم آیتالله حائری یزدی صاحب مکتب و سبک اجتهادی است و فهم عرفی بسیار بالایی دارد که به شاگردان ایشان هم منتقل شد و در عین حال شیوه و مکتب مرحوم نائینی هم توسط خود ایشان در دوره مختصری که در قم تدریس داشت ترویج شد و شاگردان مرحوم نائینی و شاگردان شاگردان ایشان این روش استنباطی را ترویج کردند. آیتالله بروجردی هم صاحب سبک و روش خاصی بودند و با وجود اینکه دانشآموخته نجف و مرحوم آخوند بودند ولی ابدعات زیادی در فقه و اصول و رجال داشتند و تمام این سبکها و روشها در حوزه قم وجود داشت و علوم مختلف هم در حوزه قم رایج بود.
در همین دوران میرزامهدی حکمی معروف به فیلسوف، فلسفه میگفت، آیتالله شاهآبادی هم فلسفه و عرفان درس میدادند؛ مرحوم آیتالله رفیعی قزوینی در مدتی که در قم بودند تدریس فلسفه داشتند و این روند با فراز و فرودهایی که داشته است باز از نجف وسیعتر و جدیتر است همینطور سایر علوم هم توسط مرحوم آیتالله حائری پایهریزی شد گرچه به توفیقاتی که مدنظر ایشان بود نرسید.
ایکنا ـ با توجه به حضور علما با سلایق و منشهای مختلف در قم، نحوه مواجهه آیتالله حائری یزدی با اندیشهها و افکار گوناگون چگونه بود؟
ایشان سعی میکرد از همه اندیشهها، افراد و سلایق استفاده کنند؛ وقتی به قم آمدند از همه شخصیتها مانند میرزا محمد فیض و مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی و مرحوم ارباب استفاده کردند؛ این بزرگان به احترام شیخ در نماز جماعتشان حضور داشتند ولی خودشان هم حوزه درسی داشتند و حسن اخلاق و معاشرت مرحوم حائری سبب شد تا افرادی چون آیتالله شاهابادی وارد قم شوند. همچنین مرحوم مسجدشاهی از علمای اصفهان هم به قم آمد و مرحوم آیتالله رفیعی قزوینی هم به قم آمد و فلسفه میگفت. شاگردان مرحوم آیتالله حائری هم از اراک به قم برگشتند؛ کسانی مانند آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری، آیتالله سیداحمد خوانساری، آیتالله گلپایگانی و امام خمینی و این نکته بسیار مهمی است که اداره حوزه با این شرح صدر ممکن است و اگر بخواهیم پایگاه علمی ژرفی داشته باشیم، باید از سلایق و علایق گوناگون بهره ببریم.
از دیگر نقاط قوت این بود که حوزه در این زمان تحت ضربات سنگین رضاشاهی بود و رضاخان با پشتیبانی دشمنان به ویژه انگلیسیها با فرهنگ ملی و دینی مردم مبارزه میکرد و مرحوم آیتالله حائری توانستند ضمن حفظ استقلال، حوزه را از گزند رضاخان حفظ کنند و در عین حال هیچ امتیازی هم به رضاخان ندادند و رضاخان هیچ تاییدی از جانب آیتالله حائری دریافت نکرد و این از نقاط قوت این دوران است.
برای درک شدت ستمگری و وحشیگری رضاخان به این نکتهها توجه کنید وقتی زن رضاخان با وضعیت نامناسبی وارد حرم حضرت معصومه(س) شد و آیتالله بافقی به او تذکر شرعی داد، رضاخان خودش به قم آمد و آیتالله بافقی را در صحن حرم مورد کتککاری قرار داد در مشهد صدها نفر را به خاطر دفاع از حجاب اسلامی کشت و مجروح و شهید را با هم دفن کرد. لذا حفظ حوزه در این شرایط از هنرهای مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری بود.
لازم است که به ناکامیهایی آیتالله حائری در انجام اصلاحات نیز اشاره کنم زیرا ایشان قصد داشتند زبان خارجی را در حوزه گسترش دهند و وارد بحث تخصصیکردن فقه شوند که این اصلاحات ناکام ماند که از نقاط ضعف صدسال گذشته بوده است و الان فضا برای انجام اقدامات شایسته و خوب مناسب است.
ایکنا ـ در دنیای جدید با مسائل تازهای روبهرو هستیم؛ رشد علم و تکنولوژی، قدرت رسانهها و شبکههای اجتماعی و تاثیر پذیرفتن مردم از این تکنولوژیها چالشهایی را ایجاد کرده است. فکر میکنید جهتگیری آموزشی، تبلیغی و علمی حوزه در ورود به دومین سده بازتاسیس چگونه باید باشد؟
به نظرم از جهتگیریهایی که برای سده دوم لازم است ساماندهی به وضعیت اقتصادی حوزه است؛ آیتالله مطهری در حدود 60 سال قبل این مسئله را مطرح کرد ولی امروز هم شاهد وضعیت نابسامان طلاب در عرصه اقتصادی هستیم گرچه تبلیغات سوئی هم وجود دارد و تصور بیرونی آن است که حوزه وجوه زیادی دریافت میکند. باید برای آینده شغلی طلاب و برای معیشت آنان تدابیر خوبی اندیشیده شود؛ الان بعد از گذشت 60 سال از مطالب آقای مطهری و با همه تجلیلی که از ایشان میکنیم ولی به این نگاه او توجهی نشده است.
نکته دیگر حفظ استقلال حوزه است؛ یعنی حوزه ضمن اینکه باید حامی نظام اسلامی باشد و نقش خود را در حفظ استقلال و تقویت کشور ایفا کند ولی باید استقلال خود را نیز حفظ کند زیرا در غیر این صورت هم به حوزه و هم به کشور آسیب وارد خواهد شد؛ ما همواره این اشکالات را به حوزههای اهل سنت وارد کردهایم که وابسته به حکومتها هستند ولی باید توجه کنیم در حوزه شیعه این مسئله رخ ندهد و حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و سایر مراجع هم این نظر را دارند؛ البته این مسئله به معنای قهر از نظام اسلامی و بیتوجهی به این معجزه قرن نیست؛ امروز بعد از 1400 سال شیعه قدرت گرفته است و باید انقلاب حفظ شود و حوزه باید جنبه راهنمایی و امام بودن خود را حفظ کند؛ نه اینکه پیرو و تابع فضای عمومی شود.
مسئله دیگر عمقبخشی به علم دینی در سطح جامعه است؛ امروز گاهی در مقالات و پایاننامهها خیلی راحت نسبت به برخی احکام دینی نظر میدهند و آن را زیر سؤال میبرند، بدون این که تخصص لازم را داشته باشند؛ چندی قبل یک فرد روحانی در زمینه پزشکی نوین اظهار نظر کرد و کتابی را هم آتش زد؛ حوزه و وزارت علوم و همه افراد دلسوز این جریان را به شدت محکوم کردند ولی الان نسبت به احکام مسلم الهی از سوی افراد ناوارد نکاتی گفته میشود و هیچکس واکنشی نشان نمیدهد ما باید به ژرفای علمی حوزه هم در بین طلاب و روحانیون و هم مردم توجه کنیم؛ حوزه مهد پرورش آخوند خراسانیها، شهید اول و ثانی و امام و شیخ انصاری و ... است؛ امام فرمودند نباید از فقه جواهری فاصله بگیریم و فقه جواهری همان روش فقه سنتی عمیق است.
موضوع دیگر بحث ارتباطات بینالمللی حوزه است و دانستن زبان در این جهت خیلی لازم است، ولی امروز فراگیری زبان کافی نیست؛ پذیرش طلبه از دنیا لازم است ولی کافی نیست. حوزه در عرصه بینالملل ضعف دارد؛ شخصیتهای زیادی در دنیا وجود دارند که میتوانند ارتباط بین شیعه و مذاهب خودشان را تقویت کنند و در مقابل وهابیت بایستند ولی حاضر نیستند به صورت دولتی و تحت نظر آنها این کار را کنند زیرا متهم میشوند لذا حوزه علمیه باید با آنها تماس بگیرد و دعوت کند و همایش علمی عمیق و نه صرفا سیاسی و محدود برگزار شود. در این زمینه کوتاهی زیادی داریم؛ در دورهای که بنده معاون فرهنگی دفتر تبلیغات بودم تلاش کردم تا 50 نفر از فضلای حوزه را به واتیکان ببریم که به علت مشکلات مالی، تعداد محدودی را بردیم ولی اثر خود را گذاشت. بنابراین باید با فرق مسیحی و سایر ادیان و در درون جامعه اسلامی هم با الازهر و کانونهای علمی و تبلیغی سایر مذاهب اسلامی و صاحبان اندیشه در مذاهب مختلف ارتباط داشته باشیم و محدودیتها را هم میپذیریم.
موضوع دیگر این است که متولی امور دین در کشور کجاست؟ حوزه متولی امور دین است. در حوزه باید شرح صدر و استفاده از همه ظرفیتها و نظرات باشد ولی همانطور که وزارت بهداشت و درمان متولی امور پزشکی و وزارت آموزش و پرورش متولی آموزش و.... است حوزه هم باید جایگاه خود را در تربیت دینی، تثبیت کند و البته این جایگاه با زور و بخشنامه تثبیت نمیشود. الان برنامههای دینی و نشر دینی به نحوی است که استاندارد و معیارهای لازم را ندارد.
به طور کلی اگر وضعیت معیشتی و علمی حوزه ساماندهی شود بسیاری از این مشکلات هم حل خواهد شد. وقتی طلبه وارد حوزه شود و نمیداند که قرار است در آموزش، پژوهش یا تبلیغ از او استفاده شود دچار حیرانی خواهد شد و از طرف دیگر کمترین امکانات زندگی در اختیار او نیست. لذا تاب و توان تحمل این شرایط را نخواهند داشت و اقبال آنان کم میشود.
ایکنا ـ با توجه به وجه اشتراک تفکر و اندیشه بین بشر، رشتههایی چون فلسفه چه نقشی در آینده حوزه دارند؟
دنیای جدید دنیای ارتباطات و دادههای علمی است؛ الان گفته میشود آنچه در یکسال در اینترنت تبادل میشود برابر همه دادههای تاریخ از ابتدای اختراع خط تاکنون است لذا کار خطیر و دشواری فراروی حوزه قرار دارد و اولین کار در این عرصه، داشتن شرح صدر است. حضرت امیر(ع) فرمودند: آله الریاسه سعه الصدر؛ حوزه به عنوان یک مجموعه علمی باید آرا و نظریات ومذاهب و مکاتب فکری را در خود بپذیرد و حرفهای آنان مطرح و موضعگیری شایسته درباره آن انجام شود.
الان با شبهات و مسائل علمی فراوان مواجهیم که متناسب با آن باید تلاش زیاد و نیروهای بسیاری هم به کار گرفته شود یکی از مسائل بسیار مهم، داشتن شرح صدر است تا پذیرای همگان باشیم؛ دوم اینکه باید بر حوزههای دانشی دنیا تسلط و آگاهی داشته باشیم وگرنه اینکه بعد از گذشت چند سال از یک تحول علمی یا نشر یک کتاب در دنیا آگاه شویم و بخواهیم جواب دهیم ثمری ندارد؛ در دوره مدیریتم در جامعه الزهرا گروهی را در معاونت پژوهش تعیین کرده بودم تا آخرین تحولات علمی دینی دنیا در زمینه مباحث زن و خانواده را رصد کنند و محتوای آخرین همایشهای برگزار شده را به صورت بولتن منتشر کنند تا به موقع پاسخگو باشیم.
حوزه باید از همه نظریات، اشکالات و شبهات جدید مطلع باشد و آن را رصد کند و شخصیتهای علوم انسانی و اسلامی را بشناسد و با آثار آنان آشنا شود و بلافاصله آثار منتشرشده در این زمینه ها ترجمه و در داخل مورد نقد و نظر قرار بگیرد. باید اندیشه را با اندیشه پاسخ دهیم و در این مسیر نیازمند استفاده از مراکز پژوهشی قوی و نخبگان علمی هستیم؛ شاید چندهزار مؤسسه در سراسر کشور داریم ولی بسیاری از کارهای اساسی روی زمین مانده و کارهای غیراساسی به صورت موازی در حال انجام است.
گفتوگو از علی فرجزاده