شناسهٔ خبر: 68604108 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

دفاع هوایی در دمای ۶۵ درجه/ روزی که ۵۰ بار به جزیره خارگ حمله هوایی شد

دشمن بعثی با استفاده از تجهیزات نظامی پیشرفته، به خلیج فارس می‌آمد تا به صادرات نفت کشور ضربه بزند، تا جایی که بیش از ۲ هزار بار به جزیره خارگ حمله هوایی کرد اما نهایتا رزمندگان پدافند هوایی با رشادت خود دست دشمن را از حریم هوایی خارگ کوتاه کردند.

صاحب‌خبر -

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: صادرات نفت از خلیج فارس، یکی از شاهراه‌های حیاتی اقتصاد کشور در دوران دفاع مقدس بود؛ بنابراین حفاظت و حراست از سکوها و مخازن نفتی و همچنین کشتی‌ها و نفت‌کش‌ها اهمت به‌سزایی داشت و عمده وظیفه آن بر عهده نیروی هوایی ارتش، خصوصاً پدافند هوایی که در آن دوران بخشی از این نیرو به‌حساب می‌آمد، بود؛ این درحالی است که دشمن بعثی نیز با استفاده از تجهیزات نظامی پیشرفته، به خلیج فارس می‌آمد تا به صادرات نفت کشور ضربه بزند، تا جایی که ۲ هزار و ۸۸۰ بار به جزیره خارگ حمله هوایی کرد؛ اما رزمندگان پدافند هوایی در شرایطی که دمای هوا در این منطقه به ۶۵ درجه می‌رسید، معتقد بودند که موشک‌ها و هواپیماهای دشمن باید از جنازه آن‌ها رد شوند تا بتوانند به کشتی‌ها و تجیزات نفتی برسند.

سروان بازنشسته «مهدی اشتری» از پیشکسوتان پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که در دوران دفاع مقدس، در جزیره خارگ حضور داشته، ماجرای مقاوت وصف‌ناشدنی رزمندگان پدافند هوایی در این جزیره را این‌گونه روایت کرده است: «تابستان گرمای هوا در جزیره خارگ به ۶۵ درجه می‌رسید؛ یعنی اگر ماهی‌تابه را می‌گذاشتی و تخم‌مرغ در آن می‌شکاندی، پنج دقیقه پخته می‌شد، در هفت دقیقه هم املت پخته می‌شد! شما حساب کنید در یک سکوی نفتی که از فولاد ساخته شده است و سلاح ضدهوایی هم که از فولاد است، نفرات آن‌جا جلوی موشک‌های اگزوسه و هوابه‌هوای دشمن ایستاده‌اند و نمی‌گذارند که موشک‌ها رد شوند و به کشتی‌ها برسند.

ایستادگی غیرتمندانه پدافند هوایی در مقابل ۲۸۸۰ حمله هوایی در خارگ

اگر آب دریا را می‌گرفتند و شیرین می‌کردند؛ چون منطقه شرجی بود، تمام مخازن زنگ‌زده بودند؛ لذا اگر این آب را می‌آوردند و می‌ریختند در توالت شهرها، رنگ توالت عوض می‌شد؛ چراکه زرد و زنگ‌زده بود. غذایی که ما آن‌جا داشتیم؛ به‌خاطر این‌که عمق عملیات زیاده بوده و دریا مواج بود، بیشتر وقت‌ها در آن گرمای هوا، اصلا غذا به ما نمی‌رسید و اغلب بچه‌ها ماهی زنده می‌گرفتند و خام‌خام می‌خوردند و یا در روز می‌انداختند در ماهی‌تابه می‌پختند؛ غذا که می‌خواست از آشپزخانه بیاید، اگر چهار صبح راه می‌افتاد، چهار بعدازظهر می‌رسید.

گازی که از مشعل‌های سکوی نفتی ساطع می‌شد، تهوع‌آور بود و چشم‌های بچه‌ها مانند خون قرمز بود. تمام دستگاه‌ها فولاد بود و زمانی که دست‌های بچه‌ها به این فولاد‌ها و مهمات‌ها می‌خورد، می‌سوخت و ناچار بودند در تابستان دستکش دست‌شان کنند.

سکو‌های نفتی طبقه‌طبقه بودند؛ طبقه اول به‌دلیل بُعد مسافت و شرایط جوی، می‌بایستی تعداد زیادی بشکه ۲۲۰ لیتری بنزین اکتان بالای ۹۰ در آن قرار می‌گرفت و طبقه بالای آن نیز به‌دلیل حجم بالای درگیری، انبار مهمات بود و بالاترش نیز ژنراتور برقی بود که آلودگی صوتی داشت؛ اما روی سکو بچه‌ها چشم‌انتظار دشمن بودند.

هر قبضه توپ ضدهوایی که ما داشتیم، در هر دقیقه ۵۵۰ گلوله شلیک می‌کرد؛ گاهی‌اوقات هواپیما‌ها و هلی‌کوپتر‌های دشمن ساعتی می‌آمدند و پدافند‌ها نیز ساعتی غرش می‌کردند و موشک‌ها شلیک می‌شد؛ درحالی که دشمن با مدرن‌ترین هواپیما‌ها و هلی‌کوپتر‌های غربی و شرقی از میگ ۲۵ و سوخو گرفته تا میراژ و سوپراتاندار و سوپر فرلون، با قدرت وارد صحنه جنگ می‌شد؛ به‌طوری که در یک روز، ۵۰ حمله هوایی شد و به‌طور کلی در دوران دفاع مقدس، در جزیره خارگ، ۲ هزار و ۸۸۰ حمله هوایی شد؛ اما رزمندگان غیور پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران غیرت‌مندانه در این شرایط آب و هوایی ایستادند.

زمانی که روی صندلی فولادی می‌نشستند، تمام بدن پخته می‌شد؛ اما دریغ از یک لیوان آب خنک! رزمندگانی بودند که به‌خاطر گرمای هوا و نبود آب، شهید شدند؛ اما خم به ابرو نیاوردند؛ درحالی که یک تیر به سکو می‌خورد، خاکستر آنها را هم پیدا نمی‌کردند؛ آنها در شرایطی بودند که عمق آب‌ها هم پر از کوسه بود؛ اما بچه‌ها احساس خستگی نمی‌کردند و می‌گفتند باید موشک اول از روی جنازه ما رد شود تا کشتی‌ها برسد، باید هواپیما از روی جنازه ما رد شود تا به جزیره خارگ برسد».

انتهای پیام/ 113