شناسهٔ خبر: 68599941 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

نام اقتصادانانی که بیشتر تزیینی است

اما چه کسی قرار است در مقام نقد بنشیند؟ کسی که گمان می‌کند علی شریعتی «نقش عمده‌ای در رواج آرمان‌گرایی سوسیالیستی در نظام حکمرانی پس از انقلاب داشت»؟! چنین کسی نمی‌تواند علیرضا نوبری و میرمصطفی عالی‌نسب و فرشاد مومنی و مسعود روغنی زنجانی و محسن نوربخش و محمدحسین عادلی و طهماسب مظاهری و حسین عظیمی آرانی و احمد توکلی و حسن سبحانی و علی طیب‌نیا و احمد میدری و حتی موسی غنی‌نژاد و مسعود نیلی و داود دانش جعفری و یحیی آل‌اسحاق را هم نقد کند چه رسد به علی شریعتی.

صاحب‌خبر -

گروه اندیشه: هفته نامه تجارت فردا، در طرح جلد آخرین شماره خود به دکتر علی شریعتی پرداخت. این طرح روی جلد در باشگاه روزنامه‌نگاران ایران به نظر خواهی گذاشته شد. مطلب زیر نظرمرتضی کاردر روزنامه‌نگار فرهنگی و مدیر انتشارات هرمس است. 

***

آیا هفته‌نامهٔ تجارت فردا دیدگاه‌های فرهنگستان علوم اسلامی و سید منیرالدین حسینی الهاشمی و بعد سید معزالدین و اکنون سید مهدی میرباقری را پی می‌گیرد؟

من می‌توانم در یک جریان‌شناسی نیمهٔ پنهانیِ کیهانی به سبک شریعتمداری‌ـ‌ شایان‌فر ـ‌ فضلی‌نژاد به شما اثبات کنم که محمد نهاوندیان که عضو شورای سیاستگذاری هفته‌نامهٔ تجارت فردا است و در دههٔ شصت در جلسه‌های سید منیرالدین حسینی الهاشمی شرکت می‌کرده و جوان‌اول‌ حلقهٔ او بوده، هنوز هم تعلق خاطر نظری به آرای سید منیر و حلقهٔ فرهنگستان در حوزهٔ اقتصاد دارد و در صدد موجه‌سازی دیدگاه‌های ایشان است. 

اما حقیقت این است که ادعای بند نخست نوشتهٔ من همان‌قدر بی‌ربط و موهوم و حتی مضحک است که جلد شماره ۵۵۹ هفته‌نامهٔ تجارت فردا دربارهٔ علی شریعتی و بدتر از آن چیزهایی است که در توضیح ماجرا آمده و جمله آخر که «ناترازی‌های بحران‌آفرین امروز اقتصاد ایران در آرمان‌گرایی دیروز روشنفکران انقلابی ریشه دارد.» چنین تیترهایی بیش از اینکه ناشی از نوعی خلاقیت روزنامه‌نگارانه یا کوشش برای بازخوانی تاریخ باشد از فقدان فهم درست تاریخ نشأت می‌گیرد، آن هم نه تاریخ یک قرن پیش بلکه تاریخی که به نظر می‌رسد گردانندگان مجله سال‌هایی از آن را به چشم دیده‌اند و اعضای شورای سیاستگذاری‌اش جزئی از آن تاریخ بوده‌اند. 

چنین تیترهایی در حقیقت محصولات درجهٔ دوم و سوم ربط انواعی از رطب و یابس است که روزنامه‌نگاری ما را پس از محمد قوچانی به آن دچار کرده است، یعنی کوشش برای کشف نظریه‌ها و حلقه‌ها و اتفاق‌های آشکار و پنهان فراموش‌شده و بزرگ‌نمایی و اعطای نقش‌ها و نشان‌های اغراق‌آمیز به آنها برای مصادره به مطلوب تاریخ، البته با این تفاوت که محمد قوچانی توانایی پیونددادن خشک و تر را دست‌کم در یک سرمقاله دارد و روزنامه‌نگارانی که رویکرد او را تقلید می‌کنند نه. 

چنین جلدهایی بیشتر از اینکه چالش‌برانگیز باشد غم‌انگیز است: علی شریعتی در لباس شعبده. بت‌هایی که روزگاری تراشیدیم و پرستیدیم و شکستیم اما هنوز از زیر سایهٔ آنها بیرون نیامده‌ایم و حالا از فرط افراط در سرسپردگی و پرستیدنشان و تقلید کورکورانه از آنها دچار عذاب وجدان شده‌ایم و برای رهایی از این عذاب مسائل اکنون خودمان را به گردن آنها می‌اندازیم، درست مثل پدر و مادری که در پنجاه سالگی همچنان آنها را مسئول شکست‌هایمان می‌دانیم. 
 

نام اقتصادانانی که بیشتر تزیینی است

اما بدتر از همه، دو کلمه‌ای است که پیش از این جمله آمده: «اقتصاددانان می‌گویند». گمان می‌کنم اقتصاددانانی که نامشان در شناسنامهٔ تجارت فردا آمده بیشتر جنبهٔ تزیینی دارد. اگر ایشان واقعاً در شورای سیاستگذاری مجله نشسته بودند تیتر جلد به جای «افسون شریعتی» چیز دیگری بود برآمده از بررسی گفتمان‌های اقتصادی رایج در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی و غلبهٔ دیدگاه‌های چپ‌گرایانه در دهه‌های شصت و هفتاد میلادی در جهان و رواج الگوی آرمان‌شهرهای کمونیستی از شوروی و چین تا اروپای شرقی یا جدال میان نظریه مالکیت عمومی و مالکیت خصوصی یا کوشش اندیشمندان مسلمان برای استخراج نظریه‌ای اقتصادی از اسلام یا تلاش برای آشتی میان اسلام و دیدگاه‌های چپ‌گرایانه و نظریه‌هایی مثل جامعهٔ بی‌طبقه توحیدی یا...  که اگر هر کدام از این‌ها بررسی می‌شدند شریعتی عامل «ناترازی‌های بحران‌آفرین امروز اقتصاد ایران» قلمداد نمی‌شد. 

اگر اعضای تحریریهٔ مجله پای سخن سیاستگذاران می‌نشستند درمی‌یافتند که سیاست‌های چپ‌گرایانه از چه زمانی به بن‌بست رسیدند و سیاست‌های توسعه از چه زمانی در دستور کار قرار گرفتند و واقع‌گرایی کی جای خودش را به آرمان‌گرایی داد و آرمان‌گرایان از دولت پنجم و مجلس چهارم حذف شدند و تا دوم خرداد به عرصه سیاست بازنگشتند و زمانی که بازگشتند دیگر آرمان‌گرایان دههٔ شصت نبودند.

«چرا پس از نیم‌قرن همچنان نقد اندیشهٔ علی شریعتی ضروری است؟» زیرتیتر جذابی است که عکس شریعتی را در کلاه شعبده تعدیل می‌کند. نه فقط نقد اندیشهٔ علی شریعتی که نقد اندیشه‌های مرتضی مطهری و عبدالکریم سروش و رضا داوری اردکانی و مصطفی ملکیان و سید جواد طباطبایی هم ضروری است اما چه کسی قرار است در مقام نقد بنشیند؟ کسی که گمان می‌کند علی شریعتی «نقش عمده‌ای در رواج آرمان‌گرایی سوسیالیستی در نظام حکمرانی پس از انقلاب داشت»؟! چنین کسی نمی‌تواند علیرضا نوبری و میرمصطفی عالی‌نسب و فرشاد مومنی و مسعود روغنی زنجانی و محسن نوربخش و محمدحسین عادلی و طهماسب مظاهری و حسین عظیمی آرانی و احمد توکلی و حسن سبحانی و علی طیب‌نیا و احمد میدری و حتی موسی غنی‌نژاد و مسعود نیلی و داود دانش جعفری و یحیی آل‌اسحاق را هم نقد کند چه رسد به علی شریعتی.

216216

نام اقتصادانانی که بیشتر تزیینی است