یکی از بحثهای عجیب در تیم ملی ایران، مقایسه مع الفارق بعضیها با علی دایی است؛ آن هم بازیکنانی که چند صباحی میدرخشند، از لیگ ایران جدا میشوند و سر از تیمهای خارجی در میآورند. انصافا کدامیک از بازیکنانی که در حال حاضر، ستارههای تیم ملی هستند کوچکترین شباهتی به دایی دارند؟
بازیکنانی که ما در ترکیب تیم ملی میبینیم، چه همینها که فعلا شاگرد قلعه نویی هستند و چه افرادی که پیشتر در اردوها حضور داشتند، هیچ ربطی به دایی ندارند؛ چون این چهره خاص فوتبال ما «خستگی ناپذیر» بود و به سادگی سیراب نمیشد.
دایی حتی وقتی از لیگ ایران به قطر رفت و سپس در بوندس لیگا دیده شد، همان دایی همیشگی بود. همان علی دایی که برای بازی در تیم ملی عطش و حرارات داشت؛ حتی بایرن مونیخ هم نتوانست سقف آرزوهای دایی را تکمیل کند.
او برای حضور در اردوهای ملی، اصرار داشت. برای اینکه به عنوان نفر اول در تمرینات حاضر شود، با دیگران مسابقه میگذاشت. برای اینکه نفر آخر از زمین تمرین خارج شود، شرط داشت. دایی از ملی پوش شدن خسته نمیشد. از اینکه با همه وجود در تمرینات و مسابقات حضور داشته باشد، ول کن معامله نبود.
همین ویژگیهای دایی در آن دوران باعث شده بود تا منتقدان به او حمله کنند؛ خیلیها خواستار خداحافظی دایی از تیم ملی بودند، اما برای او این حرفها هیچ اهمیتی نداشت. دایی مقابل کره و ژاپن همان داییِ دیدار با مالدیو بود. او ظرفیت و گنجایشی غیرقابل توصیف برای حضور در تیم ملی داشت. دایی مثل خیلیها نبود که کارش پس از چند سال حضور بی وقفه در تیم ملی به پایان برسد.
این روزها، اما بی تعارف وقت خداحافظی با بعضیها در تیم ملی است. آنها به آخر خط رسیده اند؛ چون نه تنها در این سالها مثل علی دایی نشدند که بابت حضور در بازیهای ملی، به سقف آرزوهایشان رسیدند؛ و این یعنی پایان ماجرا...