شناسهٔ خبر: 68573831 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

تنش‌های عاطفی بر بستر حادثه‌پردازی

سینمای ایران در سال‌های دفاع‌مقدس و پس از آن، همواره رویکردی جدی به شخصیت‌ها و وقایع جنگ داشته و تجربه‌های متفاوتی هم اندوخته است که هم شاهد تولید آثار فاخر ارزشمند و به‌یاد‌ماندنی در این عرصه بوده‌ایم و هم تماشاگر محصول آزمون و خطاهایی که در بین آنها آثار ضعیف ناشی از انتخاب نادرست عوامل و ضعف فیلمنامه به چشم می‌خورد.

صاحب‌خبر -
 
در سال‌هایی که شاهد رشد فنی و تکنیکی قابل ملاحظه سینمای ایران بودیم، در کنار چند اثر برگزیده، بعضا پروژه‌های بزرگی در عرصه سینمای دفاع‌مقدس به سرانجام رسیدند که بخشی از واقعیت‌ها را به لحاظ فیزیکی و بازآفرینی حجم عظیم آتش و خشونت به تصویر می‌کشیدند؛ اما در عرصه شخصیت‌پردازی و نگاه واقع‌گرا به جبهه خودی و دشمن حرف چندانی برای گفتن نداشتند. در همین حال و در شرایطی که سینمای ایران مشغول پوست‌اندازی برای ورود به عرصه‌های تازه در حیطه سینمای دفاع‌مقدس بود، ظهور پدیده داعش و حضور مستشاری جمهوری اسلامی ایران در عراق و سوریه، عرصه جدیدی را این‌بار در قالب مدافعان حرم در موضوع مقاومت گشود. موضوع حضور محور مقاومت در برابر تجاوزها و جنایات داعش همچون وقایع سال‌های دفاع‌مقدس می‌توانست دستمایه‌های بسیاری را در اختیار سینماگران به‌ویژه آنهایی که تجربه‌هایی را در عرصه سینمای دفاع‌مقدس از سر گذرانده بودند، قرار دهد تا گوشه‌هایی از واقعیت‌های نبرد با داعش بر پرده سینماها جان بگیرد. این ضرورت، زمانی پررنگ‌تر شد که داعش بر اثر تلاش‌های محور مقاومت با حضور چشمگیر نیروهای ایرانی در سراشیبی زوال قرار گرفت و متصرفات خود را از دست داد. حالا دیگر می‌شد با تکیه بر رویدادهای واقعی شکل گرفته در دل جنگ با داعش، به قهرمانان این عرصه پرداخت و آثاری را به کارنامه سینمای مقاومت و دفاع‌مقدس اضافه کرد که سندی گویا از جنایت‌های داعش و شکست آن در مقابل نیروهای محور مقاومت و مدافعان حرم باشد. سینمای مستند ایران تاکنون حضور موفق و بسیار چشمگیری در این عرصه داشته و مستندسازان بسیاری آثار ارزشمندی را به کارنامه مستندسازی جنگی در سینمای ایران اضافه کرده‌اند. اما سینمای داستانی ایران تا به امروز به‌رغم حضور شخصیت‌ها و قهرمانان نام‌آشنا در عرصه نبرد با داعش نتوانسته در این عرصه حق مطلب را آن‌گونه که باید ادا کند. افزایش هزینه‌های تولید در سینمای ایران، به‌وضوح سینمای مقاومت و دفاع‌مقدس را هم با مشکلات بسیاری در زمینه تامین بودجه کافی برای تولید آثار مهم و آبرومند در این عرصه مواجه کرده است و به نظر می‌رسد که نمی‌شود از بخش خصوصی توقع داشت که به‌تنهایی و بدون کمک نهادهای دولتی به این عرصه ورود کند. ولی با این همه به نظر می‌رسد که اگر قرار است سینمای استراتژیک ــ که مدتی است از سوی متولیان سینما جدی گرفته شده است ــ به سرانجام در خور اعتنایی برسد، باید برای صرف همین بودجه محدود هم تدابیری اندیشید که محصول کار و استقبال مخاطبان سینما، بخش خصوصی را هم به سرمایه‌گذاری در این عرصه ترغیب کند. 
   
تاریخ‌نگاری بر بستر حادثه‌پردازی 
«قلب رقه» که کارگردانش تجربه ساختن یک مجموعه تلویزیونی پرمخاطب به نام «نجلا» را هم در کارنامه خود دارد، در اولین تجربه سینمایی‌اش با انتخاب مضمونی جذاب و پر کشش سعی می‌کند هم به گوشه‌ای از تاریخ حضور داعش در رقه سوریه بپردازد و هم قهرمان اثر را حین اجرای ماموریت نفوذ در بین نیروهای داعشی، جمع‌آوری اطلاعات و نجات یک مامور ایرانی با تنشی عاطفی مواجه کند.رضا که سال‌ها سابقه فعالیت امنیتی و اطلاعاتی درعرصه‌های گوناگون داشته ونیروی مجربی است، به‌طور اتفاقی با همسر عقدی‌اش ریما که تصور می‌کرده به همراه خانواده‌اش درحملات داعش کشته شده روبه‌رو می‌شود. از سوی دیگر ابوعصام، مسئول امنیت داعش در رقه که به نوعی رقیب ابومصعب، فرمانده داعش در منطقه است، قصد ازدواج با ریما را دارد. در کنار این کشمکش عاطفی، شاهد جنگ قدرت بین فرماندهان داعش هم هستیم که بخش دیگری از درام اثر را شکل می‌دهد و پیش می‌برد. 
   
حرکت رو به مخاطب
قلب رقه به وضوح می‌خواهد در کنار حادثه‌پردازی و به‌تصویر کشیدن گوشه‌ای از جنایات داعش، رو به مخاطب باشد و جذابیت‌هایی را برای پیگیری قصه در متن اثر ایجاد کند که هم برای مخاطب قابل باور باشد و هم به رضا به‌عنوان یک نیروی ماهر ورزیده امنیتی در قلب مقر داعش در رقه در شمایل یک قهرمان جذاب بپردازد. به همین دلیل فیلم از نگاه مستند‌گونه به وقایعی که مقابل دوربین رخ می‌دهد و بخش‌های مهمی از آن هم گویا بر‌اساس شخصیت‌ها و رویدادهای واقعی ساخته شده است فاصله می‌گیرد و در حیطه حادثه‌پردازی وارد عرصه‌هایی می‌شود که شاید خیلی هم منطبق بر واقعیت به نظر نرسد. درگیری رضا با موضوع حضور ریما در رقه و مزاحمت‌هایی که ابوعصام برای او و مادرش ایجاد می‌کند و پیامدهای آن در جاهایی منطق روایی اثر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این‌که مخاطب اثر حین پیگیری ماموریت نیروی نفوذی در داعش با یک گره جدید دراماتیک روبه‌رو می‌شود آن هم در فیلمی که یکی از اهدافش جذب مخاطب بیشتر برای یکی از مضامین مغفول سینمای ایران است، امتیاز مهمی به‌شمار می‌آید، ولی به همین نسبت هم باوراندن آن به مخاطب مسیر دشواری را فرا روی کارگردان و فیلمنامه‌نویس قرار می‌دهد. 
   
منطق حضور در پایگاه داعش
حضور ریما الزاماتی را به روایت تحمیل می‌کند که طبیعی هم هست. وقتی قهرمان قصه که تصور می‌کرده همسر و خانواده‌اش کشته شده‌اند به‌طور اتفاقی در بیمارستان با همسرش روبه‌رو می‌شود، نمی‌تواند بی‌تفاوت از کنار آن بگذرد. واکنش رضا به حضور ریما اتفاقا در خدمت باورپذیر کردن او برای مخاطب به‌عنوان یک انسان معمولی است. آنچه که ادامه قصه را برای فیلمساز حساس و دشوار می‌کند، پرداخت منطقی شخصیت رضا و ریما از یک‌سو و ایجاد شرایط فیزیکی باور کردنی برای حضور این دو در کنار یکدیگر آن هم جلوی چشم داعشی‌هاست. رضا چند بار به خانه ظاهرا امنی که برای ریما و مادرش تدارک دیده‌شده و به‌شدت هم از آن محافظت می‌شود، سرکشی می‌کند و فقط یک‌بار به‌طور مستقیم با ابوعصام روبه‌رو می‌شود. فیلم تصویر روشنی از چگونگی ورود مکرر رضا به این خانه نشان نمی‌دهد. در حالی که فیلمساز می‌توانست با تاکید روی جزئیات جغرافیایی اثر و تمرکز روی توانایی رضا در عبور از بین نگهبانان و یافتن راهی برای ورود به ساختمان، تصویر منطقی‌تر و قابل‌قبول‌تری از این رفت‌و‌آمدهای مخفیانه ارائه کند. 
   
راه دشوار باورپذیر شدن
قهرمانی با ویژگی‌های رضا که به‌واسطه ماهیت امنیتی و اطلاعاتی ماموریتش در نفوذ بین نیروهای داعشی و انجام ماموریت نمی‌تواند شخصیت برون‌گرایی داشته باشد و باید اصول امنیتی را رعایت کند و از سویی درگیر یک تنش عاطفی قدیمی هم شده است در شرایطی قرار گرفته که حتی نیروهای خودی هم نگران رفت‌و‌آمدهای مشکوک او می‌شوند. تضاد شخصیت درون‌گرای رضا با شرایط جدید ماموریت او که فراتر از فعالیت در سایت اعماق داعش، به ترور ابومصعب هم می‌رسد، به اضافه موضوع تلاش او برای نجات ریما و مادرش، کشاکش مرموزی را در عمق شخصیت او به‌وجود می‌آورد که جا انداختن آن هم برای مخاطب مانند موضوع ورود رضا به یک تنش عاطفی عمیق، کار آسانی نیست. پیچیدگی شخصیت رضا و رفتارهایش کار فیلمساز را در شرایطی که محدودیت امکانات برای بازسازی محیط یا استفاده از محیط‌های واقعی، مانعی بر سر راه قرار دادن رضا در موقعیت‌های قابل باور برای تماشاگر بوده است، دشوارتر هم می‌کند. 
   
توازن در توان محاسباتی نیروهای متخاصم 
وقتی مامور نفوذی و امنیتی در اندازه‌های رضا با دشمنی ابله و کودن روبه‌رو باشد به آب و آتش زدن او برای به سرانجام رساندن ماموریتش جلوه چشمگیری نداشته و سوال‌برانگیز می‌شود. داعش در نیمه اول قلب رقه مدام رکب می‌خورد و ماموران نفوذی بدون مشکل چندانی در تردد و جمع‌آوری اطلاعات یکه‌تازی می‌کنند، حتی تلاش برای حذف سران عشایر که غیر‌قابل اعتماد تشخیص داده شده‌اند با انفجار بمب کنترل از راه دور امتیاز چندانی نداشته و نشانگر ذکاوت کسانی نیست که به مدت چندین سال رقه را در اختیار داشته‌اند. به همین نسبت هم حضور رضا و دیگر نفوذی‌ها در همه جای تشکیلات داعش چندان عجیب و غیرمنتظره به نظر نمی‌رسد، اما در جایی که داعش در عملیات مربوط به تبادل عباس، رضا را شگفت‌زده و درمانده می‌کند، تلاش فیلمساز برای ایجاد توازن بین توان محاسباتی دو نیروی متخاصم تا حدودی به نتیجه می‌رسد و بخشی از مشکلات فیلم را در ایجاد منطق روایی و تصویری کافی برای تردد رضا در میان فرماندهان داعش حل می‌کند. 
   
خشونت پرداخت شده
ابو‌عصام، فرمانده امنیتی رقه با همه خشونت و سنگدلی که از او می‌بینیم در برابر ریما به‌گونه‌ای رفتار می‌کند که همه پل‌ها را پشت سرش خراب نکند؛ او به‌دنبال تحقق انتقامی قدیمی است که گرچه در متن فیلم به‌گونه‌ای ناکافی و ابهام‌‌برانگیز به آن پرداخته شده است، اما تا حدودی اوضاع جبهه دشمن را در عرصه شخصیت‌پردازی و ارائه شخصیتی نسبتا قابل باور از آنها بهبود می‌بخشد. در این بین ابومصعب نتوانسته به‌رغم کوشش فیلمساز برای ارائه شخصیت چند‌وجهی از او، از کلیشه‌های آثار مشابه فراتر برود. حضور دوباره او درتشکیلات داعش پس ازترور، نوع تقابل امیدوار‌کننده اوباشخصیت ابوعصام را در نیمه نخست فیلم کم‌اثر می‌کند. 

تاریخ‌نگاری پرتعلیق
قلب رقه در عین حال که سعی می‌کند تصویری واقعی و قابل باور از حضور خشن و سفاکانه داعش در رقه سوریه نشان دهد، با قصه‌پردازی پرتعلیق مخاطبان عامش را با روایت اثر و شخصیت‌هایش همراه می‌کند. این کوشش گرچه به‌واسطه ضعف‌های فیلم در ایجاد جغرافیای قابل باور برای تردد نیروهای خودی در قلب منطقه تحت اشغال داعش کاملا به بار ننشسته و هنوز جای کار بسیاری برای بهتر شدن دارد، ولی نقطه آغازی است برای پرداختن به زندگی شخصیت‌های واقعی حاضر در میدان نبرد با داعش که اتفاقا بسیاری از آنها بار دراماتیک قوی و تاثیرگذاری هم دارند.

نظر شما