شناسهٔ خبر: 68572557 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: برنا | لینک خبر

چه کسانی می‌خواهند ذائقه موسیقایی مردم را تخریب کنند؟

مانع‌تراشی برای توسعه موسیقی فولکلور در کنار راه هموار برگزاری کنسرت‌هاب موسیقی خاص، تلاشی برای تغییر ذائقه موسیقایی مردم از موسیقی ریشه‌دار و اشعار حافظ و مولانا به موسیقی سخیف و بی‌مایه است. مانع‌تراشی برای توسعه موسیقی فولکلور در کنار راه هموار برگزاری کنسرت‌هاب موسیقی خاص، تلاشی برای تغییر ذائقه موسیقایی مردم از موسیقی ریشه‌دار و اشعار حافظ و مولانا به موسیقی سخیف و بی‌مایه است.

صاحب‌خبر -

این را استاد خلیل شیخ، نوازنده دوتار خراسانی در گفت‌و‌گویی یک ساعته با ما می‌گوید. 





  • به نظر می‌‌رسد شاهد مقداری یاس و سرخوردگی در جامعه موسیقی جوان هستیم. شاید رفتن شما از ایران خودش یک نشانه از این یاس باشد. شرایط را چطور می‌بینید و اصلا چه شد که تصمیم گرفتید از ایران بروید؟ 

 

اولین موضوعی که می‌توانم به آن اشاره کنم این است که برخی ایديولوژی‌ها در یک تضاد مستقیم با موسیقی و هنر هستند. اگر ایده‌هایی در هنر و فرهنگ بروز کرده و شاهد هر اتفاق هنری و موسیقایی در کشور بوده‌ایم این از جانب هنرمندان و اهالی موسیقی بوده و نهادهای دولتی تلاشی برای آن نکرده‌اند. اینکه بخواهم فلان مسئول یا ارگان اقدامی جدی کرده متاسفانه گزینه‌ای در ذهنم ندارم. حتی در امور ابتدایی، شاهدیم که اساتید قدیمی موسیقی در خراسان بیمه نیستند و وقتی آقای محمدرضا درویشی به دنبال بیمه برای این افراد می‌رفت وزارت ارشاد می‌گفت چرا باید بیمه کنیم؟ یا چرا باید دکترای افتخاری بدهم؟  

از طرفی در جشنواره‌های و فستیوال‌های موسیقی که برگزار می‌کنند با هنرمندان طوری رفتار کرده‌اند که یک نوع توهین محسوب می‌شود از نظر من. برای مشارکت هنرمندان در این جشنواره‌ها هم وعده‌هایی داده شده که عموما این قول‌ها عملی نشده و هنرمند را راضی نکرده‌اند از شرکت در جشنواره و در نهایت بودجه‌هایی که صرف برگزاری این جشنواره‌ها شده در جای دیگری غیر از هنرمندان هزینه شده است. 

من خودم هیچگاه وارد این جشنواره‌ها نشدم چون اول اینکه فکر می‌کنم خیلی فرمایشی و دستوری هستند، دوم اینکه حتی خود داورها حرفه‌ای نمی‌کنند و زد و بندهایی صورت می‌گیرد که واقعا اینها دردناک است. 



  • در حال حاضر در خراسان چه جمعیتی در موسیقی محلی فعالیت می‌کنند؟ 

در خراسان حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در موسیقی دوتار در حال فعالیت هستند. منظورم هر آن کسی است که ساز می‌نوازد، کاری به کیفیت یا سطح آن ندارم. حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر هم از اساتید دوتار هستند که متاسفانه در شرایط مالی بسیار بدی زندگی می‌کنند و در هیچ کنسرتی هم اجرا ندارند. 



  • در واقع موسیقی سنتی مرده است؟ 

موسیقی فولک تقریبا مرده است و هیچ فعالیت جدی‌ای نیست؛ مگر برخی جشنواره‌ها که به نظر من نتیجه‌بخش نیستند چون برنامه‌ریزی خاصی برایشان نمی‌شود. از طرفی ما شاهد کنسرت‌های موسیقی هستیم که ۲۰ شب پشت هم برگزار می‌شوند اما اینها پشت پرده‌هایی دارند، وگرنه از لحاظ مالی هیچ کنسرتی برای هنرمند نمی‌صرفد. 

یکی از دوستان دو شب تالار وحدت را کامل فروخته و حتی بلیط مهمان هم به کسی نداده و ۸۷۶ بلیط کامل فروخته شده است، اما از دو شب برگزاری کنسرت، سی میلیون تومان سود کرده است. خودم من خواستم در تالار رودکی کنسرتی برگزار کنم، نزدیک ۱۸۰ میلیون تومان هزینه داشت، بلیط برای سالن ۲۳۰ نفری ۴۰۰ هزار تومان است. اگر ۲۰۰ بلیط فروخته می‌شد در مجموع ۸۰ میلیون تومان دریافت می‌شد که حتی نیمی از هزینه‌های برگزاری کنسرت را هم پوشش نمی‌داد. هزینه بلیط را هم نمی‌شود زیاد بالا برد چون مردم نمی‌خرند. اما در کنسرت‌های کاخ سعد‌آباد این بودجه‌ها از کجا تامین می‌شود که بیلبوردهای آنچنانی هم در سطح شهر می‌زنند؟ هزینه برگزاری یکی از کنسرت‌ها در تخت جمشید ۶ میلیارد تومان شده است. این هزینه‌ها چگونه تامین می‌شود؟ 



  • درباره وضعیت اساتید موسیقی محلی بگویید. در چه شرایطی هستند؟ 

چند سال پیش با دوستان به دیدن ابراهیم شریف‌زاده رفتیم. سر کوچه پیرمردی را دیدم که در خاک افتاده. نمی‌خواستم باور کنم که این استاد شریف‌زاده است. در خانه را زدیم، دختر استاد در را باز کرد و گفت پدر همین الان به سر کوچه رفت که ایشان را به درمانگاه ببرم. متوجه شدیم آن پیرمرد استاد است. او را به درمانگاه بردیم و دیدیم که رسیدگی نمی‌کنند و دلیلش این بود که می‌دانستند این فرد پولی برای پرداخت هزینه‌ها ندارد. 

وزارت ارشاد برای دادن دکترای افتخاری به استاد مقاومت می‌کرد و به محمدرضا درویشی گفتند ما به مرده شور دکترای افتخاری نمی‌دهیم! 



  • کدامیک از اساتید بیشترین اثر هنری و موسیقایی را روی زندگی شما گذاشتند؟ 

نمی‌توانم بگویم دقیقا کدامشان، اما می‌توانم بگویم راهی را که عثمان محمدپرست برایم باز کرد و هموار شد همیشه در ساز زدن‌ها و نوازندگی‌ام جریان دارد و بر اساس شیوه او پیش می‌روم. بعدها با ذوالفقار عسگریان آشنا شدم که شیوه متفاوتی دارد. 



  • این پیوند با گذشته در موسیقی محلی در آینده چگونه قرار است اتفاق بیفتد؟ اساتید قدیم نیستند گپ تاریخی بین نسل‌ها در حال رخ دادن است. 

 

متاسفانه وضعیت فرهنگ و هنر طوری شده که اهالی فرهنگ مجبورند بیشتر از اینکه درگیر این باشند که مردم را با تاریخچه و اصالت هنر آشنا کنند، درگیر این هستند که یک درآمدی داشته باشند و متاسفانه دولت‌ها هم به این شرایط پر و بال می‌دهند. ساز در رسانه‌ها خلاف است، اما در فیلم‌های تجاری انواع فحش‌های رکیک و نشان دادن منقل و وافور و ترویج روابط پیچیده را نشان می‌دهند و کنسرت‌های موسیقی سخیف از لحاظ رواج یک سری دیالوگ‌ها و اشعار بی‌مایه ترویج می‌شوند. وقتی همه گزینه‌ها حذف شده باشد مردم مجبورند یک گزینه موجود را انتخاب کنند. مردم در شرایطی که حق انتخاب ندارند، ذائقه‌هایشان هم تغییر می‌کند. ما در موسیقی سنتی یا فولک هم به ندرت اتفاق می‌افتد که کنسرتی با کیفیت و شیک و تمیز ببینیم. همه‌ی مردم که سواد سیاسی و فرهنگی ندارند؛ یک بخشی از مردم مصرف‌کننده هستند و هر آنچه بسازیم مردم می‌بینند و می‌شنوند. مثلا وقتی جلوی واردات را می گیرند مجبورند پراید سوار شوند در موسیقی هم همین است، آنقدر انتخاب‌ها را محدود کرده و ذائقه را خراب کرده‌اند که مردم مجبورند همین گزینه‌های موجود را انتخاب کنند.  

دلیل اینکه این موسیقی سخیف همیشه روی استیج هست این است که به ما مجوز نمی‌دهند. ۷۰ خان رستم را برای مجوز باید طی کنم، در صورتی که خیلی ساده و بدون هیچ آلایشی می‌خوام یک ساعت ساز بزنم. اما یک موسیقی به اصطلاح پاپ که البته از نظر من پاپ نیستند و در زننده‌ترین حالت ممکن هستند، بدون هیچگونه دردسری مجوز می‌گیرند. 



  • فکر می‌کنید چرا؟ 

فلسفه پشتش این است که یک چیز سطحی می‌خواهند که مردم به تفکر واداشته نشوند. از طرفی نمی‌خواهند خودشان هم به زحمت بیفتند چون در موسیقی سنتی فولکلور ممکن است حرف و حدیث خیلی پیش بیاید و نمی‌خواهند درگیرش شوند. اما من می‌گویم کاش مردم کمی آگاه‌تر شوند که بدانند این موسیقی که الان گوش می‌دهنددلیلش چیست؟ بدانند که چرا برخی نمی‌خواهند ذهن مردم درگیر حافظ و مولانا و هر چیز ریشه‌داری بشود، اما با افراد بی‌ریشه مشکلی ندارند. 



  • مراحل دریافت مجوز کنسرت برای شما چگونه است؟ 

محدودیت‌هایی که برای موسیقی سنتی و نواحی ایجاد کرده‌اند آنقدر شدید است که من منصرف می‌شوم؛ آنقدر که سنگ جلوی پایمان می‌گذارند، از مدیران موسیقی و چک کردن شبکه‌های اجتماعی‌مان و تحقیق، تا سنگ‌اندازی‌های دیگر. در نهایت هم اگر اجازه بدهند که روی استیج برویم تقاضای بیست بلیط رایگان هم دارند. واقعیت است که می خواهند بخش الیت جامعه جایی جمع نشود. 



  • فکر می‌کنید در مورد اهالی موسیقی به‌ویژه موسیقی سنتی وضعیت مهاجرت افراد به چه شکل است؟ 

 

مهاجرت در بین اهالی موسیقی فولکلور و سنتی خیلی کم اتفاق می‌افتد، چون نیاز به منابع مالی زیادی وجود دارد. از افرادی که من از بچه‌های موسیقی اطلاع دارم تقریبا یک سری از آنها در خانه ساز می‌زنند و پست اینستاگرام می‌گذارند، یک تعدادی هنرجو دارند و یک سری هم تدریس می‌کنند و هم همزمان در اسنپ مشغول به کارند، چون صرفا موسیقی منبع مالی خوبی نیست که آدم زندگی‌اش را با این بچرخاند، مخصوصا که بیشترشان مستاجر هستند. خیلی از نوازنده‌های درجه یک موسیقی را کنار گذاشته‌اند و ترجیح داده‌اند مشغول به کار دیگری شوند. 

در مورد مهاجرت اول اینکه بعضا راهش را بلد نیستند، دوم اینکه کار کردن در یک کشور دیگر نیاز به انرژی خیلی زیادی دارد که شما اول بتوانی مسائل اجتماعی و سیاسی و اقامت و ویزا را رفع کنی، بعد یک سری روابط باید پیدا شود که در کشور خارجی بسیار سخت است. از طرفی شهروند ۲ و ۳ هستیم و خیلی شهروند کشور دیگری را تحویل نمی‌گیرند، از سوی دیگر منابع برای من که خواسته باشم در یک کشور دیگری فعالیت کنم خیلی محدود است. تا بخواهم تعدادی نوازنده و موزیسین پیدا کنم و به هم اعتماد کنیم خیلی طول می‌کشد. موضوع دیگر هزینه اجاره سالن‌های کنسرت به شدت بالا است و گاهی باید چند سال زمان ببرد که بتواند یک کنسرت در جای خیلی معمولی داشته باشد. بچه‌هایی که رفته‌اند بعضا در کافه‌ها اجرای موسیقی دارند و گذران زندگی می‌کنند. 



  • استاد خلیل شیخ خودش را در آینده کجا می‌بیند؟

این موضوع را خیلی با خودم فکر می‌کنم، شاید باورتان نشود اما گاهی در خلوت خودم با خودم فکر می‌کنم که سی چهل سال دیگر در خواف در گوشه‌ای یک خلوتی درست کرده‌ام، خانه‌ام یک حیاط و مرغ و خروس دارد و یک زمین کشاورزی دارم و به دور از هیاهو در جایی زندگی خودم را می‌کنم. گرچه آن موقع شاید دیر است برای خدمت به خودم.