شناسهٔ خبر: 68540410 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

تحلیل تابناک/

همه چیز درباره ماجرای "زنگزور"؛ روسیه باید قاطعیت ایران را احساس کند

کریدور زنگزور (یا کریدور زنگه‌زور) به منطقه‌ای در جنوب قفقاز اشاره دارد که نقش مهمی در ارتباطات جغرافیایی و حمل‌ونقل در این منطقه ایفا می‌کند. این کریدور در واقع راهی است که جمهوری آذربایجان را از طریق ارمنستان به نخجوان، و در نهایت به ترکیه متصل می‌کند.

صاحب‌خبر -

کریدور زنگزور در منطقه‌ای بین ارمنستان و نخجوان قرار دارد. نخجوان یک منطقه خودمختار متعلق به جمهوری آذربایجان است که به صورت زمینی با خاک اصلی آذربایجان متصل نیست و توسط ارمنستان از آن جدا شده است. این کریدور از بخش جنوبی ارمنستان، یعنی استان سیونیک (که گاهی زنگزور نامیده می‌شود)، عبور می‌کند.

باید توجه کرد نظم فعلی مرزهای شمالی ایران از بعد از سقوط اتجاد جماهیر شوروی ثابت مانده است و تلاش ترکیه و جمهوری آذربایجان با همکاری روسیه برای برهم زدن این نظم، اقدام بی سابقه ای در قفقاز است.

همه چیز درباره ماجرای

کریدور زنگزور برای ایران از چند جهت اهمیت استراتژیک و ژئوپلیتیکی دارد: دسترسی به بازارهای قفقاز و اوراسیا: ایران از طریق ارمنستان و نخجوان به بازارهای قفقاز و اوراسیا دسترسی دارد. اگر کریدور زنگزور به عنوان یک مسیر حمل و نقل فعال شود، می‌تواند ایران را از بخشی از این مسیرهای تجاری محروم کند و از نقش راهبردی ایران در ترانزیت کالا در منطقه بکاهد

مسائل امنیتی و تغییرات ژئوپلیتیکی: ایجاد و تقویت کریدور زنگزور می‌تواند به تقویت نقش ترکیه و جمهوری آذربایجان در منطقه منجر شود. این امر ممکن است توازن قدرت در قفقاز جنوبی را به ضرر ایران تغییر دهد، چرا که ایران همواره به عنوان یکی از بازیگران کلیدی در این منطقه به دنبال حفظ نفوذ و جلوگیری از گسترش نفوذ رقبای منطقه‌ای خود، به ویژه ترکیه و اسرائیل، بوده است.

ارتباط با ارمنستان: ایران روابط تاریخی و سیاسی نزدیکی با ارمنستان دارد و کریدور زنگزور می‌تواند ارتباط زمینی بین ایران و ارمنستان را محدود کند. ارمنستان به عنوان یکی از همسایگان شمال غربی ایران، نقش مهمی در سیاست خارجی ایران در قفقاز جنوبی ایفا می‌کند.

تغییر مسیرهای ترانزیتی: اگر کریدور زنگزور به عنوان یک مسیر ترانزیتی اصلی بین آذربایجان و نخجوان به ترکیه فعال شود، ایران ممکن است بخشی از درآمدهای ترانزیتی خود را از دست بدهد. علاوه بر این، این کریدور می‌تواند مسیرهای جایگزینی را برای حمل و نقل انرژی و کالاها ایجاد کند که بر نقش ترانزیتی ایران در منطقه تأثیر منفی بگذارد

توازن قدرت در منطقه: ایران نگران است که ایجاد این کریدور منجر به افزایش نفوذ ترکیه و آذربایجان در منطقه و کاهش نفوذ ایران شود. این موضوع می‌تواند به ایجاد تغییرات در توازن قدرت منطقه‌ای منجر شود که به ضرر منافع استراتژیک ایران خواهد بود

به طور کلی، کریدور زنگزور برای ایران به عنوان یک مسئله حساس و استراتژیک مطرح است، زیرا می‌تواند تاثیرات عمده‌ای بر روابط اقتصادی، امنیتی، و ژئوپلیتیکی ایران در قفقاز جنوبی داشته باشد


استان زنگزور شرقی از سمت شمال به استان گنجه-داش‌کسن، از سمت جنوب و از طریق رودخانهٔ ارس به کشور ایران، از سمت شرق به استان قره‌باغ و از سمت غرب به کشور ارمنستان محدود شده است.

همه چیز درباره ماجرای


کریدور زنگزور از نظر استراتژیک و اقتصادی

بسیار مهم است. از یک سو، این کریدور امکان دسترسی زمینی مستقیم آذربایجان به نخجوان و سپس به ترکیه را فراهم می‌کند، و از سوی دیگر، می‌تواند به تقویت روابط اقتصادی و تجاری در منطقه کمک کند.

همچنین، کریدور زنگزور یکی از نقاط حساس و مورد مناقشه بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان پس از جنگ ۲۰۲۰ در قره‌باغ محسوب می‌شود. مذاکرات و تنش‌ها پیرامون این کریدور همچنان ادامه دارد و به شدت تحت تأثیر تحولات ژئوپلیتیکی منطقه است.

دالان زنگزور " مفهومی در توصیف یک دالان حمل و نقل[است که در صورت اجرا به آذربایجان دسترسی بلامانع به جمهوری خودمختار نخجوان از طریق استان سیونیک ارمنستان بدون پست‌های بازرسی ارمنستان می‌دهد. این کار باعث قطع دائم مرزهای ایران و ارمنستان می‌شود. به معنای وسیع، دالانی ژئوپلیتیکی است که استان آذربایجان شرقی در ایران را از مسیر ترانزیت ترکیه به باکو حذف می‌کند. این مفهوم از زمان پایان جنگ قره باغ کوهستانی در سال ۲۰۲۰ به‌طور فزاینده ای توسط آذربایجان و ترکیه ترویج شده است، در حالی که ارمنستان پیوسته با آن مخالفت کرده و اظهار می‌دارد که «منطق کریدور» از بیانیه آتش‌بس که به صورت سه جانبه در پایان آن جنگ امضا شد، منحرف است و این که نوعی پروپاگاندا است.


اخیرا روسیه نیز به حامیان احداث این دالان پیوسته و مسیر اتصال جمهوری آذربایجان به جمهوری خودمختار نخجوان که بخشی از قلمرو این کشور است، به معضل این روزهای بین دو بازیگر اصلی یعنی باکو و ایروان از یکسو و کشورهای دیگر از جمله ایران، ترکیه و روسیه از سوی دیگر تبدیل شده است.


.از نمونه های بعد از انقلاب که می توانست  روابط ایران و شوروی را دستخوش تلاطم و خشم و نفرت کند اما نکرد تحویل سلاح های روسی به عراق بود که رسما و علنا در جنگ با ایران قرار داشت. تا جایی که در یکی از دیدارهای آیت الله هاشمی رفسنجانی و سفیر شوروی در تهران آقای هاشمی به صراحت به او می گوید: «موشک های شماست که بر سر مردم ما می ریزد»


ماجرای نیروگاه اتمی بوشهر نیز از جمله  مصادیق بدعهدی روس ها به ایرانیان است که دهه های متمادی چندین برابر وضعیت متعارف پول و انواع امتیازات را از ایران گرفتند تا یک نیروگاه تحویل دهند، همین روس ها بودند که تمام قطعنامه های تحریمی ایران در شورای امنیت را به همراه سایر اعضای دائمی این شورا امضا کردند و ملت ایران را درگیر یکی از سخت ترین تنگناهای اقتصادی تاریخ شان کردند.

در جریان مذاکرات منتهی به برجام نیز روس ها علیه ایران بودند به گونه ای که محمد جواد ظریف وزیر خارجه وقت ایران و مذاکره کننده ارشد ایران صراحتاً گفت که در مذاکرات، اولین ضربه را روسیه به ما زد.

بدعهدی روس ها در فروش تجهیزات نظامی پیشرفته به ایران از s-400 تا سوخو -35 نیز قصه تلخ دیگری از روابط تهران و مسکو است.


در بحبوحه جنگ روسیه و اوکراین و در حالی که سران ناتو ، در ویلنیوس ، پایتخت لیتوانی ، در بررسی جنگ اوکراین ، به نام ایران در کنار کشور متجاوز (روسیه) اشاره کردند و خواستار عدم ارسال تجهیزات نظامی از سوی ایران به روسیه شدند، وزیر خارجه روس ها در کنار وزرای خارجه 6 کشور عربی حاشیه خلیج فارس ، بیانیه ضد ایرانی درباره ادعاهای امارات راجع به جزایر سه گانه را امضا کرد


و در آخرین پرده از نمایش بدعهدی ها و بی وفایی های روسیه به ایران،اعلام موضع اخیر مقامات ارشد روسی پس از سفر اخیر ولادیمیر پوتین به باکو درباره مسیر ارتباطی در منطقه قفقاز جنوبی و تکرار آن در روزهای اخیر، نیازمند تأکید مجدد و صریح برخی اصول و مبانی اعلام شده ایران درباره جغرافیای منطقه برای مقامات روسی است.
 
 به دنبال سفر ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه به باکو، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه این کشور در مصاحبه با کانال یک روسیه گفت: ما طرفدار انعقاد سریع یک معاهده صلح میان باکو و ایروان و رفع انسداد ارتباطات هستیم؛ وی دولت ارمنستان را مانع این مهم توصیف کرد و افزود: متأسفانه این رهبری ارمنستان است که در توافقنامه امضا شده توسط نخست وزیر پاشینیان، در مورد ارتباطات از منطقه سیونیک ارمنستان، کارشکنی می‌کند.

این موضع وزیر امورخارجه روسیه، موجب تفاسیر مختلف از سوی رسانه‌ها و گمانه زنی درمورد تمایل مسکو برای بازشدن کریدور موسوم به «زنگزور» شد که مسیر شرق به غرب از جمهوری آذربایجان تا منطقه نخجوان از طریق خاک ارمنستان خواهد بود
 
مقامات ارشد ایران بارها در دیدارهای مختلف با مقامات روسیه، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکیه بر مخالفت صریح تهران را با این کریدور که تغییر ژئوپولیتیکی در مرزها و منطقه به همراه خواهد داشت، اعلام کرده‌اند.
 
حساسیت به این موضع روسیه پس از اظهارات اخیر «ماریا زاخارووا»، سخنگوی وزارت خارجه روسیه تشدید شد. وی در اظهاراتی گفت که زنگزور مسیری است که می‌تواند قلمرو اصلی آذربایجان را به نخجوان از طریق سیونیک ارمنستان متصل کند. حتما در چارچوب گفتگو‌های صلح سه جانبه با ارمنستان رفع انسداد زنگزور مورد بحث قرار می‌گیرد.
 
وقتی که از وی درباره موضع ایران سوال شد، زاخارووا خطاب به خبرنگاران گفت: «ما نگرانی طرف ایرانی را در مورد کریدور زنگزور دیده‌ایم که باید برای شفاف‌سازی با تهران تماس بگیرید. اما موضع مسکو در این مورد کاملاً قطعی است. ما بر اساس این واقعیت پیش می‌رویم که راه حل باید برای ارمنستان، آذربایجان و همسایگان منطقه قابل قبول باشد.

«جمهوری اسلامی» از ابتدا با شوروی به عنوان ابرقدرت شرق زاویه داشت، دی ماه ۱۳۵۸ پس از اشغال افغانستان توسط شوروی نظام اسلامی به شدت این تهاجم وحشیانه را محکوم و المپیک مسکو را تحریم کرد،در طول جنگ تحمیلی نیز شوروی از جمله تامین کنندگان سلاح برای صدام بود و همزمان نیز حزب توده به عنوان متحد شوروی در داخل که به «حزب جاسوسان» مشهور بود دست به تهیه اخبار از نهادهای سیاسی و نظامی کشور و مخابره آن به مسکو می‌زد، از سال ۱۳۶۱ به بعد نظام اسلامی به شدت با این حزب دست ساخته شوروی برخورد و سران این حزب دستگیر، محاکمه و زندانی شدند.

 

به گزارش  تابناک،  با توجه به تحولات اخیر و حرکت های پی در پی اشتباه مسکو، به نظر می رسد روسها علاقه دارند پاسخ محکم و قاطعی از جمهوری اسلامی ایران دریافت کنند، پاسخ حساب شده و همه جانبه به دوست نه چندان مورد اعتماد که این روزها در گردونه بی انصافی افتاده است.

هم تهران می داند، هم آنکارا و هم باکو که این تغییر مرزی بدون حمایت مسکو امکان پذیر نیست و نخواهد بود، به همین دلیل  ضرورت این پاسخ بیش از پیش، احساس می شود و قطعا باعث خواهد شد ضمن حفظ روابط استراتژیک،  زنجیره محاسبات غلط مسکو از تهران قطع شود و دوباره عقلانیت و دوستی و مودت بین تهران و مسکو چریان پیدا کند، وظیفه ای که دستگاه دیپلماسی تازه نفس دولت جدید آن را بر عهده دارد.