شناسهٔ خبر: 68468116 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اکونیوز | لینک خبر

مکتب امام چگونه انگاره‌های عمومی به سیاست و قدرت را تغییر می... -

اقتصاد ایران: پژوهشگر عرفان و فلسفه اسلامی در یادداشتی به عملکرد شهید رئیسی تحت تأثیر مکتب بنیانگذار جمهوری اسلامی پرداخت.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری مهر، با رهگیری این حقیقت که ماکیاولی در کتاب شهریارِخود و هابز در کتاب شهروند خود، انسان مدرن را در قامت سیاست معرفی کردند و در پی چنین تصویری، سیاستمداران غربی یکی پس از دیگری ظهور کرده، جنبه‌های واقعی این تئوری را در چهره‌های خود پدید آورده و صحنه‌های منطبق بر آن چهره‌ها را در قالب‌های تمدنی مثل استعمار جهانی، استثمارهای خونین، جنگ جهانی اول و دوم و از همه شقی‌تر ماجرای ۸۰ ساله فلسطین، خلق نمودند، می‌توان نتیجه گرفت بروز یک مکتب فکریِ عمیق در قالب‌های انسانی و امتداد آن مکتب تا صحنه عمل، از اولیات لازم برای ایجاد یک تمدن جدید است. به بیان دیگر بروز فکر جدید و به تبع انسان‌های جدید است که می‌تواند منجر به ایجاد یک تمدن نو شود.

حضرت امام خمینی رحمت الله علیه مصداق اتمّ تجلی تفکرات اسلامی در قالب‌های انسانی بودند. ایشان تمام آنچه دین اسلام از یک انسان، طلب می‌کرد را پیاده کرد و به عالَم، صورت انسانی دین را ارائه دادند. این مهم با تمام اهمیت غیر قابل وصفش و علی رغم امتداد خود در قالب انسانی دیگری یعنی حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) کار را برای ایجاد تمدنی نو تمام نمی‌کند. برای اتمام این عظیم‌ترین پروژه دینی، لازم است انسان‌هایی در ساحت‌های گوناگون ظهور کرده و مصداق‌های تشکیکی از حقایق دین را در ساحت خاص خود بروز دهند. لازم است انسان مد نظر دین در ساحت‌های جزئی‌تر و در قالب‌های نازل‌تر معرفی شود و بسط پیدا کنند. به بیان دیگر برای ایجاد تمدنی نو ضروری است امام خمینی به عنوان مظهر انسان انقلابی در قالب‌های جزئی‌تر بحث پیدا کرده، خود را در صحبت‌های جدید بروز دهد.

حضرت آیت الله شهید، سید ابراهیم رئیسی، انسانی از این دست بود. او سعی می‌کرد آنچه در مقام نظر از مکتب امام رحمت الله علیه یافت بود، در قالب‌های جزئی‌تر تجلی داده و ظهور پدیده‌ای انسانی را در ساحت‌های جزئی‌تر ارائه دهد. اوج این بروز، در ریاست جمهوری ایشان رخ داد. سنخ مدیریت اجرایی ایشان در قامت یک رئیس جمهور، در تضاد کامل با اندیشه‌های متداول ناظر بر مدیریت‌های کلان اجتماعی و در انطباق حداکثری با مبانی مکتب امام بود در این مختصر صرفاً به بررسی یکی از شاخصه‌های آن تضاد و این انطباق خواهیم پرداخت.

در رویکردهای غربیِ نسبت به سیاست، اساس قدرت برای ایجاد تمتّع بیشترِ صاحب قدرت فهم می‌شود و از این جهت با انواع و اقسام ترفندهای حقوقی سعی می‌شود، سرکشی صاحبان قدرت را مهار شود. بنابراین دستیابی به قدرت سیاسی در نزد انسان غربی، شیرین و همراه با خوشحالی بسیار است؛ چرا که راه را برای کسب تمتعات بیشتر هموار می‌کند. راز فسادهای گوناگون قبل و بعد از کسب قدرت در نظام‌های سیاسی در همین پنداشت از قدرت نهفته است.

در مقابل، مکتب امام خمینی رحمت الله علیه رسیدن به ریاست مردم را صرفاً به منظور رساندن نفع بیشتر به بندگان خدا فهم می‌کند و از این جهت صاحبان قدرت نه تنها از تمتعات بیشتر بهره‌مند نمی‌گردند، بلکه به جهت بیشتر شدن بار مسئولیت، تلاش‌های شبانه روزی و پُرکاری‌های بدون استراحت را متحمل می‌شوند. با این فرض قبول مسئولیت با داشتن چنین کلان نگاهی، صرفاً از روی وظیفه بوده، لذت و تمتع مادی برای صاحب قدرت نخواهد داشت.

سّر اصلی عدم گرفتاری شهید رئیسی در فسادهایِ متداول اصحاب قدرت و خدمت شبانه روزی و خستگی ناشناسی وی در همین نوع نگاهش به حقیقت سیاست نهفته بود. شهید رئیسی نشان داد زیست سیاسی مطابق با مکتب امام رحمت الله علیه، نه تنها ممکن، بلکه مطلوب بوده است و چنین شکلی از مدیریت کلان کشور است که سعادت دنیا و آخرت ملت را تضمین می‌کند. اهمیت کارکرد تمدنی، شخصیت شهید رئیسی از این جهت بیشتر از قبل شناخته می‌شود که در خاطر داشته باشیم، بسیاری زیست انقلابی سیاسیون دهه ۶۰ را ناشی از یک جو خیالیِ اوایل انقلاب فهم کرده و امکان تسری این سبک از مدیریت کلان به دهه‌های بعد انقلاب را محال می‌دانستند. در حقیقت شهید رئیسی نشان داد می‌توان ۴۵ سال بعد از انقلاب همچنان مطابق با اندیشه‌های انقلابی امام خمینی، زیست سیاسی داشت و همزمان موفق در مدیریت و محبوب مردم بود.

این بروز از یک انسان در قامت رئیس جمهور مسیر را برای انتخاب‌های بعدی ملت هموارتر می‌کند. انتخاب‌هایی که پس یکی پس از دیگری به ظهور انسان‌های نو منجر شده و در نهایت تمدن نوین را شکل خواهد داد؛ ان‌شاالله.

سید رسول حسینی نواز
پژوهشگر عرفان و فلسفه اسلامی

برچسب‌ها:

نظر شما