به گزارش ایسنا، متن پیش رو گفتوگوی «جوان» با حنانه خرمدشتی، تنها دختر تیم طلایی نجوم ایران است که در ادامه میتوانید بخوانید:
«تیم المپیاد نجوم دانشآموزی ایران با کسب پنج نشان طلا، مقام نخست هفدهمین المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک را بهدست آورد.» ششم شهریور ماه، این تیتر بسیاری از خبرگزاریها بود. «حنانه خرمدشتی» تنها دختر دانشآموز این تیم، متولد سال ۱۳۸۵ در تهران است که شبی خیره به آسمان نگاه کرد و یک دل، نه صد دل عاشقش شد. او علاقهاش را دنبال کرد تا رسید به مدال طلای جهان! با خرمدشتی به گفتگو نشستیم تا از این علاقه و تجربه افتخارآفرینش بگوید.
چه چیزی شما را با آسمان پیوند داد؟ در واقع برایمان بگویید که انس شما با ستارهها و افلاک از کجا آغاز شد؟
کلاس نهم بودم و هنوز به رشته خاصی علاقه پیدا نکرده بودم و تازه داشتم به آیندهاش میاندیشیدم. یک شب سرم را به سمت آسمان بلند کردم و چند دقیقه به آن خیره ماندم. در همین آسمان تهران که پر از آلودگی نوری است، متوجه شدم هرچه بیشتر نگاه میکنم ستارههای بیشتری میبینم. آن لحظه یک احساس بینهایتی در من ایجاد شد. همین حس مرا تا مدال طلای جهانی نجوم کشاند و به شدت جذب نجوم کرد، اما کار به این حس ختم نشد. نجوم مسیر من را به خدا گره زد.
او میگوید: «من خانوادهای مذهبی دارم. به سن تکلیف که رسیدم با الگوگیری از مادر و خواهرم چادر میپوشیدم. بزرگتر که شدم، دیدم احساس خاصی به چادر ندارم و در بازهای آن را کنار گذاشتم، اما همزمان با اینکه به آسمان علاقهمند شدم، ناگهان به خودم آمدم و گفتم «همه این زیباییها آفرینندهای دارد و من باید به طریقی از این آفریننده تشکر کنم. اینطور بود که مسیرم به خدا گره خورد و کمکم در تمام عقایدم محکمتر شدم.».
اما برویم سراغ المپیاد و نجوم! اخترشناسی در ایران چقدر به عنوان یک رشته دانشگاهی ریشه دارد؟
شاید تا به حال اغلب ایرانیها فکر میکردند ستارهشناسی صرفاً موضوعی است که در ناسا و امریکا موضوعیت دارد. بخش نجوم بیشتر به ماهوارهها و فضای اطرافمان که شهودی از آن داریم، میپردازد. بخش اخترفیزیک و کیهانشناسی به فضای دورتر از ما میپردازد. اخترفیزیک درون ستارهها را بررسی میکند و کیهانشناسی، کهکشانها و اجرامی را که خیلی از ما دورند. المپیاد نجوم به دو بخش تئوری و عملی تقسیم میشود؛ بخش تئوری همان فیزیک و ریاضیات است که به سراغ اخترفیزیک، ماهواره، نجوم فضایی، هندسههای فضایی و کیهانشناسی میرود. بخش عملی هم به رصد و تحلیل دادههای رصدی میپردازد.
تا چند سال پیش امکانات مطالعه در علم نجوم کمتر بود، به همین خاطر بسیاری از کودکان و نوجوانان نسلهای قبل از پیگیری این علم محروم ماندند. من در مدرسهای درس میخواندم (فرزانگان) که امکانات لازم برای شرکت در المپیاد نجوم و اخترفیزیک را مهیا کرده بود و ما میتوانستیم خارج از برنامه کلاسی برای این المپیاد درس بخوانیم. استادانمان هم سالبالاییهای ما بودند که خودشان مدال گرفته بودند، یعنی کسانی که مسیر ما را رفته بودند و قبلاً جای ما نشسته و حالا آمده بودند به ما کمک کنند. ما توانستیم از تجربه آنها کاملاً استفاده کنیم.»
در ایران یکی از شاخههای فیزیک در مقطع کارشناسی، رشته اخترفیزیک است. خیلی جا دارد که در این رشته پیشرفت کنیم، چون این رشته در رشد و پیشرفت جهان بسیار مؤثر و مهم است. گواهش اینکه مثلاً عنصر هلیوم از طریق همین اخترفیزیک کشف شده است!
«ما در جو زمین هلیوم نداشتیم. با رصد سطح خورشید عنصر جدیدی دیده شد که نامش را هلیوم گذاشتند. خیلی از اکتشافات دیگر هم از همین طریق به علم راه پیدا کردند. فرستادن ماهوارهها به فضا هم به رشته نجوم مربوط میشود و از جهات مختلف میتواند به پیشرفت کشور کمک کند.
اخترفیزیک در ایران زمینه چندانی برای فعالیت ندارد و کسی که این رشته را در ایران میخواند، نهایتاً میتواند استاد المپیاد یا استاد دانشگاه شود. این رشته در سطح جهان هم بیشتر در مسیر تحقیق و پژوهش قرار میگیرد و در تحقیق، مشاهده و آزمایش خلاصه میشود.
زمینتختگرایان امروز ادعاهای جدی را مطرح میکنند. نظرتان چیست؟
کموبیش اخبار و مطالبشان را در شبکههای اجتماعی دیدهام. نمیتوانم با قطعیت بگویم خرافه است، اما چیزی که تا الان رصد شده، نشان میدهد که تمام سیارات کروی هستند. در این میان چرا زمین باید تخت باشد؛ به هر حال مطالعه بعضی نظراتشان برایمان جالب است، حتی گاهی از مطالبشان ایده میگیریم که سؤال خاصی را برای المپیاد طرح کنیم تا بچهها حل کنند.
همه از چشم طمع دانشگاههای خارجی به نخبههای کنکوری و المپیادی خبر داریم. فکر میکنید در ایران بمانید؟
تا مقطع کارشناسی در ایران خواهم ماند. بعد از آن قصد دارم مهاجرت تحصیلی داشته باشم تا زندگی در فرهنگ دیگر و تحصیل در دانشگاههای دیگر جهان را تجربه کنم، اما حتماً به کشورم برمیگردم، چون نمیتوانم جای دیگری زندگی کنم. من در ایران متولد شدهام، روحم با فرهنگ اینجا آمیخته شده و زندگی در هیچ جای دنیا برایم ممکن نیست.
فکر میکردید طلا بگیرید؟
وقتی وارد مطالعه المپیادی شدم با خودم گفتم من آمدهام که برای علاقههایم درس بخوانم. میخواهم دوره دبیرستانم را طوری بگذرانم که وقتی تمام شد از خودم که پرسیدم «چه کردی» بتوانم جواب بدهم «کاری که دوست داشتم و از آن لذت میبردم.» همینطور با علاقه پیش رفتم و نتیجهای گرفتم که از آن راضی هستم.
اولین تصویری که بسیاری از ما از حنانه خرمدشتی دیدیم، کلیپ مواجهه او با مادرش بعد از بازگشت به ایران بود. درباره این تصویر برایمان بگویید.
لازم است درباره نقش مهم پدر و مادرم در موفقیتم بگویم. من بعد از ۱۲ روز مادرم را دیده بودم و میخواستم بغلش کنم که ناگهان خبرنگار جلو آمد. آنقدر دلتنگ و ذوقزده بودم که فقط از مادرم گفتم. پدر و مادرم همیشه پشتم بودند و حمایتم کردند تا علایقم را دنبال کنم. در این مسیر هر کتاب یا وسیلهای را که میخواستم، حتی به سختی، برایم مهیا میکردند. پدرم خیلی اوقات از کارهایشان میگذشت تا مرا سر وقت به کلاس برساند. همیشه به من قوتقلب میدادند و میگفتند اصلاً نتیجه مهم نیست. همین که اینجا هستی ما به تو افتخار میکنیم. من هرچه دارم از پدر و مادرم دارم. همین که ایران توانسته به رتبه اول جهان دست پیدا کند، تمامش احساس افتخار است. نمیدانم چطور خدا را بابت این موفقیت شکر کنم.
انتهای پیام
نظر شما