شناسهٔ خبر: 68379864 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دیپلماسی‌ایرانی | لینک خبر

نبرد سایبری ایران و اسرائیل

این یک جنگ خاموش است!

سجاد عابدی

سجاد عابدی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ریشه های رقابت جدی تر ایرانی – صهیونیستی در منطقه غرب آسیا را می توان به سال ۲۰۰۱ میلادی به بعد دانست به هنگامی که جورج بوش پسر – به همراه مدیریت محافظه کاران جدید – به ریاست جمهوری ایالات متحده رسید و از همان آغاز نسبت به تغییر ساختار منطقه غرب آسیا در چارچوب منافع آمریکا در منطقه و جهان بطور جدی وارد این مبحث شد به‌گونه ای که طرحی با عنوان «خاورمیانه بزرگ» را مطرح کرد تا منافع و چشم‌داشت خود نسبت به منطقه غرب آسیا را از خلال این طرح به‌دست آورد، در همین راستا و به‌طور هم‌زمان رژیم صهیونیستی نیز با استفاده از این طرح نسبت به بسط و گسترش سلطه گری خود به‌ویژه در این منطقه مهم و راهبردی گام برداشت.

صاحب‌خبر -

نویسنده: سجاد عابدی

دیپلماسی ایرانی: «این یک جنگ خاموش است، جنگی که قابل‌مشاهده نیست». این جمله‌ای است که آویرام اتزبا، رئیس بخش همکاری‌های بین‌المللی در مدیریت ملی سایبری اسرائیل گفته و مدعی شده که این رژیم از زمان حمله هفتم اکتبر با افزایش قابل‌توجهی از حملات سایبری از سوی ایران و متحدانش روبه‌رو شده است.

ریشه های رقابت جدی تر ایرانی – صهیونیستی در منطقه غرب آسیا را می توان به سال ۲۰۰۱ میلادی به بعد دانست به هنگامی که جورج بوش پسر – به همراه مدیریت محافظه کاران جدید – به ریاست جمهوری ایالات متحده رسید و از همان آغاز نسبت به تغییر ساختار منطقه غرب آسیا در چارچوب منافع آمریکا در منطقه و جهان بطور جدی وارد این مبحث شد به‌گونه ای که طرحی با عنوان «خاورمیانه بزرگ» را مطرح کرد تا منافع و چشم‌داشت خود نسبت به منطقه غرب آسیا را از خلال این طرح به‌دست آورد، در همین راستا و به‌طور هم‌زمان رژیم صهیونیستی نیز با استفاده از این طرح نسبت به بسط و گسترش سلطه گری خود به‌ویژه در این منطقه مهم و راهبردی گام برداشت. برای اجرای این طرح، آمریکا وارد دو جنگ مهم شد که تاثیرات آن ها را همچنان در منطقه غرب آسیا شاهد هستیم؛ این دو جنگ عبارت بودند از: نخست تهاجم نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به افغانستان در سال ۲۰۰۱ میلادی که پس از حملات ۱۱ سپتامبر و به بهانه مبارزه با تروریسم بوقوع پیوست؛ و دیگری تهاجم به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی که نام آن را آزاد سازی عراق نهادند. در نتیجه این دو جنگ، وضعیت امنیتی و جایگاه منطقه ای ایران بهبود یافت چرا که از دو دشمن دیرینه و خطرناک منطقه ای یعنی جنبش طالبان (که در آن سال ها بر افغانستان سلطه یافته بود) و رژیم صدام حسین رهایی یافته و به تبع آن در اندیشه گسترش نفوذ خود به‌ویژه در این دو منطقه افتاده بود تا بر منطقه غرب آسیا سلطه خود را بگستراند، همین امر باعث شد تا فصلی جدید از رقابت نفوذ بین رژیم صهیونیستی و ایران در این منطقه آغاز شود.

پرسش‌های فراوانی در مورد ماهیتِ قدرت سایبری ایران و اینکه چرا این کشور در برخی مواقع از مهارت‌ها و عملیات‌های سایبری استفاده می‌کند، مطرح هستند. به احتمال فراوان با یک واقعیت نگران‌کننده برای غرب در مورد ایران که همان اوج‌گیری توان سایبری است روبه‌رو خواهیم شد. روندهای جاری به وضوح نشان می‌دهند که بخش زیادی از تحریم‌ها و اقداماتِ به‌ظاهر تنبیهی که غرب علیه ایران تحمیل کرده، بر خلاف هدف اصلی خود (یعنی ایجاد بازدارندگی علیه ایران و تضعیف این کشور)، عملا موجب قدرت‌گیری این کشور شده است. جامعه اطلاعاتی آمریکا در گزارش سالانه‌ای که با محوریت ارزیابی تهدیدات علیه این کشور نوشته شده، تاکید می‌کند «هکرها و نیروهای سایبری ایران، به نحو قبال توجهی، دانش و تخصص خود را افزایش داده‌اند.» این گزارش نتیجه‌گیری می‌کند که ایران رویکردی فرصت‌طلبانه را در چارچوب عملیات‌ و اقدامات سایبری خود لحاظ می‌کند. این رویکرد به طور خاص در نوعِ عملیات‌ سایبری تهران در هدف قرار دادن زیرساخت‌های آمریکا و متحدان آن قابل مشاهده است. برای مثال، کارشناسان در نظام‌های کنترل صنعتی (که همان سیستم‌های کامپیوتری هستند که تاسیسات حیاتی را کنترل می‌کنند)، اظهار می‌دارند که نیروهای سایبری ایران در اقدامات و عملیات سایبری خود علیه دشمنانشان، از ابزارهای متنوع و پیچیده‌ای استفاده می‌کنند. مسئله‌ای که خطرِ اقدامات آنها در وارد کردن آسیب‌های جدی به تاسیسات و زیرساخت‌های حیاتی را تا حد زیادی افزایش داده است.

در سال ۲۰۱۱ میلادی نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی اعلام کرد در پی آن است تا اسرائیل به یکی از ابر قدرت های سایبری جهان تبدیل شود از اینرو «دفتر ملی فضای سایبری» را در سال ۲۰۱۲ تاسیس کرد و در سال ۲۰۱۵ به تاسیس «کمیته ملی سایبری» مبادرت کرد که با هدف سیاستگذاری کلان در این زمینه آغاز بکار کرد، همچنین همزمان «یگان نظامی» ویژه ای در ارتش این رژیم آغاز بکار کرد که مسئولیت عملیات الکترونیکی را عهده دار است.

آمار حاکی است که تا آغاز سال ۲۰۱۶، رژیم صهیونیستی بیش از ۳۰۰ شرکت در زمینه امنیت سایبری را راه اندازی کرده است بگونه ای که در سطح جهانی پیشرو بشمار می‌رود و به بسیاری از کشورهای جهان فن آوری پیشرفته در این زمینه ها را صادر می کند.

توجه ویژه ایران به پیشرفت قدرت سایبری به دهه نخست از قرن بیست و یکم باز می گردد، به‌گونه ای که در سال ۲۰۰۵ وزارت اطلاعات وقت به فکر تاسیس مرکز فرماندهی سایبری در کشور افتاد که البته دو عامل مهم و اساسی باعث اهتمام بیشتر و سرعت بخشیدن به آن شد: نخست درک این نکته از سوی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر اینکه ایالات متحده با حمایت از اپوزیسیون داخل در اندیشه براندازی نظام است که این امر هم‌زمان با رویدادهای سال ۲۰۰۹ میلادی (مشهور به جنبش سبز) و در جریان انتخابات ریاست جمهوری و روی کار آمدن مجدد آقای احمدی نژاد بود و عامل دیگر همانا پی بردن به مورد هجمه قرار گرفتن تاسیسات هسته ای از سوی دشمنان از طریق سایبری بود.

این دو عامل، نقشی اساسی بر ترسیم نقشه راه ایران برای توسعه و پیشرفت قدرت سایبری داشتند؛ با این کار در اصل از سویی نظام بر استقرار سیاسی خود می افزاید و از فضای سایبری در زمینه رصد تحرکات مخالفین بهره می جوید و از سوی دیگر با استفاده حداکثری از فضای سایبری و با اهداف تهاجمی و تدافعی قادر خواهد بود کنترل رودررویی های خود با دشمنانش را به دست گرفته و در برابر هر هجمه ای بویژه آنهایی که برنامه های هسته ای را مورد هدف قرار داده و می دهند، ایستادگی کند.

بر اساس آمارها و گزارش‌های یک شرکت صهیونیستی امنیت داده‌، حملات سایبری علیه رژیم صهیونیستی از زمان آغاز نبرد «طوفان‌الاقصی» رشد ۵۲ درصدی داشته است. به اذعان کارشناسان این حملات نیز اغلب موفقیت‌آمیز بوده و توانسته‌اند کارکرد زیرساخت‌های این رژیم را دچار اختلال کنند.

البته رژیم صهیونیستی به دلیل وضعیت آشفته داخلی، به شدت در تلاش است تا پیامدهای این حملات رسانه‌ای نشود. حملات سایبری می‌توانند در طیف‌های مختلف و با پیامدهای متفاوتی باشند. این حمله‌ها می‌توانند از جنس حملات ساده مثل حملات (DoS) و یا (DDoS)باشند و یا اینکه حملاتی با استفاده از بدافزارها باشند که به درون سامانه‌ها یا زیرساخت‌ها نفوذ کنند و به بروز اختلال‌های جدی در خدمت و یا حتی بروز بحران منجر شوند.
برای مثال حمله سایبری امریکا به زیرساخت‌های هسته‌ای کشورمان با استفاده از بدافزار استاکس‌نت (Stuxnet) یکی از پیشرفته‌ترین حملات سایبری در نوع خود بود؛ حمله‌ای که در صورت مهار نشدن پیامدهای آن می‌توانست یک مخاطره جدی در تأسیسات هسته‌ای ایران پدید آورد! اما مسأله نفوذ هکرها به وزارت جنگ رژیم صهیونیستی نیز از آن دست رخدادهای سایبری است که نمی‌توان به راحتی از آن عبور کرد.

اساساً در الگوی پدافند سایبری، در گام نخست همه دولت‌ها اقدام به دارایی‌شناسی کرده و سپس بر اساس اطلس به دست آمده الزامات و ملاحظات امنیت و پدافند سایبری را در زیرساخت‌ها و دارایی‌های خود اعمال می‌کنند.

در نظام طبقه‌بندی دارایی‌ها و زیرساخت‌ها، سامانه‌های راهبری و نظارت بر تسلیحات نظامی جزء بااهمیت‌ترین دارایی‌ها محسوب می‌شوند چراکه نفوذ به این سامانه‌ها می‌تواند امنیت داخلی و حتی امنیت بین‌الملل را به مخاطره بیندازد. به زبان ساده‌تر دولت‌ها هر آنچه در توان دارند در عرصه سایبری برای حفاظت از سامانه‌های وزارتخانه جنگ و دفاع خود می‌گذارند و اینکه رژیم صهیونیستی اعتراف به هک سامانه‌های مربوط به وزارت جنگ خود کرده به این معناست که در عمل سایر سامانه‌های این رژیم نیز آسیب‌پذیر است و می‌تواند در دسترس هکرها باشد!

چندی پیش گروه هکری با نام «Net hunter» از حمله سایبری به وزارت جنگ رژیم صهیونیستی خبر داد و با انتشار اسناد و اطلاعاتی، اعلام کرد که موفق شده به سامانه‌های وزارت جنگ رژیم صهیونیستی نفوذ و به زیرساخت‌های آن دسترسی پیدا کند. این گروه هکری اسناد دست‌یافته از وزارت جنگ رژیم صهیونیستی را در کانال تلگرامی خود قرار داد و تأکید کرد به اسناد محرمانه‌ این وزارتخانه از جمله برخی نقشه‌های ساخت ابزارهای سلاح جنگی و قطعات تجهیزات نظامی و حتی اسناد مرتبط با سامانه پدافندی گنبد آهنین دست یافته است! این گروه هکری اعلام کرد هک وبسایت وزارت جنگ (رژیم) اسرائیل و انتشار بخشی از اسناد آنها پاسخی به بخشی از جنایات رژیم صهیونیستی در جنگ غزه است. منابع امنیتی رژیم صهیونیستی نیز در گفت‌وگو با روزنامه اسرائیل هیوم تأیید کردند که نقص امنیتی سیستم‌های وزارت جنگ موجب نفوذ هکرها شده ولی مشخص نکردند که چه نوع اطلاعاتی به سرقت رفته است.

اسرائیل در شرایط فعلی در هراس است که مبادا حملات سایبری ایران، توانایی های کنترلی و فناوری آن را فلج کنند. مساله ای که می تواند برای زیرساخت های نظامی – امنیتی اسرائیل شدیدا آسیب‌زا باشد. حملات سایبری اخیر ایران به برخی پایگاه های داده ای و اطلاعاتی اسرائیلی نشان داد که تل آویو تا حد زیادی برای مقابله با حملات سایبری، از فقدان آمادگی رنج می‌برد. در واقع، این حملات نشان دادند که اسرائیل تا حد زیادی در برابر اقدامات سایبری علیه خود آسیب پذیر و شکننده است. جدای از این ها، اگر روند تنش های سایبری میان ایران و اسرائیل ادامه پیدا کنند، امکان دارد تهران در حوزه های تسلیحاتی و موشکی اسرائیل نیز نفوذ کند که این موضوع در نوع خود می توان تبعات مرگباری را برای اسرائیل به همراه داشته باشد.

نظر شما