به نقشههای دشمنان بیندیشید که چقدر در کژنمایی و تحریف و براندازیاش کوشیدند بلکه فراموش شود و از کارکرد بیفتد و بار معنایی و معناآفرینیاش را از دست بدهد یا فقط معطوف به اشک و گریه باشد و بس! با مدیر گروه تاریخ و سیره در مرکز پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه؛ دکتر امیرعلی حسنلو به بررسی «مدیریت درخشان نهضت حسینی» پیش و پس از قیام یعنی بحرانیترین دوره اسلام پرداختیم و شبهات مهم را بررسی کردیم. استاد با تأمل در قیام کربلا و پیامدهایش نتیجه گرفت: امروز در غزه همچون کربلا شرف و آزادگی در مقابل ظلم و ستم بینظیر تاریخ مقاومت میکند. زنان غزه چونان زینب (س) شاهد قتلعام عزیزان خود هستند و صبر کردهاند. الگوی مقاومتشان زینب (س) است و مردان را الگویی، چون علی ابنالحسین (ع) است و به سخنان علی ابنالحسین اکبر استناد میکنند و... تا در این جهاد به پیروزی نهایی نایل شوند.
عنایت بفرمایید اگر گزارشگری خبیر و ناقدی بصیر و مفسری بینظیر، چون سیدناومولاناسجاد، چون بانو زینب نبود از کربلا چه داشتیم چه دریافتی؟
اول دقت کنیم به مدیریت بنیانگذار نهضت کربلا. دوم به مدیریت ادامهدهندگان آرمانهای نهضت بیندیشیم.
امام مدیر، شرایط و زمینههایی را درنظر میگیرد تا موقع بحران وقتی بحران در جامعه، اندیشه یا به گروهی حاکم شد که طرفدار مکتباند، برای برونرفت از این بحران مدیری بسیار کارآزموده میطلبد تا از این شرایط به سلامت عبور کند؛ خصوصا مجموعهای که حامل پیام بزرگی برای تمام انسانهاست.
مدیریت نهضت از عصر عاشورا برعهده شخص امام سوم (ع) و بانو زینب (س) است؟
مدیر بنیانگذار البته خواهری دارد که مراقب اوضاع و جانشین مدیر است تا مقطعی همه امور را این بانو در کنار برادر تا قتلگاه میبیند و مدیریت را از برادر در سختترین بحران نهضت فرا میگیرد و بهخوبی درمییابد که باید این خونهای ریخته شده حفظ و روشنگری شود که برای چه ارزشی و چه آرمانی ریخته شدند. در اینجا پای مدیریت یک زن بهعنوان قهرمان مدیریت و شرف به میان میآید تا جوامع بشری دریابند که در نهضت عاشورا و مکتب حسینی، نقش مدیریتی یک بانو نیز در میان بوده و نهضتی است که بانوان نیز در آن سهیم هستند؛ این از ویژگیهای یک جنبش کامل اجتماعی دینی است که مردمحور نیست و به زن نیز بها میدهد و حضور او را میطلبد؛ لذا روشن است که پیامآوران کربلا برای انسانها، پیام آزادی از قید طواغیت و فراعین و پیام عزت و آزادگی و پیام شهادت با عزت در مقابل زندگی ذلت و خفتبار و پیام پیروزی خون بر شمشیر را آوردند، در بحرانیترین لحظهها این پیامها به بهترین و رساترین فریادها بر گوش تمام اهل تاریخ طنینانداز شد و صدای کیست مرا یاری کند؟ را آزادگان و شرافتمندان تاریخ انسانیت لبیک گفته و خواهند گفت و به این سبب هرگز هیچ زور و سلطهای را از مستکبران پذیرا نخواهند شد! در این مدیریت ادامهدار نهضت که عاشورا یک فصل از آن است درسهای زیادی وجود دارد که میتوان در جای خود، آنها را فرا گرفت. اما فصل دوم بعد از عصر عاشورا شروع میشود؛ امام سجاد ـ علیهالسلام ـ و عمهاش زینب ـ سلاما... علیها ـ و اهل بیت امام حسین (علیهالسلام) با حفظ پیامهای نهضت مواجه هستند و باید دقت کرد که چگونه با بحران بینظیر تاریخ بشریت رویارو شدند و توانستند این پیامها را به انسانیت برسانند.
در این مقطع بحرانی مدیرانی لازم است که از این بحرانهای سخت، مکتب را عبور دهند!
مدیریت چنین بحرانی با درایتی امکانپذیر است که صبر، سعهصدر، شجاعت و... پیامبران بزرگ الهی، چون نوح، ابراهیم، ایوب، موسی، عیسی و محمد صلوات ا... علیهم اجمعین ـ در او متجلی و نمایان است یعنی امام سجاد ـ علیهالسلام ـ بهراستی وارث انبیای الهی است که دین الهی را از بحرانیترین لحظههای تاریخ به سلامت گذراند و روح حیات انسانیت و انسان را که رمز قیام عاشورا بود به قلب و دل و انسانها دمید و برای همیشه تاریخ زنده گرداند.
بدون تردید اگر مدیری همچون امام سجاد (علیهالسلام) و حضرت زینب (س) پس از شهادت امام حسین (علیهالسلام) وجود نداشت؛ طغیانگران و مستکبران، پیروز تاریخ بودند و هیچکس در مقابل ظلم و ستم فرعونهای زمانه قدرت نفس کشیدن نداشت،
امام حسین (علیهالسلام) با فدا کردن خود، این درس را در مدرسه عاشورا به امام سجاد (علیهالسلام) و خواهرش زینب (س) میآموزد و ایشان هم در مدرسه السیاره اسارت کوفه و شام در مقابل فرعون زمانش با شجاعت به همگان آموختند و بدون کوچکترین واهمه آنها را به قبول شکست وادار کردند.
از این رهگذر، «انسانیت» آموخت که مقاومت و ایستادگی در برابر مستکبران برای مظلوم پیروزی و برای ظالم خفت و خواری در پی دارد؟
امام علیبن الحسین زینالعابدین (ع) با انواع بحرانها و تدابیر از نزدیک آشنایی داشت و مشکلات بسیاری را که در دوره حیاتش با جد و عمو و پدرش (علیهمالسلام) برای جامعه اسلام به وجود آمد، میشناخت و با جریانهای سیاسی و اجتماعی مدینه و کوفه و شام و دیگر مناطق جهان اسلام آشنا بود.
آن حضرت در حادثه عاشورای سال ۶۱ (ه. ق) حدودا ۲۳ سال سن داشته و دارای همسر و فرزندانی بود.
در مسیر اسارت با عمهاش جهاد تبیین را به عهده دارند و خطبههای فراوانی ایراد فرمودهاند و اهداف و غایت قیام را نیز در خطبههای خود از کوفه تبیین وظایف اهلبیت (ع) پس از شهادت خود را ترسیم و صریحا فرمودند؛ امام حسین (ع) به خواهرش فرمود فرزندم علی پس از من امام واجبالاطاعه است، به دیگر اهل بیت خود فرمود که از او اطاعت کنید. امام در آخرین لحظات تمام آنچه را که برای امامت نیاز است، به امام سجاد (ع) در حضور عمه و دیگر افراد کاروان سپرد؛ بنابراین راهی که امام حسین (ع) با درایت کامل آغاز و مدیریت کرد، راهی پایدار و مستمر بود که امام سجاد (ع) باید آن را ادامه بدهد. این قضیه از ابتدای راه روشن بود و امام سجاد (ع) برای استمرار و رهبری نهضت بزرگ کاملا آماده بود و از قبل برنامههایی که پدر بزرگوارش ترتیب داده بود، همه را میشناخت و موبهمو اجرا کرد.
در تأسیس نهضت عاشورا مدیریت بسیار قوی از سوی امام حسین (ع) اعمال شد، به گونهای که تعداد سپاه امام و اعضای آن همه افرادی ویژه و خاص بودند، اخلاصی که امام در راه خدا داشت با مدیریت امام در تکتک اعضای سپاه امام از کودک تا پیرترین عضو مشاهده میشود، این یک مدیریت معنوی بینظیر است، اخلاصی که امام دارد، حبیب دارد و سرباز خردسال امام نیز دارد.
نظمی که در نهضت عاشورا و پیشبردش با آن انسجام و وحدت وجود دارد، در کمتر مجموعهای یافت میشود!
همین نظم در مدیریت بود که آن گروه اندک وقتی با سپاه عظیم روبهرو شدند، خود را نباختند، استواری و ایمان راسخ در تکتک اعضای سپاه امام واقعا بینظیر و یک الگوی کامل برای نهضتهای الهی و اسلامی است؛ مدیریت و نظمی بینظیر بر مجموعه حاکم است که تا روز عاشورا یعنی پایان فصل نخست نهضت بر اساس برنامه همه امور طبق مدیریت الهی امام ادامه دارد.
سپاه دشمن از روحیه آن حضرت در عصر عاشورا گزارش داده که هرگز او را با تنهاییاش شکستپذیر ندیدیم؟!
بله، با اینکه تمام یارانش در خون غلتیده بودند، هرچه بلا بیشتر میشد، چهرهاش نورانیتر میشد. وقتی شب عاشورا امام با تکتک یاران خود صحبت کرد و فرمود شما آزاد هستید بروید، زهیر بن قین برخاست و عرض کرد اگر هزار مرتبه زنده شوم و مرا در دفاع از تو و در راه هدف تو قطعهقطعه کنند، دست از یاری تو برنمیدارم. همین زهیر چند روز پیش از این دوست نداشت در مجاورت خیام امام خیمه بزند و از کاروان حضرت دوری میکرد، اما درایت و مدیریت امام از همان زهیر بن قین مردی ساخته که چنین عاشقانه در راه او اظهار محبت میکند.
شیخ مفید مینویسد همه یاران آن حضرت چنین گفتند!
امام زینالعابدین (ع) میفرماید: در این شب (عاشورا) من مریض بودم [به خاطر زخمی که در تمرین نظامی برداشتند و عفونت کرد و تب بر ایشان عارض شد]عمهام زینب از من پرستاری میکرد. پدرم در گوشهای نشسته بود و جنگافزار خود را آماده و این شعر را زمزمه میکرد: یادهر اف لک من خلیل / کم لک بالاشراق والاصیل (ای روزگار دوستیات پایدار نیست /با دوست غیردشمنیات هیچ کار نیست) من منظور پدرم را متوجه شدم، بغض کردم، اما ساکت شدم، ولی عمهام زینب بیتاب شد که پدرم او را دلداری داد و توصیه به صبر کرد.
امام خواهران و سایر اعضای اهلبیت را به صبر و استقامت و شجاعت و تحمل مصائب سفارش کرد. پس از این توصیه هیچیک از آنها بیتابی نکردند و عملی دونشأن از آنها دیده نشد (نمونهای درخشان در مدیریت).
یاحر بن ریاحی که فرمانده اولین دسته از سپاه کوفه بود و برای دستگیری امام مأموریت داشت، مدیریت و برخورد شایسته امام، او را به اندیشه واداشت. امام با رفتار خود سعی کرد آنها را به راه روشن هدایت کند، از دشمن با گشادهرویی و با آب پذیرایی کرد و حر پس از تفکر به خیل کاروان امام پیوست.
بنابراین نقش مدیریت در نهضت عاشورا و تأسیس آن مکتب بینظیر، کاملا برجسته است؟
مدیریت امام مجموعهای منسجم، همدل و هماهنگ به وجود آورد که اساس یک نهضت است. همه در پیروی از پیشوای خود یکدل بودند و همه پیمان جان بسته بودند که با همان هدف تا پای جان از او دفاع کنند. یکی از یاران امام سینه خود را سپر کرد تا امام نماز به پا دارد. مدیریت امام انسانساز بود و نهضت عاشورا بر پایه این مدیریت تأسیس شد.
امام حسین (ع) برای ادامه نهضت خود چنان که در تأسیس، مدیریت شایستهای اعمال کرد، برای استمرار و پایداری و انتقال آثار و حفظ آنها و تبیین و بازگو کردن بدون تحریف آن میدانست نیاز به مدیری است که در شرایط بحرانی پس از تأسیس به صیانت و اداره آن اقدام کند و از آن پاسداری کند.
مدیری که بتواند از بحرانیترین شرایط، نهضت را عبور دهد و با حفظ شعارها و پیامهای آن به آیندگان منتقل کند چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ از ویژگیهای امام سجاد ـ (ع) ـ و کارکرد آن در مدیریت بحران بیاغازید؟
مدیر هر مجموعه و هر اندیشهای بایستی ویژگیهای ممتازی داشته باشد تا مجموعه را به هدف غایی و عالی با بهترین روشها هدایت کند.
امام سجاد ـ (ع) ـ با درایتی که از خود در نهضت عاشورا و پس از آن نشان داد، روشن کرد شخصیت ممتاز آن حضرت چه یگانه است.
در نهضت امام حسین دو گروه با دو وظیفه خاص نقش آفریدند.
گروه اول (امام و یاران شهیدش) که تأسیس نهضت عاشورا را به عهده داشتند و با خون سرخ خود اسلام ناب محمدی ـ (ص) ـ را از اسلام غیر ناب که سازشکاران و قدرت طلبان و خلفای اموی و عباسی و… مدعی آن بودند، متمایز کردند.
وظیفه و نقش گروه دوم با مدیریت امام زینالعابدین (ع) و حضرت زینب (س) که پس از شهادت امام حسین آغاز شد؟
این دوره بسیار حساس و سخت و در طول تاریخ اسلام دورهای بسیار پرآشوب و مشقتبار برای پیروان اهلبیت بود. اوضاع اجتماعی بسیار آشفته و آشوب زده اوضاع سیاسی نیز در بحران کامل قرار داشت. انواع منکرات در جوامع اسلامی و شهرهای اسلامی به تقلید از بنی امیه رواج یافته بود. دین اسلام با تمام دسیسهها از درون و بیرون مورد تهاجم قرار گرفت.
ابوالفرج اصفهانی به گوشههایی از انحرافات اجتماعی این دوره اشاره میکند و مسعودی در مروج الذهب به فسق و فجور دوره حکومت یزید تصریح کرده.
مدیری که باید از این بحرانهای سخت، نهضتی تازه تأسیس را به سلامت عبور دهد، امام زینالعابدین همچنین حضرت زینب هستند با این ویژگیها:
در متن نهضت قرار دارند و از نزدیک شاهد وقایع پیدایش نهضت الهی هستند.
مقبولیت عمومی دارند، همه امت اسلام ایشان را قبول دارند و آن حضرت را به القابی نظیر: العدل، امام الامه، قدوه الزاهدین، سید المتقین، الامین و… لقب دادهاند.
دکتر شهیدی معتقد است این القاب را مردم عادی به آن حضرت دادهاند، یعنی افرادی که نه شیعه بودند و نه به عصمت و امامت آن حضرت عقیده داشتند. هر یک از این لقبها نشاندهنده مرتبهای از کمال نفس و درجاتی از ایمان و اخلاص آن حضرت و اعتماد مردم به آن حضرت بود.
محمد ابن سعد در کتاب مشهور طبقات درباره امام سجاد ـ (ع) ـ مینویسد: علی بن الحسین عالی مرتبه و پرهیزگارترین و بلندمرتبهترین فردی است که از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت میکند …» زُهری (او یکی از دانشمندان بزرگ اهل سنت است و درباری اموی که معاصر امام سجاد بود) گفته علی بن الحسین فقیهترین و داناترین فرد روزگار است و بیش از همه بر گردن من حق و منت دارد.
عابد و زاهدی بینظیر در عصر خود که تمام علمای اسلام به این ویژگی آن حضرت اعتراف و در برابر آن حضرت خاضع و خاشعند.
اعلمیت (دانایی و علم) امام سجاد ـ (ع) ـ برای دوست و دشمن اثبات شده است و هیچ کس منکر فضایل علمی حضرت نیست و نمیتواند باشد.
جمیع اوصاف و ویژگیهایی که رسول خدا (ص) و جانشینان راستین آن حضرت داشتند در آن حضرت به زیباترین و نیکوترین صورتها نمایان بود، همین تجلی اوصاف بود که مقبولیت عمومی و هیبتی خاص از حضرت متجلی ساخته بود.
وقتی مسلم بن عقبه حضرت را احضار کرد، به سبب خشمی که از او و خاندانش در دل داشت قصد کشتن حضرت را کرد. وقتی امام سجاد ـ (ع) ـ وارد شد، مسلم با دیدن امام به لرزه افتاد در مقابل امام از جای خود برخاست با احترام امام را در کنارش جای داد. شکوه امام در حج، اما عبدالملک را به حیرت واداشت فرزدق در همان لحظه با چکامهای بداهه، ایشان را ستود.
بنابراین امام سجاد (ع)؛ از نظر شایستگی، بدیل امام حسین (ع) بود و از آن جهت که مقبولیت عمومی و بینظیری در میان امت اسلام داشت تجلی سیره نبوی نیز در او بسیار برجسته است؟
بله، شایستگی و منزلت رفیع اجتماعی، آن حضرت سیمای پیامبر اسلام را احیا کرد و نفاق بنیامیه و جبهه مقابل نهضت عاشورا را (که یکی از اهداف قیام امام حسین (ع) همین بود روشن ساخت.)
بر همه، حتی اهل شام و آیندگان تاریخ روشن شد که اسلام ناب در جانب مکتب عاشوراست.
مهم است که یکی از بحرانهای مهم تاریخ اسلام در این مقطع با شخصیت و ویژگیهای امام زینالعابدین ـ (ع) و عمهشان زینب مدیریت شد؛ زینب نیز ویژگیهایی دارد که دیگران ندارند.
در طول تاریخ، زنی به عظمتی، چون زینب کمتر بوده است؛ پس در مدیریت بحران وجود دو شخصیت برجسته برای گذر از وضع بحرانی الزامی است و این گونه از نهضت عاشورا و سیره امام سجاد و عمهشان میتوان درس گرفت.
به بحرانهایی که آن حضرت در انجام مأموریت خود با آن مواجه شد و از آنها برون رفت، اشاره میکنید؟
بحران اسارت اهلبیت ناشی از فقدان امام حسین (ع)؛ خود حضرت زینب نیز به برادرزادهاش پناه میآورد هرچند در تمرین نظامی پیش از عاشورا زخمی شده بود.
طبیعی است که اظهار عواطف و احساسات در مقابل این تراژدی بینظیر تاریخ باید عظیم باشد، در هر صورت نهضت با این وصف وارد مرحله جدید و حساس شده و نشر پیام امام حسین (ع) در مسیر حرکت با سخنرانیهای حضرت زینب (س) شکل گرفت که البته با درایت امام سجاد (ع) آغاز شد این بانوی قهرمان در این بحران حامی بزرگ امام سجاد (ع) بود و نقش مهمی در گذر از بحران ایفا کرد (نقش زن در رفع بحران).
امام حسین (ع) شب عاشورا دست او را گرفت و در پیش امام سجاد (ع) نشاند و با این رمز، همراهی آن دو را روشن کرد. در کوفه هم حضرت زینب (س) خطبه میخواند هم امام سجاد (ع) که هر دو خطبه دارای مضامین عجیباند. امام سجاد (ع) در برابر ابنزیاد در کوفه با دلایل و براهین قرآنی در مقام دفاع از خون شهدای کربلا برآمد و به قرآن استناد کرد به ابنزیاد فرمود: مرا از کشتن میترسانی، نمیدانی که کشتهشدن شعار ما و شهادت کرامت ماست؟
در کوفه علاوه بر اینکه عدهای طرفدار امویان بودند علویان نیز حضور داشتند، امام در خطبهای از چهره عدهای پرده برداشت و آنها را به بیوفایی و حیلهگری محکوم کرد (البته پیروان امام حسین (ع) در کوفه فراوان بودند و وفادار به اهلبیت (ع)) در این سخنرانی امام به مرثیهسرایی و ذکر مصیبت پرداخت و با این راهبرد، عواطف مردم را نسبت به مکتب عاشورا پیوند داد و با روح مردم عجین کرد تا حیات ابدی و پیوند ناگسستنی به آن بدهد (انتقال بعد حماسی عاشورا به متن جامعه).
این حرکت امام زمینهساز شد تا شورش علیه خط نفاق در کوفه اوج بگیرد. اولین قیام توسط، عبدا... بن عفیف ازدی از یاران امیر مؤمنان (ع) و علویان مخلص صورت گرفت، کوفه مرحله ناآرامی و اعتراض خود را آغاز کرد.
امام سجاد (ع) در شهر شام با درایت و شایستگی توانست پیام نهضت را به فراتر از مرزهای جهان اسلام برساند و از ارزشهایی که امام حسین (ع) در پی آنها بود بهخوبی دفاع و حقانیت مکتب اهلبیت (ع) را اثبات کند، در برخود و تدابیر امام زین العابدین (ع) یزید بسیار منفعل و تحقیر شد.
در مقابل کارهای یزید به قرآن استناد میکرد و رفتار او را در بین اهل شام برخلاف قرآن معرفی و مشروعیت و ادعای خویشاوندی او را با پیامبر (ص) که سالها تبلیغ کرده بودند پوچ و بیاساس کرد و ریشههای خلافت امویان را به لرزه انداخت، موضعی که امام و همراهان (عمهها و خواهران) در کوفه داشتند، با موضع آنها در شام متفاوت است، اهلبیت (ع) سوابق دشمنی امویان و خاندان ابوسفیان و مقابله آنها با پیامبر (ص) را به مردم شام نشان دادند (این درس را باید از امام بگیریم که برای تفهیم شرایط حاضر آگاهی کافی از گذشته داشته باشیم).
اطرافیان و عمال یزید نیز از فسق او پیروی میکردند در ایام وی غنا (موسیقی لهوی) در مکه و مدینه رواج یافت و مردم آشکارا شرابخوارگی کردند...
امام توانست با روشنگری، بین اسلام نبوی و اسلام اموی (یا بهقول امام راحل اسلام آمریکایی) تمایز ایجاد کند تا تحریفات بهعنوان اسلام ناب معرفی نشود (از این مدیریت دقیق امام این درس را باید گرفت که مکتب عاشورا را از تحریفات باید جدا کرد).
امام (ع) در کاخ یزید چنان موضع و تدبیری از خود نشان داد که یزید برخورد عبیدا... با اسیران را ناشایست دانست و او را تقبیح کرد، این پیروزی بزرگ برای کاروان اهلبیت (ع) بود. چراکه تمام کارهای انجام شده را اعمالی نامشروع، ظلم و تعدی یزید معرفی کردند.
و این پیروزی بزرگ است و جلوهای از تابش حق در سرزمین شام توسط امام سجاد (ع) و خواهران امام حسین (ع) چراکه امکلثوم هم خطبهای تبیینی داشته که گزارش شده یا امام سجاد (ع) و استفاده از فرصت اذان یعنی درفش و شعار اسلام؟
امام سجاد (ع) در منبر مسجد دمشق سخنرانی کرد و فضایل اهلبیت پیامبر را تبیین و جو مسموم دمشق را که سالها معاویه و امویان ایجاد کرده بودند تغییر داد. یزید برای فرونشاندن موج گفتار امام به موذن دستور اذان داد، امام ساکت شد تا موذن به نام پیامبر رسید، حضرت پرسیدای یزید آیا محمد (ص) جد تو است یا جد من؟... اگر جد من است، چرا پدر مرا کشتی. مردم حاضر در مسجد با شنیدن این کلام امام به شیون و ناله سر دادند! در حالی که همین مردم بر اثر تبلیغات یزید بر این باور بودند که اینها خارجی و دشمن دین هستند!
اینگونه بود که امام این بحران بزرگ را با مدیریتی بینظیر به بهترین شیوه به سود نهضت هدایت کرد، به نحوی که زبان منتقدان به یزید گشوده شد و یزید ابنزیاد را لعنت کرد و تمام حوادث را به او نسبت داد. این مرحله دیگری از شکست او و پیروزی امام سجاد (ع) بود.
امام سجاد (ع) در دوره اسارت ابراز احساسات و عواطف خواهران، عمهها و سایر اعضای اهلبیت (ع) را محدود و ممنوع نکرد، بلکه براساس توصیه پدرش از این گزینه نیز در ابلاغ پیام و ایفای نقش استفاده کرد و عواطف مردم را بر علیه حکومت امویان و... برانگیخت. روی همین اصل بود که قیامهای بزرگی از میان مردم بر علیه حکومتهای اموی و سپس عباسی شکل گرفت شگفتا در اکثر این پیامها شعارهای امام حسین (ع) نمود داشت.
مثلا در قیام زید، فرزند امام سجاد (ع) یکی از برجستهترین شعارها عنصر امر به معروف و نهی از منکر و قیام به حق و تأکید بر سیره نبوی بود.
حضرت امام زینالعابدین و عمهشان حضرت زینب (س) با مدیریت مقتدرانه به نهضت عاشورای امام با ویژگیهایش حیات جاودانه بخشید؛ با تامل در این فضا بهخوبی روشن میشود که اگر نبود مدیریت و جهاد تبیین امامسجاد (ع) و عمهشان حضرتزینب (س) نهضت را با تبلیغ وارونه از قیام امامحسین (ع) در همان کربلا خاموش میکردند.
به مدیریت فرهنگی در دوران پس از اسارت اشاره میکنید؟
جامعه اسلامی گرفتار داغ و اندوه فراموشنشدنی شد و اهلبیت پیامبر اکرم (ص) به مصیبت و درد جانکاه و دلخراش مبتلا شدند. در ۳۴ سال امامت امامسجاد (ع) حزن امام نوعی واکنش در برابر این مصیبت و حامل پیام عاشورا و احیا و حفظ نهضت بود. اهلبیت امام که از کربلا برگشتند هریک با رویکردهای مختلف در حفظ ارزشهای نهضت عاشورا کوشیدند. بهعنواننمونه دختران امام مثل بانو سکینه در رثای امام مراثی بلندی میسرود و شاعران را به سرودن اشعار درباره اهلبیت (ع) تشویق میکرد.
امام سجاد (ع) نیز از اوضاع اجتماعی و سیاسی آشفته (بهویژه بهخاطر فتنه زبیریان) سود جست. پس از مراجعت امام به مدینه بحرانهای متعددی در این شهر بهوجودآمد. بزرگترین قیام مدینه قیام عبدا... بنحنظله بود که توسط ابنعقبه (مسرف) به خاک و خون کشیده شد.
در این زمان حکومت یزید گرفتار بحران فراگیر بود و امام با نشاندادن سیره صحیح پیامبر اسلام به مردم، تنها مدافع حقیقی اسلام بود. موضع دیگری که در این بحرانها از امام مشاهده میشود بهرهگیری از دعا در تبیین جایگاه اهلبیت (ع) است که با هدف حفظ نهضت و اسلام ناب انجام شده و ....
در این دوره، امام (ع) که سرانجام قیام مختار و ابنزبیر و همه را میدید هیچ عکسالعملی از خود در قبال قیامهای مختلف نشان نداد. پس از سال ۶۴ تا ۷۵ حجاز و شام در محنت کامل و آشوب و خونریزی قرار داشتند. امام با روش و شیوه دعا و با فعالیتهای اجتماعی درصدد احیای سنت رسول برآمد. قاتلان امامحسین (ع) ابنزیاد، یزید و... همه بهزودی طعم تلخ انتقام را چشیدند و مردم کوفه نیز گرفتار حکومت حجاج شدند و دوستان علی و علویان و صحابه راستین را هرجا مییافت به قتل میرساند. او در یکی از خطبههای خود گفت مرگ بر این مردم! چرا گرد قصر عبدالملک را طواف نمیکنند! (به زائران حرم رسول خدا این جمله را گفت) مگر نمیدانند خلیفه هر شخص بهتر از رسول اوست!
بحرانیترین دوران اسلام
دوره امام سجاد (ع) بحرانیترین دوره اسلام است که حاکمانی، چون یزید، مروان، عبدالملک و ولید و سلیمان حکومت راندند. هیچیک از آنها از فضل و انسانیت اندک بهره نداشتند پستترین عرب بودند، بدعتهای فراوانی در دوره آنها بر جامعه اسلامی تحمیل شد و خنیاگری و ترویج لهو و لعب و انواع مفاسد توسط حاکمان اموی، اسلام را در معرض انحرافی دیگر قرار داد. امام علیبنالحسین نیمه دوم زندگانی خود را در چنین فضایی گذراند، از یکسو زیر مراقبت مأموران شام که مبادا از آلعلی و خاندان او نامی به نیکی برده شود. چنان در این کار سخت میگرفتند که امام میفرماید: در مکه و مدینه ۲۰ نفر نیست که ما را دوست بدارد. امام در صحیفه با بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناهبردن به خدا از آنچه میبیند و میشنود راه درست را در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزهساختن جانها از آلایش میداند و ستم را مورد نکوهش قرار میدهد و بر پیامبر و اهلبیت آن حضرت در تمام دعاها مکررا درود میفرستد.
بدینسان امام در بحرانهای بینظیری قرار گرفت و با روشهای عالی توانست دوره محنت و رنج بینظیر را سپری کند و نهضت عاشورا و دستاوردهای آن را به نسلهای بعد از خود بسپارد و پس از آن حضرت فرزندش، امام باقر (ع) با فرصت مناسبتر از آن حضرت با محوریت بیشتر این اندیشه را وسعت داد. از این روی هر چه از زمان آن فاصله گرفتیم، مجالس عزاداری امام با رونق بینظیر برگزار شد که بهعنوان بهترین احیاگر ارزشهای اسلامی تلقی میشود تا جایی که عاشورا، نهضتی است که غیرمسلمانان برای رهایی از یوغ استعمار از آن الگو میگیرند. مثلا امروز در غزه همچون کربلا شرف و آزادگی در مقابل ظلم و ستم بینظیر تاریخ مقاومت میکند. زنان غزه که شاهد قتلعام عزیزان خود هستند صبر نمودهاند الگوی مقاومتشان زینب (س) است و مردان را الگویی، چون علیبنالحسین (ع) است و به سخنان علیبنالحسین اکبر استناد میکنند و... تا دراین جهاد به پیروزی نهایی نایل شوند.
نظر شما