شناسهٔ خبر: 68332625 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: نورنیوز | لینک خبر

نورنیوز از ضرورت پشتیبانی همه نهادها از رویکرد وفاق ملی گزارش می دهد؛

وفاق دولت و مجلس، لازم است اما کافی نیست

پشتیبانی نظری و رسانه ای از گفتمان تازه "وفاق ملی"، مشخصا متوجه نهادهای تبیینی است که شاخص ترین شان صداو سیما، مطبوعات و روزنامه ها، شبکه های اجتماعی، پایگاه های خبری، تریبون های مذهبی، و امامان جمعه و جماعات است. مادام که ظرفیت چنین نهادهای اثرگذاری برای پشتیبانی از رویکرد وفاق به کار گرفته نشود اقدام هماهنگ دولت و مجلس به طور کامل ثمربخش نخواهد بود.

صاحب‌خبر -

نورنیوز- گروه سیاسی: رای اعتماد کم سابقه مجلس اصول گرا به کابینه فراگیر رئیس جمهور اصلاح طلب، همان پاسخ درخوری بود که پیش از این نور نیوز در23 مرداد در یادداشتی با تیتر « پاسخ مجلس به کابینه وفاق چه خواهد بود؟» آن را انتظار افکارعمومی دانسته بود. حالا امیدواری ها برای تحقق یا حداقل حرکت در مسیر وفاق و تعامل قوا بیشتر شده است.

آنچه تردیدی در آن نمی توان کرد این واقعیت است که دولت چهاردهم به عنوان یکی از مهمترین ارکان نظام سیاسی، گام اول را در مسیر همگرایی، هم افزایی و وفاق ملی برداشت؛ و مجلس هم در اولین مواجهه خود با دولت چهاردهم، قدم در همین مسیر گذاشت. پیش ازاین محسنی اژه ای، رئیس قوه قضائیه نیز در دیدار با مسعود پزشکیان بر ضرورت این تعامل و کمک به دولت تاکید کرده بود. جای خشنودی است که ارکان اصلی قدرت در نظام سیاسی ایران، به وفاق و تعامل روی خوش نشان داده اند. شاید به این اعتبار بتوان دور تازه ای از حکمرانی هم افزا را انتظار کشید به گونه ای که رفع مشکلات و حل چالش های جاری کشور با هماهنگی و هم افزایی بیشتری صورت بگیرد.

 با این همه، دایره تعامل، اجماع سازی، وفاق، آشتی ملی یا هر عنوان زیبنده دیگری، نباید محدود و محصور به مناسبات قوای سه گانه بماند و پروژه یا پرونده وفاق ملی در سطح سران سه قوه بسته شود. به طور مشخص باید گفت آنچه در خلال رأی اعتماد مجلس به کابینه پیشنهادی رقم خورد، ابتدای یک مسیر طولانی و البته دشوار و پرمانع است که باید با دیدن نتایج مثبت آن روز به روز، دامنه و گستره آن بیشتر شود. به بیان دیگر، باید "وفاق ملی" را به یک رویکرد و رهیافت تبدیل کرد تا نه فقط نهادهای حاکمیتی، بلکه حتی جریان های سیاسی  و فعالان عرصه عمومی و مدنی هم در جهت تقویت و بالندگی بیشتر آن ورود کنند و البته در نتایج مفیدش سهیم شوند.

البته از برخی حاشیه های روزهای بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی در مجلس این گونه بر می آید که جریان های سیاسی تندرو در درون و بیرون پارلمان اهتمام چندانی در همراهی با رویکرد وفاق و توافق سازی نداشته اند و حتی با وجود طرد این تندروی توسط قاطبه نمایندگان مجلس، همچنان از ظرفیت های نهادی و سازمانی برای اخلال در فرایند وفاق بهره می برند. نور نیوز 29 مرداد در یادداشتی با عنوان «دولت سایه زودتر از دولت رسمی آفتابی شد» به این مهم پرداخته بود.

 این نگرانی، ولو به شکل رقیق، وجود دارد که جریان های سیاسی تندرو و مخالف وفاق و اجماع سازی، ناهمراهی و چه بسا اخلال در تحقق رویکرد جدید را به واسطه نفوذ و حضور پر رنگی که در برخی نهادها دارند با ترفندهای مختلف پیاده و پیگیری نمایند.

چیزی که مهم است پشتیبانی نظری و رسانه ای از گفتمان تازه ای است که در فرهنگ سیاسی کشور ظهور کرده است. چنین وظیفه ای مشخصا متوجه نهادهای تبیینی است که شاید شاخص ترین شان، صداو سیما و در درجات بعدی، مطبوعات و روزنامه ها، شبکه های اجتماعی، پایگاه های خبری، تریبون های مذهبی، منابر و مساجد و امامان جمعه و جماعات است. مادام که ظرفیت چنین نهادهای اثرگذاری به پشتیبانی از رویکرد وفاق اقدام نکنند اقدام هماهنگ دولت و مجلس به طور کامل ثمربخش نخواهد بود. در حقیقت می طلبد که رسانه رسمی نظام بیش از هر رسانه دیگری حمایت از رویکرد وفاق ملی را در دستور کار خود بگنجاند. 

 نهادهای پشتیبان که کارکرد اصلی شان، مدیریت و روشنگری افکار عمومی است ضرورت دارد حمایت از وفاق را هم در وجه ایجابی و هم در وجه سلبی با دقت و همت تمام به ثمر برسانند. در وجه ایجابی، تبیین برکات تعامل میان جریان های سیاسی و قطب های قدرت، ضرورتی غیرقابل تردید در باورپذیر کردن اهمیت رویکرد وفاق برای مردم است. در وجه سلبی، مهار مدیران و صاحب منصبانی که ممکن است از موقعیت های سازمانی خود برای اخلال در جریان وفاق سوءاستفاده کنند ضرورت دارد. برخی از مدیران تندرو که بعضا در جایگاه های مهم رسانه ای قرار دارند در خلال روزهای رأی اعتماد با انتشار مطالب و توئیت های موهن، عملا و علنا برای اثرگذاری بر رأی نمایندگان مردم، حتی از تشبیه نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه ها به منافقین و پادگان اشرف هم مضایقه نکردند!  

آنچه روز چهارشنبه در تعامل دولت و مجلس به نمایش درآمد عزم مشترک دو قوه مجریه و مقننه برای طرد تندروی های سیاسی بود. نهادهای تبیینی و تبلیغی کشور که صدا و سیما در رأس آنها قرار دارد می توانند با فضاسازی رسانه ای، مضرات تندروی سیاسی و ضرورت وفاق ملی را به یک فرهنگ رایج و مسلط تبدیل کنند. با چنین عزم هوشمندانه و دلسوزانه ای، رویکرد وفاق، محدود به دولت و مجلس نخواهد ماند و به یک سپهر عمومی مبدل خواهد شد.   

  آنچه انتظارات سلبی و ایجابی را از نهادهای تبیینی و رسانه ای برای تقویت وفاق ملی دو چندان کرده این است که ایده تعامل و اجماع سازی مورد تاکید رهبر معظم انقلاب هم هست. بی حکمت نیست که ایشان موفقیت دولت پزشکیان را موفقیت همه می خوانند. قاعدتا در نقطه مقابل، شکست این دولت و سیاست اصلی اش یعنی اجماع سازی و وفاق برای عبور از مشکلات، شکست همه خواهد بود.

بنابر این شایسته است که مدیران نهادهای تبلیغی و رسانه ای کشور، دوره جدید در اداره کشور را که با درایت رهبری، ابتکار رئیس جمهوری و پاسخ درخور مجلس پایه گذاری شده، به درستی فهم و درک کنند و بدانند که اجماع سازی یا وفاق ملی یک ایده خلق الساعه و برای عبور از تنگناهای جناحی نیست. انتظار می رود این نهادها به این ایده ملی روی خوش نشان دهند و به ملزومات آن پایبند باشند.

با وجود انتقاداتی که به انتخابات مجلس دوازدهم وارد بوده، به هر حال نمایندگانی از طیف های مختلف در قوه مقننه حضور دارند. این حضور نسبی متنوع نه باری بر دوش نظام که اتفاقا مزیتی بوده و هست برای آن. در کابینه دولت چهاردهم هم نمایندگانی از طیف های مختلف سیاسی حضور دارند که گویا به زعم رئیس جمهوری همین تنوع سلایق پایه یا مصداق عینی وفاق ملی است. حال اگر این تنوع سلایق در دو نهاد اصلی کشور مزیت و مایه خیر و برکت است، چرا سایر نهادها و سازمان ها و دستگاه ها خود را از چنین مزیت و برکتی محروم کنند؟ رویکرد وفاق به ما می آموزد که به جای یکدستی در حکمرانی، به همدستی بیندیشیم؛ به این معنا که ضمن قبول و به رسمیت شناختن تکثر سلایق و دیدگاه ها، راهی برای هماهنگی و هم افزایی آنها ذیل منافع ملی پیدا کنیم.

اکنون آزمون مهمی پیش روی مدیران و رئیسان نهادها و سازمان های بزرگ و کوچک کشور است. آیا به کاروان وفاق که دولت و مجلس ترتیب داده اند خواهند پیوست و از منازعات فرساینده جناحی و سیاسی کنار خواهن کشید؛ یا اینکه با همان فرمان پر انتقاد سابق و با میدان داری مدیران تندرو، به ستیزه گری و درگیری و دگرستیزی ادامه خواهند داد؟ 

نظر شما