به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین محمدمهدی ایمانیپور، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در یادداشتی که در اختیار روزنامه جام جم قرار داده است، نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی اخیرا در دیدار دستاندرکاران ستاد کنگره ملی شهدای استان کهگیلویهوبویراحمد با اشاره به ترفند بدخوهان ایران در ایجاد جنگ روانی و ترس برای به عقبنشینی و اداشتن ملت ایران در عرصههای گوناگون، شناخت تواناییهای خود و پرهیز از بزرگنمایی توان بدخواهان را راه مقابله با این ترفند خوانده و تاکید کردند: «نتیجه بزرگنمایی دشمن در میدان فرهنگ، احساس انفعال، مجذوب فرهنگ دشمن شدن و تحقیر فرهنگ خود است. نتیجه چنین انفعالی، قبول سبک زندگی طرف مقابل و حتی استفاده از واژگان و تعابیر بیگانه است.»
در خصوص فرمایشات رهبر حکیم انقلاب اسلامی نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه و تأمل قرار گیرد:
نخست اینکه جنگ روانی، کالبد و فرامتن اصلی عملیات دشمن در مواجهه با نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران محسوب میشود.
در این معادله، جنگ روانی محیط بر دیگر ابعاد نبرد دشمن بوده و خواهد بود. برخی تصور میکنند جنگ روانی را باید همعرض جنگ اقتصادی یا جنگ نظامی تلقی کنند اما این تصور صحیح نیست. در جنگ روانی، باورها، ثوابت فکری، اعتقادی و نگاه کلان افراد نسبت به مقولات مهم و سرنوشتساز به چالش کشیده میشود و این دگرگونی، به دستمایه و پیششرطی برای عملیات دشمن در دیگر ابعاد تبدیل میشود.
جنگ روانی در یک تعریف گویا و ساده، حمله به ذهنیت و ادراک انسانها و زمینهسازی برای پذیرش نشانههای انحرافی و گمراهکننده از سوی آنهاست.
نکته دوم، معطوف به یکی از مصادیق مهم جنگ روانی دشمنان یعنی بزرگنمایی جریان باطل و کوچکنمایی جریان حق مربوط میشود. دشمن در میدان جنگ روانی و شناختی، خود را بهمثابه یک «واقعیت شکستناپذیر» و«توانمند» توصیف کرده و دیگران را متهم به عدم توانایی مواجهه با این قدرت میکند.
زمانی که این باور نادرست دراذهان(با استناد به روشها و ابزارهای گوناگون) القا و تثبیت شود، انسانها و جوامع به مرحله«خودناباوری» و«دگرباوری»خواهند رسید.
در این صورت فرهنگ، باورهاواعتقادات کشورها از سوی ملتهایشان پس زده شده وموردتحقیر قرار میگیرد.
تغییر سبک زندگی، آخرین حلقه وخروجی جنگ روانی و شناختی دشمن محسوب میشود. زمانی که سبک زندگی افراد تحت تأثیر پیشفرضها و القائات بیگانگان تغییر پیدا کند، خود به جزئی از بازی دشمن در تقابل با خویشتن تبدیل میشود.
نکته سوم، معطوف به ظرفیتهای گسترده و بینظیر فرهنگی، دینی، گفتمانی و تمدنی ما در مواجهه با جنگ روانی دشمن است.
مهمترین دلایل ناکامی دشمن در پیشبرد و تکمیل مصادیق و حلقههای جنگ روانی علیه جامعه ما در طول سالهای سپری شده از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همین استحکام و تجمیع ظرفیتهای ذاتی و اکتسابی ما بوده است.
با این حال نباید در مواجهه با جنگ روانی دچار سادهانگاری، سوءمحاسبه یا سوءتدبیر شد. آنچه مانع از تسلط ما بر داشتهها و بایستههای مواجهه با دشمن در عرصه جنگ روانی میشود، انفعال است و بس!
بنا به تعابیر مکرررهبرمعظم انقلاب اسلامی،دراین عرصه حتی در مواردی باید رویکردی آفندی و مبتکرانه داشت و به رویکرد پدافندی و دفاعی در برابر توطئهها و نقشههای دشمن اکتفا نکرد.
زمانی که جنگ روانی بهمثابه فرامتن و ظرف بازی دشمنان درهم شکسته شود، دیگر مصادیق جنگ و مواجهه با ملت ایران نیز یکی پس از دیگری با تباهی و شکست مواجه خواهد شد.
انتهای پیام/
نظر شما