به گزارش گروه سیاسی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مصطفی فاخرزاد///* پس از پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری، هفتهنامهی تجارت فردا دستکم در دو شماره با القای اینهمانی شرایط فعلی مسعود پزشکیان با شرایط نخستوزیری آموزگار، استدلال کرد که بدلیل وجود بحران سیاسی در هر دو مقطع و افزایش دایره ناراضیان سیاسی از حکومتهای وقت، دولت چهاردهم ابتدا باید از شمار ناراضیان سیاسی بکاهد تا پس از آن بتواند درد اصلاحات اقتصادی را کاهش دهد و همراهی بیشتر مردم را در این اصلاحات اقتصادی کسب نماید.
این رسانه برای کاهش شمار ناراضیان سیاسی، مصادیقی را ذکر کرد که نوعی گردش به غرب رادیکال در حوزهی فرهنگ محسوب میشوند. در این یادداشت با پذیرش اصل این فرض که «کاهش شمار ناراضیان سیاسی، پیشنیاز اجرای اصلاحات اقتصادی است» ، استدلال میشود که اقداماتی از قبیل نه تنها ناراضیان سیاسی کاهش نمیدهد بلکه ممکن است بخشهای فعال و تاثیرگذار در اجتماع که اتفاقا میتوانند بیشترین همراهی را با اصلاحات اقتصادی داشته باشند را نیز به دایرهی ناراضیان براند. بنابراین توصیه به غربگرایی در سیاست خارجی و فرهنگ، نه تنها در مجموع رضایت اجتماعی از دولت چهاردهم را ارتقاء نمیدهد، بلکه بهجهت آنکه بخش قابل توجهی از جامعه را ناراضی میکند نقض غرض نیز هست.
ضرورت اصلاحات اقتصادی
با توجه به مشکلات متعدد اقتصادی موجود که گریبان جامعه را گرفته و تشدید و ملتهب شدن آنها در گذر زمان، اصلاحات اقتصادی ضروری مینماید. در این میان به برخی از عوامل که ضرورت اصلاحات اقتصادی را موجب میشوند اشاره میکنیم:
تورم
یکی از آن عوامل، تورم بالایی است که در چندین سال اخیر به صورت میانگین ۳۰ تا۴۰ درصد، جامعه با آن مواجه بوده است و ایران را در زمره کشورهایی قرار داده است که تورمهای بالا را دارا هستند. این مورد اهمیت بسیاری دارد زیرا که درآمدها، سرمایهگذاری، اطمینان به آینده و ... را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین اگر کشور بخواهد به رشد و رونق اقتصادی دست یابد و حوزه درآمدی را بهبود بخشد، باید تورم را کنترل کند و این موضوع از مهمترین مولفههای اقتصادی به شمار میرود و یکی از موضوعاتی است که اصلاحات اقتصادی را ضرورت میبخشد.
بهرهوری پایین
یکی دیگر از مسائل مهم اقتصاد ایران که در دهههای اخیر بر روی شاخصهای اقتصاد کشور تاثیر منفی گذاشته است، بهرهوری پایین اقتصادی است. زیرا به طور کلی بدون افزایش بهرهوری در تولید، امکان رشد اقتصادی بالا فراهم نمیشود. این امر در صورتی است که اکثر کشورهای پیشرفته دنیا، رشد اقتصادی خود را از طریق افزاش بهرهوری تولید و عوامل تولید خود به دست میآورند. بنابراین اگر بخواهیم رشد اقتصادی پایداری داشته باشیم باید بهرهوری تولید را افزایش دهیم.
ناترازی فزاینده
سومین مسئله در خصوص ناترازیهای اقتصادی است که در بخشهای مختلف اقتصادی مشاهده میشود. این ناترازیها بر روی کل تولید و اقتصاد تاثیرگذار است و موجب بلعیدن بودجه کشور میشود و خود نیز یکی از عوامل تورم بالا میتواند باشد. به عنوان مثال ناترازی انرژی به خصوص برق در تابستان مشکلات متعددی را در کارخانجات و بهرهوری تولید به وجود آورده است و باعث ضربه به تولید کشور شده است. همچنین ناترازی حاملهای انرژی مانند بنزین، نفت و گاز از جمله مشکلات بزرگی است که امروز در کشور وجود دارد.
در حالی که ما در گذشته صادرکننده بنزین بودهایم، اما اکنون مجبور به وارد کردن آن هستیم. هر روز که میگذرد این ناترازی دچار عمق بیشتری نیز میشود بهطوری که نمیتوان این مسئله را مسکوت گذاشت و در زیر فرش پنهان نمود؛ چون روزی گریبان کشور خواهد گرفت. رفع ناترازی ها بهمنظور کاهش نابرابریهای اقتصادی نیز بسیار حائز اهمیت است. افزایش نابرابریهای در توزیع ثروت و درآمد در جامعه ایران باعث بروز نارضایتیها و تنشهای اجتماعی میشود و توازن اجتماعی را به خطر میاندازد. رفع ناترازیها همچنین به بهرهوری در کشور، کمک شایانی میکند.
صندوقهای بازنشستگی
بحران صندوقهای بازنشستگی سالها است که در اقتصاد ایران به معضلی بزرگ تبدیل شده است. وابستگی این صندوقها به بودجه دولت عملا نشان از ناکارآمدی و ناترازی آنها دارد. بهطور کلی تامین مالی صندوقهای بازنشستگی در ایران از جمله صندوق تامین اجتماعی به این شیوه است که مستمریها از طریق حق بیمههای پرداختشده تامین مالی شده و مبالغ مازاد، صرف سرمایهگذاری و سودآوری برای صندوقها میشود. با این حال امروزه با وجود تورم بالا در اقتصاد ایران، در کنار نرخ پایین بازده سرمایهگذاری این صندوقها و همچنین تشدید مصارف آنها، بحران ذکرشده خطرآفرینتر نیز شده است و وابستگی این صندوق ها به بودجه دولت را بیشتر و بیشتر کرده است و لازم است هرچه سریعتر تدبیری اندیشیده شود.
از دیگر اصلاحات لازم که باید صورت بگیرد میتوان به اصلاح سیستم بانکی و رفع ناترازی آن، اصلاح نظام ارزی کشور، اصلاح نظام قیمتگذاری، کاهش دخالت دولت در اقتصاد، اصلاح نظام مالیاتی، رفع انحصارها و .... اشاره کرد.
ضرورت همراهی جامعه با دولت برای اصلاحات اقتصادی
برای انجام اصلاحات اقتصادی، بدلیل اینکه در کوتاه مدت این سیاست ها ممکن است مردم را دچار تنگناها و سختی های معیشتی و اقتصادی کند و فشار هایی را به سبد معیشتی خانوار وارد آورد، لذا دولت ضمن توجه به ملزومات فنی اصلاحات اقتصادی باید برای همراهی هرچه بیشتر جامعه با خود تلاش کند و سیاست هایی را در راستای افزایش سرمایه اجتماعی در پیش بگیرد و به تعبیر تجارت فردا ناراضیان سیاسی را از اینی که هست بیشتر نکند و شکاف جامعه با خود را تعمیق ننماید تا بتواند مسیر اصلاحات اقتصادی را هموار تر و با فشار کمتری طی نماید.
سادهانگاری در تحلیل ناراضیان
بنابراین همانطور که پیشتر ذکر شد، رضایت عمومی از دولت و سرمایهی اجتماعی برای اعمال اصلاحات اقتصادی ضروری است. همچنین این تحلیل که با تشدید غربگرایی در انتخاب کابینه و سیاستهای دولت، بخشی از ناراضیان به حامیان دولت چهاردهم تبدیل میشوند نیز واقعیتی است.
اما این حامیان چند نفر هستند!؟ پرسش مهمتر این است که رادیکال شدن سیاستها و کابینهی دولت دکتر پزشکیان، چند نفر از حامیان فعلی را به افراد ناراضی تبدیل خواهد کرد!؟ بررسی آرای انتخابات سال 1400 نشان میدهد منتقدان سرسخت سیاستهای غربگرایانه حدود 19 تا 22 میلیون نفر (آرای شهید رئیسی، محسن رضایی و سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی) هستند. با این حساب در انتخابات اخیر حتی بین 5 تا 8 میلیون از افرادی که به رئیسجمهور منتخب رای دادهاند، مخالف سیاستهای غربگرایانه و دولت رادیکال هستند.
همچنین حدود 14 میلیون رای رقیب رئیسجمهور مستقر (سبد رای سعید جلیلی در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم) هم پیروزی پزشکیان را پیروزی خود میدانند و بهطور کلی حامی دولت و اجرای سیاستهای اصلاحات اقتصادی هستند. بنابراین نباید راضیان و ناراضیان را مثل هفتهنامهی تجارت فردا، ایستا تحلیل کرد. نقطهی ضعف تجارت فردا این است که -مثلاً 5 میلیون نفری را که ممکن است به دلیل سیاستهای غربگرایانه و رادیکال، از اصلاحات اقتصادی دولت چهاردهم حمایت کنند- را در نظر میگیرد اما آن حداقل 19 تا 22 میلیون نفری که حتماً به جمع ناراضیان میپیوندند را لحاظ نمیکند.
حلوای نسیه یا قند نقد
نگاهی به رعایت اعتدال در انتخاب کابینه و تاکید رئیسجمهور منتخب بر اجرای سیاستهای کلی نظام را باید از این منظر تحلیل کرد. مسعود پزشکیان میداند که کشور به اصلاحات اقتصادی نیاز دارد و دولت برای انجام اصلاحات نیاز به حامیان گسترده دارد. بنابراین بهنظر میرسد او با وعدهی حلوای نسیهی همراهی طبقهای که معمولا در سیاست منفعلاند و خواستار فرهنگ غیردینی هستند، قند نقد حامیان فعلی خود را از دست نمیدهد. تجارت فردا با پیشنهادش پوست موزی زیر پای رئیسجمهور گذاشته است. نتیجهی میدان دادن به رادیکالها در سیاست داخلی و غربگرایی بیشتر در سیاست خارجی و فرهنگ، منجر به تشدید نارضایتی و ریزش حامیان فعلی سیاستهای دولت پزشکیان خواهد بود و اصلاحات اقتصادی را به مراتب سختتر خواهد کرد. کنشهای رئیسجمهور منتخب تا کنون حاکی از آن است که او حواسش به پوست موز هست. باید دید او در پایان موفق خواهد شد یا برخی رادیکالهای اطرافش.
*پژوهشگر اقتصاد
نظر شما