حجتالاسلام والمسلمین مجتبی مصباح یزدی، استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) ۲۴ مردادماه در نشست علمی «مبنای افعال اختیاری انسان: کمالخواهی یا لذتطلبی؟» با بیان اینکه علامه مصباح یزدی در مورد مبنای ارزش نظرات دیگری دارند، گفت: ایشان گاهی معنای ارزش را سعادت، گاهی کمال و گاهی لذت دانسته و فرمودهاند سعادت یعنی لذت برتر پایدار. از منظر ایشان ملازمه وجود دارد و اگر این ملازمه کامل باشد هر کدام از یک جهت به موضوع واحدی توجه دارند.
وی افزود: به نظر بنده بحثی که در اینجا صورت بگیرد در مورد اصل ارزش و مبنای آن نیست بلکه در مورد ملازمه است؛ پیشفرضهای دیگری هم در این بحث وجود دارد؛ از جمله ملازمه ارزش و لزوم که جابجا هم به کار میرود؛ بحث دیگر هم حب ذات است که ریشه همه گرایشات است و در اینجا هم توافق وجود دارد ولی برخی معتقدند گرایشاتی در انسان وجود دارد که به حب ذات برنمیگردد؛ در اینجا باید به این سؤال هم پاسخ دهیم که لازمه حب ذات، لذت ذات است یا کمال ذات، یعنی دنبال لذت هستیم یا کمال؟
لذت یک امر وجودی است
مصباح یزدی با بیان اینکه لذت یک امر وجودی است و از این جهت کمال است، تصریح کرد: لذت را به ادراک ملایم در مقابل درد و رنج به عنوان ادراک ناملایم تعبیر میکنند؛ بحث این است که آیا لذت خود آن ادراک است یا کیفیتی است که در نتیجه آن ادراک حاصل میشود. باز این کیفیت، انفعالی است یا کیفیت عام است و در این سؤال مطرح است که آیا خدا لذت میبرد یا خیر؟ طبق برخی روایات لذت به خداوند نسبت داده شده است ولی به معنای حب است.
استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) اضافه کرد: اگر لذت تابع ادراک باشد یعنی انسان چیزی به دست آورد و بفهمد که به دست آورده است و از آن لذت میبرد؛ آن چیزی که به دست آمده کمال است و فهم به دست آوردن، ادراک نام دارد و انسان از این فهم و ادراک، لذت میبرد؛ اینجا باز این پرسش مطرح است که هر نوع کمالی لذت دارد یا برخی؟ جواب دادهاند چون ابعاد مختلف حسی، وهمی، روحی و عقلی ... دارد و در هر بعد هم کمالی، بنابراین با به دست آوردن هر مرحلهای لذت میبرد.
مصباح یزدی با بیان اینکه ادراک شامل حصولی و حضوری است، افزود: اگر حصولی است حتما باید منطبق بر واقع باشد یا ممکن است خطا باشد و لذت هم حاصل شود؛ اگر گفتیم خطاست در این صورت ماهیت ادراک خطا بحث دیگری است که علامه طباطبایی در این باره صحبت کرده است؛ فرض کنید انسان بر اثر شنیدن یک خبر مانند برندهشدن چندصد میلیونی در بانک خوشحال میشود و لذت میبرد ولی وقتی به بانک مراجعه کرد به او میگویند تشابه اسمی بوده و در حقیقت به نام شما نبوده است؛ در اینجا با اینکه انسان چیزی گیر نیاورده ولی ابتدا خوشحال شده است آن هم براساس یک ادراک خطا و اشتباه. برخی گفتهاند، این لذت، خیالی است یعنی ادراکات خلاف واقع هم در قوه خیال لذاتی دارند زیرا قوه خیال به کمال رسیده است.
وی با بیان اینکه میتوان بین این نوع لذت با لذت مثلا حاصل از تصور و تخیل پولدار بودن فرق قائل شویم، اضافه کرد: به تعبیر دیگر وصفالعیش نصفالعیش است و با اینکه انسان میداند و خودش هم تخیل میکند، باز لذت میبرد و البته گاهی این تخیل، واقعی است و باعث لذت انسان میشود. به نظر میرسد بین این دو نوع لذت فرق وجود دارد زیرا یکی بر اثر ادراک خطا به وجود آمده است. مسئله دیگر اینکه درک لذت وابسته به امکان درکی است که در فرد وجود دارد به همین دلیل لذتی که بهشتیان در بهشت میبرند متفاوت است یا مثلا بچه چون لذت جنسی ندارد درکی هم ندارد که بخواهد آن را دنبال کند ولی در بزرگسالی فعال میشود.
لذت و ایجاد انگیزش در انسان
استاد حوزه علمیه با تاکید بر اینکه لذت را نباید بر مصادیق خاصی محدود کنیم، اظهار کرد: لذت، انگیزش در انسان ایجاد میکند، چرا انسان دنبال یک کاری میرود؟ زیرا مثلا غذا خورده و از آن لذت برده و دوباره سراغ آن میرود ولی سؤال این است که آیا این انگیزش نسبت به لذاتی که ما هیچ تصوری از آن نداریم هم هست یا در جایی که کمالی به دست نمیآید و ادراک اشتباه وجود دارد باز انگیزش ایجاد میشود؟ به نظر میرسد در اینجا میان لذت و کمال افتراق وجود دارد و منظور ما از ارزش هم صرفا آن چیزی نیست که کسی آن را ارزشمند بداند. ارزش چیزی است که شایسته مطلوب واقع شدن است.
وی افزود: شبیه این در موارد معرفتی هم وجود دارد؛ مثلا میگوییم فلانی به وجود خدا یقین دارد ولی فلانی، شک دارد ولی در معرفتشناسی وقتی گفتیم یک گزاره یقینی است یعنی خود این گزاره اقتضاء یقین دارد. به نظر بنده در معرفت اینطور است که علم حضوری با واقع یکسان است و هر چیزی منطقا لازمه آن باشد شایسته است انسان به آن هم یقین داشته باشد.
مصباح یزدی تصریح کرد: اینکه میگوییم چیزی واقعا ارزش دارد لازمه آن حب ذات است؛ استدلال ما بر اینکه میگوییم کمال اختیاری باید ملاک ارزش باشد زیرا اگر چیزی خودش مطلوب باشد بیشتر از آن مطلوبتر خواهد بود؛ این ملازمه امری بدیهی است مثلا اگر ثروت، کمال انسان باشد ثروت بیشتر، مطلوبتر است و اگر علم ملاک مطلوبیت است پس علم بیشتر مطلوبتر است و اگر ملاک، حب ذات باشد باز حب ذات بیشتر و کاملتر، مطلوبتر است. کمال گرچه مفهومی قلمبه است ولی در تعبیر ساده، همان دارایی وجودی است.
وی با بیان اینکه انسان در طفولیت هیچ تصوری از کمال ندارد که بخواهد حد وسط برای آن قرار دهد در مورد لذت و حب ذات هم اینطور است، گفت: در دوره طفولیت ادراک مانند حیوانات، غریزی است یعنی بچه وقتی شیر مادر میخورد خبر از لذت آن ندارد و استدلال نمیکند که چون شیر مادر لذت دارد باید آن را بخورد. این نوع ادراک، غریزی است.
مصباح یزدی در خاتمه تاکید کرد: کمال، مفهوم مبهمی است یعنی وقتی میگوییم قرب به خدا، قرب یعنی چه؟ در روایات تعبیر معرفتالله را داریم ولی امثال بنده چه درکی از معرفت الله داریم و اگر بخواهیم بدانیم باید سراغ آثار و نشانههای ملموس برویم یعنی اثر کمال؛ وقتی انسان آثار کمال را دید باعث لذت وخوشحالی او خواهد شد. مثلا اگر به بچه بگوییم نماز بخوان و شکلات بگیر او برای شکلات، نماز میخواند ولی نمیداند نماز چه نقشی در کمال و روح او دارد.
نظر شما