شناسهٔ خبر: 68186060 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

استراتژی‌های بازدارندگی اسرائیل در برابر ایران

در این نوشتار تلاش کردم با تمرکز بر فضای آکادمیک اندیشکده های اسرائیل و آمریکا، بازتابی از جدیدترین رویکردهای پژوهشگران این مراکز به ایران داشته باشم. مطالعه این نوشتار به درک رفتار اسرائیل در آستانه حمله ایران به آن و پیشبینی واکنش های احتمالی کمک می کند.

صاحب‌خبر -

شناخت نظرات پژوهشگران حوزه اسرائیل که با نگاهی درونی، استراتژی های دولت اسرائیل را در برابر ایران تحلیل می کنند از آنجا اهمیت دارد که این محققان، نگاهی واقع بینانه به ماهیت رفتار سیاسی اسرائیل در خاورمیانه دارند. از این رو در ادامه، با طرح پرسش «چیستی استراتژی های بازدارندگی اسرائیل در برابر ایران»، با مراجعه به منابع جدید منتشر شده از اندیشمندان امریکایی و اسرائیلی، نگاهی به آراء پژوهشگران این حوزه در اندیشکده های امریکا و اسرائیل داشته ایم.

قبل از هر تحلیل استراتژی و راهبردهای اسرائیل، درک زیربنای الهیاتی-تاریخی این استراتژی ها که مبتنی بر انگاره های مذهبی و تاریخی یهودیان در برابر مسلمانان است، اهمیت دارد. چنین درکی از جنگ جهانی دوم به بعد، مبارزه اسرائیل با یهودی ستیزی را در کانون تصمیمات رهبران آن قرار داده است. چه آنکه بعد از حمله هفتم اکتبر، اسرائیل تلاش کرد صورتبندی حملات به مسلمانان فلسطین را در قالب حمله به «یهودی ستیزان» صورتبندی نموده و تصویر ایران را به مثابه کانون یهودی ستیزی بازنمایی کند.

 نتایج جدیدترین پژوهش پژوهشگران، در تبیین این بحث با رویکرد سازه انگاری و واقع گرایی نشان می دهد که رویارویی اسرائیل با ایران از نظر تاریخی از سطح تحلیل «هویت-ایدئولوژیک» به «سیاسی-استراتژیک» تبدیل شده است. آنچنان که در نتایجش، احزاب راست افراطی اسرائیل را تقویت کرده، همدردی جهانی با اسرائیل را افزایش داده، ایران هراسی را تشدید کرده و کشورهای عرب محافظه کار را با اسرائیل همسو کرده است.   این استدلال را دکتر فرشاد رومی استاد دانشگاه چمران اهواز در مقاله ای با عنوان «مناقشه ایران و اسرائیل: تبیینی افراطی ایدئولوژیک» در  سال ۲۰۲۳ ارائه می کند اما این رویکرد اسرائیل در نتایجش به «ترس اسرائیل از نابودی منجر شده و افکارعمومی آن را با حس ناامنی آغشته کرده تا آنجا که هیچ درجه ای از قدرت نظامی نمی تواند آن را به طور کامل کاهش دهد.» پیامد چنین رویکردی در اسرائیل را چارلز دی (چاک) فریلیچ (Charles D. Chuck Freilich) در کتاب «راهبرد امنیت ملی اسرائیل» که به تازگی در سال ۲۰۲۳ چاپ شده «تلاش بی پایان اسرائیل برای حفظ امنیتش» ارزیابی می کند. فریلیچ  معتقد است «در چنین موقعیت تاریخی، چالش اصلی اسرائیل، جلوگیری از ایران هسته ای به عنوان تهدید بالقوه موجودیت اسرائیل است.»

اما این ادراک اسرائیل در برابر ایران به مثابه تهدیدی «هستی شناختی» چگونه و از چه زمانی شکل گرفت؟

دکتر شریش کومار پاتاک (Shreesh Kumar Pathak)، استاد دانشگاه آمیتی هند در مقاله ای با عنوان «ادراک تهدید اسرائیل: تحلیلی بر روابط اسرائیل و ایران» چاپ ۲۰۲۴ با معرفی «صدام حسین» به عنوان نقطه موازنه کننده قدرت اسرائیل(قبل از ایران) در خاورمیانه، می نویسد «رقابت اسرائیل و ایران با شکست عراق در سال ۱۹۹۱ شدت گرفت و با سقوط صدام حسین در سال ۲۰۰۳ آشکارتر شد. تنش ها بین دو کشور به ویژه در نتیجه برنامه هسته ای ایران افزایش یافت» این رویکرد تنش زا که با تاکتیک ترور دانشمندان هسته ای ایران در دهه نود به اوج رسید، با افشای اطلاعات سری هسته ای ایران استمرار یافت تا آنکه ایران توانست بر سر توافق هسته ای یا برجام با امریکا به توافق برسد و پرونده هسته ایران را که در دهه نود از فاز «حقوقی» به «امنیتی» تغییر ماهیت داده بود مجددا به فاز «حقوقی» باز گردانَد و رویکرد هسته ای ایران را «عادی سازی» کند.

اما به عقیده اندیشمندان امریکایی، برجام توانست رفتار امنیتی اسرائیل در برابر ایران را نیز کنترل کند. در همین راستا دالیا داسا کای استاد دانشگاه و عضو مادام العمر شورای روابط خارجی امریکا با درک این تحلیل در مقاله ای با عنوان «رویکرد جدید اسرائیل در قبال ایران؟» که سال ۲۰۲۲ منتشر شد می نویسد «عملیات ترور و خرابکاری اسرائیل پس از توافق برجام در سال ۲۰۱۵ فروکش کرد و تنها پس از خروج ترامپ از برجام از سر گرفته شد.»

دالیا داسا کی (Dalia Dassa Kaye) در ادامه به تغییر وضعیت ایران بعد از بحران کرونا پرداخته و در کتاب «بقا آگوست-سپتامبر ۲۰۲۰: بحران و پاسخ» در فصل «سیاست در حال تحول اسرائیل در قبال ایران» می نویسد «درک آسیب‌پذیری ایران در پی بحران کووید-۱۹ افزایش یافت.» او با درک «گرانیگاه ضعف ایران» در نقطه همزمانی کرونا و کمپین فشار حداکثری ترامپ، به اسرائیل توصیه کرده بود «بهترین رویکرد این است که اسرائیل به کاهش توانایی‌های ایران در سوریه ادامه دهد و در عین حال از کمپین فشار حداکثری آمریکا علیه ایران از طریق تحریم‌های اقتصادی، حملات نظامی در عراق و سوریه و ادامه جنگ سایبری حمایت کند.» توصیه ای که با از دست رفتن برجام و خروج ترامپ، آزادی عمل بیشتری به اسرائیل برای تضعیف ایران داده بود.

همچنین دالیا داسا کی معتقد است قراردادی همچون برجام به تضعیف اتحاد امریکا و اسرائیل برای حمله به ایران تبدیل شد. تحلیلی که کارشناسان نظامی و اطلاعاتی اسرائیل هم آن را تایید می کنند. تحلیلی که یادآور نظر موشه یعلون، وزیر دفاع اسرائیل در زمان تصویب برجام است که گفته بود این توافق بر اساس "دروغ و فریب" ساخته شده است و «اقدامات ایران برای نابودی اسرائیل ادامه خواهد یافت، ایران توانایی‌های نظامی خود را ارتقا و تسلط خود را در منطقه عمیق‌تر خواهد کرد»

در همین راستا دکتر شریش کومار پاتاک (Shreesh Kumar Pathak)، استاد دانشگاه آمیتی هند معتقد است «حفظ برتری نسبی اسرائیل نسبت به ایران از طریق ارتقای توانمندی های نیروی انسانی، ارتقای فناوری های سلاح های پیشرفته و بسیاری از اشکال هوشمندی به ویژه در هوش سایبری نیاز است.» این استاد دانشگاه، تجلی چنین رویکردی در اسرائیل را در چارچوب معنایی "جنگ بین جنگ ها" شناسایی می کند»  او تاکید می کند، اسرائیل برای این کار به کنترل اطلاعات، تسلیحات وآمادگی ارتش نیاز دارد و ساختار نیروی مناسب، ادغام فناوری نظامی پیشرفته، چارچوب سازمانی مولد، نیروی انسانی ماهر و دوره های آموزشی برای بهبود شایستگی‌های سیستمی از گام های اساسی تاکتیک «جنگ بین جنگ ها» است. او معتقد است که اکنون رقابت ایران و اسرائیل برای تبدیل شدن به کشور هژمون منطقه در جریان است و توصیه می کند چنین تاکتیکی باید محور اقدام موثر اسرائیل در برابر ایران قرار گیرد.

اهمیت بیان نظر این پژوهشگران آنجاست که نظرات آنها پیشتر به اسناد دکترین دفاعی اسرائیل در برابر ایران نیز وارد شده است. برای نمونه سال ۲۰۱۵، ارتش اسرائیل تحت مدیریت آیزنکوت، برای اولین بار نسخه طبقه بندی نشده دکترین خود را منتشر کرد. این سند، اصطلاح "جنگ بین جنگ ها" که از نظر مفهومی ساختار و تکنیک های جنگی اسرائیل را «چابک سازی» کرده، معرفی می کند که هدفش آن است که ارتش اسرائیل همزمان با تجدید خطوط قرمزش در برابر ایران، از جنگ تمام عیار اجتناب کند.

به همین دلیل است که ادراک اسرائیل از برجام، ساخت یک پل توسط ایران به امریکا بود تا گسترش نفوذ خود از تهران به بیروت از طریق عراق و سوریه را به نقطه اصلی گفتگو در واشنگتن تبدیل کند. از نگاه نویسندگان این سند، بعد از برجام و در سال ۲۰۱۶، ارزیابی اسرائیل این بود که ایران به دنبال ایجاد یک حضور دائمی در سوریه، ساخت اردوگاه‌ها، بنادر و زیرساخت‌های غیرنظامی برای ایجاد نسخه سوری حزب‌الله بود. از این رو جنگ بین جنگ ها شامل بیش از ۱۰۰۰ هدف در سراسر سوریه را تشکیل داد تا تجدید خطوط قرمز اسرائیل را در قالب حملات هوایی متعدد در سوریه دنبال کند. اما استمرار چنین تاکتیکی در برابر ایران بعد از خروج ترامپ از برجام با موانعی در اسرائیل مواجه بود.

این در حالی است که تا قبل از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، دو تن از نخیگان اسرائیل به نام پروفسور مانوئل ترایتنبرگ (Manuel Trajtenberg)، اقتصاددان اسرائیلی و رئیس کمیته برنامه ریزی و بودجه شورای آموزش عالی در اسرائیل، همچنین سرتیپ درور شالوم (Dror Shalom) رئیس سابق بخش اطلاعات دفاعی اسرائیل در مقاله ای کوتاه با عنوان «بررسی اجمالی استراتژیک امنیت ملی اسرائیل در سال ۲۰۲۲» به این موضوع اشاره کرده بودند که «با آغاز سال ۲۰۲۲، اسرائیل با ناهماهنگی بین قدرت نظامی، پویایی اقتصادی، و قدرت تکنولوژیکی مواجه است و این وضعیت، اسرائیل را با چالش‌های کلیدی سه‌گانه ای مواجه می کند که عبارت است از:

  «نخست اینکه ایران، به دنبال ارتقای قابلیت‌های هسته‌ای است، در حالی که به طور پیوسته توانایی خود را برای تهدید اسرائیل از چندین جبهه تقویت می‌کند. دوم آنکه، خطرات قابل توجه تشدید تنش در جبهه فلسطین، از جمله فروپاشی تشکیلات خودگردان، فقدان حکومت در سرزمین های اشغالی، و سوم حرکت اسرائیل به سمت یک کشور دو ملیتی، هویت اسرائیل را به عنوان یک کشور یهودی تضعیف خواهد کرد.» چالش هایی که راهبرد «دو کشوری» امریکا و توافق هسته ای ایران(برجام) را در کانون «علت» تهدید «هستی شناختی» اسرائیل ارزیابی می کند.

این محققان اسرائیلی در پاسخ به این چالش‌ها، پیشنهاد می کنند اسرائیل راهبردی را تدوین کند که شامل مؤلفه‌های اساسی زیر باشد:

نخست،   در مورد ایران، افزایش هماهنگی و تقویت روابط ویژه با ایالات متحده با هدف به حداکثر رساندن گفتمان مشترک در مورد توافق هسته ای مورد قبول اسرائیل و ایجاد یک گزینه نظامی معتبر در برابر ایران که تا حد امکان بین  امریکا و اسرائیل هماهنگ شده باشد. دوم شامل ۱۰ توصیه به دولت اسرائیل که تاکتیک جنگ بین جنگ‌ها را علیه ایران و نیروهای نیابتی آن اعمال کند و مهار پروژه موشکی حزب الله در لبنان را در کانون خود قرار دهد.» رویکردی که به نظر می رسد اسرائیل بعد از حمله هفتم اکتبر بر اساس چنین درکی از تهدیدات «هستی شناختی» خویش، سیاست خود را در برابر ایران و امریکا، با هدف تضعیف هر گونه توافق میان ایران و امریکا و اروپا، همزمان با هدف قرار دادن زیرساخت های نظامی مخالفان اسرائیل در سوریه، یمن، عراق و لبنان دنبال خواهد کرد.

*دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه تهران و پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه

منبع: سایت مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه

۳۱۱۳۱۱

نظر شما