شناسهٔ خبر: 68125974 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انتخاب | لینک خبر

خاطرات نورالدین کیانوری، قسمت چهل و سه؛

چرا وزارت اطلاعات مظفر بقایی را دستگیر کرد؟

گرداننده اصلی این جریان بقایی بود یکی از دلایل اصلی که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اقدام به بازداشت بقایی کرد همین قتل افشارطوس بود. پس از افشارطوس، دکتر مصدق سرتیب نصرالله مدیر را رئیس شهربانی کرد که با کودتا جبان بود و بعداً یکی از بستگانش به نام سرتیب (محمد) دفتری را به این سمت گمارد که خائن بیشرفی بود.

صاحب‌خبر -
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده  از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضل‌الله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخ‌های عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این کتاب را منتشر می‌کند.

قتل افشارطوس

کیانوری: حادثه مهم دیگری که پس از توطئه نهم اسفند رخ داد، قتل سرتیپ محمود افشار طوس در اردیبهشت ۱۳۳۲ است.

افشارطوس را من شخصاً می‌شناختم او همشاگردی برادر من محمود در دانشکده افسری بود. او شاگرد اول صنف پیاده بود که معمولاً سرگروهبان کل دانشکده می‌شد و برادر من هم شاگرد اول صنف توپخانه بود که او هم سرگروهبان دوم دانشکده محسوب می‌شد. این دو تا آخر دوست و رفیق صمیمی هم بودند. افشار طوس افسری فوق‌العاده جدی و منظم و کم نظیر بود. یک دوره بد در زندگی او وجود دارد و آن دورانی است که وی از جمله افسرانی بود که املاک شاه را در مازندران سرپرستی می‌کردند اکثر این افسران از دزدی‌های آن زمان ثروت هنگفتی اندوختند ولی افشارطوس اهل دزدی نبود و بجز حقوق و کمک خرجی که به او می‌دادند چیزی نداشت ولی از نظر سختگیری و آزار رعیت وحشتناک بود و هر چه در این مورد بگویند درست است. مدتی بعد او از مازندران آمد و در جا‌های دیگر خدمت کرد تا به درجه سرهنگی رسید. در این زمان بدین علت که تمایلات ملی پیدا کرده بود مورد بغض رزم آرا واقع شد و او را چهار سال و پنج ماه در درجه سرهنگی نگه داشتند برادرانم - محمود و احمد ـ هم همینطور بودند و با وجودیکه از افسران کم نظیر ایران بودند رشد نکردند هر سال نام افشارطوس برای ارتقاء درجه پیشنهاد می‌شد ولی تصویب نمی‌شد مصدق که به قدرت رسید از اولین کسانی که درجه سرتیپی گرفتند افشارطوس و محمود برادرم بودند در این زمان مصدق نمی‌دانم توسط چه کسی با افشارطوس آشنا شد و از سوابق او مطلع شد و فهمید که وی افسر جدی است و شاه و رزم آرا با او مخالف بوده. اند این البته به نفع او تمام شد و ا و افشار طوس به ریاست شهربانی منصوب شد. ریاست شهربانی پست بسیار مهمی بود و لذا از هر طرف برای جلب همکاری او به وی مراجعه کردند افشارطوس نپذیرفت ولذا تصمیم گرفتند او را بکشند. فردی به نام حسین خطیبی - که قبلاً عضو حزب توده ایران بوده و پس از آذر ۱۳۲۵ مأمور رکن دوم شده و از طرفی معاون بقایی در حزب زحمتکشان بود و در روزنامه شاهد مقاله می‌نوشت - افشار طوس را برای مذاکراتی به خانه خود دعوت می‌کند. افشار طوس فردی بود کاملاً معتقد به خود و تصور این را نمی‌کرد که توطئه‌ای در کار است لذا بدون اینکه کوچکترین اثری بر جای بگذارد، حتی بدون اسلحه روانه خانه خطیبی می‌شود. در این خانه او را می‌گیرند و دهانش را می‌بندند و بیهوشش کنند و با اتومبیل می‌برند. البته این جریان قتل افشار طوس پس از مدنی کشف شد یکی از قاتلین دستگیر می‌شود و همه را لو می‌دهد و آن‌ها هم در شهربانی جریان را با تمام جزئیات بازگو می‌کنند. معلوم می‌شود که در این جریان افسران بازنشسته درباری - مانند سرتیپ علی علی اکبر منزه، سرتیپ نصر الله بایندر و غیره دست داشته‌اند. آن‌ها دستگیر می‌شوند، ولی همگی پس از کودتا آزاد شدند. شعبان بی مخ آن‌ها را از شهربانی بیرون آورد و در جیب نشاند و خودش ایستاده و فریاد می‌زد زنده باد قاتلین افشار طوس این حادثه ضربه فوق‌العاده سخنی بر مصدق بود. روشن شد که سرلشکر فضل الله زاهدی و مظفر بقایی در رأس قاتلین بوده‌اند. دستور بازداشت آنان صادر شد ولی آن‌ها در مجلس متحصن شدند و همانطور که گفتم آیت الله کاشانی از آنان حمایت کرد.

نقش بقایی در این جریان چه بود؟

کیانوری: گرداننده اصلی این جریان بقایی بود یکی از دلایل اصلی که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اقدام به بازداشت بقایی کرد همین قتل افشارطوس بود. پس از افشارطوس، دکتر مصدق سرتیب نصرالله مدیر را رئیس شهربانی کرد که با کودتاچیان بود و بعداً یکی از بستگانش به نام سرتیب (محمد) دفتری را به این سمت گمارد که خائن بیشرفی بود.

داماد مصدق بود؟

کیانوری: خیر! داماد دکتر مصدق دکتر دفتری بود سرتیب دفتری برادر او بود و هر دو برادر‌زاده‌های مصدق بودند. زمانیکه دکتر مصدق سرتیپ دفتری را رئیس شهربانی کرد ما فوراً اطلاع پیدا کردیم که او جزء مرکزیت کودتاچیان است و بلافاصله به دکتر مصدق خبر دادیم. من خودم در تماس تلفنی به او گفتم آقا سرتیپ دفتری جزء کودتاچیان است و ما اطلاع داریم. گفت: نخیر! من به او اعتماد دارم. او به من خیانت نخواهد کرد؟ این عین جمله دکتر مصدق است.

خاطرات سرهنگ سررشته را که مأمور پیگیری پرونده قتل افشارطوس بوده دیدهاید؟

کیانوری: بله خاطرات جالبی است. درباره قتل افشار طوس جزئیات جالبی در آن آمده است.

 

لینک کوتاه کپی لینک

نظر شما