به گزارش همشهری آنلاین تینا اهل شهرستان بافق است و میگوید که به سبب کوهنورد بودن پدر و مادرش به کوهنوردی علاقهمند شده و کوهپیمایی و طبیعتگردی را از کودکی آغاز کرده. تینا در ورزشهای دیگر هم فعال است و این روزها بیشتر وقتش را به تمرین هندبال اختصاص داده. خودش را یک بچه ورزشی میداند و تلاشش برای هیمالیا نوردی و قدم گذاشتن بر قله اورست است.
اسم شما به عنوان نخستین دختر نوجوان یزد که موفق به صعود به قله دماوند شده، شنیده میشود.
باعث خوشحالی و افتخار من است. این را هم بگویم که نه فقط دختر نوجوان بلکه تا کنون پسر نوجوان هم سن و سال من از استان یزد به قله دماوند صعود نکرده. به نظرم این موضوع نشان میدهد ورزش کوهنوردی در استان ما چنان که باید و شاید حمایت نمیشود.
یعنی دورههای آموزشی یا گروههای کوهنوردی به قدر کافی در یزد فعالیت نمیکنند؟
دورههای آموزشی در یزد برگزار میشود، اما اینکه نوجوانان بخواهند به این ورزش رغبت و تمایلی نشان بدهند حمایت خانوادهها در درجه اول و بعد حمایت جامعه ورزشی را میطلبد. منظورم از حمایت هم فقط حمایت مالی نیست. درست است که کوهنوردی حرفهای تجهیزات خاص خودش را میخواهد که ارزان هم نیست. ولی حمایت معنوی و اهمیت دادن به این ورزش از دیدگاه من مهمتر است. حتی بعضی از خانوادهها به دلیل خطرات این ورزش مانع فعالیت کوهنوردی فرزندان خود میشوند در حالی که همه ورزشها خطرات خاص خودش را دارد.
گویا کوهنوردی در خانواده شما موروثی است؟
بله. پدربزرگم کوهنورد هستند. پدرم رئیس هیات کوهنوردی بافق و مادرم هم نایب رئیس هیات کوهنوردی بافق است. یادم هست از وقتی ۴ ساله بودم با پدر و مادرم راهی کوهپیمایی میشدم و به طبیعتگردی میرفتم. کمی که بزرگ شدم و کوهنوردی را آغاز کردم متوجه علاقه خودم به این رشته شدم و با راهنمایی والدینم مسیر حرفهای را شروع کردم.
برای صعود به قله دماوند چه مسیری را گذراندی؟
کوهنوردی را با صعود به قلههای اطراف شهر بافق شروع کردم. قله میل باجگان با ارتفاع ۲۸۹۸ متر بلندترین قله بافق است. برای تقویت آمادگی جسمانی و تمرین برای صعود به دماوند به قله حسن کل با ارتفاع ۳۳۰۵ متر در استان کرمان و قله شیر کوه یزد با ارتفاع ۴۰۷۵ متر صعود کردم. در این تمرینها همیشه خودم را بر فراز بام ایران تصور میکردم و همه تلاشم این بود که به آرزویم برسم.
گزارش مسیر صعودت به دماوند را که در اخبار جوانهها پخش شد، خودت تهیه کرده بودی؟
بله. به گزارشگری هم علاقه دارم. از طرفی دوست داشتم از تمام لحظههای خاص صعود به بام ایران گزارش تصویری داشته باشم که همیشه سختیها و شیرینیهای راه یادم بماند. پدرم در این صعود همراه من بود. صعود را از مسیر جنوبی شروع کردیم و از بارگاه دوم تا قله حدود ۱۱ ساعت در مسیر بودیم. وقتی به قله رسیدم فقط گریه میکردم و باورم نمیشد به آرزویم رسیده باشم. علاوه بر من و پدرم همان روز چند نفر دیگر هم در قله بودند که کوچکترینشان من بودم و خیلی مرا تشویق کردند.
نهایت آرزویت در رشته کوهنوردی؟
شاید آرزوی هر کوهنوردی همین باشد که به اورست صعود کند. رویای من هم این است که به ۱۴ قله برفگیر هیمالیا پا بگذارم و هیمالیا نوردی کنم. سرانجام هم به بلندترین قله دنیا یا همان اورست صعود کنم.
هندبال را هم جدی و حرفهای دنبال میکنی؟
علاقه من به دنیای ورزش است. دوچرخهسواری و شنا را هم دنبال میکنم. اما از آنجا که تیم هندبال سنگ آهن بافق معمولا در صدر جدول لیگ است و بازیکنانی را راهی تیم ملی میکند، فعلا بیشتر وقتم را برای هندبال میگذارم. البته کوهنوردی جای خودش را دارد. من خودم را یک بچه ورزشی میدانم.
گزارشی را که تینا از صعود خود به دماوند تهیه کرده اینجا ببینید: