شناسهٔ خبر: 68040242 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شفا آنلاین | لینک خبر

چرا شادکامی شاخصی اقتصادی است؟

اقتصاد شادی با استفاده از تجزیه و تحلیل‌های «اقتصاد سنجی» و از نظرسنجی‌ها و نگرش‌سنجی‌ها برای آشکار کردن سطح رضایت مردم استفاده و کشف می‌کند کدام عوامل ممکن است رفاه و کیفیت زندگی انسان را افزایش یا کاهش دهند.

صاحب‌خبر - شفاآنلاین: اقتصاد > «اقتصاد شادی» در سال‌های اخیر جایگاه مهمی را در معادلات سیاست‌گذاری در بیشتر کشور‌های جهان پیدا کرده است. طبق رویکرد اقتصادی، شرایط مادی و رشد درآمد به عنوان عامل اصلی در تبیین نشاط شناخته می‌شود که آثار بادوام و باثباتی بر شادمانی دارد. طبق این نگاه، نشاط اجتماعی را در سطح خرد می‌توان با میزان درآمد افراد و در سطح کلان با تولید ناخالص ملی و توسعه اقتصادی تحلیل کرد.
به گزارش  شفا آنلاین: در کنار معیار‌هایی مانند «تولید ناخالص داخلی سرانه» که معیاری شناخته شده برای مقایسه استاندارد زندگی دربین ملل مختلف با نظارت بر شرایط در کشور‌ها است، امروزه بحث « اقتصاد خوشبختی » و شاخص شادی ناخالص ملی (GNH) موضوع بسیار مهمی تلقی می‌گردد؛ چراکه شادی و نشاط که با خرسندی و رضایت همراه است، می‌تواند نقش مهمی در ارتقای جامعه و رشد آن داشته باشد.
اقتصاد شادی چیست؟
بنا به نوشته معاونت اقتصادی اتاق تهران، اقتصاد شادی شامل مطالعات رسمی دانشگاهی در مورد رابطه بین رضایت فردی و مسائل اقتصادی مانند اشتغال و ثروت است. ابزار‌های اصلی مورد استفاده در این نوع پژوهش‌ها، پیمایش و بررسی شاخص‌هایی است که آنچه اقتصاد‌های مختلف به مردم کشور‌ها ارایه کرده‌اند را ردیابی می‌کنند.
در جایی که اقتصاد استاندارد به اندازه‌گیری درآمد و مصرف یا سایر رفتار‌های مشاهده شده برای نشان دادن مفهوم بی‌اندازه مطلوبیت یا ارضای خواسته‌ها و نیاز‌های مادی متکی است، اقتصاد شادی با استفاده از تجزیه و تحلیل‌های «اقتصاد سنجی» و از نظرسنجی‌ها و نگرش‌سنجی‌ها برای آشکار کردن سطح رضایت مردم استفاده و کشف می‌کند کدام عوامل ممکن است رفاه و کیفیت زندگی انسان را افزایش یا کاهش دهند.
کیفیت زندگی معیاری بسیار ذهنی است که به عوامل مختلفی مربوط است. عواملی که در کیفیت زندگی نقش دارند با توجه به ترجیحات شخصی متفاوت است، اما اغلب شامل امنیت مالی و همچنین رضایت شغلی، زندگی خانوادگی، ارتباطات اجتماعی، سلامت و ایمنی است. اقتصاد شادی که شاخه نسبتا جدیدی از تحقیقات است، این موارد را بررسی می‌کند.
جریان اصلی اقتصاد مدت‌هاست بر مفهوم مطلوبیت (لذتی که مردم از ارضای خواسته‌ها و نیاز‌ها تجربه می‌کنند) تکیه کرده است. با این حال، از آنجایی که تجربه ذهنی و درونی شادی، یا احساس ناراحتی را نمی‌توان مستقیماً توسط یک ناظر خارجی مشاهده یا اندازه‌گیری کرد، اقتصاددانان برای آشکار کردن آنچه مفید است، بر مشاهده اعمال افراد تکیه می‌کنند.
برای اندازه‌گیری این مطلوبیت، اقتصاددانان مولفه‌های قابل مشاهده مانند قیمت‌های بازار و پول را مورد نظر قرار می‌دهند تا نشان دهند مردم چقدر از کالا‌ها یا فعالیت‌های اقتصادی مختلف مطلوبیت به دست می‌آورند. ایده اصلی این است که اندازه‌گیری مقدار پولی که مردم مایل به پرداخت یا پذیرش برای کالا‌ها و خدمات مختلف در یک بازار هستند، میزان مطلوبیتی که انتظار دارند از آن چیز‌ها دریافت کنند را نشان می‌دهد. این امر همچنین به این معنی است که اقتصاددانان اغلب از شاخص‌هایی مانند درآمد یا مصرف کل افراد برای نشان دادن مطلوبیت کل آن‌ها استفاده می‌کنند.
اقتصاد شادی، اما تلاشی است برای غلبه بر کاستی‌های خاص این رویکرد سنتی با تلاش برای اندازه‌گیری مطلوبیت یا شادکامی به صورت مستقیم‌تر. یکی از کاستی‌های عمده تئوری مطلوبیت سنتی این است که، چون بر قیمت‌ها، مقادیر و درآمد‌های مشاهده شده در بازار متکی است، نمی‌تواند لذت یا رنجی را که مردم از کالاها، خدمات، فعالیت‌ها یا امکاناتی که خارج از بازار اتفاق می‌افتد دریافت می‌کنند، توضیح دهد.
جایگاه ایران در خاورمیانه
نمودار پیوست این گزارش داده‌های شاخص شادی کشور ایران را در فاصله سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳ نشان می‌دهد. ارزش متوسط برای سال‌های یاد شده در کشور ایران رقم ۴.۷۶ است. کمترین امتیاز مربوط به سال ۲۰۲۰ با رقم ۴.۲۷ و بیشترین امتیاز مربوط به سال ۲۰۲۳ با رقم ۴.۹۸ است. برای انجام مقایسه میزان شادی ایرانیان به نسبت شادی در سطح جهان، می‌توان از شاخص متوسط شادکامی جهانی استفاده کرد. در سال ۲۰۲۳ متوسط شادکامی جهانی (بین ۱۱۱ کشور) ۵.۵۹ بوده است. با این حساب ارقام نشان می‌دهند میزان شادی یا شادکامی در ایران زیر نرخ متوسط جهانی است و در طول سال‌های اندازه‌گیری شده، نوسان زیادی در آن به چشم نمی‌آید.
حتی در خاورمیانه نیز جایگاه ایران از نظر شاخص شادکامی رقمی پایین و هم‌سطح با کشورهایی، چون عراق، فلسطین و بالاتر از پاکستان و ترکیه و البته پایین‌تر از کشور‌های حاشیه خلیج فارس و اوراسیا است. هرچند در این رتبه‌بندی افغانستان که دومین سال تحت سیطره طالبان را می‌گذارند، بدترین رتبه را دارد. مردم خاورمیانه با وجود داشتن ذخایر قابل توجه ثروت‌های طبیعی و اجتماعی مانند گروه‌های قومیتی متنوع، چندان شاد و خشنود نیستند و عوامل دیگر اجتماعی مانند تاثیر نهاد سیاست بر جامعه، موجب نقصان شادی در بین مردم این منطقه شده است.
شاخص های اقتصاد شادی
شاخص شادی(Happiness) برای اولین بار با برنامه توسعه‌‌‌‌‌ی کشوری کوچک در شمال شرقی هند، کشور بوتان مطرح شد. پادشاه بوتان اعلام نمود میزان پیشرفت یک کشور را نمی‌توان از تولید ناخالص داخلی آن(GDP) محاسبه نمود؛ بلکه خوشحالی ناخالص ملی (GNH) ملاک توسعه یک کشور است. فلسفه‌ی توسعه بوتان با هدف افزایش میزان شاخص شادی ملی، هدفی بسیار ارزشمند و معنادار بود. با این حال بایستی به این نکته توجه شود که قرار دادن شادی ملی به عنوان یک هدف خطایی جدی خواهد بود.
اقتصاددانان نئوکلاسیک در گذشته جهت اندازه‌گیری رفاه فردی، ثروت و دارایی آن فرد را در نظر می گرفتند اما در قرن بیست‌ویکم پس از ایجاد شاخص GNH توسط پادشاه بوتان، مفهومی به نام Happiness توسط سازمان ملل به وجود آمد و جایگاه مناسبی نیز در بین اقتصاددانان به عنوان شاخصی برای میزان توسعه‌یافتگی کشورها پیدا کرد.
تحقیقات نشان می‌دهد که شاد بودن افراد در سطح فردی، در شاد بودن جامعه در سطح ملی نیز تاثیرگذار است. برای مثال پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از دولت‌های اروپایی اقدام به برگزاری کارناوال‌های شادی و موسیقی در خیابان‌ها نمودند تا بتوانند اندکی از اندوه و ناامیدی حاکم بر مردم را کاهش دهند.
به عبارتی خوشحالی و شادکامی را می‌توان یکی از عوامل موثر بر توسعه کشورها دانست و به همین جهت این روزها محاسبه میزان شادکامی کشورها به پارامتری مهم در اقتصاد تبدیل شده است. و بیستم مارچ نیز روز جهانی خوشحالی نام‌گذاری شده است. با وجود اثبات اهمیت این موضوع در رشد و توسعه‌یافتگی کشورها، هنوز برخی محققان علوم رفتاری و اجتماعی معتقدند محاسبه میزان رضایت فردی در جامعه و شادی آن نیازمند تحقیقات بیشتری است و سطح واقعی رضایت و شادکانی از آمارهای کلان و سرشماری‌های آماری به دست نخواهد آمد.
گزارش‌هایی در خصوص محاسبه شاخص شادی وجود دارد و در این گزارش‌ها عموما شاخص‌های رشد اقتصادی و سطح درآمد معیار رتبه‌بندی کشورها است و در برخی دیگر معیارهایی از جمله هزینه‌های بهداشت و درمان، هزینه‌های آموزش و پرورش و… نیز در نظر گرفته می‌شوند و توسط چنین معیارهایی عموما کشورهایی با سیستم‌های اجتماعی سوسیالیستی مانند دانمارک، فنلاند و سوئد جزو شادترین کشورها شناخته می‌شوند./آرمان امروز