شناسهٔ خبر: 67998201 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایمنا | لینک خبر

از آسمان؛

فرمانده‌ای که وطن را بر تحصیل در فرانسه ترجیح‌ داد

شهید زین‌الدین از فرماندهان شجاع جنگ تحمیلی بود که به واسطه هوش بسیارش، موفق به کسب رتبه تک رقمی رشته تجربی در رشته پزشکی و حتی دریافت دعوتنامه‌ از خارج از کشور شد، اما وطن را بر همه چیز ترجیح داد و تا پای جانش‌، پای آن ماند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری ایمنا، مهدی زین‌الدین در ۲۴ اسفند ۱۳۳۸ خورشیدی در تهران متولد شد؛ وی به دلیل استعداد بی‌نظیری که داشت، پایه‌های تحصیلی دوره ابتدایی را به صورت متفرقه می‌خواند و با نمره خوبی قبول می‌شد؛ هوش وی در حدی بود که او توانست در دوران کودکی خود، قرآن را بدون معلم بیاموزد؛ زمان نوجوانی وی مصادف با آغاز دوران تبعید آیت الله مدنی به خرم آباد بود، وی در آنجا از محضر این معلم اخلاق بهره مند شد و در این دوران به انجام کارهای سیاسی گرایش یافت و راه رسم مبارزه با رژیم ستم شاهی را آموخت.

این نابغه جوان بعد از اخذ دیپلم، توانست رتبه چهار کنکور تجربی را به دست آورد و در رشته پزشکی شیراز قبول شود اما وی از ادامه تحصیل و ورود به دانشگاه انصراف داد و در مغازه پدرش مشغول به کار شد، او درباره علت انصراف از دانشگاه گفته بود: مغازه پدرم سنگر است و رژیم پهلوی با تبعید پدرم می‌خواهد، سنگر محکم او خالی بماند، ولی من نمی‌گذارم این سنگر مبارزه خالی بماند؛ بعد از مدتی دعوتنامه‌ای از پاریس برای ادامه تحصیل، برای وی فرستاده شد، بنابراین شهید زین‌الدین به دنبال اعتصاب عمومی مردم و تعطیلی مغازه‌ها، مغازه پدرش را تعطیل کرد و تصمیم گرفت با دانشگاه‌های فرانسه مکاتبه کند.

فرمانده‌ای که وطن را بر تحصیل در فرانسه ترجیح‌ داد

وی وقتی نظر امام خمینی (ره) را در خصوص ادامه تحصیل جوانان در خارج جویا شد که امام به جوانان ایرانی توصیه کرد، به ایران برگردید، زیرا ایران به جوانانی مثل شما نیازمند است از عزیمت به خارج از کشور برای ادامه تحصیل انصراف داد.

وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جزو نخستین افرادی بود که جذب نهاد جهادسازندگی شد و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم، برای انجام وظیفه شرعی و اجتماعی خود و حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب به این نهاد پیوست؛ بعد از مدت کوتاهی وقتی لیاقت و شایستگی خود را در بخش‌های مختلف سپاه نشان داد به عنوان مسئول واحد اطلاعات سپاه قم انتخاب شد و در این مسئولیت حساس انجام وظیفه کرد.

این سردار سرافراز اسلام بعد از اینکه در جهاد سازندگی و سپاه پاسداران خوش درخشید، مسئولیت‌های حساس و کلیدی را به او واگذار کردند و بدین ترتیب، زین‌الدین به عنوان مسؤول شناسایی یگان‌ها انتخاب شد؛ پس از آن به عنوان مسؤول اطلاعات عملیات سپاه دزفول به ایفای نقش پرداخت و سپس مسؤول اطلاعات عملیات محورهای سوسنگرد شد.

فرمانده‌ای که وطن را بر تحصیل در فرانسه ترجیح‌ داد

بنابراین شهید زین الدین در اوج جوانی و با وجود تجربه کم در عرصه مدیریت و جنگ، تبدیل به یکی از شاخص‌ترین فرماندهان آن سال‌ها شد؛ او در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر، مسؤولیت اطلاعات عملیات قرارگاه نصر را پذیرفت و در عملیات رمضان به سرپرستی تیپ ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) قم و سرانجام به فرماندهی لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) قم منصوب شد.

این سردار سرافراز اسلام در حالی که تنها ۲۵ سال داشت در ۲۷ آبان ۱۳۶۳ خورشیدی به همراه برادرش مجید زین‌الدین در مأموریتی که از کرمانشاه به طرف سردشت آذربایجان غربی درحرکت بود در منطقه تپه ساروین با گروهک‌های ضد انقلاب درگیر و به فیض شهادت نائل آمد.

آیت‌الله خامنه‌ای که در زمان شهادت شهید زین‌الدین، ریاست جمهوری اسلامی ایران و ریاست شورای عالی دفاع را برعهده داشتند در پیامی از مقام شهید مهدی زین‌الدین تجلیل کردند در این پیام آمده است: شهادت سردار شجاع اسلام مهدی زین‌الدین و برادر فداکارش مجید را به یکایک افراد و فرماندهان لشگر ۱۷ قم و به همه فرماندهان سپاه پاسداران تبریک و تسلیت می‌گویم. بی شک این خون‌های پاک، همگان را در پیگیری هدف‌های بزرگ اسلامی مصمم‌تر و بازوی پرتوان رزمندگان را نیرومندتر می‌سازد. سردار شهید این لشگر، شهید مهدی زین‌الدین که به حق می‌توان گفت از ستارگان درخشان بود، با فقدان خود ما را داغدار کرد.

فرمانده‌ای که وطن را بر تحصیل در فرانسه ترجیح‌ داد

بخشی از وصیت نامه این شهید را با هم می‌خوانیم:

«بسمه تعالی

اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین (ع) است. هیچکس نمی‌تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین (ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان (عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین (ع) است. من تکلیف می‌کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین‌وار زندگی کردن.
در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان (عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد. در این وصیت نامه فقط مقدار بدهکاری‌ها و بستانکاری‌ها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها می‌نویسم، به انضمام مسائل شرعی دیگر.
۱- مسائل شرعی:
الف) نماز: به نظرم نمی‌آید بدهکار باشم. ولی مواقعی از اوان ممکن است صحیح نخوانده باشم، لذا یکسال نماز ضروری است خوانده شود.
ب) روزه: تعداد ۱۹۰ روزه قرض دام و نتوانستم بگیرم.
ج) خمس: سی و پنج هزار ریال به دفتر آیت الله پسندیده بدهکار هست.
د) حق‌الناس: وای از آتش جهنم و عالم برزخ، خداوند عالم بصیراست.
۲- مادیات
الف: بدهکاری‌ها:
۱- مبلغ شش هزار تومان معادل شصت هزار ریال به طرح و عملیات ستاد مرکزی بدهکارم، البته قبض دویست هزار ریال است، ولی از این مبلغ شصت هزار ریال بدهی بنده است.
۲- وام یک میلیون ریالی از ستاد منطقه ۱ گرفته‌ام که ماهانه بیشتر از هزار ریال باید بدهم، از این مبلغ هزار و هفتصد و پنجاه تومان حق مسکن را سپاه می‌دهد و دویست و پنجاه تومان از حقوقم کسر نمایند.
۳- پنجهزار ریال به آقای مهجور (ستاد لشگر) پول نقد بدهکارم و پرداخت شد توسط در گاهی.
ب – بستانکاری‌ها:
۱- مبلغ هفتاد و پنجهزار ریال رهن منزل که به آقای رحمانی توفیقی جهت منزل مسکونه داده بودم و طلبکارم. این منزل را به مدت یکسال اجاره نمودم. به اتفاق‌های رحمان توفیقی که ما در طبقه بالا و رحمان در طبقه پایین زندگی می‌کردند و ظاهراً شهیدحسن باقری از طریق آقای استادان منزل را از شخصی بنام معاضدی (صاحب اصلی خانه) اجاره کرده بودند، ولی نامبرده یکسال است که مبلغ فوق را مستردننموده است.
۲- مقداری پول هم که مبلغ آن را نمی‌دانم (یادم نیست) نزد پدرم داشته‌ام و مقداری هم مجدداً اگر به پدرم داده‌ام جهت بدهی‌ها
پدرم برای خانه‌ای که خریده بود تا با آن زندگی کنیم ولی خانه متعلق به پدرم می‌باشد و من فقط مبلغ فوق و یکصد هزار تومان وام مندرج در بند ۲. بدهکاری‌ها ره از مبلغ نهصد و سی هزار تومان وجه بابت خانه مسکونی که پدرم خریده بوده است را داده‌ام که در صورت مرگ من و فروش خانه مستدعی است. باقیمانده وام را به سپاه برگردانده و طلبکاری من از پدرم را به همسر و فرزندم بدهید و باقیمانده پول خانه هم طبیعتاً به پدرم می‌رسد.مطلب دیگری به ذهنم نمی‌رسد و اگر کسی مراجعه کرد با توجه به وصیت من اقدام نمائید.»

نظر شما