شناسهٔ خبر: 67993155 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

وارث و حوادث در انتظار اموال توست!

مقایسه مذموم است، اما طمعکار فرد قیاس کاری است. کسی که خود را در وجهه‌های مختلف با دیگران مقایسه می‌کند و برای رسیدن به فردی که او را قیاس می‌کند دست به هر کاری می‌زند

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، جوان نوشت:  حرص یعنی زیاده خواستن و طمع یعنی به مال دیگران چشم داشتن. جمع این دو انسانی می‌سازد که سیری ناپذیر است. حرص و طمع از ویژگی‌های رفتاری افرادی است که به خواسته‌های خود قانع نیستند و برای مال بیشتر حتی به دیگران آسیب نیز وارد می‌کنند. افرادی که برای دریافت خواسته‌های بیشتر رفتارهایی مانند تقلب و آسیب‌زدن به دیگران انجام می‌دهند، افراد حریص شناخته می‌شوند. اینکه خاصیت انسان‌ها تلاش برای پیشرفت است کاملاً صحیح است؛ اما به چه قیمتی؟‌ای کاش به جای حرص و طمع، انرژی خود را برای زندگی کردن بگذاریم. 
 
طمعکار نباش!
حضرت علی (ع) می‌فرماید: آنکه طمع را شعار خود گرداند خود را خرد نمایاند. «قرآن کریم در آیات فراوانی به مذمت دنیا پرستی و توجه به هواهای نفسانی و زیاده‌خواهی و طمع پرداخته است. در برخی آیات لفظ طمع مستقیماً آورده شده است و در برخی دیگر از آیات، مضمون آیه در مورد طمع است. ثُمَّ یطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ (سوره مدثر) خداوند در آیات قبل از این آیه در مورد سیری ناپذیری طماع می‌فرماید وسایل زندگی را از هر نظر برای او فراهم ساختم ولی باز هم طمع داشت و بیشتر می‌خواست. فرد طمعکار، هر چه به او نعمت بدهند سیر نمی‌شود و باز هم بیشتر می‌خواهد و خداوند در مقابل چنین درخواستی او را دشمن خود معرفی می‌کند و وعده سختی به او می‌دهد. 
شعبی نقل می‌کند: «مردی گنجشکی شکار کرد. گنجشک گفت: می‌خواهی با من چه کنی؟ گفت: سرت را می‌برم و تو را می‌خورم. گنجشک گفت: به خدا من مرض گوشت‌خواری تو را درمان نمی‌کنم و گرسنگی‌ات را برطرف نمی‌سازم؛ ولی سه خصلت به تو می‌آموزم که از خوردنم بهتر است یکی را اکنون که در دست تو هستم به تو می‌آموزم؛ خصلت دوم را زمانی که روی درخت پریدم و خصلت سوم را زمانی که روی کوه پریدم. مرد گفت: خصلت اول را بگو، گنجشک گفت: بر آنچه از دستت رفت افسوس مخور. او را رها ساخت و، چون روی درخت پرید گفت: خصلت دوم را بگو گفت: امر محال را تصدیق مکن. آنگاه پرید و روی کوه رفت و گفت: ای بدبخت اگر سرم را می‌بریدی از چینه‌دانم دو مروارید بیرون می‌آوردی که هر کدام ۲۰ مثقال وزن داشت. گویند: مرد لبانش را گزید و تأسف خورد و گفت: خصلت سوم را بگو. گنجشک گفت: دو خصلت اول را از یاد بردی چگونه سومی را به تو خبر دهم. مگر نگفتم: بر آنچه از دست دادی افسوس مخور و آنچه محال است تصدیق مکن، آگاه باش تمام گوشت و خون و پروبال من ۲۰ مثقال نیست. بنابر این چگونه در چینه‌دانم دو مروارید است که هر کدام ۲۰ مثقال وزن دارد؟ آنگاه پرید و رفت. «این حکایت مثال روشنی است در مورد طمع آدمی که چگونه طمع بسیار باعث می‌شود انسان از درک حقیقت ناتوان شود تا جایی که امر محال را ممکن می‌داند.»
سه نکته کلیدی، در مورد طمع بسیار قابل اهمیت است چرا که شاید ناخواسته درگیر باشیم و ندانیم:۱) قیاس: مقایسه مذموم است، اما طمعکار فرد قیاس کاری است. کسی که خود را در وجهه‌های مختلف با دیگران مقایسه می‌کند و برای رسیدن به فردی که او را قیاس می‌کند دست به هر کاری می‌زند. ۲) یقین: امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: «علت تباهی یقین طمع است.» یقین همان چیزی است که با خود صبر و شکیبایی، اخلاص، آرزوهای کوتاه، زهد، توکل، خشنودی و رضای خدا و آسان شدن مصیبت را به دنبال دارد. هر کدام از این موضوعات در جای خود قابل بحث است. اما کسی که یقین دارد با آرامش بهتری زندگی خواهد کرد. حالا این مهم را بگذارید کنار این فرموده امیرالمؤمنین (ع) که «طمع، یقین را از بین می‌برد.» ۳) ارتباط: برخی مواقع مبنای ارتباط با برخی افراد صرفاً طمع است. در کنار کسی به طمعی ایستادیم. ارتباطی که نه پایدار است و نه سالم و صرفاً تا زمانی ادامه دارد که طرف مقابل پولی داشته باشد. (تا پول داری رفیقتم قربان بند کیفتم). در رابطه ناپایدار، روابط ناسالم وجود دارد چراکه مجبور هستید برای حفظ طرف مقابل تملق‌گویی کنید. امتیازاتی دهید که در شرایط معمول برای یک فرد معمول آن را قائل نمی‌شدید. پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «خداوند، کسی را که ثروتمند را به خاطر ثروتش احترام نهد از رحمتش دور می کند.» 

حریص نباش!
امام صادق (ع) می‌فرمایند: حریص از دو خصلت محروم شده و در نتیجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتیجه آسایش را از دست داده است؛ از راضی بودن محروم است و در نتیجه یقین را از دست داده است. (خصال ص ۶۹ - وسایل الشیعه ج ۱۶، ص ۲۰، ح ۲۰۸۵۶)
امام علی (ع) ریشه حرص را چنین بیان فرموده‌اند: «بنای آزمندی و بخل بر شک و کم‌اعتمادی به خدا استوار است.» (میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۶)
امیرالمؤمنین همچنین جایی دیگر فرموده‌اند: از حرص با قناعت انتقام بگیر؛ چنان که با قصاص از دشمن انتقام می‌گیری. (کافی، ج ۲، ص ۱۳۸، ح ۳)
آری، دوای درد حرص قناعت است. گاهی اگر به قدر اثر یک داروی مسکن به خدا اطمینان کنیم دچار بسیاری از ترس هایمان نمی‌شویم. زمانی حرص می‌زنیم که احساس نیاز به بیشتر و بیشتر داشته باشیم؛ یا از کمبودی در ترس و هراس. اما اگر بدانیم سهم ما محفوظ و روزی ما مقدر است و با تلاش معقول به آن می‌رسیم دیگر حرص‌زدن الکی، برایمان یک خود آزاری بی معنا می‌شود. حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «هر کس را در مال وی دو شریک است: وارث و حوادث.»
همه زحمات و تلاش‌های ما برای جمع‌کردن مال و ثروت، یک روزی به هدر می‌رود و به دو شریک ما می‌رسد. یا اموال ما در حوادث مختلف از بین می‌رود یا با مرگ به دست وارث‌هایمان می‌رسد. در هر صورت از این همه خون دل که خورده‌ایم و ذره ذره جمع کرده‌ایم هیچ سودی به خودمان نمی‌رسد. این کلام حضرت باید تلنگری باشد برای همه ما که حرص و طمع خود را برای جمع کردن مال مدیریت کنیم. یعنی به مقدار نیاز و به اندازه شأن اجتماعی که داریم برای برآورده کردن وسایل راحتی زندگی تلاش کنیم. کسانی که هر سال به دنبال نوکردن مبلمان و پرده خانه یا گوشی تلفن همراه یا ماشین هستند و برای آن وام و قرض می‌گیرند؛ فقط خود را اذیت کرده‌اند. در واقع همه‌این کارها آرامش زندگی انسان را 
بهم می‌زند. 
قناعت و راضی بودن به زندگی متعارف یکی از شاخص‌های انسان شاد و سالم است. کسی که به اندازه برای روزی خودش تلاش می‌کند و یگانه نگاهش به رازق هستی بخش است و همه چیز خود و دیگران و دنیا و آخرت را از خدا می‌بیند؛ دلش قرص و محکم است، به خدا اعتماد می‌کند و با قلبی آرام و روانی سالم در سایه بندگی خداوند، زندگی راحت و شادی دارد. 
حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «آنکه از دنیا اندوهناک است از قضای خدا خشمناک است و آنکه از مصیبتی که بدو رسیده گله آرد، از پروردگار خود شکوه دارد و آنکه نزد توانگر رفت و به خاطر مالداری وی از خود خواری نشان داد دو ثلث دینش را به باد داد.»
این کلمات حضرت، نکوهش کسی است که حرص مال دنیا را می‌زند و قناعت پیشه نمی‌کند. به محض اینکه در معامله‌ای ضرر می‌کند به دنیا بد و بیراه می‌گوید از خدا گله می‌کند؛ شکوه و آه و ناله‌اش بلند می‌شود. به خاطر رسیدن به ثروتی خود را نزد ثروتمندان بی‌جنبه خوار می‌کند. همه‌اش به خاطر این است که حرص می‌زند و به آنچه دارد قانع نیست. 
یک کلام ختم کلام خدا روزی تو و فرزندان و خانواده‌ات را می‌رساند، همانطور که روزی دیروز و امروزت را رسانده، روزی فردایت را هم می‌رساند. فقط کافی است به او اعتماد کنی.

انتهای پیام

نظر شما