شناسهٔ خبر: 67976199 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

خبرآنلاین گزارش می دهد؛

بررسی سندرم «بیگانگی» در سایه خشکی «زاینده‌رود»/بحران انسانی که نصف‌جهان را درگیر کرده است

در قلب اصفهان، جایی که روزگاری زاینده‌رود با آب‌های زلال و جریان آرامش‌بخش خود زندگی را پر از نشاط و زیبایی می‌کرد، اکنون بستر خشک و ترک خورده‌ای باقی مانده است. رودخانه‌ای که زمانی زندگی‌بخش و دلگرم‌کننده بود، حالا به یکی از نشانه‌های آشکار بحران زیست‌محیطی تبدیل شده و احساس بیگانگی و از دست‌رفتگی عمیقی را در دل‌های مردم این شهر برجا گذاشته است.

صاحب‌خبر -

خبرآنلاین اصفهان - عاطفه علیان: در خاطرات ما، زاینده‌رود همچون نوار طلایی در دل اصفهان جریان داشت؛ کودکی ما کنار رودخانه به قایق‌سواری طی شد و در سایه چنارهای کنار رودخانه بزرگ شدیم؛ همان زاینده‌رودی که تبدیل به زخم خشک و بی‌جان شده است؛ این جمله را لیلا، مادر دو فرزند و ساکن یکی از محلات قدیمی اصفهان می‌گوید.

او که  با نگاهی غمگین به بستر خشک زاینده‌رود نگاه می‌کند، به خبرآنلاین می‌گوید: کودکی من کنار زاینده‌رود طی شد؛ جمعه صبح پدرم مرا سوار دوچرخه می‌کرد و کنار زاینده‌رود می‌نشستیم و با همدیگر صبحانه می‌خوردیم؛ شاد بودیم و آرام و حالا دیگر نه پدر هست و نه رودخانه.

بر روی نیمکت چوبی کنار زاینده‌رود خشک می‌نشینم و به بستر ترک‌خورده‌اش می‌نگرم، مردی بی‌توجه به رودخانه از کنارم عبور می‌کند، این روزها همه چیز تغییر کرده است، در عوض کنارم پیرمردی می‌نشیند.

آهی می‌کشم و سر حرف را باز می‌کنم که کاش آب باز می‌شد. به حرف می‌افتد و می‌گوید «من کشاورزی داشتم. هیچ وقت فکر نمی‌کردم رودخانه خشک شود و به دنبالش مزارع ما نابود! و حالا بشویم یادگارهایی از گذشته. می‌دانید برای ما کشاورزان این طور است که کشت نکنیم دلمان هم خشک می‌شود. درست مثل دل‌های خشکیده و زاینده‌رود خالی.

تحلیل اثیر خشکی زاینده‌رود بر رفتار اصفهانی‌ها

عده‌ای از جامعه‌شناسان و روانشناسان اجتماعی مفهوم از خودبیگانگی یا (الیناسیون  Alienation) را در تحلیل تاثیر خشکی زاینده‌رود بر رفتار اصفهانی‌ها مورد توجه قرار می‌دهند.

از جمله روان‌شناس اجتماعی که  می‌گوید: یکی از تبعات خشکی زاینده‌رود ایجاد ازخودبیگانگی از طبیعت و محیط زیست است. به این معنا که وقتی رودخانه زاینده‌رود خشک می‌شود، مردم به تدریج ارتباط عاطفی و روانی خود را با آن از دست می‌دهند.

مجتبی شریفی، اضافه می کند: این قطع ارتباط می‌تواند نشانه‌ای از الیناسیون (بیگانگی) از طبیعت باشد. به مرور زمان، اولویت‌ها و ارزش‌های مردم ممکن است به سمت مسائل فوری‌تر مانند مشکلات اقتصادی و معیشتی تغییر می‌کند و مسائل زیست‌محیطی کمتر مورد توجه قرار گیرد.

با خشکی زاینده‌رود، فرصت‌های تعامل و ارتباطات اجتماعی کاهش می‌یابد که می‌تواند به افزایش احساس انزوا و بیگانگی کمک کند؛ همچنین افرادی که با رودخانه و محیط‌زیست اطراف آن هویت یافته بودند، ممکن است با خشکی رودخانه احساس کنند که بخشی از هویت‌شان را از دست داده‌اند

او تاکید می کند: بدین ترتیب با طولانی شدن خشکی زاینده‌رود، مردم به تدریج به این وضعیت عادت می‌کنند و دیگر آن را به‌عنوان یک بحران جدی نمی‌بینند. این عادی‌سازی نیز نشانه‌ای از بیگانگی است.

شریفی ادامه می دهد: رودخانه‌ها اغلب نقاط تجمع و تعامل اجتماعی هستند. با خشکی زاینده‌رود، فرصت‌های تعامل و ارتباطات اجتماعی کاهش می‌یابد که می‌تواند به افزایش احساس انزوا و بیگانگی کمک کند. همچنین افرادی که با رودخانه و محیط‌زیست اطراف آن هویت یافته بودند، ممکن است با خشکی رودخانه احساس کنند که بخشی از هویت‌شان را از دست داده‌اند.

ایجاد فرصت‌هایی برای مشارکت مردم در برنامه‌های احیای زاینده‌رود

این روانشناس اجتماعی آگاهی‌بخشی و آموزش را یکی از راهکارهای کاهش بیگانگی‌ اصفهانی‌ها نسبت به خشکی زاینده‌رود می‌داند و توضیح می‌دهد: افزایش آگاهی مردم درباره اهمیت زاینده‌رود و تأثیرات خشکی آن بر زندگی و محیط‌زیست می‌تواند به کاهش احساس بیگانگی کمک کند. همچنین ایجاد فرصت‌هایی برای مشارکت مردم در برنامه‌های احیای زاینده‌رود و پروژه‌های زیست‌محیطی می‌تواند حس تعلق و مسئولیت‌پذیری را تقویت کند.

وی ترویج فرهنگ و هویت محلی که به زاینده‌رود مرتبط است را در تقویت پیوندهای اجتماعی و کاهش احساس بیگانگی موثر می‌داند و می‌گوید: افزایش شفافیت در اقدامات و برنامه‌های دولتی و پاسخگویی به مطالبات مردم می‌تواند اعتماد عمومی را بازسازی کند و احساس بیگانگی را کاهش دهد. همچنین برگزاری رویدادها و برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی مرتبط با زاینده‌رود می‌تواند به بازسازی ارتباطات اجتماعی و احیای حس تعلق کمک کند.

قطع ارتباط عاطفی و روانی مردم با زاینده‌رود

علیرضا نوربخش، استاد جامعه‌شناسی، هم بیان می‌کند که قطع ارتباط عاطفی و روانی مردم با زاینده‌رود، حس تعلق به طبیعت را کاهش داده است. کاهش تعاملات اجتماعی و عدم جریان زاینده‌رود، موجب افزایش بی‌تفاوتی و احساس بیگانگی در میان مردم شده است که نقش مهمی در تقویت احساس ناتوانی و بی‌هویتی دارد.

خشکی رودخانه باعث شده که فرصت‌های تعامل و تجمع اجتماعی کاهش یابد و افراد احساس انزوا و بیگانگی بیشتری کنند

او باور دارد خشکی زاینده‌رود باعث قطع ارتباط عاطفی و فرهنگی مردم اصفهان با این منبع طبیعی شده است. این قطع ارتباط می‌تواند به نوعی از خودبیگانگی منجر شود که در آن افراد حس تعلق به جامعه و محیط زیست خود را از دست می‌دهند.

این جامعه شناس تاکید می‌کند: خشکی رودخانه باعث شده که فرصت‌های تعامل و تجمع اجتماعی کاهش یابد و افراد احساس انزوا و بیگانگی بیشتری کنند.

خشکی زاینده رود و مشکلات اقتصادی

وی اضافه می کند: همچنین خشکی زاینده‌رود تأثیرات اقتصادی شدیدی بر اصفهان داشته که به نوبه خود موجب افزایش فشارهای معیشتی بر مردم شده است. این فشارها باعث می‌شود که افراد بیشتر به مشکلات روزمره خود بپردازند و از مسائل زیست‌محیطی و اجتماعی بیگانه شوند.

روایت لیلا نمادی از هزاران نفری است که در اصفهان دچار بیگانگی در سایه بحران زاینده‌رود شده‌اند. خشکی زاینده‌رود نه تنها یک بحران زیست‌محیطی، بلکه یک بحران انسانی است و احساس بی‌تفاوتی، ناامیدی، انزوای اجتماعی، همه و همه از نشانه‌های بیگانگی است که لیلا و بسیاری دیگر از مردم اصفهان با آن مواجه‌اند.

برای بازسازی ارتباط مردم با زاینده‌رود و کاهش احساس بیگانگی، تلاش‌های گسترده در زمینه‌های آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ضروری است. تنها با همکاری نهادهای دولتی، سازمان‌های مردم‌نهاد و جامعه محلی می‌توان این بحران را مدیریت و احساس امید و تعلق را در دل مردم زنده کرد.

46

نظر شما