محمدسعید مقصودی، کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
مهاجرت در لغت به معنای جابهجایی خودخواسته یا اجباری افراد از یک جامعه به جامعه دیگر (روستا به روستا، شهر به شهر، کشور به کشور یا …) تعریف شده است.
مفهوم و ایده مهاجرت در طول تاریخ محل بحث و کشف و شهود تفکرات نوع به نوع فراوانی بوده است.
چه اینکه بسیاری نویسندگان شهیر (بادبادک باز از خالد حسینی / آمریکانا از چیماماندا انگزی / هیچ دوستی مگر کوهستان از بهروز بوچانی) در آثار خود به طور مفصل به آن پرداخته، در اکثر ادیان الهی نسبت به اثرات مثبت آن مژده ها داده شده، شاعران و سبک های ادبی هنری با کانسپت آن هویت گرفته (سعدی شیرازی و سبک هندی قرن ششم تا هشتم حاصل مفهوم مهاجرت بوده اند) و حتی بعضا احزاب حاکم در دولت های گوناگون سیاست های تشویقی فراوانی جهت تبدیل خود به یک دولت مهاجر پذیر تعریف نموده اند.
اندیشمندان حوزه جامعه شناسی دلایل فراوانی را در خصوص مهاجرت بر شمرده اند که از مهم ترین آنان می توان به شرایط نا به سامان اقتصادی، سیاسی، مذهبی عقیدتی و… محل مبدا مهاجرت و شرایط به سامان موارد مذکور در محل مقصد نام برد.
کشور ما ایران هم در طول تاریخ از این قاعده مستثنی نبوده، علی الاصول با مداقه بر کتب مرجع تاریخی می توان دریافت که در تاریخ ایران باستان، مهاجرین یونان و روم باستان (اغلب فلاسفه و ادبا و سیاستمداران فراری) تا چه اندازه اشتیاق به زیست در سرحدات ایران داشته اند و بعد از آن در زمان معاصر اول (صفویه به بعد) و معاصر دوم (قاجار به بعد) این شور و شوق در میان دیگر اروپاییان از جمله فرانسویان، انگلیسی ها و بعدتر آمریکا (حتی به انگیزه منفی) نمود عینی داشته است.
اما امروزه سیاست های مهاجرتی کشور ما به دلیل سیاست های ضد غربی، بیشتر حول محور کشور هایی خاص و محدود می گردد.
بر طبق آخرین آمار رصد خانه مهاجرت ایران در اواخر سال ۱۴٠۲، بیشترین تعداد مهاجرین در ایران مربوط به افغانستان با حدودا ۴ میلیون نفر، عراق با حدودا ۱ میلیون نفر و پاکستان، ترکیه، تاجیکستان و چند کشور حوزه خلیج فارس با حدودا ۵٠٠ هزار نفر ثبت شده است.
در میان لیست فوق، همواره تعامل و مراوده دولت و مردم ایران با مهاجران افغانستان (بیشترین تعداد مهاجر در کشور) به جهت قرابت هویتی و فرهنگی دارای چالش های فراوانی بوده که گاه این چلنج های دوسویه سبب بروز ناهنجاری هایی اجتماعی، فرهنگی و قانونی می گردد.
به اعتقاد نگارنده این مکتوبه در خصوص تحلیل مفهوم مهاجرت و چالش های آن همواره باید دو موضوع رو در پیش رو قرار داد.
کشور مبدا مهاجرت
کشور مقصد مهاجرت
مردم شریف افغانستان به عنوان کشوری با وضعیت اقتصادی نه چندان به سامان و تحت سیطره حکومت طالبان شرایط دشواری را تجربه کرده و دارای پتانسیل تابع گریزی (به عنوان اولین قدم مهاجرت) بوده و از سوی دیگر، کشور ایران که به گواه آمار در طول سالیان گذشته رشد اقتصادی نزدیک به صفر و منفی را از سر گذرانده و مجبور به جراحی های متعدد اقتصادی شده به عنوان پناهگاه و مقصد مهاجران افغان مطرح می گردد. در این بین مجادله اصلی میان مهاجر افغان و شهروند ایرانی رخ می دهد.
شهروند ایرانی که مهاجر غیر قانونی افغان را در حال استیفا منابع سرزمینی خود (منابع آموزشی ، کاری،زیست بوم و…) دیده، حس به انزوا رفتن در مملکت خود را داشته و در طلب شناساندن خود به عنوان تابع اصلی کشور به مهاجر بوده و مهاجر افغان که در تلاش برای یافتن راهی جهت تثبیت خود در جایگاه یک مهاجر دارای حق و تکلیف در کشور مقصد بعضا دچار ناهنجاری ها، افعال و اعمالی غیر عقلایی و قانونی می شود و اما بر کسی پوشیده نیست که این مجادله دائمی نتیجه مثبتی از جهت روانشناسی، جامعه شناسی و حقوقی (با نگاهی به اخبار روز خبرگزاری ها و روزنامه ها در باب موضوع) در پیش نخواهد داشت.
علی ای حال، به عقیده نگارنده و نظر به آنچه گفته شد بهتر آن است که سیاستمداران و مسئولین حوزه مهاجرت با نگاهی همه شمول، سیاست های تشویقی خود در خصوص مهاجرین بعضی کشور ها را مبدل به سیاست های واقع بینانه و تعدیلی نمایند تا از این رهگذر ناهنجاری ها و مخاطرات پیش رو در آینده به حداقل ترین حد خود رسانده شود.
انتهای پیام