شناسهٔ خبر: 67952141 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فردا | لینک خبر

خروج آرام از ائتلاف با اعتدالیون / معاون اولی عارف چه معنای سیاسی دارد؟

انتخاب محمدرضا عارف به معاون اولی دولت جدید در حالی صورت گرفت که سه گزینه دیگر نیز برای انتخاب این مسئولیت پیش روی مسعود پزشکیان قرار داشت؛ اما انتخاب معاون اول دولت چون تقریبا درون‌مایه اصلی دولت را مشخص و گرایش سیاسی رئیس‌جمهور را غلیظ‌تر می‌کند در همه ادوار از حساسیت بالایی برخوردار بوده است و در دوره چهاردهم نیز به دلیل برخی اظهارنظرها مبنی بر اینکه جایگاه معاون اول دولت چهاردهم قرار است فراتر از این جایگاه و در حد نخست‌وزیر باشد نیز حساسیت موضوع را بالا برده بود.

صاحب‌خبر -

مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور نهم پس از مراسم تنفیذ در حسینیه امام خمینی (ره) اولین امضای خود را برای محمدرضا عارف شخصیت معتدل و برجسته دانشگاهی اصلاح‌طلب خرج کرد تا یک پیام مهم را به جامعه سیاسی کشور منتقل و تابلوی سیاسی دولت خود را بر در پاستور برافراشته کند. مسعود پزشکیان با حکم خود برای محمدرضا عارف که چهره شناخته‌شده‌ای برای مردم به ویژه به دلیل کاندیداتوری او در سال 92 است، عملا به همه گمانه‌زنی‌ها و شایعات داغ شده از 15 تیرماه تا 7 مردادماه، خاتمه داد و به همه اعلام کرد که به دنبال بازسازی اصلاحات و تشکیل دولت سوم اصلاحات است.

گزینه‌های مطرح برای معاون اولی

انتخاب محمدرضا عارف به معاون اولی دولت جدید در حالی صورت گرفت که سه گزینه دیگر نیز برای انتخاب این مسئولیت پیش روی مسعود پزشکیان قرار داشت؛ اما انتخاب معاون اول دولت چون تقریبا درون‌مایه اصلی دولت را  مشخص و گرایش سیاسی رئیس‌جمهور را غلیظ‌تر می‌کند در همه ادوار از حساسیت بالایی برخوردار بوده است و در دوره چهاردهم نیز به دلیل برخی اظهارنظرها مبنی بر اینکه جایگاه معاون اول دولت چهاردهم قرار است فراتر از این جایگاه و در حد نخست‌وزیر باشد نیز حساسیت موضوع را بالا برده بود.

برجسته‌ترین این گزینه‌ها علی لاریجانی رؤسای سه دوره مجلس (مجالس هشتم، نهم و دهم) بود که البته مشخص نیست که آیا او این مسئولیت و اصلا حضور در دولت پزشکیان را می‌پذیرفت یا خیر؛ اما جزو گزینه‌های شاخصی بود که برخی از احزاب اصلاح‌طلب به رئیس‌جمهور پیشنهاد کرده بودند.

علی طیب‌نیا از چهره‌های اعتدالی و میانه‌رو و وزیر اقتصاد دولت حسن روحانی نیز از دیگر گزینه‌ها برای معاون اولی بود؛ اما او طی کلیپی بعد از حکم پزشکیان برای عارف اعلام کرد که به لحاظ شخصی آمادگی پذیرش این مسئولیت را نداشته است، ولی به نظر می‌رسد که این دلیل کاملی برای نپذیرفتن و یا ندادن این مسئولیت به طیب‌نیا نباشد.

علی عبدالعلی‌زاده، رئیس ستاد مسعود پزشکیان در این دور از انتخابات که در دولت سید محمد خاتمی، وزارت راه و شهرسازی را مدیریت می‌کرد نیز از دیگر گزینه‌هایی بود که نام وی برای معاون اولی دولت مسعود پزشکیان مطرح شد؛ اما گفته می‌شود که عملکرد او در ستاد پزشکیان خیلی مورد قبول برخی از طیف‌های جریان اصلاحات واقع نشده بود و مخالفانی برای معاون اولی او وجود داشت.

درعین‌حال خیلی‌ها انتخاب محمدرضا عارف را خروجی نشست خصوصی رئیس دولت اصلاحات با رئیس‌جمهور در محل پاستور می‌دانند؛ جلسه‌ای که گفته می‌شود بیش از یک ساعت به طول انجامیده و خبرگزاری خبر آنلاین نیز اعلام کرده که رئیس دولت اصلاحات بعد از 19 سال مجدد به پاستور رفته و این جلسه نیز در مورد چینش کابینه بوده است.

محمدرضا عارف کیست؟

محمدرضا عارف، اصلاح‌طلبی نام آشنا که اسم او بهمن‌ماه 1391 دوباره روی زبان‌ها افتاد. اصلاح‌طلبی که هر چند 4 سال معاون اولی دولت محمد خاتمی را در کارنامه دارد؛ اما همواره مورد بی‌مهری رادیکال‌های رفرمیست قرار گرفته است و با انتشار این مصاحبه از او که «نظام مرا در آب نمک خوابانده است» موج حملات به عارف به اوج خود رسید و او را مزین به القابی همچون «اصلاح‌طلب بدلی» و یا «اصلاح‌طلب قلابی» کردند.

رادیکال‌های اصلاح‌طلب حضور عارف را هیچ‌گاه نتوانستند تحمل کنند، از این حیث وقتی او سال 1392 خود را نامزد اصلاح‌طلبان معرفی کرد با ائتلافی که میان تکنوکرات‌ها و رادیکال‌های اصلاح‌طلب در سال 92 شکل گرفت، محمدرضا عارف را با فشار به محمد خاتمی از دور انتخابات خارج کردند. البته عارف سال 92 در متن استعفایی که از انتخابات منتشر کرد، حمایت خود را از حسن روحانی اعلام نکرد.

با اینکه محمدرضا عارف سال 94 به‌عنوان سرلیست اصلاح‌طلبان در لیست موسوم به امید قرار گرفت تا از تهران به مجلس دهم راه یابد؛ اما مواضع او در مجلس همواره مورد انتقاد تندروهای جریان اصلاحات قرار گرفت. آنها در مجلس دهم نیز به عارف القابی همچون «ژنرال سکوت» هدیه دادند .

او که پس از مجلس دهم، همچنان نهاد مهم اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان که آن زمان به شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان تغییر نام داده بود را ریاست می‌کرد، مورد تحمل تندروها قرار نگرفت و آنان با یک کودتای درون‌حزبی، محمدرضا عارف و نایب رئیس او یعنی عبدالواحد موسوی لاری را مجبور به استعفا کردند.

رفرمیست‌های رادیکال حتی پس از عارف، بهزاد نبوی معروف به چریک پیر را کنار زدند تا در یک اقدام هماهنگ، ریاست و ارکان هیأت رئیسه شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان را که به «جبهه اصلاحات ایران» تغییر اسم داده بود در دست خود بگیرند.

عارف پس از مجلس دهم و خروج از نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان، توسط تندروها از مراکز تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز اصلاح‌طلبان حذف شد تا او همچون سال‌های 84 تا 92 در انزوای سیاسی به سر ببرد؛ اما حالا انگار حلقه رهبری جریان اصلاحات برای بازسازی خود دوباره به عارف احتیاج دارد!

واکنش‌ها به انتخاب عارف

محمدعلی ابطحی: عارف بهترین انتخاب برای معاون اولی پزشکیان است

محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر رئیس‌جمهور در دولت اصلاحات در مورد محمدرضا عارف نوشت: «قدرت اجرایی بی سروصدا و بالایی دارد. از بُن دندان اصلاح‌طلب است. توانایی به‌کارگیری همه توان کشور برای حل مشکلات مردم را دارد، تیم اقتصادی دولت با او هماهنگ هستند، وزانت اداره دولت را دارد و به پزشکیان فرصت بیشتری می‌دهد که بتواند برنامه‌های کلانش را برنامه‌ریزی کند و به تجربه و خطا نیاز ندارد. واقعا من و همکارانش در طول این سال‌های دوستی بر سعه صدر، بی‌توجهی به حواشی، باور به مردم، آرامش، داشتن سواد علمی و فنی و تیزهوشی ویژه‌اش می‌توانیم گواهی دهیم. مبارک باشد.» 

از سوی دیگر علی شکوری‌راد، چهره تندرو اصلاح‌طلب گفت: «دکتر پزشکیان اگر می‌خواست خودش انتخاب کند و دستش برای انتخاب باز بود، شاید راحت‌تر بود که در بین گزینه‌های بیشتری دنبال معاون اول بگردد و فردی جوان‌تر را انتخاب کند، ولی در شرایطی که دستش برای انتخاب کاملا باز نیست، به نظر من این انتخاب، در میان گزینه‌هایی که می‌توانست انتخاب کند، گزینه شایسته و خوبی است.»

مشخصا معلوم نیست منظور علی شکوری‌راد از اینکه می‌گوید دست رئیس‌جمهور در انتخاب معاون اول خود بسته است کیست؟ دیگر نهادها هستند یا رهبران اصلاحات؟ درعین‌حال مشخص است که عارف گزینه مطلوب آنها نبوده و نیست.

درباره معاون اولی محمدرضا عارف

انتصاب عارف به معاون اولی دولت چهاردهم هم در فضای سیاسی و هم در فضای اجتماعی واکنش‌های بسیاری را به دنبال داشت. عده‌ای انتخاب عارف را بهترین انتخاب و برخی‌ها نیز او را بدترین انتخاب برای این مسئولیت قلمداد کردند. درعین‌حال مجموع این نظرات در دو مجموعه نقاط منفی و مثبت از دید افراد آمده است:

نقاط منفی

۱- سن عارف زیاد است: مهم‌ترین نقطه ضعف عارف همین است. ۷۳ سال سن برای کار اجرایی آن‌ هم در بالاترین سطح بسیار سنگین است. معاون رئیس‌جمهور حالا چند سال از خود رئیس‌جمهور هم بزرگ‌تر است. خود رئیس‌جمهور آدم مُسنی به حساب می‌آید. معمولا معاون اول باید مکمل رئیس‌جمهور باشد، رئیس‌جمهور جوان، معاون با تجربه‌تر انتخاب می‌کند و رئیس‌جمهور مُسن، معاون جوان‌تر و چالاک‌تر. در انتخاب عارف این مسأله رعایت نشده است.

این موضوع در زمانی که جناح اصلاح‌طلب درگیر بحران نسلی است، اهمیت مضاعفی دارد. حالا با تسلط یک معاون اول سالمند در رأس کابینه، راهیابی نسل جوان‌تر و چابک‌تر به دولت سخت‌تر به نظر می‌رسد.

۲-عارف سیاستمدار خوبی نیست: تجربه عارف در مقام رئیس فراکسیون امید در مجلس دهم برای اغلب کسانی که خاطرات این مجلس را به یاد دارند ناامیدکننده است. عارف در همان وهله اول در برابر لابی‌های علی لاریجانی شکست خورد و عملا به رئیس فراکسیون اقلیت تبدیل شد. شکست عارف در برابر لاریجانی و سپس انفعال فراکسیون در مجلس نشان داد عارف نه‌تنها پارلمانتاریست خوبی نیست که توافق‌ساز و لابی‌گر خوبی هم نیست.

۳-عارف محافظه کار است: با اینکه عارف برند اصلاح‌طلبی را یدک می‌کشد؛ اما جزو محافظه‌کارترین لایه‌های اصلاح‌طلبی است. با توجه به این‌که پزشکیان هم متعلق به همین لایه محافظه‌کار است به نظر می‌رسد در آینده رابطه دولت با نسل جوان‌تر و رادیکال‌تر سست شود.

4-عارف عملگرا نیست: درحالی‌که موافقان عارف از او به‌عنوان یک بوروکرات موفق یاد می‌کنند، مخالفانش می‌پرسند او واقعا چه دستاوردی داشته است. به نظر آن‌ها دلیل صعود او در سیاست ایران، حرف‌شنوبودن و همشهری‌بودن خاتمی است. آن‌ها عملکرد عارف در مجلس دهم را به یاد می‌آورند که در اغلب موارد سکوت اختیار می‌کرد و موضع فعالی نداشت.

نقاط مثبت

1-عارف بوروکرات خوبی است: موافقان عارف می‌توانند بگویند او در مقام بوروکرات عملکرد خوبی داشته است. از یاد نبریم که او معاون اول دولت خاتمی بود که بهترین عملکرد اقتصادی در دوران بعد از انقلاب را داشت و باز از یاد نبریم که محمد خاتمی هر ویژگی مثبتی داشت، سردرآوردن از امور بوروکراسی جزو آن‌ها نبود. بنابراین نباید نقش عارف در موفقیت اقتصادی دولت او را دست‌کم بگیریم.

۲-عارف می‌تواند کم‌تجربگی پزشکیان را جبران کند: پزشکیان هم مانند خاتمی تجربه زیادی در بوروکراسی دولتی ندارد. او در بیست سال گذشته در مجلس بوده و در نقش یک پارلمانتاریست عمل کرده، اقتضائات دولت‌داری با مقتضیات نمایندگی مجلس متفاوت است.

۳-عارف و پزشکیان تجربه همکاری با هم دارند: این دو در دولت دوم خاتمی در قالب معاون اول- وزیر با هم کار کرده‌اند و هم در فراکسیون امید تجربه همکاری دارند. عارف یکی از اولین کسانی بود که بعد از تأیید صلاحیت پزشکیان به دیدار او رفت و پزشکیان هم احترام زیادی به او گذاشت. به نظر می‌رسد این دو از جهت سلوک رفتاری به هم نزدیک باشند و بتوانند همکاری خوبی با هم شکل دهند.

۴-عارف نماد اصلاح‌طلبی است: بسیاری از موافقان آقای عارف با شعار «سلام بر دولت سوم خاتمی» به استقبال انتصاب او رفته‌اند. عارف به‌عنوان معاون اول خاتمی، نامزد اصلاح‌طلبان در انتخابات سال ۹۲ و رئیس فراکسیون امید در مجلس دهم، فردی کاملا تشکیلاتی به حساب می‌آید، گرچه هیچ‌وقت در داخل احزاب جدی اصلاحات مانند مشارکت، کارگزاران و اتحاد نبوده است.

۵-عارف خیرالموجودین است: علی طیب‌نیا در پیامی ویدئویی گفته است که به دلایل شخصی امکان پذیرش معاون اولی را نداشته است. ظریف هم برای معاون اولی تمایل چندانی نداشت. انتصاب کسی چون جهانگیری هم فارغ از توانایی‌هایش، دولت را در تداوم دولت روحانی قرار می‌داد که وجهه خوبی نداشت. شنیده‌های دیگر هم حاکی از این است که تعداد نامزدهای معاون اولی زیاد نبوده‌اند و آقای عارف در جمع افرادی که می‌شد انتخاب‌شان کرد بهترین بوده است.

۶-عارف رابطه خوبی با حاکمیت دارد: یکی از وظایف غیررسمی معاون اول، ایجاد توافق بین ارکان نظام است و این مستلزم داشتن رابطه‌ای خوب با نهادهای حاکمیتی از جمله بیت رهبری است. محمد مخبر در این زمینه بهترین رابطه را داشت و به همین خاطر در دو سال اول نه‌تنها معاون اول که رئیس ستاد اجرای فرمان امام (ره) هم بود. موافقان حضور عارف در دولت می‌گویند او نسبت به کسانی همچون اسحاق جهانگیری یا علی طیب‌نیا توان بهتری برای تعامل دارد.

فارغ از نقاط مثبت و منفی، معاون اولی برای عارف یک دوران تازه خواهد بود. می‌‌تواند شروعی دوباره برای او باشد. 

خروج از حلقه!

به نظر می‌رسد یکی از موضوعات گفت‌وگوی رئیس دولت اصلاحات با مسعود پزشکیان، انتصاب عارف به معاون اولی باشد و ورود او به این موضوع بدین معنی است که اصلاحات به دنبال توقف همزیستی سیاسی هستند که در سال 92 برای کسب قدرت به آن چنگ زده و حالا همه تلاش خود را به کار گرفته‌اند تا از ائتلاف دهه نود با اعتدالیون و طیف لاریجانی خارج شوند و دولت اصلاحات را با رویکرد میانه‌روی و حضور چهره‌های معتدل تشکیل دهند. البته اعتدالیون نیز به خوبی می‌دانستند که اصلاحات دیر یا زود از آنان عدول خواهد کرد. بنابراین کارشناسان سیاسی معتقد بودند که چرخش به سمت راست رئیس دولت اعتدال در اسفند سال 1396 نیز با توصیه سران حزب اعتدال و توسعه به همین منظور صورت گرفت و اختلافاتی را در بدنه دولت برای ابقای اسحاق جهانگیری در کسوت معاون اولی به وجود آورد که در نهایت به محدودیت اختیارات از جهانگیری ختم شد تا جایی که او در یکی از سخنرانی‌های خود گفت که اختیار جابه‌جایی منشی خود را نیز ندارد!

به نظر می‌رسد لاغر شدن چشمگیر سرمایه اجتماعی و جبران اشتباهات دهه 90 یکی از دلایل خروج اصلاح‌طلبان از حلقه ائتلافی دهه نود باشد و آنها حالا تصمیم گرفته‌اند خود را امیدوار به توفیقات احتمالی دولت مسعود پزشکیان در حوزه‌های داخلی و خارجی کنند تا بتوانند کارنامه‌ای قابل دفاع را برای امیدوار ساختن و پاسخ به بدنه اجتماعی یا سبد رأی خود ارائه دهند و البته حافظه همه را از اتفاقات دهه نود پاک کنند.

محمدرضا عارف، چهره‌ای قدیمی در بوروکراسی ایرانی است؛ اما در مقام پارلمانتاریست عملکرد مناسبی نداشته است. چهره‌ای نزدیک به سید محمد خاتمی است. موافقان و مخالفان انتصاب عارف روی نقاط مثبت و منفی کارنامه او دست می‌گذارند، پس شاید بهتر باشد یک لیست درست کنیم و نقاط مثبت و منفی انتصاب معاون اول را با هم مرور کنیم.
خروج از حلقه ائتلاف دهه نود سبب اعتراض و بلند شدن صدای محمد مهاجری که سعی دارد در ارگان رسانه‌ای خود جانب را به نفع علی لاریجانی نگه دارد، شده است. او در اعتراض به رویه جدید اصلاح‌طلبان در سیاست تأکید کرده است: «از ستاد لاریجانی بیش از ۹۵ درصد آنها به ستاد پزشکیان میل و واقعا هم کار کردند. اینکه فرض را بر این بگذاریم همه تخم‌مرغ‌های سبد پزشکیان را یک گروه خاصی از اصلاح‌طلبان گذاشتند، حتما خطا است.»
او به نقش رفرمیست‌های رادیکال در وضعیت اغمایی اصلاحات اشاره کرده و گفته است: «همین اصلاح‌طلبانی که سهم‌خواهی می‌کنند، در سه سال گذشته جز بی‌تأثیر بودن و عدم حضور کاری نکردند و اگر کسی هم به فکر انتخابات بود، همین جریان اصلاح‌طلب معتدل است که دنبال انتخابات بود. نقد من صرفا مربوط به این بخش بود. 
بخشی از اصلاح‌طلبان نقد من را پذیرفتند، بخش دیگر هم به نظرم اصلا نخوانده بودند که من چه نوشتم! نقد همیشه باید قابل تحمل باشد، خصوصا برای اصلاح‌طلبان که ادعای دموکراسی و نقدپذیری را دارند و به نظرم حق عصبانیت و تلاش برای ساکت کردن بقیه برای عدم نظر دادن را ندارند.»

صبح نو

نظر شما