در سال ۶۰ و آغاز ۶۱ جمع زیادی با حاکم مستبد و ظالم اموی همسو شدند و در این زمینه آن دسته از صحابه و تابعینی که توجیه گر جنایت یزید گشتند در شکل گیری این انحراف بزرگ سهیم اند . جمعی از ایشان به جای به چالش کشاندن یزید، با امام روبرو شدند و ضمن مشروعیت بخشی به خلافت یزید، حرکت امام را «شق عصای مسلمین» و اختلاف افکنی میان مردم خواندند. لیکن امام در پاسخ این ادعای عمرو بن سعید بن عاص فرمودند: کسی که مردم را به خدا دعوت کرده و بر عمل صالح اصرار دارد، اختلاف افکن نیست.
گروهی دیگر از نخبگان نیز مهر سکوت بر زبان بستند و ضمن همراهی نکردن امام، با کنایه و یا صراحت ، ناخشنودی خود را از قیام امام اعلام داشتند. سعید بنمسبب از تابعینی است که او را فقیه الفقه و اعلمالعلما نامیده اند . همو قیام نکردن را بهتر می شمرد و می گفت« لو آن حسینا لم یخرج لکان خیرا له ». البته این جریان ساکت به سرعت طعم ذلت و خواری عدم همراهی با حجت خدا را چشیدند؛ بلاذری در انساب الاشراف درباره فرجام او در واقعه حره می گوید سعید بن مسیب نزد فرمانده سپاه یزید مجبور شد به عنوان برده ذلیل با یزید بیعت کند، جمعی برای رها کردن وی، شهادت دادند که او دیوانه است! ابوسعید خدری هم داغ ذلت عدم همراهی با امام را در همین واقعه حره چشید و سپاهیان یزید با خواری تک تک ریش های او را کندند!
اهمیت همراهی اصحاب امام حسین (ع) در کربلا با ملاحظه عملکرد دو جریان فوق الذکر مبرهن می شود. یاران امام «ربیونی» بودند که در راه جهاد و دفاع از دین جان خود را تقدیم کردند و با بصیرت و ایمان قوی الگوی همگان شدند. آنان با ثبات قدم همچون یک امت در کنار امام ایستادند و به همگان درس عزت، عدم سستی و احساس شکست، دوری از ضعف، امیدواری و عدم تکیه به دشمن را آموختند.
یکی از بهترین متونی که در شناخت یاران امام رهنمون بخش است، زیارت منقول از امام صادق(ع) است که با فراز «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الرَّبَّانِیُّونَ» آغاز میشود و ایشان را یکی از مصادیق آیه «کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا» می شمارد. درنگ در این زیارت نامه معتبر زوایای زیبایی را برای رهروان مکتب حسینی می گشاید.
نظر شما