صاحبخبر - به گزارش جهان نيوز، خبرگزاری تسنیم در پایان کار دکتر محمد مهدی اسماعیلی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با وی گفتوگویی انجام داده که بخش هایی از آن را در ادامه خواهید خواند:
چه شد در مجموعه دولت برای معرفی یک کاندیدا به اسم شما رسیده شد؟
ما که تصوری برای انتخابات نداشتیم، رقبای ما هم برای حداقل سال آینده به این موضوع فکر میکردند، ما و دوستانی که با آیتالله رئیسی کار میکردند، به انتخابات فکر نمیکردیم، کسی در ذهنش نبود، نهایتا ما فکر میکردیم چه اتفاقی باید رخ دهد که انشاءالله آقای رئیسی با این اقداماتی که در این 3 سال داشتهاند، با یک رای بالای 25 میلیونی رئیس جمهور دوره بعد شوند، باید زمینههای فعالیت اطلاع رسانی شود و گفته شود.
خب، این حادثه دلخراش رخ داد و ما رئیس جمهور عزیزمان را به همراه تعدادی دیگر از دوستان از دست دادیم، قانون اساسی هم در این موقعیتها ضرب العجل کوتاه مدت دارد، از زمان فوت، عزل یا استعفای رئیس جمهور تا 50 روز بعد باید رئیس جمهور جدید انتخاب شده باشد، به عبارت دیگر بلافاصله از مراسم سوگواری ایشان فضای انتخابات شروع به شکل گرفتن کرد، من طبیعتاً اصلاً به این مسئله هیچ فکر نمیکردم.
یک کارگروهی تشکیل شده و مساله را بررسی کرده بودند، در این کارگروه بر اساس مشورتهایی که انجام داده بودند و من هم در واقع در جریان آن بودم، در جمع بندیها نفر اولی که معرفی کردند، من بودم. من هم واقعا بر سر این مسأله مقاومت داشتم، چون هم شرایط شخصیام مهیا نبود، هم به لحاظ شرایط روحی و هم اینکه فرصتی برای برنامهریزی نبود. این دلایل را مطرح کردم، اما دوستان میگفتند طبیعی است، اگر برنامه داشتید، طبیعی نبود، قانون این را فهمیده ولی اضطرار اصلی قوام و ادامه مدیریت اجرایی کشور است.
من خود بهشخصه مقید بودم که آقای مخبر بهنمایندگی از دولت در انتخابات شرکت کنند، خیلی به ایشان اصرار داشتم، چند باری حتی حضوری خواهش کردم و با چند تن از وزرا خدمتشان رسیدیم و گفتیم؛ "شما بیایید، بالاخره معاون اول دولت بودید و مسئول دولت، حضرت آقا هم به شما اعتماد دارند و سالها منصوب مستقیم رهبری در مدیریت اجرایی بودید."، اما آقای مخبر گفتند؛ "نه! حضرت آقا این مسئولیت دولت گذار را به من دادند و من اگر بخواهم به عرصه انتخابات بیایم، در ادامه انجام وظایف رئیس جمهور شهید کوتاهی میشود، من هم بیایم چهکسی میخواهد کشور را اداره کند؟"، خب، استدلال مؤمنانهای بود و من واقعاً از این میزان مجاهدت و اخلاصشان درس گرفتم.
شب آخر که باز دوستان اصرار داشتند، من ثبتنام کنم، روز شنبه من ثبتنام را منوط به دیدار آخر با دکتر مخبر کردم، با تعدادی از دوستان و وزرا خدمت آقای مخبر رفتیم و جمع بندی این بود که شما صبح بروید و ثبت نام کنید. به هرحال دولت باید آنجا یک سخنگاهی داشته باشد. چون انتخابات است، رقبا شروع میکنند به نقد و حمله و ... یک نفر باید به نمایندگی از دولت حداقل برای دفاع حضور داشته باشد.
جمعبندی خود اعضا بر این شد که شما ثبتنام کنید؟ در این کارگروه چه افرادی حضور داشتند؟
آن کارگروهی که شکل گرفته بود، این جمعبندی را داشت، البته ممکن است علاقه مند نباشند که من نامی از آنها بگویم، آقای مخبر هم فرمایش کرد که بنده برای ثبتنام حضور پیدا کنم، دوستانی مثل آقای مهندس منصوری که به هرحال سابقه اجرای انتخابات در ستاد آقای رئیس جمهور را در کارنامه داشت و آقای نیلی که بیش از 20 سال سابقه دوستی با ایشان دارم، لطف کردند و برای همراهی با من آمدند.
بعد هم ماجرای امضای نامه برای شورای نگهبان پیش آمد، که البته اقدام عجیبی بود.
در جریان نامه تلقی این بود که طبق آییننامه بنده باید 4 سال سابقه وزارت داشته باشم، اما من 3ساله بودم، از برخی گفتگوهای ضمنی با دوستان در شورای نگهبان این تلقی به وجود آمده بود که اگر مجموعهای از دوستان دولت اظهار این وثاقت را کنند، برای آنها ممکن است ایجاد یک حجیتی کند و قرار نبود چنین نامهای رسانهای شود.
دوستانی که امضا کردند میدانند که ما با یک نفرشان نه قبل نه بعد صحبتی نداشتیم، چون این خلاف مروت است. این نامه که ارائه شده بود، دوستان امضا کرده بودند، چند نفر از دوستانی که مسئولیت مستقیم در انتخابات داشتند، از جمله وزیر اطلاعات، وزیر کشور، آقای مخبر و رئیس دفتر و معاون حقوقی بهدلیل اینکه در حوزههای مرتبط بودند، این نامه را امضا نکردند و به دست برخی هم نرسیده بود، نزدیک به 16 تا 17 نفر امضا کردند.
ولی بههرحال این اتفاق عجیبی بود، برخی هم از واژه بدعت برای آن نام بردند.
واژه بدعت بهچهمعنا؟ یعنی اگر از آن میخواستند تبلیغات کنند، شاید، اما اولاً چهکسی این نامه را منتشر کرد؟ بالاخره این محل بحث است دستگاههای نظارتی و امنیتی باید بگویند که چهکسی این نامه را منتشر کرد؟ ما که منتشر نکردیم چون بهضرر خود بنده بود. وقتی این نامه منتشر شد، همه هجمه آوردند به شورای نگهبان و این تلقی رسانهای را ایجاد کردند که با این نامه به شورای نگهبان فشار آوردهاند، طبیعتاً انتشار این نامه بازتاب منفی داشت.
دوستان من نامه را در اختیار اعضای محترم شورای نگهبان قرار داده بودند، بهعنوان یک شهادت، نه در نامه گفته شده بود که من کاندیدا دولت هستم، نه گفته بودند که فقط ایشان باشد، چون من توفیق این را نداشتم که با برخی از اعضای شورای نگهبان حتی یک دقیقه صحبت کرده باشم، طبیعی است که نتوانند در مورد من قضاوت داشته باشند، در نامه این کارگزاران صالح که مورد تأیید و تکریم ویژه حضرت آقا، رئیس جمهور شهید و... بودند، شهادت دادند؛ "فقیه عزیزی که ممکن است اسماعیلینامی را نشناسید، ما بهعنوان همکار دولت شب و روز با هم کار کردیم و شهادت میدهیم که وی کفایت لازم برای این کار را دارد."، حالا مردم هرچه میخواهند، بگویند.
در دورههای مختلف نمایندگان مجلس هم در شورای نگهبان عدم احراز صلاحیت میشدند، مسبوق سابقه است متعدد مسبوق به سابقه است، نه یک بار.هیچ بدعتی نبود.
بله، جریانی که این خبر را منتشر کرد یک جریان جهتدهی شده بود برای اینکه القا کند به شورای نگهبان فشار آمده است. در حالی که شورای نگهبان، شورایی باوزانت است که مسیر خود را میرود، من اولین نفری بودم که از شورای نگهبان تشکر کردم، بهمحض اینکه احراز صلاحیتها منتشر شد، من به همکاران گفتم، بیانیهام را که آماده بود، منتشر کنند، یک دقیقه بعد بیانیهام را منتشر کردم و به نظر شورای نگهبان احترام گزاردم.
وظیفه ما ثبتنام بود، برحسب جمعبندی که شده بود دوستان من آمدند، در قالب یک نامه به اعضای محترم شورای نگهبان که من را نمیشناختند، شهادت دادند. وزیر اقتصاد و چند نفر دیگر هم کاندیدا شده بودند، اما وزیر خارجه و وزرای مختلف آمدند، ابراز لطفشان را مکتوب اعلام کردند. به هر ترتیب شورای محترم نگهبان به این جمعبندی رسید و من هم احترام گزاردم، بدون هیچگونه حرف و حدیث و گلهای تشکر کردم و تابع نظر نهادهای نظارتی بودم.
اما یک جریان مسموم رسانهای از ابتدای اینکه من وارد کارزار انتخابات شدم، یک هجمه سنگین را با افراد مزدبگیر یا پروژهبگیر که هر روز یک نفر را مورد نوازش قرار میدهند، نرخ هم دارند و بههرحال هرکس نرخ بیشتری بدهد سمت او میروند، وارد میدان کردند، من هم میدانستم و برایمان روشن بود، وارد شدن به این میدان هزینه دارد، این اتفاقات افتاد.
از ما دعوت شد و رفتیم و مشارکت کردیم، من در انتخابات گذشته رئیس ستاد آقای رئیسی بودم و در این دوره نیز این کار آخر را خدا توفیق داد و انجام دادم.
اختلافاتی در بحث ساترا در دولت به وجود آمد، آقای هاشمی جانشین وزیر در گفتوگویی فرمودند که هنرمندان علاقه داشتند کلاً مجموعه نظارت بر نمایش خانگی در مجموعه ارشاد باقی بماند، دراینباره و اتفاقاتی که در آن زمان موجب شد کار ساترا به نهادهای بالادستی کشیده شود، بفرمایید.
من که به وزارت ارشاد آمدم، رئیس سازمان سینمایی آقای انتظامی بود، ایشان پرونده این کار را برای من آوردند و گفتند که ما در چند ماه اخیر دیگر یک مجوز هم ندادیم، آن زمان آقای جبلی رئیس صداوسیما نبود، آقای علی عسگری بود. و این تلقی در دوره ایشان بود که نظارت بر هر حوزه صوت تصویر و فراگیر که مخاطب نامحدود میگیرد و هر چیزی که در فضای اینترنت منتشر میشود، برعهده صداوسیما است. این موضوع یعنی ما بعد از یک مدت باید وزارت ارشاد را تبدیل به یک موزه کنیم.
بعد از حضور آقای جبلی، به دلیل سابقه رفاقت طولانی مدت با ایشان به دنبال حل مسئله بودیم، به همین دلیل با نهادهای بالادستی مکاتبه و پیگیری کردیم، که این نشست و برخواستها به مصوبهای منجر شد که محدودهها را تقریبا مشخص میکرد. آیین نامه اجرایی هم در حال تدوین است که کامل همه را مشخص خواهد کرد، تلقی این است که سریال ها و برنامههای تلویزیونی در اختیار صداوسیما است، سایر بخشها کاملاً صفر تا صد برعهده وزارت ارشاد است.
درباره فعالیتهای بنیاد شهید رئیسی و اموری که در دست انجام است بفرمایید؟
البته ریاست این بنیاد بهعهده من نیست، من پیگیر تدوین اساسنامه بودم، از طرف شورایعالی این مأموریت به من سپرده شد، با خانواده شهید هم در این زمینه رفت و برگشتهایی داشتیم. نسخهای آماده شده و اصلش به تصویب رسید و اساسنامه هم در دستور کار است که در صورت موافقت اعضا به تصویب خواهد رسید و انشاءالله یک فضای جدیدی شکل میگیرد و کارهایی ترویجی و تبیینی انجام میشود.
شهید رئیسی سمبل خدمت در جمهوری اسلامی بهتعبیر رهبر عزیز انقلاب بودند، با هیچ رئیسجمهوری قبل از خودشان قابل مقایسه نیستند. بهعنوان شاخص و نماد خدمت، مجاهدت و فضیلت باید بتوانیم راه وی را ترویج کنیم. بنیاد بعد از تصویب اساسنامه فعالیتهای خود را آغاز خواهد کرد.
قرار است در چه زمینههایی فعالیت کند؟
بیشتر در زمینه آموزشی و پژوهشی و برگزاری جشنوارهها و یک بخشی هم در حوزه فعالیتهای قرآنی پیش بینی شده است، چون ایشان سابقه فعالی در حوزه قرآن در دوره حیات داشتند.
برنامه خودتان بعد از وزارت چیست؟
من معلم دانشگاه تهران هستم و بیش از 15 سال است که عضو هیئت علمی دانشگاه هستم، از این رفت و برگشتها هم داشتیم، اکنون هم بهلحاظ شخصی مشتاقم که کارهای نیمه را تمام کنم، تجربه حضور در وزارت فرهنگ خیلی تجربه مغتنمی است و به پختگی مباحث، گفتهها و نوشتههای من کمک خواهد کرد.
فیلم∎
نظر شما