نشریه "العربی الجدید" در مقالهای تحت عنوان "آیا توافق هستهای در زمان رئیس جمهور جدید ایران قابل احیا است"؟ به این موضوع اشاره میکند که پزشکیان فرصتی برای تعامل دیپلماتیک ارائه میدهد، اما بیاعتمادی عمیقی در هر دو طرف وجود دارد و بسیاری از موارد به انتخابات آمریکا بستگی خواهد داشت.
این نشریه مینویسد: پیروزی غافلگیر کننده "مسعود پزشکیان" جراح قلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران در اوایل ماه جولای فرصتی را برای تهران، همسایگان آن کشور و غرب فراهم کرده تا صفحه جدیدی را در تلاشهای دیپلماتیک ورق بزنند. اگرچه بخش عمده کارزار انتخاباتی پزشکیان بر روی مسائل داخلی متمرکز بود، اما او بر اهمیت تعامل با غرب تا حدی برای تقویت وضعیت بد اقتصادی ایران تاکید کرد. یکی از مهمترین موضوعات برای ایران آینده، سیاست هستهای آن کشور خواهد بود. علاوه بر این، پزشکیان همچنین از کاهش تنش با کشورهای عربی حمایت میکند و انتظار میرود روابط با همسایگان عرب خلیج فارس ایران را بیشتر تقویت کند. بسیاری از ناظران حدس میزنند که "محمدجواد ظریف" مشاور ارشد سیاست خارجی ستاد پزشکیان وزیر امور خارجه سابق که در سال ۲۰۱۵ میانجی توافق هستهای با قدرتهای جهانی بود، دست راست او در هرگونه تلاش برای احیای مذاکرات توافق هستهای با آمریکا خواهد بود. پرسش اساسی آن است که آیا محافظه کاران از پزشکیان در این تلاش مشابه تلاش روحانی پیش از امضای برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی حمایت خواهند کرد یا خیر. به گفته "علی واعظ" مدیر پروژه ایران در گروه بین المللی بحران به سبب آنکه پزشکیان هیچگونه تعهد مشخصی در طول کارزار انتخاباتی ارائه نکرد و به محدودیتهایی که ممکن است به عنوان رئیس جمهور با آن مواجه شود اذعان کرده بود، انتظارات مردمی را تعدیل کرده و این امر به او آزادی عمل بیشتری در مقایسه با بسیاری از اسلافاش خواهد داد". "واعظ" میگوید:"به همان اندازه که اشتباه است اگر فرض کنیم پزشکیان میتواند همه چیز را تغییر دهد به همان اندازه اشتباه است که تصور کنیم او قادر به تغییر هیچ چیزی نیست".
"العربی الجدید" در ادامه مینویسد: "در حالی که بی اعتمادی عمیق تاریخی چالشهای بزرگی را به همراه دارد و مسیر دستیابی به توافق مجدد را پیچیده میکند هرگونه گفتوگوی بیشتر در لحظهای بسیار پرنوسان صورت میگیرد، زیرا جنگ غزه احتمالا در سرتاسر منطقه طنینانداز خواهد شد و خطر رویارویی بین اسرائیل و ایران را افزایش میدهد. ایران همچنین روابط خود با روسیه و چین را به طور قابل توجهی بهبود بخشیده است و همین موضوع احتمال گرم شدن روابط ایران و غرب را کاهش میدهد. تنش جوشان بین ایالات متحده و اسرائیل و نیروهای مورد حمایت ایران در لبنان، سوریه، عراق و یمن ممکن است احتمال توافق جدید بین واشنگتن و تهران را کاهش دهد. با این وجود، به نظر "واعظ" هیچ یک از این موارد نباید دیپلماسی را از ریل خارج کند، زیرا بدتر بودن بدیل امری اثبات شده است. او میگوید:"برای غرب کوتهفکرانه خواهد بود که از فرصت بازگشت نیروهای عملگراتر سیاست ایران و باتجربهترین دیپلماتهای کشور براحتی بگذرد و آن را نادیده بگیرد".
"واعظ" اشاره میکند نیروهای مهیبی در واشنگتن وجود دارند که تمام تلاش خود را برای تبدیل کردن ایران به کوبایی دیگر انجام میدهند؛ جزیرهای که توسط تحریمها احاطه شده است. به نوبه خود ایرانیها نیز با توجه به تجربه خروج ترامپ از توافق هستهای ۲۰۱۵ نسبت به قابل اطمینان بودن ایالات متحده به عنوان یک شریک مذاکره کننده، عمیقا بدبین هستند. او میافزاید: "هیچ بدیل مناسبی برای دیپلماسی وجود ندارد. واشنگتن باید راهی برای مهار برنامه هستهای ایران بیابد و تهران باید راهی برای خروج از تحریمهای آمریکا بیابد که این تنها از طریق مذاکره و امتیازدهی امکانپذیر است".
"العربی الجدید" میافزاید: " با این وجود، اکثر تحلیلگران بر این باورند که موضع و سیاست ایالات متحده در قبال ایران تا حد زیادی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در آن کشور بستگی دارد؛ اگرچه ابهامات زیادی پیرامون مواضع هر دو نامزد وجود دارد. علیرغم آنکه نامزد دموکراتها که احتمالا "کامالا هریس" خواهد بود ممکن است تلاش کند تا دستاوردهای سیاست خارجی دولت سابق را بهبود بخشد و توافق هستهای را احیا کند، اما بحرانهایی مانند اوکراین و غزه باعث میشود تا امریکا اگر قصد آن کار را داشته باشد نیازمند تخصیص زمان، توجه و سرمایه بیشتری برای دستیابی به توافقی تازه با تهران باشد. در مقابل، ترامپ در صورت پیروزی احتمالا فشار حداکثری را علیه ایران اعمال میکند به امید آن که بتواند به توافق تازهای با ایران دست یابد و از آن به عنوان نشانهای از توانایی خود به عنوان معاملهگر نهایی استفاده کند. در حالی که امکان دستیابی به توافق جدی پیش از انتخابات آمریکا مورد تردید قرار دارد، دولت فعلی امریکا میتواند از کانالهای پشتیبان برای بررسی آنچه ممکن است در حال حاضر امکانپذیر است، استفاده کند. به احتمال زیاد توافق آتی توافق "کمتر در ازای کمتر" خواهد بود که در آن ایران برخی از عناصر برنامه هستهای خود مانند ذخایر اورانیوم بسیار غنی شده را در ازای برداشته شدن برخی تحریمها به عقب بازخواهد گرداند".
در همین حال، نشریه اماراتی "نشنال" در یادداشتی با اشاره به این که پزشکیان و بایدن "واجد شرایط منحصر بفرد" برای احیای روابط ایران و امریکا هستند مینویسد: " با توجه به اینکه جو بایدن رئیس جمهور آمریکا دیگر به دنبال دوره دوم ریاست جمهوری نیست آیا اکنون زمان یک حرکت جسورانه از سوی او در سیاست خارجی است؟ ممکن است دور از ذهن باشد، اما هیچ ضرری در انتشار یک پرواز خیالی در جهان وجود ندارد. اگر رهبری هستید که به دنبال انتخاب مجدد نیستید و به دنبال به جای گذاشتن میراث هستید ممکن است هیچ وقت برای انجام کاری بزرگ دیر نباشد. بایدن هنوز اراده دارد که اتفاقات مهمی را رقم بزند. ایران در آستانه تحلیف یک رئیس جمهور جدید و نسبتا میانه رو قرار دارد. مسعود پزشکیان جراح قلب است که هر از چند گاهی لبخند میزند و قول داده از حقوق زنان ایرانی دفاع کند. بایدن تجسم نجابت و ارزشهایی است که اکثر امریکایی دستکم مدعی پذیرش آن هستند. بسیاری بر این باورند که او آمریکا را از ورطه سقوط به عقب برگرداند. حتی شباهتهایی در زندگی بایدن و پزشکیان وجود دارد. بایدن نیلیا همسر اول و نائومی اولین دخترش را در جریان سانحه رانندگی در سال ۱۹۷۲ میلادی از دست داد. بو پسر بایدن در سال ۲۰۱۵ میلادی به دلیل ابتلا به سرطان مغز فوت کرد. دکتر پزشکیان بیش از ۳۰ سال پیش همسر و یکی از فرزنداناش را در جریان یک سانحه رانندگی از دست داد. او برخلاف بایدن دوباره ازدواج نکرد. او تصمیم گرفت تمام عشقاش را به فرزنداناش اختصاص دهد. هر دو مرد غم و اندوه خود را پشت سر گذاشتند و به بالاترین ردههای انتخابی در کشورهایشان صعود کردند. هر دو با دنیایی از نزاع روبرو هستند که پاسخهای ساده کمی برای آن وجود دارد و درگیری پایانی ندارد. آنان روسای جمهور دشمنان یکدیگر هستند. آیا یک ملاقات آرام بین آن دو در حال حاضر برای مثال در عمان، یا سوئیس بدون دوربین یا هیئت همراه و فقط با حضور چند مترجم بی طرف ایدهای قابل تامل نیست؟ اجازه دهید جراح قلب و مردی که گفته میشود قلب زیادی دارد با یکدیگر صریح صحبت کنند بدون آن که اجباری برای بازگشت با چیزهایی غیر از ایدههای تازه برای بررسی داشته باشند. آیا آنان میتوانند به طور خصوصی با یکدیگر صحبت کنند و از داستانهای شخصیشان در مورد از دست دادن عزیزان شان بگویند و تصدیق کنند که جهان تشنه صلح است و زندگی کوتاهتر از آن است که دیگر منتظر آن باشیم"؟
ستون نویس این مطلب مینویسد: " من هشت بار به ایران رفتهام. همواره شعارهای ضد امریکایی و شعار علیه متحدان امریکا را در تظاهرات گروه کوچکی از ایرانیان دیدهام. تخمین میزنم کسانی که در ایران از امریکا نفرت دارند و پرچم امریکا را آتش میزدند بیش از چند صد نفر نبودند. اکنون ایران باید بخشی از یکپارچگی منطقهای باشد".
نظر شما