شناسهٔ خبر: 67845222 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه وطن‌امروز | لینک خبر

برگزاری نوزدهمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص جهان

«یا»؛ وقتی مخاطب نمایش را قطع و به آن اعتراض می‌کند!

صاحب‌خبر - نوزدهمین برنامه سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش فیلم‌تئاتر «یانیک» (۲۰۲۳) به کارگردانی کوئنتین دوپو اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم‌تئاتر نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان) و دکتر رامتین شهبازی (استاد دانشگاه و منتقد تئاتر) برگزار شد. در فیلم‌تئاتر «یانیک» ماجرای یک نگهبان پارکینگ روایت می‌شود که به دیدن یک تئاتر بازاری و سرگرم‌کننده به نام «کوکو» رفته اما در وسط نمایش از مسخره بودن آن نمایش حوصله‌اش سر می‌رود. او نمایش را قطع و شروع به انتقاد از نمایشنامه می‌کند. رامتین شهبازی در این نشست گفت: درباره فیلمی که دیدیم باید بگویم این اثر، فیلم‌تئاتر نبود، بلکه فیلمی درباره تئاتر است. مدتی است در حال فکر کردن به این موضوع هستم که آیا لزوما ما باید درباره تمام آثار هنری صحبت کنیم؟ زیرا برخی آثار هنری، خودشان می‌گویند چه هستند. در واقع برخی آثار هنری نیاز به توضیح اضافه ندارند و خودشان کارکردشان را انجام می‌دهند. به همین خاطر حوزه مطالعات هنر هم وارد بحث‌هایی از این دست شده است؛ بحث‌های تازه‌ای که می‌گوید اثر چه تاثیری بر مخاطب می‌گذارد؟! این بحث‌ها، شیوه‌های نقد سنتی را نپذیرفته و به آنها نقد وارد می‌کند. در «یانیک» مواردی وجود دارد که قطعا همگی متوجه آن می‌شویم. بنابراین فکر می‌کنم توضیح دادن درباره این موارد در عصر حاضر، از ارزش آن می‌کاهد اما باتوجه به اینکه قرار است در این جلسه درباره این اثر صحبت کنیم، باید بگویم چیزی که در این اجرا برایم جذاب بود و توجهم را جلب کرد، در ۲ ساحت مختلف تعریف می‌شود. وی افزود: اول اینکه چه اتفاقی برای تئاتر و مخاطب آن در حال رخ دادن است؛ چه وجوهی از تئاتر فراموش می‌شود و این فراموش‌شدگی کجا می‌تواند ما را به عصیان برساند؟! ساحت دوم به بحث کلان‌تری مربوط می‌شود و آن این است که ما از این وضعیت پدیداری که با یک تئاتر مواجهیم، خارج شویم و کل این فیلم را برای یک وضعیت اجتماعی، به مثابه یک استعاره در نظر بگیریم و به صورت کلان درباره یک وضعیت اجتماعی صحبت کنیم. منتقد تئاتر در ادامه بیان کرد: در ساحت اول که به تئاتر مربوط می‌شود، با گروهی مواجهیم که به زعم خود نمایشی را روی صحنه برده و به صورت روتین و حرفه‌ای این کار را مرتب انجام می‌دهند. به نوعی انگار این کار تبدیل به عادت و تکرار شده است. این وضعیت ادامه پیدا می‌کند تا جایی که یک نفر بلند می‌شود و اعتراض می‌کند و می‌گوید این کار اصلا برایم جذاب نیست. اینجا نکته‌ای مطرح می‌شود که بحث بسیار مغفولی حتی در تئاتر امروز ما است. در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ نیز ما در مطبوعات می‌نوشتیم که سالن‌های تئاتر ما چه زمانی هویت پیدا می‌کنند؟! در واقع هنوز شاهدیم که اجرایی بعد از استقبال مخاطبان در سالن‌های مختلفی اجرا می‌شود. خب در اینجا چه تفاوتی است که این تئاتر در کدام سالن اجرا می‌شود؟! ما چه زمانی می‌خواهیم به سالن‌های خود هویت دهیم؟! به صورتی که بدانیم نمایش با فرم ایکس در فلان سالن اجرا می‌شود. شهبازی در ادامه صحبت‌هایش گفت: در فیلم نیز مخاطبی را داریم که می‌گوید من پول بلیت داده‌ام اما به این اجرا اعتراض دارم، چون چیزی به من نمی‌دهد. از سوی دیگر فرد تئاتری به او می‌گوید تو حق اعتراض نداری. چه اتفاقی در اینجا رخ داده است؟! مخاطب منتقد یک آدم معمولی است و در مقابل گروه تئاتر از روی متن جلو رفته و ۲ هزار و ۵۰۰ سال ماجرا را پشت خود دارد اما مخاطب منتقد بلند شده و می‌گوید من یک کارگرم و با این اجرا ارتباط برقرار نمی‌کنم. در واقع ما در این وضعیت با یک بحث منطقی مواجهیم. مخاطب با منطق خود به جهانی اعتراض می‌کند که ادعای منطقی بودن دارد. دیالوگ نیز بر اساس منطق شکل می‌گیرد. اکنون ما منطقی بحث کردن و منطق گفت‌وگو را فراموش کرده‌ایم. وی ادامه داد: استعاره میانی هم در کار وجود دارد و آن به رابطه منتقد با تئاتر مربوط می‌شود. در واقع آن مخاطب نیز می‌تواند یک منتقد تئاتر باشد که در میانه اجرا اعتراضش را با زبان خود به تئاتری که در حال اجراست، بیان می‌کند. این موضوع هم برای ما آشناست به طوری که شاهدیم منتقد شیک از منظر بسیاری از کارگردان‌ها منتقدی است که از کار آنها تعریف کند و نگاه انتقادی نداشته باشد، چون اگر نگاه انتقادی داشته باشید، شما آدم بد و بی‌سوادی هستید. مخاطب منتقد درون فیلم نیز با تمام سادگی خود با استدلال به نمایش انتقاد می‌کند و طرف مقابل اصلا به استدلال او گوش نمی‌کند. یعنی تمام مشکل ما در فرهنگ خودمان نیز این است که بحث‌های بی‌منطق می‌کنیم. اما شخصیت نشان داده شده در نمایش با استدلال حرف خود را می‌زند. او در عین سادگی برای گفت‌وگو تلاش می‌کند اما طرف مقابل که داعیه این را دارد که از یک محور گفت‌وگو می‌آید، اصلا به صحبت‌های او گوش نمی‌دهد. شهبازی افزود: اتفاقی که در این فیلم رخ می‌دهد، این است که ما در مواجهه با یک جهان تئاتری هستیم که به نظر می‌رسد پاسخگوی مخاطب خود نیست و آن را در نظر نمی‌گیرد، بنابراین این بار مخاطب به خودش اجازه می‌دهد اعتراض کند و در روند کار اختلال ایجاد کند؛ این اختلال می‌تواند منتج به انقلاب شود.

نظر شما