شناسهٔ خبر: 67803751 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

«درس‌های عاشورا»؛ الگوگیری از امام حسین را منحصر در قیام نبینیم/ تامل در واقعه عاشورا تاب‌آوری ما در برابر مشکلات را بالا می‌برد/ هرجا که دین را تبدیل به خدمتکار خود کنیم، جنبه ابزاری پیدا می‌کند/ برخی به خاطر دنیای دیگران دین خود را از دست می‌دهند؛ لک‌زایی در گفت‌وگو با شفقنا

صاحب‌خبر -

شفقنا- معاون پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی گفت: محرک های انگیزشی اگر الهی شود، دین را ابزار قرار نمی دهد بلکه خود را در خدمت دین قرار می دهد و جای هدف و وسیله عوض نمی شود. این فرد دیگر به خاطر دنیای خود دروغ نمی گوید تا چه رسد به دنیای دیگران. مشکلی که امروز است اینکه برخی به خاطر دنیای دیگران دین خود را از دست می دهند.

متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام والمسلمین نجف لک زایی، معاون پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی و رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی را در ادامه بخوانید:

درسهای عاشورا برای امروز ما چیست؟ آیا این درس ها محدود به بعد حماسی عاشورا می شود؟

این سوال مهمی است چون به لحاظ دینی ما وظیفه داریم رهبران دینی را اسوه خود قرار دهیم. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: « لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ رسول خدا را اسوه خود قرار دهید». این تعبیر در مورد حضرت ابراهیم (ع) هم بیان شده است. همین موضوع راجع به ائمه معصومین (ع) هم است لذا شناخت سیره و سبک زندگی معصومین علیهم السلام یک تکلیف شرعی برای ماست که اگر می خواهیم سبک زندگی ما، اسلامی و مورد رضایت خداوند باشد باید با سبک زندگی معصومین (ع) آشنا شویم و با قرآن و عترت انس داشته باشیم و زندگی خود را براساس آموزه های قرآن و عترت تنظیم کنیم. به طور خاص، درباره امام حسین (ع) و نهضت ایشان این بحث همواره مطرح بوده که چه رویکردی در قبال عاشورا و قیام امام حسین (ع) داشته باشیم؟

سه نگاه عمده به حادثه عاشورا

در طول تاریخ، سه رویکرد عمده نسبت به عاشورا وجود داشته است؛ رویکرد اول، رویکرد «مناقب نگاری» است بدین معنا که به زندگی امام حسین (ع) و جریان عاشورا با رویکرد «منقبت» توجه شده است و بیشتر به فضائل، معجزات و کرامات ایشان می پردازد.

رویکرد دوم، رویکرد «مصائب نگاری» است، برای بسیاری افراد، مصیبت ها و فجایع عاشورا برجسته و مطرح می شده است. رویکرد سوم، رویکرد «راهبردی و درس آموزی» است که سهم کمی دارد و حتی برخی با آن مخالفت داشته اند و البته جزو رویکردهای متاخر است. در طول تاریخ، نگاهی در برخی افراد شکل گرفته بوده که حادثه کربلا یک حادثه اختصاصی بوده و قابل تأسی نیست.

رویکرد الگوگیری و تأسی به امام حسین (ع) در ابعاد مختلف بویژه از جنبه مبارزه با طاغوت، یک رویکرد متأخر است که در دوره معاصر به آن توجه شده است. بنده، رویکرد «راهبردی» و تأسی به امام حسین (ع) در ساحت های مختلف زندگی بویژه مبارزه با طواغیت را قبول دارم و معتقد هستم که ما می توانیم به سیره ائمه (ع) توجه کرده و از سیره امام حسین (ع) درس بگیریم البته منظور این نیست که هرجا و هرحکومت جائری بود، روش و سیره امام حسین (ع) این است که علیه او قیام کنیم چون امام حسین (ع) حدود 10 سال حکومت معاویه، امامت شیعه را برعهده داشته و در این مدت قیام نکرد. قیام علیه حکومت جائر شرایطی دارد که به نظرم خلاصه شرایط قیام در فرمایشات امام حسین (ع) آمده و آن اینکه اگر در جایی اصل اسلام در خطر قرار بگیرد چون وظیفه امام حفظ دین است و تنها راه حفاظت از دین قیام علیه آن شرایط باشد امام قیام می کند؛ « وَ عَلَى الاِسْلامِ، ألسَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراع مِثْلَ یَزِیدَ». ظاهراً امام حسین (ع) این خطر را در زمان معاویه احساس نکرد اما با روی کارآمدن یزید این خطر را احساس کرد و به پا خاست.

الگوگیری از امام حسین (ع) را نباید فقط در قیام منحصر ببینیم

ما اگر بخواهیم کاربردی و راهبردی فکر کنیم و متناسب با نیازها و شرایط خود در این عصر و زمان بیندیشیم نباید الگوگیری از امام حسین (ع) را فقط در قیام منحصر ببینیم بلکه ابعاد دیگری هم دارد که می توان از آنها استفاده کرد. مثلا یکی از ابعاد، «دشمن شناسی» است بدین معناکه در هرعصر و زمانی باید شرایطی که در آن قرار داریم، دوستان و دشمنان خود را بشناسیم و با دشمنان مواجهه متناسب با آنها را داشته باشیم.

بعد دیگر، «اصحاب و یاران امام حسین (ع) و وقایع کربلا» است. به عنوان نمونه، بحث «دفاع از حق و مواجهه با باطل» پیام خیلی روشن در قیام امام حسین (ع) است که ما هم در زندگی خودمان می توانیم از آن پیروی کنیم. «انس با قرآن» و «انس با عبادت و نیایش» درس دیگری است که می توان از کربلا گرفت؛ اینکه امام حسین (ع) غروب روز نهم محرم از ابوالفضل العباس (ع) می خواهد که از لشکر کوفه برای نماز و نیایش فرصت بگیرد، نشان دهنده اهمیت نماز و مناسک دینی برای حضرت است یا اقامه نماز جماعت در بحبوحه نبرد روز عاشورا درس دیگری است؛ به عبارت دیگر، توجه به نماز، توجه به نیایش با خدا، توجه به ارتباط با خدا در آن شرایط، درس های مهمی است که می توانیم بگیریم.

«ولایت و ارتباط امت با امام» جنبه دیگری است که می تواند برای ما درس آموز باشد. شب عاشورا امام (ع) خطاب به اصحاب می فرمایند: «من بیعتم را از شما برداشتم، از تاریکی شب استفاده کنید و بروید. اینها با من کار دارند». اصحاب و یاران حضرت، جوهر و هسته اصلی وجودی خود را بروز داده و اظهار می کنند ما تا آخرین قطره خون خود با شما هستیم. «عزت و ذلت» بعد دیگر است. عاشورا یک کلاس درس عزت و ذلت است، اینکه مسلمان یاد بگیرد عزت خود را زیرپا نگذارد و هیچ تصمیمی نگیرد که باعث ذلت شود.

رویکرد «خیرخواهانه و مشفقانه» امام حسین (ع) در روز عاشورا

با نگاهی به صحنه قیام امام حسین (ع) و وقایع عاشورا، رویکرد «خیرخواهانه و مشفقانه» حضرت حتی نسبت به دشمن خود را می بینیم. وقتی حرّ با هزار سرباز آمد و راه را بر امام حسین (ع) بست، امام (ع) متوجه شدند که اینها تشنه هستند لذا دستور دادند که اینها را سیراب کنید و حتی اسب های آنها را آب دهید. در تاریخ نقل شده است که یکی از سربازان لشکر حرّ می گوید که «من به قدری خسته و تشنه شده بودم که آخرین نفری بودم که به جمع رسیدم، دیدم همه سرگرم نوشیدن آب هستند. من توان رفتن به جلو را نداشتم و همانجا نشستم. یکمرتبه دیدم یکنفر متوجه من شد، آبی برای من آورد ولی من نمی توانستم آب بخورم، او مشک را گرفت و آب را در دهانم ریخت. بعد از آن می خواستم ببینم او چه کسی بود. موقع نماز که شد امام حسین (ع) به حرّ گفت خودتان نماز می خوانید یا با ما نماز می خوانید؟ حرّ گفت که با شما نماز می خوانیم. یکمرتبه دیدم فردی که به من آب داده بود، جلو ایستاد و نماز را اقامه کرد. آنجا فهمیدم که کسی که به من آب داد، خود امام حسین (ع) بوده است». شما این رفتار را با رفتار سپاه یزید مقایسه کنید که آب را به روی همراهان حضرت و حتی کودکان و زنان می بندند. این رفتار «خیرخواهانه» و «دلسوزانه» امام (ع) سبب می شود تا حرّ به یاران امام (ع) بپیوندد.

عاشورا تابلوی ارزش های اسلامی در ساحات و سطوح مختلف است؛ در این تابلو می توانیم «توحید و شرک» را به خوبی ببینیم. یک طرف میدان، کسانی هستند که برای کسب رضایت الهی حاضر به عقب نشینی نیستند و در سوی دیگر میدان، کسانی که برای دنیا، دین خود را قربانی می کنند و به طمع مقامات دنیوی مقابل جبهه حق قرار گرفتند.

در این تابلو می توان «فضائل و رذائل اخلاقی» را دید. یکطرف امام حسین (ع) است که می فرماید من به دعوت شما آمدم؛ اگر از دعوت خود برگشتید، من برمی گردم و به جای دیگری می روم. طرف دیگر سپاهی از افراد را می بینیم که «عهدشکنی» کردند.

تامل در واقعه عاشورا می تواند تابآوری ما در برابر مصائب و مشکلات را بالا ببرد

عاشورا درس های زیادی برای امروز ما دارد؛ بستگی دارد که از چه جنبه ای به این تابلو نگاه کنیم البته در این تابلو، «مصیبت» و «مناقب» اهل بیت (ع) هم دیده می شود. حضرت زینب (س) را در این تابلو داریم که با آن شجاعت تبدیل به نمادی برای زنان مسلمان می شود. پدری مانند امام حسین (ع) را داریم که با قربانی کردن فرزندانش تبدیل به ابراهیمی می شود که سنت الهی درباره او جاری شده است. در همین تابلو کسی مانند زهیر را می بینیم که جزو جریان عثمانی ها بود اما به یاران امام (ع) پیوست یا زنی مانند ام وهب را که وقتی سر فرزندش را برایش پرتاب می کنند، با شجاعت و دلیری و از خودگذشتگی، سر را به سمت سپاه کوفه می اندازد و می گوید چیزی که در راه خدا دادیم را پس نمی گیریم. با کمی تأمل در این حادثه می توانیم تاب آوری خود را برابر مصائب و مشکلات در مسیرعزت یابی، دفاع از حق و استقرار ارزش های الهی بالا ببریم.

شرایط مردم غزه خیلی به شرایط کربلا نزدیک است

مهمترین درس عاشورا برای امروز ما چیست؟

مهمترین درس عاشورا نسبت به هر فرد و هرجایی تفاوت می کند؛ یعنی هرکسی باید مشکل خود را ببیند و درمان آن را از ماجرای کربلا دریافت کند. ما اگر شناخت درستی از دردها و بحران هایی که با آن مواجه هستیم پیدا کنیم، می توان درمان و علاج آن را از تابلوی عاشورا بگیریم. به عنوان مثال، در حوزه اقتصادی با مشکلات زیادی مواجه هستیم که یکی ازعلل آن، تحریم ها هستند، در عاشورا هم تحریم را داریم که حتی به آب می کشد. سوال این است که آیا تحریم می تواند سبب عقب نشینی ما از اصول و ارزش های ما شود؟ امام حسین (ع) چگونه عمل کرد؟ امام (ع) فرمودند: «مثلی لایباعه مثله» یا تعبیری که فرمود: «هیهات مناالذلة». یا اینکه می فرماید: «قد رکض بین اثنتین بین السلة والذلة». بنابراین اگر ما مسلمان ها امروز گرفتار این دوگانه شدیم که یا از ارزش های دینی عقب نشینی کنیم یا سختی های اقتصادی را بپذیریم، از عاشورا بهره برداری کنیم و استقامت ورزیم. البته مسائل و شرایطی که ما با آن مواجهیم در عرصه بین الملل است اما بنظرم، شرایط مردم غزه خیلی به شرایط کربلا نزدیک است و آنها شهادت را انتخاب کردند و زیر بار ذلت نرفتند. بنابراین درس گرفتن از عاشورا مانند بیماری است که با توجه به وضعیت بیماری خودش به داروخانه مراجعه می کند.

اینکه افراد از طبقات مختلف (مرد، زن، کودک، برده، بنده، اعضای خانواده، گناهکار بعد از توبه کردن) با امام حسین در نبرد عاشورا همراهی کردند برای ما چه پیامی دارد؟

نکته ای که در زندگی معصومین و ائمه علیهم السلام و نیز فقها در زمان غیبت امام (ع) برجسته است اینکه اینها همواره سمت مردم بودند. در طول تاریخ بشر می بینیم که تنها رهبران الهی هستند که دغدغه مردم را داشتند. در قرآن کریم در آیات متعددی داریم که خداوند به رسولش می فرماید: «نزدیک است که جان خود را به خاطر ایمان نیاوردن مشرکین از دست بدهی». همین مورد درباره ائمه (ع) و امام حسین (ع) به صورت خاص مطرح است. یعنی نگاه تمام اینها این است که مردم به لحاظ مادی و معنوی ارتقا یابند. امام (ع) قبل از عاشورا و حتی در طول روز عاشورا مذاکراتی که با دشمن دارند، همواره درپی هدایت آنهاست. امام حسین (ع) در اینجا جمله مهمی دارند و می فرماید: «می دانید چرا سخنان من در شما اثر نمی کند؟ چون شکم های شما از لقمه حرام پر شده است». بنابراین طبیعی است که در کنار هر رهبر الهی اقشار مختلف مردم را داشته باشیم چون هیچ رهبر الهی اهل «تبعیض» نیست و به دستور قرآن کریم عمل می کند. انسان باید رعایت حق الله، حق الناس و حق النفس را بکند حتی در قبال طبیعت و محیط زیست مسئول است. لذا حضور گروه های مختلف در کنار امام (ع) به ما این یادآوری را می کند که باید به همه اقشار و افراد جامعه توجه داشته باشیم و در مسیر مستقیم الهی، هر فردی صرف نظر از رنگ پوست، جنس، قبیله و دین و مذهب می تواند حضور داشته باشد. امام علی (ع) در نهج البلاغ می فرمایند: «پیامبران برای کمک به کشف گنج عقل در وجود مردم آمده اند». عقل اگر در وجود ما بیدار شود همان نیرویی است که ما را تبدیل به بنده خدا می کند و وقتی ما بنده خدا شدیم، سر در برابر غیر خدا خم نمی کنیم.

امام حسین (ع) در فرازی می فرمایند: «مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست تا جایی که دین وسیله زندگی آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مى‌شوند»، برداشت شما از این کلام حضرت چیست؟

دین مانند همه ارزش های الهی و انسانی این ظرفیت را دارد که مورد سوء استفاده بشر قرار بگیرد. انسان به دلیل بهره مندی از نعمت عقل و اختیار، اشرف مخلوقات است و در دوراهی ها، راهی را که دوست دارد می تواند انتخاب کرده و حرکت کند. چگونه می شود که امام حسین (ع) از دوراهی پیش روی خود، مسیر شهادت را انتخاب می کند؟ برخی ممکن است بگویند که امام حسین (ع) راه دین را برگزید. ما می گوئیم که طرف مقابل هم ادعای دینداری داشت.

این موضوع به «محرک های درونی» ما باز می گردد؛ بخشی از محرک های درونی ما، محرک های معرفتی است؛ گاهی اوقات ما نسبت به مسیر درست آگاهی نداریم مثل کودکی که مجذوب زیبایی عقرب می شود و درپی گرفتن آن است. اما گاهی اوقات نسبت به مسیر درست آگاهی داریم ولی مسیر نادرست را می رویم مانند کسی که به مضرات سیگار آگاهی دارد اما سیگار می کشد.

بخشی از «محرک های درونی» ما، حبّ و بغض های ماست، هوای نفس است. این میل را چه چیزی تعیین می کند؟ بشر به لحاظ مکانیزم وجودی خودش، میل به امور دنیوی، شهرت و قدرت دارد. از سوی دیگر، انسان مسافر است و مقیم نیست و باید به سمت عالم آخرت حرکت کند لذا باید به فکر ارتقای روح خود باشد. وحی و ارسال رسل و وجود رهبران الهی و عقل برای این منظور است. سوال اینجاست که چه عاملی سبب ظلم یکی به دیگری می شود؟ میل ما به دنیا و نفرت ما از فقر و عجز سبب تعرض به حقوق دیگران می شود و وحی برای کنترل ما آمده است.

در برخی کشورهای اسلامی، دین جنبه فرهنگی پیدا کرده است

چه اتفاقی می افتد یا چه شیوه ای بر زندگی ها غلبه می کند که موجب می شود از دین استفاده ابزاری شود؟  

انسان ها برای آرام کردن وجدان دینی و عقلی خود، شروع به توجیه دینی کارهایشان می کنند. یعنی از دین برای تمایلات خود سوء استفاده ابزاری می کند و به جای اینکه فرد در خدمت دین باشد، دین در خدمت فرد قرار می گیرد. ملاصدرا می گوید: رابطه دین و سیاست، رابطه روح و جسد است. اگر دین روح سیاست باشد، درست عمل می کند اما اگر برعکس شود یعنی دین، جسم شود و سیاست، روح، عنصر تعیین کننده، منافع است. به عنوان نمونه، کسی که کاندیدای پستی می شود، هدفش رسیدن به این پست است و اگر می خواهد به این پست برسد باید اقدام دینی هم انجام بدهد. به عبارت بهتر، اقدام ماکیاولیستی انجام می دهد. به دین اعتقاد ندارد اما برای رسیدن به هدفش باید به دین متوسل شود. درحالیکه در تفکر اسلامی، ما باید دین را حاکم بر سیاست و رفتارهای خود قرار دهیم ولو به قدرت نرسیم. نمونه بارز آن امام علی (ع) است که به ایشان گفتند خلافت را به تو می دهیم به شرط آنکه به سیره قرآن، به سیره پیامبر و سیره شیخین عمل کنی. امام (ع) پاسخ دادند: «من به قرآن و سیره پیامبر(ص) و روش خودم عمل می کنم». پس هرجا که دین را تبدیل به خدمتکار خود کنیم، جنبه ابزاری پیدا می کند اما وقتی خودمان خادم دین شدیم، دین دست ما را می گیرد.

در برخی کشورهای اسلامی، دین جنبه فرهنگی پیدا کرده است و طرف به لحاظ شناسنامه می گوید من مسلمانم اما وقتی از ارتباطش با قرآن می پرسیم، اصلا بلد نیست قرآن قرائت کند و اگر هم بلد باشد بخواند، با معارفش آشنا نیست چه برسد به آشنایی با روایات و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه. لذا بحث آگاهی بخشی از دین یک قسمت کار است و بحث اینکه انگیزه های ما الهی شود، بحث دیگر است.

برای اینکه دین و مذهب ما تقلیدی و شناسنامه ای نباشد چکار باید کرد؟

باید هم محرک های معرفتی و آگاهی های خود را ارتقا ببخشیم که این به نظام تعلیم و تربیت ما مربوط می شود. هم از تجارب دیگر کشورها بهره بگیریم و هم از آموزه های وحیانی برخوردار شویم.

برخی به خاطر دنیای دیگران دین خود را از دست می دهند

بخش دوم محرک های انگیزشی است به این معناکه بتوانیم با عنصری به نام عفت بر میل خودمان لگام بزنیم. اگر دنبال قدرت و شهرت هستیم، قدرت و شهرت با قید حدود الهی. در بحث نفرت و بیزاری، باید آن را کنترل کرده و به انسان های شجاع تبدیل شویم و از ظلم و بی عدالتی نفرت داشته باشیم که وقتی قوه شهوت تربیت شود، انسان «پاک» می شود. وقتی قوه غضب انسان تربیت شود، انسان تبدیل به «شجاع» می شود و در برابر ظالمان می ایستد. این محرک های انگیزشی اگر الهی شود، دین را ابزار قرار نمی دهد بلکه خود را در خدمت دین قرار می دهد و جای هدف و وسیله عوض نمی شود. این فرد دیگر به خاطر دنیای خود دروغ نمی گوید تا چه رسد به دنیای دیگران. مشکلی که امروز است اینکه برخی به خاطر دنیای دیگران دین خود را از دست می دهند. ولی امیرالمومنین به خاطر دنیای خودش هم دین خود را از دست نمی دهد و محکم می ایستد. «نه» امام علی (ع) همچنان بر فراز تاریخ در پرواز است و همین سبب می شود که غیرمسلمان ها هم شیفته علی بن ابیطالب شوند و صدای عدالت علی (ع) در تاریخ همچنان در پرواز است و هرکس با او آشنا می شود، شیفته ایشان می شوند.

نامه 31 نهج البلاغه که توصیه های تربیتی امام علی (ع) به امام حسن (ع) است، سخنان امام حسین (ع) از مدینه تا کربلا و حتی مناجات عرفه ایشان فوق العاده پرمضمون است. در کنار محرک های معرفت بخش نیازمند محرک های انگیزشی الهی و توحیدی هم هستیم که وقتی اینها در کنار هم قرار بگیرد، سبب می شود که  حرکت سالمی داشته باشیم، ریا در کار نباشد و اخلاص داشته باشیم.

ریا بر اثر چه چیزی به وجود می آید؟

ریا همان استفاده ابزاری از دین است یعنی شخص در محفلی تظاهر به دینداری از خود بروز می دهد که دیگران بگویند این فرد چقدر متدین است درحالیکه این فرد در خلوت خودش آن کارها را انجام نمی دهد. اصلا «نفاق» مختص جوامع دینی است. فرد برای رسیدن به منافع خود باید چهره دینی ارائه دهد درحالیکه در باطن خود به دین اعتقاد ندارد لذا در قرآن کریم سوره منافقون را داریم و در سوره توبه هم بیش از 100 آیه به جریان نفاق مربوط می شود. آنگونه که تشکل های نفاق برای جامعه ضرر دارد، نفاق فردی اینقدر ضرر ندارد.

سخن آخر

هرکسی خودش به احوال خود بصیرتر از دیگران است و هرکسی که بین خود و خدای خویش خلوت می کند، می تواند ارزیابی منصفانه ای از خود و رابطه اش با خدا، انبیای الهی و ائمه معصومین (ع) داشته باشد. ببیند وقتی می گوید کاش روز عاشورا در کنار امام حسین (ع) بودم، راست می گوید یا خیر؟ ببینیم امروز کدام سمت تاریخ ایستاده ایم؟ امروز سمت مردم مظلوم فلسطین ایستادیم یا سمت رژیم غاصب صهیونیستی؟ اگر دیدیم به وظیفه خود در قبال مردم مظلوم عمل کردیم، می توانیم به خود افتخار کنیم که کنار زینب کبری (س) ایستادیم اما اگر دیدیم سمت دیگر تاریخ ایستادیم، توبه کنیم و روش زندگی خود را اصلاح کنیم. و این افراد مصداق حرّ در واقعه عاشورا هستند.

نظر شما