شناسهٔ خبر: 67779723 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

۲۸ تیرماه ۹۱ در دمشق چه گذشت ؟ / بازخوانی معرکه بزرگ برکان

در روز ۲۸ تیر سال ۱۳۹۱ مصادف با ۱۹ جولای ۲۰۱۲ مثل هر هفته ساختمان امنیت ملی سوریه در محله الروضه شاهد حضور مردان کهنه کار امنیتی نظام بعثی بود .

صاحب‌خبر -

 تمام مسئولان اطلاعاتی - امنیتی سوریه جز وزیر خارجه و نخست وزیر ، در دفتر ژنرال هشام اختیار به بررسی آخرین اوضاع امنیتی شامات می پرداختند که ناگهان انفجار ناشی از دهها کیلو C4 کارگذاری شده در اتاق جلسات، اکثر اعضای حاضر در نشست را به کام مرگ فرو کشید.

سپهبد داوود راجحه وزیر دفاع ، سرتیپ آصف شوکت معاون وزیر دفاع و رئیس سازمان اطلاعات ارتش ، سرلشگر حسن ترکمانی رییس کمیته بحران و وزیر سابق دفاع و هشام اختیار رئیس سازمان امنیت ملی کشته شدند‌.

وزیر کشور محمد ابراهیم شعار نیز تا پای مرگ رفت اما با تلاش پزشکان از آن نجات پیدا کرد.
این انفجار خود یک پروژه امنیتی صرف نبود و  مرحله میانی و درواقع  اصلی نبرد نهایی موسوم به "برکان دمشق" بود .

این عملیات ۳ روز پیش با فرمان فرمانده ارتش آزاد رسما شروع شده بود و مسلحین از محلات جنوبی دمشق همچون  تضامن ، میدان و یرموک در حال پیشروی بودند و برخی از امرا و افسران ارتش سوریه نیز که سقوط نظام را قریب الوقوع می پنداشتند ، مقاومت را بیفایده قلمداد نموده و  در پیوستن به مخالفان از هم سبقت می گرفتند .

درگیری ها در ظهر چهارشنبه ۲۸ تیر با انفجار ساختمان امنیت ملی وارد فاز جدیدی شد و چند صد نفر مسلح نفوذ کرده با کمک برخی از نیروهای نظامی و امنیتی خریده شده، وارد میدان امویین دمشق شدند.

طرح اصلی ارتش آزاد این بود که با بروز انفجار و از بین رفتن آمران و مغزهای اصلی امنیتی سوریه ، در یک عملیات برق آسا وارد وزارت دفاع شده و این وزارت خانه را به تصرف در بیاورند و عناصر مسلحی که احتمالا مزاحم آنها بودند را خلع سلاح کنند .

سپس تیم دوم به دفتر تلویزیون سوریه در ضلع جنوبی میدان امویین حمله برده و با تسلط بر این ساختمان ، بیانیه حکومت جدید را قرائت می کردند‌.

در صورت اعلام بیانیه سقوط نظام طبیعی بود که واحدهای همچنان وفادار ارتش در تمام نقاط کشور ، روحیه خود را باخته و مقاومت را کنار خواهند گذاشت.

تیم سوم هم با روحیه کامل و خیال راحت به دفتر کار بشار اسد که چند صدمتری پشت وزارت دفاع و کتابخانه ملی سوریه بود هجمه برده و رئیس جمهور را دستگیر و یا در صورت مقاومت می کشتند.

با شنیدن صدای انفجار ساختمان امنیت ملی ، مقر وزارت دفاع در حمله اول با کمک عناصر نفوذی به تصرف درآمد، اما واحدهای لشکر چهارم زرهی ارتش و گارد ریاست جمهوری به فرماندهی ماهر اسد برادر کوچکتر رئیس جمهور بلافاصله وارد عمل شده و میدان امویین را محاصره کردند .

در این لحظه رسانه های عربی همچون العربیه که خیالشان دیگر از سقوط نظام راحت بود خبر از تصرف کامل پایتخت سوریه دادند.

اما این پایان کار نبود و نظامیان وفادار به حکومت توانستند در طی درگیری شدید یکایک شورشیان مسلح حاضر در وزارت دفاع را به قتل برسانند و فرصت ورود به دفتر تلویزیون و قرائت بیانیه را از آنها سلب نمایند و افراد مسلح نفوذی به قلب پایتخت در همان نقطه سرکوب شدند.

البته معرکه بزرگ دمشق در این لحظه پایان نیافت چرا که مناطق  غوطه شرقی، غربی و محلات جنوبی دمشق کاملا زیر تسلط معارضان بود و آنها از ۳ سمت در حال سرازیر شدن به قلب و شمال دمشق و جبل قاسیون محل کاخ رئیس جمهوری بودند.

اوضاع تا جایی به وخامت گرایید که ارتش سوریه محلات آلوده پایتخت را از طریق هلیکوپتر و توپخانه هدف قرار می داد و به تعبیر دقیق تر فاصله نظام تا فروپاشی به اندازه یک تار مو بود. 

وضعیت تا آن حد از دست رفته ارزیابی می شد که پوتین و اوباما طی یک تماس تلفنی بر روند انتقال سیاسی قدرت تاکید کردند ( البته پوتین همان یک بار آن حرف را زد و دیگر سخنی با این مضمون از وی شنیده نشد ).

لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه نیز که دیگر خیالش از تسلط نیروهای جیش الحر بر دمشق و فروپاشی نظام راحت بود ، علنا سرتیپ مناف طلاس را رئیس جمهور آتی سوریه معرفی کرد ( مناف طلاس پسر وزیر اسبق دفاع نزدیک ترین فرد به بشار اسد بود که در در روز ۷ جولای از نظام سوریه جدا و به صف مخالفان پیوسته بود ) .

مسلحین ارتش آزاد در آن روز تا حدی پیش رفتند که با سلاح های انفرادی می توانستند کاخ ریاست جمهوری را هدف قرار دهند.

در مقابل ارتش سوریه نیز در اقدامی غافلگیر کننده و ابتکاری ، توپخانه خود را در جبل قاسیون در شمال دمشق مستقر کرد و محلات سقوط کرده را به شدت زیر آتش گرفت.

 نکته جالبی که در اینجا لازم می دانم بدان اشاره کنم ، روحیه عالی و رفتار کاملا خونسردانه و به دور از هیجان و اضطراب بشار اسد بود که همان روز سپهبد فهد جاسم الفریج را به عنوان وزیر جدید دفاع منصوب و در بیاناتی از موضع قدرت و استغنا، بر سرکوب کامل عناصر شورشی تاکید کرد( سخنانی که در آن روز از نظر بسیاری مضحک می نمود اما از لحاظ روانی تاثیر بسیاری بر روحیه نظامیان درگیر در نقاط بحرانی گذاشت ).

از نقش خبرنگار واحد مرکزی خبر در دمشق نیز نباید گذشت ؛ در حالی که زد و خورد مسلحانه در محلات جوبر ، برزه ،قابون ( شمال شرق ) میدان ، تضامن ، یرموک و حجرالاسود ( جنوب ) و کفرسوسه ( غرب ) در جریان بود ، وی به سرعت در نقاط حساس شهر حضور می یافت و با گزارش های زنده و لحظه ای اخبار سقوط پایتخت را که توسط اکثر رسانه های جهان منتشر می شد تکذیب می کرد.

  به این ترتیب در مقطعی که رسانه های سوری عمدتا در شوک و انفعال بودند  ، صدا و سیمای ایران وظیفه مقابله با جنگ روانی و رسانه ای علیه متحد استراتژیک خود را به خوبی ایفا کرد.

در همان لحظات پس از انفجار ظهر ۱۸ جولای که مسئولان حزب بعث را غافلگیر کرد و تقریبا کنترل اوضاع از دست آنها خارج شده بود ، بلافاصله دست به دامان ایران شدند و با توجه به روحیه بسیار ضعیف نیروهای ارتش سوریه و ریزش های شدیدی که بدان دچار گردیده بود وهمچنین خروج ابتکار عمل از دستان فرماندهان آن، نیاز به مستشارانی حس می شد که در لحظات بحرانی بتوانند اوضاع را مدیریت کنند.

به همین سبب با دستور سرلشگر سلیمانی فرمانده وقت نیروی قدس، سرتیپ حسین همدانی شبانه به وسیله یک فروند هواپیمای ترابری نظامی به دمشق اعزام شد و مستقیما از فرودگاه نظامی المزه به دیدار تصمیم گیران عالی نظام سوریه رفت.

در نشست سرنوشت سازی که همان شب تشکیل شد ، سردار همدانی با توجه به اوضاع نابسامان ارتش ، تنها راه نجات پایتخت را تسلیح و سازماندهی نیروهای مردمی وابسته به حکومت عنوان کرد؛ نیرویی که بعدها به دفاع وطنی شهرت یافت( به این نکته باید توجه داشت که عمده جمعیت ساکن دمشق حامی نظام سوریه هستند ).

مسئولان بعثی با عطف به این نکته که ممکن است انحصار سلاح از کنترل دولت خارج شود، ابتدا با این طرح مخالف بودند اما طرف ایرانی تاکید داشت که وضعیت بغرنج و بحرانی تر از این حرفهاست و راه دیگری در کوتاه مدت وجود ندارد .

فلذا در طی همان شب چند هزار نفر از مردان و جوانان مورد اعتماد ( عمدتا علوی ) مسلح شدند و قدرت آتش و روحیه نیروهای ارتش با حضور آنان فزونی یافت‌.

نیروهای نظامی وفادار به نظام با کمک تانک ، توپخانه و هلیکوپترهای قدرتمند و ایمن میل ۲۵ که از فرودگاه المزه در غرب دمشق برمیخاستند، در روزهای ۱۹ و ۲۰ جولای بر مناطق شرق و غرب پایتخت مسلط شده و به تدریج حملات خود را از روز جمعه بر محلات جنوبی متمرکز کردند .

تا روز دوشنبه ۲۳ ژوئن تمام محلات اصلی دمشق پاکسازی شد و نیروهای ارتش آزاد به مناطق غوطه عقب نشینی کردند و نظام سوریه که در  اصطلاح رزمی کاران ناک دان شده بود با کمک مستشاری ایران و حمایت بدنه مردمی حامیانش در دمشق، از خطر ناک اوت شدن گریخت و نبرد بزرگ بُرکان با شکست ارتش آزاد پایان یافت.

علیرضا تقوی نیا

نظر شما