به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نزدیک به 10 ماه از تجاوز وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه میگذرد. این اقدام اسرائیلیانِ کودککش که پیرو یک «عملیات پیشگیرانه» با نام طوفانالأفصی از سوی حماس شکل گرفت، برای آنان حالتی فرسایشی یافته است؛ رژیمی که خود را از برترینهای ارتشهای دنیا میدانست، اکنون در منجلابی گیر افتاده که به راحتی توان خروج از آن را ندارد و در واقع هرچه دست و پا میزند، بیشتر از گذشته در این منجلاب فرو میرود. او نه تنها به اهداف اصلی خود در آزادی اسرای خود دست نیافته بلکه مجبور به معاوضه اسرای خود با حماس شد و حال این شکست دیپلماتیک را قصد کرده با بمبارانهای کور خود در مناطق غیر نظامی جبران کند، اما میدانند مهر ذلت و شکست آنان هرگز از پیشانی این رژیم خودخوانده و جنایتکار پاک نمیشود، شاهد بر انیکه در همین زمان جنبشهای مردمی و دانشجویی در سطح جهان علیه سیاستها و اقدامات ضد بشری در نوار غزه بپا خاستهاند.
اما در کشور ما ایران، ماجرای شهادت رئیس جمهور فقیدمان آیت الله رئیسی و هیئت همراهشان و پس از آن، فرآیند انتخابات سبب شد ماجرای غزه در جوّ عمومی و رسانهای کشور کمرنگتر از گذشته شود و این امر در وهله اول به دلیل همین شوک سیاسی طبیعی جلوه میکند. حال که به لطف خدا انتخابات ریاست جمهوری با کمترین حاشیه ممکن به ثمر نشست، نیاز است یک بازطراحی مجددی در اهداف و برنامههای مجموعههای مردمی و نیز بدنه دولت و مجلس در قبال ماجرای غزه صورت گیرد؛ در شرایطی که شاهد تشدید حملات رژیم کودککش صهیونیستی در قبال مردم فلسطین هستیم، نباید به سادگی از کنار این جنایتها عبور کرد و همسو با ملتهای دنیا به محکومیت این اعمال وحشیانه پرداخت. ملت ایران، ملتی بوده که همواره در طول تاریخ خود را با استکبارستیزی و ظلمستیزی معرفی کرده و این امر به دلیل حمیت و غیرتی است که خداوند به صورت ذاتی در نهاد مردم ما نهاده است. کشورمان ایران همچنان که در شجاعت و صلابت در برابر ظالمان و قداران و جنایتکاران عالم الگو بوده، باید در ماجرای غزه جلودار جنبشهای ضد حقوق بشری باشد تا ملتهای دیگر با نگاه به کشورمان مسیرشان را علیه جنایتهای اسرائیلیان تداوم بخشند.
حالا شاید سؤال شود که چرا ملت ایران و ملتهای جهان علیه اقدامات وحشیانهی غرب علیه مردم غزه قیام کردهاند و باید مسیرشان را تداوم بخشند؟ باید گفت این اقدام مردم جهان دارای منطق دینی و سیاسی است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
فطرت و بیداریوجدانها
فطرت بشر آمیخته به ارزشهای اخلاقی و انسانی است و خداوند این موهبت را به نوع بشر کرد تا با رجوع به فطرت خود، مسیر حق را بیابد و با باطل مقابله کند. مسیر عدالت را بیابد و با ظلم سر ستیز داشته باشد. دشمن را بشناسد و دست دوستی با حقطلبان عالم دهد. خداوند در قرآن درباره حقیقت فطرت میفرماید «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا .. »؛ یعنی روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن؛ این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده است.» بنابراین انسانها از لحاظ فطری مستعد حقطلبی و ظلمستیزی هستند و آنها که به ندای فطرتشان پاسخ میدهند، انسانهایی هستند که وجدانشان همواره بیدار است و نمیتوانند بیتفاوت از کنار حق عبور کنند؛ اما آنان که فطرت خود را آلوده به مسائل غیر الهی کردهاند، انسانهای خنثایی هستند که همواره در قبال مسائل اطرافشان بیتفاوت عمل میکنند و حق و باطل برایشان معنایی ندارد و بلکه گاهی طرف باطل را بگیرند. چنین افرادی سعی میکنند دنیای خود را آباد کنند و هر مسئلهای که سبب شود دنیایشان به خطر بیفتد، کنار بزنند هرچند به بهای پذیرفتن ذلت و خاموشی نور فطرت باشد. سقف دنیای آنان کوتاه و نهایت افق دیدشان، نوک بینیشان است.
غیرت دینی
دین در نهاد بشر است و به معنای آداب مناسب داشتن در قبال حریم خداوند است. افرادی که بیدین هستند، یعنی نمیخواهند حرمت خدا را حفظ کنند و حریمی بین خود با خدا قائل باشند. موضوع دیگر درباره گستره دین و دینیات است که شامل احکام و اصول و رفتار و اخلاق میشود. انسانی که دین را پذیرفته، سعی میکند در تمام این حیطهها درست رفتار کند و در هر کدام از آنها نمره قابل قبولی دریافت کند؛ به این مفهوم غیرت دینی میگویند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله درباره اهمیت «غیرت» فرمود «كُن غَیوراً فَإِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الغَیورَ»؛ یعنی غیور باش که خداوند فرد با غیرت را دوست دارد. اما غیرت در مفهوم اجتماعی خود یعنی انسان در وهله اول نسبت به ارزشهای انسانی و اخلاقی با تفاوت باشد و از خود واکنشهای سازنده بروز دهد.
بنابراین انسان بیتفاوت، فرد بیغیرت محسوب میشود. چنین فردی حاضر نیست فراتر از «خود» و فراتر از «منافع خود» را ببیند، اما انسانهای با تفاوت، انسانهایی هستند که نسبت به رویدادهای اطراف خود عملگرایانه برخورد میکنند و همواره سعی دارند ارزشها را احیا و حق و عدالت را برپا کنند. وقتی میبینند در نقطهای از دنیا یک رژیم منحوس و کودککش به جان مردم مظلوم افتاده و زنان و کودکان را به خاک و خون میکشد، نمیتواند بیتفاوت باشد و از این جهت به هر نحوی که است، اعتراض خود را اعلام میکند، حتی به قیمت از دست دادن امتیازهای اجتماعی باشد. ما این مسئله را در غرب به وفور دیدیم. استاد دانشگاهی که میدانست با حضور در اعتراضات خیابانی از مقام تدریس خلع میشود و دانشجویی که میدانست با حضور در جمع معترضین از دانشگاه اخراج میشود و همچنین آن مقام دولتی و یا آن کارمند دولت که دانسته از خطرهای پیش روی خود پا در میدان اعتراض علیه جنایتهای رژیم صهیونیستی گذاشت، غیرت حقیقی را ترسیم کردند.
صلحطلبی
مسئله دیگر درباره علت اهمیت اقدام درباره رویدادی مثل غزه، صلحطبی است. نوع انسان، صلحطلب و طرفدار آرامش است؛ از خشونت بیزار است و به دنبال هر چیزی است که منجر به آرامش فردی و اجتماعی شود. این صلحطلبی هم دارای منطق دینی و هم سیاسی است. در منطق دینی، انسانها باید صلحطلب باشند و آغازگر جنگ و خشونت نباشند مگر آنکه علیه آنان ظلمی صورت گیرد. اما در منطق سیاسی و بینالمللی، صلح طلبی یا "پاسیفیسم" به دیدگاهی گفته میشود که هرگونه خشونت، جنگ و درگیری مسلحانه را رد میکند و بر این باور است که اختلافات و مشکلات باید از طریق مذاکره، دیپلماسی و روشهای غیرخشونتآمیز حل شوند. صلح طلبان معتقدند که جنگ و خشونت نه تنها مشکلات را حل نمیکند، بلکه باعث ایجاد مشکلات جدید و بیشتر میشود.
مقابله با منطق جنگافروزی
اساساً بشریت با منطق جنگافروزی به شدت در تقابل است و میداند اگر در نقطهای از جهان آتش جنگی بر افروخته شود، ممکن است شعلهاش دامن جهان را بگیرد و یا اینکه تبدیل به یک فرهنگ برای آن عده از مستکبران عالم شود که اولین و آخرین راه رسیدن به منافعشان، جنگافروزی باشد. در واقع در یک نگاه کلی، جنگ افروزی پیامدهای وخیمی دارد که از جمله آنها تخریب زیرساختها، تلفات جانی گسترده، بیخانمانی و بحرانهای انسانی است. علاوه بر این، میتواند منجر به بیثباتی منطقهای و جهانی، افزایش نابرابریها، و ایجاد دشمنیهای بلندمدت بین ملتها شود.
با توجه به همین چهار منطق، میتوان فهمید که چرا ملتهای دنیا باید علیه رژیم صهیونیستی و سیاستهای غرب در دفاع از این نظام نامشروع و نیز دفاع از مردم مظلوم غزه بپا خاستهاند و باید این روند خود را تداوم بخشند. امید که روز به روز شاهد جنبشهای مردمی علیه اسرائیلیان تا نابودی آنان باشیم که وعده خداوند در قرآن به مؤمنان راه حق است.
یادداشت: سعید شیری
انتهایپیام/
نظر شما