شناسهٔ خبر: 67765128 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

در کتاب پرواز تا بی‌نهایت آمد؛

روایتی از نوحه‌خوانی شهید عباس بابایی در جمع سربازان

فرمانده گردان اف ۱۴ دوران دفاع مقدس در کتاب پرواز تا بی‌نهایت درباره نحوه عزاداری شهید عباس بابایی روایت می‌کند: گاهی در محرم دیده بودم که بعضی پا برهنه عزاداری می‌کنند ولی ندیده بودم که فرمانده پایگاهی با پای برهنه در میان سربازان و نیرو‌های عزادار، نوحه‌خوانی کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سرهنگ خلبان فضل الله جاویدنیا در کتاب پرواز تا بی نهایت با نقل خاطراتی از شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی به نوحه خوانی و عزاداری او در ماه محرم اشاره کرد و اظهار داشت: در یکی از روز‌های ماه محرم همراه عباس بابایی و چند تن از خلبانان، پس از انجام یک ماموریت حساس و مشکل به پایگاه برگشتیم. در جلوی ساختمان عملیات، یک خودرو آماده بود تا ما را به مقصد برساند. عباس به راننده گفت «پیاده می‌رویم؛ شما بقیه بچه‌ها را به مقصد برسانید.» من هم به تبعیت از عباس سوار نشدم و هر دو به راه افتادیم. پس از دقایقی به یکی از خیابان‌های اصلی پایگاه رسیدیم.

وی افزود: صدای جمعیتی عزادار از دور به گوش می‌رسید. کم‌کم صدا بیشتر شد و پرچم‌های دسته عزادار از دور پیدا شد. هر چه به جمعیت نزدیکتر می‌شدیم، چهره عباس برافروخته‌تر می‌شد. ناگهان متوجه شدم عباس کنارم نیست. وقتی برگشتم، دیدم مشغول درآوردن پوتین‌هایش است. پوتین و جوراب را از پا درآورد و بند پوتین‌ها را به هم گره زد و آن را به گردن آویخت و به حرکت ادامه داد.

جاویدنیا ادامه داد: با دیدن این صحنه، بی‌اختیار به یاد حر بن یزید ریاحی افتادم؛ هنگامی که به حضور امام حسین (ع) شرفیاب شد. لحظاتی بعد که دسته عزادار نزدیکتر شد، عباس دست‌هایش را از آستین درآورد و بالا تنه لباس پروازش را دور کمر گره زد و با گام‌های تندتری به سوی دسته رفت. او چند لحظه بعد در میان انبوه عزاداران قرار گرفت.

وی افزود: عباس با صدای زیبایش نوحه می‌خواند و با جمعیت، سینه‌زنان و زنجیرزنان به طرف مسجد پایگاه می‌رفتند. من تا آن روز گاهی در ایام محرم دیده بودم که بعضی پا برهنه عزاداری می‌کنند ولی ندیده بودم که فرمانده پایگاهی با پای برهنه در میان سربازان و نیرو‌های عزادار، نوحه‌خوانی کند.

منبع: ایرنا

انتهای پیام/ 112

نظر شما