محمد مهاجری-فعال سیاسی اصولگرا گفت: زمانی که زاکانی نماینده مجلس بود، زیاد در جلسات حضور پیدا نمیکرد و معمولا جزء افراد پرغیبت بود. مرحوم آقای روحالله حسینیان بهشدت معترض میشود که چرا آنقدر به آقای زاکانی مرخصی میدهند تا ایشان به کارهایش برسد؟ چرا بقیه نمایندهها از این امتیاز استفاده نمیکنند؟
وی در ادامه افزود: زمانی که ایشان بهعنوان رئیس مرکز پژوهشهای مجلس انتخاب شد، مبالغی را برای بودجه درخواست کرد و شروع به استخدامهایی در قم و تهران کرد. من این خبر را منتشر کردم و ایشان از من شکایت کرد و بنده به دادگاه رفتم و در دادگاه تبرئه شدم.
همیشه فعالیتهای سیاسی پرحاشیه ایشان از آنچه در متن انجام میدهد، پررنگتر است. ایشان زمانی که در بسیج دانشجویی کار میکرد هم جزء فعالان سیاسی پرحاشیه بود.
او در دو دوره از انتخابات ریاستجمهوری بهعنوان کاندیدای پوششی شرکت کرد. بسیاری از فعالان سیاسی ازجمله فعالان سیاسی اصولگرا، متوجه نشدهاند که شورای نگهبان با کدام رزومه ایشان را هر بار تأیید صلاحیت میکند! البته این شبهه درباره آقای قاضیزاده هاشمی هم وجود داشت که چرا ایشان تأیید صلاحیت شد تا بهعنوان یک چهره ملی در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کند؟
آقای زاکانی همیشه نشان داده است یک شخصیت درجه سه، چهار سیاسی است.
ایشان اصولا در فضاهای اختلافبرانگیز حضور فعالی دارد و در دستهبندی افراد تندرو به حساب میآید. زمان انتخابات چیزی روشن شد؛ به نظر میآمد تهران بدون ایشان هم همانگونه اداره میشد که ایشان حضور داشت. یعنی بود و نبود ایشان تفاوتی اساسی نداشت. این قرارداد پرشبهه، پرسؤال و پر از پرسشی هم که با چینیها بستند، کماکان بهعنوان یکی از موارد مهم و ابهامبرانگیز در پرونده ایشان وجود دارد.
تمام کسانی که شنیدند ایشان به شهرداری میرود، نظرشان این بود که او به شهرداری میرود تا آنجا را به یک باشگاه سیاسی تبدیل کند. شهرداری قرار نیست یک دستگاه خدماتی باشد. میتوان این رویکرد را در سطح شهر و روزنامه همشهری دید. به نظر من تهران در این سه سال هیچ پیشرفتی به سمت جلو نداشته است. ممکن است اعلام کنند ما چند کیلومتر از فلان اتوبان را ساختیم؛ مگر قرار است شهرداری کار دیگری هم انجام دهد؟ مگر وظیفه شهرداری تهران چیست؟
او نسبت به دورههای قبل، شهردار پرکاری نبود. ضمنا بازیهای سیاسی در این مدت همیشه پررنگتر جلوه کرد. رفتار ایشان در شهرداری به نوعی شبیه آقای احمدینژاد است. به افراد و نهادهایی مثل شورای عالی معماری و شهرسازی که خواستار شفافیت، نظارت و روشنگری بودند، بهشدت حمله میکرد.
او حاضر نبود هیچ انتقاد و نظارتی را بپذیرد. همواره سعی میکرد با تحقیر و سرزنش دیگران با منتقدان برخورد کند. شاهد بودیم که در جلسات شورای شهر، هم خودش و هم معاونانش همینگونه با اعضا برخورد میکردند.
در کل احساس میکنم ایشان یکی از ضعیفترین و سیاستبازترین شهرداران ایران بعد از انقلاب است.
درباره آینده سیاسی او باید بگویم او همیشه در دسته سه و چهار بازی میکرده و در دسته یک نبوده است. هیچ وقت شخصیت بزرگ سیاسی نبوده است؛ همیشه اصولگرایی افراطی، تندرو و بداخلاق محسوب میشده.
آقای زاکانی هیچ آینده سیاسیای ندارد؛ هیچکس در نظام سیاسی او را جدی نمیگیرد. به نظر من تأیید صلاحیت ایشان در مجلس و انتخابات ریاستجمهوری صرفا برای تکمیل بازیهای سیاسی بوده است. به نظرم حتی نزدیکان ایشان هم میدانند که او فاقد هرگونه توانمندی در سطح ملی است.
نظر شما