شناسهٔ خبر: 67751716 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: صدا و سیما | لینک خبر

در صنعت دولت‌ها در امتداد یکدیگر کار نکردند

رئیس کمیسیون صنایع اتاق ایران گفت: در بیست سال گذشته هفت برنامه توسعه صنعت داشتیم اما چون استراتژی مشخصی نبود و دولت‌ها در امتداد یکدیگر کار نکردند دستاوردی نداشتند.

صاحب‌خبر -

در اقتصاد دولت‌ها در امتداد یکدیگر کار نکردند

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، برنامه میز اقتصاد با موضوع مطالبات تولیدکنندگان از رئیس جمهور آینده میزبان آقایان حمیدرضا غزنوی دبیر کل مجمع کارآفرینان ایران، آرمان خالقی قام مقام دبیر کل خانه صنعت و معدن ایران و علیرضا کلاهی صمدی رئیس کمیسیون صنایع اتاق ایران بود.


سوال: در مجمع کارآفرینان نشست هایی را با نامزدهای انتخابات داشتید با رئیس جمهور منتخب هم عمده مشکل یا چالشی که مطرح کردید چه موضوعی بود؟
غزنوی: با نامزد‌های مختلف در مجمع کارآفرینان ایران نشست‌هایی برگزار شد و این تعامل دوسویه قبل از انتخابات و قرار شد همکاران ما نظرات و انتظارات خودشان را از نامزدها اعلام کردند. در پی انتخاب آقای دکتر پزشکیان به عنوان منتخب ریاست جمهوری توسط مردم امروز نشستی برگزار شد با فعالان اقتصادی در اتاق ایران که از همه حوزه ها، بخش تعاون، بخش اصناف، بخش تولیدکنندگان و کارآفرینان و بازرگانان مطالبی مطرح شد، ما هم مطالبی را گفتیم که سعی می‌کنیم خلاصه اش را بیان کنیم.  ما یک سرگشتگی در تاریخ اقتصادی ایران را ملاحظه می‌کنیم و یک ناهنجاری صنعتی، تقریبا در حدود ۵۰ سال پیش با کشور‌هایی مثل چین، کره، ترکیه، امارات و ویتنام حتی در یک سطح شاخص‌های رقابت پذیری صنعتی بودیم حتی از لحاظ شاخص‌های رقابت پذیری صنعتی بالاتر بودیم یعنی صاحب صنعت بودیم این کشور‌ها نبودند شرایط بسیار بدی داشتند. یکی از دوستانم امروز از خاطرات مرحوم عالیخانی تعریف می‌کرد که چینی‌ها آمدند از ما ماشین بخرند و گفتیم چی در قبالش می‌دهید گفتند یوان گفتیم یوان ارزشی برایمان ندارد.

یوان پول کشور چین و گفتیم نه ما کالای صنعتی حاضریم بگیریم گفتند یک مقدار بیل و کلنگ و از این چیز‌ها داریم مثلا که بدهیم نهایتش رفتند ارز را تامین کردند و آمدند و ماشین‌ها را خریداری کردند امروز چین کجاست آن شرایطش بدتر از ما بوده ما صاحب صنعت بودیم ما صادرات محور بودیم امروز رتبه دو جهان را دارد، کره رتبه چهار جهان را دارد، ترکیه رتبه بیست و هفت، از همه کشور‌ها مثال می‌زنم امارات ۲۷، ویتنام رتبه ۳۰ رتبه صد بوده امروز ۳۰ است ایران کجاست رتبه اش ۵۵ الان است پس پیداست نشان می‌دهد که ما راه را اشتباه کردیم بیاییم بررسی کنیم چی شد ما کجا رفتیم چرا بازی را به رقبایی باختیم که اصلا رقیب حساب نمی‌شدند در صورتی که ما شرایط بسیار بهتری داشتیم.

 نشان می‌دهد که در راهبرد‌ها گویا اشتباه برنامه ریزی کردیم بنابراین به نظرم می‌رسد ما صحبت هایمان را چند قسمت بکنیم در دل بنگاه‌ها الان نرویم که بگوییم چه مشکلاتی دارند ما باید ریل را درست طراحی کنیم که روی آن ریل وقتی قرار گرفتیم درست بتوانیم به مسیر برسیم آن چیزی که در دنیا ما بررسی کردیم اگر رفرنس‌های جهانی را بخواهیم بررسی کنیم آن چیزی که کشور‌های صنعتی انتخاب کردند و پیش رفتند تقریبا از ۷۰ سال پیش همه کشور‌هایی که خلق ثروت کردند و مردمشان شرایط مادی خوبی پیدا کردند این کشور‌ها عموما از مسیر توسعه صنعتی رفتند می‌دانید که ما هیچ راهی برای خلق ارزش، برای خلق ثروت جز صنعتی شدن کشور نداریم برای صنعتی شدن کشور یک مسیری است، مسیری که این کشور‌ها طراحی کردند از طریق تقویت و توسعه بنگاه‌های بزرگ مقیاس بوده است.


سوال: همان چیزی که به عنوان پیشران‌های اقتصادی از آن یاد می‌شود.
غزنوی: به عنوان پیشران‌های اقتصادی همه کشور‌هایی که از لحاظ اقتصادی و صنعتی پیشرفت کردند این را در اولویت قراردادند نه به خاطر این که فقط به پیشران‌ها توجه بکنند شرکت‌های کوچک، خرد و متوسط این‌ها در زنجیره ارزش این شرکت‌های بزرگ مقیاس قرار گرفتند و مورد حمایت این‌ها قرار گرفتند، وقتی که در زنجیره ارزش شرکت‌های بزرگ قرار گرفتند توانستند رشد بکنند توانستند رشد پایدار داشته باشند ما با این دست فرمانی که داریم می‌رویم نه باعث رشد و تقویت پایدار شرکت‌های کوچک و متوسط شدیم نه باعث بوجود آمدن شرکت‌های بزرگ مقیاسی که در عرصه بین المللی بتوانند نقش آفرینی بکنند.  


سوال: آقای خالقی شما چطور موضوع را می‌بینید آیا باید به پیشران‌های اقتصادی اولویت داد صنایع کوچک این جا جایگاهشان چگونه خواهد شد؟  
خالقی: فرمایش آقای غزنوی کاملا درست و بجاست قاعدتا تمامیت اقتصاد را می‌خواهیم ببینیم چیزی که اهمیت دارد در بحث امروز هم به آن تاکید شد این بود که بخش خصوصی چقدر باید در اقتصاد مداخله داشته باشد و آیا اصلا تا الان به بازی گرفتیمش یا نه؟ یا به بازی گرفتیمش؟ این شاید خیلی تفاوت داشته باشد چیزی که مهم است این است که باید بخش خصوصی را بپذیریم در قانون اساسی مان اقتصاد را سه بخش کردیم آن جا تعریف دارد و مشخص است دولتی، خصوصی و تعاونی، این سه بخش را گفتیم وقتی که اقتصاد ما شکلش از این سه بخش ترکیب می‌شود در تصمیم سازی‌ها و در اقداماتی که در این حوزه هم اتفاق می‌شود باید این سه بخش باهم مشارکت داشته باشند باید به هم کمک بکنند هم افزایی داشته باشند بتوانند تعاملشان را حفظ بکنند خب قاعدتا این حضور بخش خصوصی در اتخاذ تصمیمات، برنامه ریزی‌ها و مدیریت اقتصاد در کشور قاعدتا باید خودش را نشان بدهد تا الان خیلی موفق نبودیم معمولا بخش غیردولتی تابع سیاست‌ها و برنامه‌هایی بوده که از سمت دولت دستگاه‌های حاکمیتی مثل مجلس و دستگاه‌های دیگر آمده وضع قانون شده یا اعمال قانون شده ما تابع بودیم حالا اقتصاد دستوری، قیمت گذاری همه این‌ها که اگر فرصت شد به آن می‌پردازیم.  


سوال: تشکل‌ها دخیل نبودند؟  
خالقی: دخیل نبودیم اصلا اتفاق جدی نبوده و جدی هم گرفته نشده.
بخش پیشران‌ها بخشی از اقتصاد است وقتی لوکوموتیو‌ها در اقتصاد درست حرکت کنند این پیشران‌ها کاری که دارند می‌کنند بقیه را هم به دنبال خودشان می‌کشند وقتی درست کار کنند عقبه اش که صنایع کوچک و متوسطند خدمات فنی مهندسی است سایر خدمات است بازرگانی است همه در خدمت یک هدف قرار می‌گیرد ما نمی‌توانیم صنعت را توسعه بدهیم هرکس باری به هر جهت حرکت کند قاعدتا باید هدف‌های مشخصی در اقتصادمان مشخص کنیم فرض کنید آنچه که دنبالشیم سالهاست بخش خصوصی و همه تشکل‌ها هم همین را به ادبیات مختلف ولی با یک مفهوم واحد دارند می‌گویند ما باید برای کشور برنامه بلندمدت مشخصی داشته باشیم که قابلیت اجرا داشته باشد و ضمانت اجرا هم داشته باشد که نهایتا دو سال و نیم پیش دستور مقام معظم رهبری را داریم مبنی بر تدوین راهبرد توسعه اقتصادی کشور که تاکید هم داشتن.

قرار بوده دولتی که فعلا مستقر است این را تمام کند که هنوز دو سال و نیم گذشته از آن دستور هنوز بهش نرسیدیم قاعدتا اگر آن هدف مشخص شود همه می‌دانند که تکلیفشان چیست، بخش خصوصی چه می‌کند، دولت چه می‌کند، مجلس چه باید وضع کند چه قوانین مزاحمی باید حفظ کند، این نبودن راهبرد بسیار آزاردهنده بود یکی از چیز‌هایی که معتقدم که دولت جدید باید به آن بپردازد تمام کردن این موضوع است ابتدای کار باید تکلیف خودش را در حوزه اقتصاد مشخص کند که ما در حوزه‌های مختلف در راهبرد بین المللمان در حوزه اقتصاد چه می‌خواهیم بکنیم دیپلماسی اقتصادی ما چه سمت و سویی را هدف می‌گیرد در بحث ناترازی‌ها چرا باید جبران کنم در بحث انرژی و مالی و سایر موضوعات ناترازی که داریم این‌ها را چه باید برویم جبران کنیم که اقتصاد و بخش خصوصی درست و مثل یک ساعت کار کند این که همه اش به دنبال این باشیم که معضلات و مشکلات را حل کنیم بنگاه اقتصادی یک مدیر در سطح خرد فقط دنبال این باشد که من امروز با وزارت کار درگیرم فردا با دارایی درگیرم پس فردا با تامین اجتماعی است پس از آن فردا بانک سراغم می‌آید هر روز هر دستگاهی سراغم می‌آید این‌ها به جای این که راهگشا بدهند هر کدام یک مانع ایجاد کردند بنابراین این راهبرد خیلی کمک می‌تواند بکند در صورتی که تدوین کنیم بخش خصوصی خودش مداخله داشته باشد کمک بکند بگوید که من می‌توانم این برنامه را اجرا کنم ببینید بعضی وقت‌ها یک برنامه‌هایی را نوشتیم در طول سال‌های گذشته خیلی این‌ها آرزوهایمان را نوشتیم به جای برنامه وقتی آرزو را می‌نویسیم خوب است آدم آرزویش را بنویسد ولی برای رسیدن به آرزو باید راه میسر شدن به آرزو هم وجود داشته باشد دولت توانش را نداشته برسد بخش خصوصی هم امکاناتی برایش فراهم نبود، امیدواریم این اتفاق در دولت جدید بیفتد.  


سوال: آقای کلاهی بگویید امروز در جلسه‌ای که با رئیس جمهور منتخب داشتید چه مواردی را مطرح کردید تا الان اولویت دادن به پیشران‌های اقتصادی و دخالت بخش خصوصی در تصمیم گیری‌ها مطرح شده.  
کلاهی: دوستان روی نکات درستی دست گذاشتند، خودم بیش از ۲۰ سال است که در حوزه صنعتی بنگاه‌های مدیریت مشغول مدیریتیم چند سال قبل از آن هم در یک موسسه بین المللی مشاور بودم از همان زمان وقتی مثلا در یک بازاری مثل بازار عراق خودمان را شرکت‌های خودمان را با شرکت‌های ترک مقایسه می‌کردم همیشه برایم علامت سوال بوده که چرا ما نمی‌توانیم با این‌ها رقابت بکنیم چرا در بازار‌های صادراتی منهای موادخام و اولیه ما واقعا حرف اساسی برای گرفتن نداریم و شاه بیت این قضیه رقابت پذیری است البته وقتی می‌گویم رقابت پذیری شاخص مجمع جهانی اقتصاد مدنظرم است آن شاخص شاخص بسیار پیچیده و عمیقی است و بیش از ۱۳۰ آیتم ۱۲ منظر مختلف تقسیم شده و اگر به آن رجوع کنیم و خودمان را با یکسری از کشور‌های همسایه و یکسری از کشور‌هایی که مسیر صنعتی شدن را رفتند مثل ویتنام و ... که مقایسه کنیم می‌بینیم که کجا‌ها داریم لنگ می‌زنیم و امروز هم عرایضم بر همین محور بود.

برای این که ادامه این روند در دنیایی که آرام آرام دارد سوخت‌های فسیلی را کنار می‌گذارد یعنی اهمیت سوخت‌های فسیلی و قدرت خرید نسبیش قطعا کاهشی است و دنیایی که دارد می‌رود به سمت فناوری و تولید پیشرفته ما اینی که امروز جایگاهی در هیچ کدام از زنجیره‌های ارزش جهانی نداریم بسیار بسیار برایمان خطرناک است و می‌تواند ایران ما را تبدیل به یک کشور بی اهمیت در معادلات جهانی کند خودمان را مقایسه کنیم مثلا با یک کشوری مثل تایوان که با یک سرمایه گذاری اولیه ۲۲۰ میلیون دلاری صنعت نیمه هادی خودش را تراش‌های کامپیوتری خودش را خلق کرد و امروزه سهم بالای ۸۰ درصد در تراش‌های پیشرفته زیر ۵ نانومتری دارد و به قول استراتژیست‌ها برای خودش یک سپر سیلیکوتی ایجاد کرده یعنی ما تمام این نگرانی که غرب از امنیت تایوان امروز دارد به خاطر جایگاهش در این زنجیره تامین کلیدی است حالا ما یک زمانی در انرژی تعیین کننده بودیم همان جور که پیرو انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی شوک قیمت انرژی یکی از دلایل سقوط و باخت فضاحت آمیز دولت آقای کارتر بود ولی امروزه واقعیت این است که اگر بیاییم یک دیوار دور کشور بکشیم خیلی فرقی برای دنیا و همسایگانمان نخواهد کرد و امروز به یک مقدار علت‌های این‌ها اشاره کردیم هفت برنامه توسعه صنعتی در بیست سال گذشته داشتیم و خروجی این چیست، یک فرشی بافتیم که این فرش وسطش تنک است یعنی ما، چون استراتژی مشخصی نداشتیم دولت‌ها در امتداد همدیگر کار نکردند.

از آن رشته به آن رشته جهش کردیم اصلا اساسا هیچ موقع نتوانستیم تصمیم بگیریم که کجا مزیت داریم کجا می‌توانیم مزیت خلق کنیم مثلا می‌ریم امروزه می‌بینیم در جلسه اول هم به آقای دکتر پزشکیان اشاره کردم امروز دوستان در راه می‌گفتند ارائه‌مند کمی وایرال شده این که آمدیم اصلا موبایل تولید کنیم و یک منابع قابل توجه ارزی و وام‌های ارزان قیمت را تخصیص به تولیدکننده موبایل دادیم اصلا در تولید موبایل ما چه حرفی برای گرفتن داریم ما اساسا باید امروز باید تصمیم بگیریم در این شرایطی که همان طور که گفتم بعد از بیست سال امروز در وضعیتی قرار داریم که صنعت به عنوان موتور پیشران و اشتغال جایگاه خوبی ندارد الان روی کدام نقاط تمرکز کنیم که بتوانیم برای کشور ارزش خلق کنیم و برای ایران نقش تعریف کنیم  اتفاقا این اهمیتش این است مسیرش این است که برنامه توسعه صنعتی داشته باشیم و به آن بچسبیم نیاز هم دوباره یک پروژه بلندمدت و وقت گیر تحت عنوان تدوین استراتژی توسعه صنعتی نداریم، کار‌های مطالعاتی خوب و ارزشمندی در کشور انجام شده و فقط به نظرم باید یک تیم کارشناس با اختیارات درست جمع شود و این گزارشات را باهم تلفیق کند تدوین کند و همان طور که آقای خالقی اشاره کردند یک برنامه واقع بینانه و اجرایی دربیاورد نه آرزوهایمان را.  
چالش دیگرمان کاهش مزیت سرمایه گذاری در کشور است امروزه می‌بینیم که اساسا حتی یک سری از سرمایه گذاران ما دارند در کشور‌های همسایه سرمایه گذاری می‌کنند. دوستی دارم که از ترکیه یک پروژه‌ای را شروع کرده دقیقا به من می‌گفت که من این جا احساس می‌کنم  روند رشد عجیبی را ایران تجربه کرده در سه سال می‌گفت این جا احساس می‌کنم که همه بسیج شدند که به من کمک کنند رشد کنم ولی در ایران انرژی هایم همه اش داشت صرف حواشی می‌شد و هدر می‌رفت. ما در این حوزه پیشنهاداتی آماده کردیم که امروز هم قرائت شد حل چالش‌های سیاسی به خصوص مسئله تحریم و حداقل روابط با کشور‌های همسایه در یک شرایط عادلانه و برابر به عنوان مثال امروز در مهمترین بازار که کشور عراق باشد ما یک شرایط کاملا نابرابر با رقبای منطقه‌ای خودمان داریم تجربه می‌کنیم کاهش دخالت‌های دستوری دولت در زنجیره فعالیت‌های صنعتی و پرهیز از قیمت گذاری دستوری حتی الامکان و با ایجاد ثبات و بازنگری در ساختار مشوق‌ها ما باید فعالیت‌های مولد را تشویق کنیم نه فعالیت‌های سوداگرانه و غیرمولد که خصوصا بسیاری از این‌ها و رشد قارچ گونه این تیپ شرکت‌های (کلمه‌ای در این جا گفته شد که مفهوم نبود در ساعت ۱۵ و ۱۷ دقیقه و ۴۲ ثانیه) زاییده دخالت‌ها در پایه‌های اقتصاد کلان مثل دخالت در قیمت گذاری و در قیمت ارز است موضوع بعدی مان که امروز اشاره شد ناترازی در زنجیره‌های مختلف است.  


سوال: چون موضوع قیمت گذاری را گفتید این موضوعاتی که معمولا سراغ هر تولیدکننده‌ای می‌رویم یا فعال اقتصادی می‌رویم بعضی از این موضوعات را مطرح می‌کنند همه اتفاق نظر روی این‌ها دارند این‌ها را تک تک اشاره کنیم و بعد راهکارش را ببینیم چه جوری است، آقای غزنوی آقای کلاهی قیمت گذاری دستوری را الان مطرح کردند یکی از موضوعاتی است که معمولا همه تولیدکنندگان به آن اشاره دارند چگونه دولت می‌تواند رها بکند این قضیه را؟
غزنوی: ببینید قیمت گذاری دستوری در قانون برنامه هفتم هم آمده باید به تدریج حذف شود برنامه داریم برای این کار هیچ دولتی در طول این بیش از چهل ساله نتوانسته با دستورالعمل قیمت گذاری دستوری بتواند اقتصاد را درست مدیریت بکند. همیشه یک طرف یا دو طرف ماجرا ضرر کرده یا تولیدکننده یا نهایتا مردم، هیچ وقت دولت‌ها به این واسطه نتوانستند این کار را کنند ولی یک جریان پوپولیستی است به نظرم فریب افکارعمومی می‌آیند موضوع قیمت گذاری دستوری را می‌گویند نهایتا به ضرر اقتصاد درمی آید کو نتایجش کو که بگوییم خوب شده از این طریق ولی باید چکار کرد که هم مردم این وسط آسیب نبینند هم دولت‌ها بالاخره با برنامه ریزی خودشان جوری عمل نکنند که به هر حال اقتصاد مسیرش منحرف بشود به نظر می‌رسد ابتدا باید محصولات کم ریسک، شرکت‌های کم ریسک این‌ها از قیمت گذاری دستوری دربیایند، دولت تقویت بکند آن شرکت‌ها را تولید انبوه صورت بگیرد آن به اصطلاح مزایای استفاده از صرفه مقیاس اقتصادی را ما بتوانیم بهره‌مند بشویم این بحثی که داشتیم که به درستی هم دوستان اشاره کردند بحث شرکت‌های بزرگ به خاطر این که به صرفه مقیاس برسیم، شرکت‌های بزرگند که با تولید انبوه می‌توانند باعث کاهش هزینه بشوند، کاهش قیمت تمام شده، افزایش کیفیت، افزایش تنوع، همه این‌ها در اثر به اصطلاح شرکت‌های بزرگ مقیاس پیش می‌آید وقتی که یکی از این محصولات یکی از این شرکت‌ها را توانستیم مدیریت بکنیم طعم شیرینش را مردم، دولت و تولیدکننده چشید می‌توانیم یواش یواش یکی یکی محصولات را بیاوریم از این چرخه قیمت دستوری خارج کنیم اگر به یکباره بیاییم این کار را انجام بدهیم و یک دفعه همه محصولات را از قیمت گذاری دستوری خارج بکنیم قطعا بازار دچار چالش می‌شود برنامه ریزی نکردیم برای تولید انبوه بازار کم می‌آورد و عرضه و تقاضا نظامش بهم می‌ریزد همه پشیمان می‌شوند دوباره به همان سمت قبلی برمی گردد و یک شکست قطعی می‌خوریم و دوباره مجبوریم که با همان قیمت گذاری دستوری پیش برویم.  

سوال: آقای خالقی شما بگویید در مورد تامین مواداولیه یکی از آن مواردی است که تولیدکنندگان روی آن چه تولیدکنندگان بزرگ چه تولیدکنندگان کوچک روی آن نظر دارند و گلایه دارند از این قضیه و بعضا می‌گویند که توان تولید داریم، اما این مدل تامین مواداولیه به هر حال راهگشا نیست و ضربه به تولید می‌زند برای این قضیه دولت جدید چه کاری باید انجام بدهد چه قوانینی را باید اجرا بکند؟  
خالقی: سوال کلی را اگر بخواهیم خردش کنیم که چه نسخه‌ای شاید بشود بر بخشی از صنعت کشور ببینیم در بحث مواداولیه بخش‌های مختلف دارد صنعت یکی مثل خودروسازی است که بخش‌های مختلفی از حوزه‌هایی مثل معدن مرتبط است باز کشاورزی مرتبط است یا صنایع لوازم خانگی یا صنایع غذایی این‌ها هر کدام به بخشی از مواداولیه مرتبط می‌شوند مخصوصا سطح غذا باید برگردیم به بحث کشاورزی و دامداری و دامپروری و شیلات آنجا را باید ببینیم که چطور می‌توانیم کشاورزی صنعتی داشته باشیم که محصولاتی که از حوزه کشاورزی خارج می‌شود قرار است برود در صنعت تبدیلی این به قول آنچه که آقای غزنوی گفتند صفحه مقیاس داشته باشد از کشاورزی محصولات ما تولیدش انبوه باشد و قیمت تمام شده اش بتواند بیاید پایین و رقابتی باشد این را چه باید بکنیم که صنعت بحث کشاورزی ما مکانیزه شده باشد  نگذاریم زمین‌ها خرد شوند زمین خرد را حتی لزوما بتوانیم بهم ملحق کنیم در متراژ‌ها و مساحت‌های بزرگ زمین داشته باشیم برای کار کشاورزی کردن و علمی کار بکنیم این را مشکل داریم.

بنابراین خروجی هم آنچه از کشاورز دارد می‌آید خیلی قدرت رقابت با آنچه که در دنیا در مقیاس صنعتی کشاورزی دارد انجام می‌شود رقابتی نیست صنایع پایین دستی کشاورزی صنایع تبدیلی ما در این بخش مشکل دارند در جذب به اضافه این که پسماند و سموم داریم هیچ پسماند آفت کش‌ها و کود را داریم که کیفیت را می‌آورد پایین آن یک بخش خودش حالا بیاییم در صنعت مثلا صنایعی که پایین دست پتروشیمی قرار می‌گیرند که قطعات پلاستیک و امثالهم تولید می‌شد یا حتی کشاورزی هم کودش هم بخشیش از پایین دست پتروشیمی است این‌ها از بدو سرچشمه این‌ها را باید مراقبت کرد یعنی از صنایع پتروشیمی مان باید درست باشد پتروشیمی که طراحی می‌کنیم باید تولیداتش به نحوی باشد که تیراژ به مقدار مناسب باشد که بتواند کیفیت مناسب به اضافه قیمت مناسب رقابتی بدهد بیرون اگر این که ما پتروشیمی را در حدی محدود و محصورش کنیم با تمام مشکلات اقتصادی که برایش بوجود آوریم که ماده پتروشیمی که از ما نفت خام می‌خرد می‌برد کشور دیگه مثل کره جنوبی مواداولیه پتروشیمی از آن درست می‌کند قیمتش رقابتی می‌شود با قیمت پتروشیمی خود ما.

این مشخص است که کار ما می‌لنگد یک جایی مشکل جدی داریم این‌ها را باید دید یعنی باید رفت از ابتدای زنجیره ارزش کل زنجیره ارزش را ببینیم حلقه به حلقه را باید این‌ها را اصلاح کنیم نمی‌توانیم ما ابتدای حلقه و بدو شروع کارمان در تامین مواداولیه دچار مشکل باشیم انتظار داشته باشیم با مواداولیه بی کیفیت و با قیمت بالا محصول با کیفیت با قیمت پایین بیاوریم پایین کیفیت و قیمت اصول اولیه رقابت است حالا بماند آن که رقابت نسبی ایجاد می‌شود و رقابت یک مزیت رقابتی که ایجاد می‌کنیم به چه ترتیبی است تمهیدات خودش و مدیریتیش و نوع عرضه و خدمات پس از فروش آن‌ها جای خودش ولی فعلا در اصل تولید باید صحبت کنیم که حتما در زنجیره‌های ما فرض کنید در فولاد در صنایع فلزی معادن فلزی مان اگر نتوانیم اگر نتوانیم آن معادن را با ماشین آلات مناسب برداشت کنیم ما فرسودگی که در بخش معدن در بحث ماشین آلات داریم این قدر آزاردهنده است که ماده معدنی که دارد استخراج می‌شود قیمت تمام شده اش بالاست ما خیلی گرفتاریم در تامین ماشین آلات معدنی بسیار قدیمی اند فرسوده اند ماشین آلات جدید به دلیل تحریم و موضوعات مالی که داریم قابل تامین نیست بعد آمدیم تحریم داخلی هم روی آن بستیم گفتیم ماشین آلات معدنی که می‌خواهیم وارد کنیم باید ساخت داخل نداشته باشد و یکی دو تا مجموعه تولیدی داریم که کفایت نمی‌کند تولیدشان آمدیم عوارض گمرکی بستیم برای ماشین آلات معدنی که نمی‌توانیم خودمان بیاوریم بیرون به ما نمی‌دهند پیدا هم بخواهیم بکنیم خودمان تعرفه را جوری بستیم که نشود آنی که بیاوریم داخل پس بنابراین همه این موانع را باید دید که ورودی بخش تولید که مواداولیه اش است را به ترتیب که قدرت رقابت بدهد به بخش تولید این را باید حل کرد.  


سوال: در مورد تامین مواداولیه آقای خالقی مواردی را مطرح کردند شما بگویید برای حل این مشکل چه اتفاقی باید بیفتد؟  
کلاهی: اتفاقا مواداولیه، نحوه و قیمت مواداولیه که عمدتا توسط شرکت‌های دولتی یا شبهه دولتی تامین می‌شود یک موضوع هشت نه ساله ما بوده در اتاق، ما فعالیت کردیم و یک بسته‌ای را بردیم که نهایتا تبدیل به قانون شد که معافیت مالیاتی صادرات مواداولیه خام لغو شود دقت کنید لغو معافیت مالیاتی یعنی لغو یک مشوق نه عوارض و جریمه و علت هم این بود که ما معتقد بودیم که این یک مشوق مضاعف و پرهزینه است و به علاوه این که کفه ترازو را به نفع خریدار خارجی سنگین می‌کند خب این انجام شده مساله‌ای که آقای خالقی به آن اشاره کردند حتی در آن زنجیره مواداولیه فلزات اساسی موادپلیمری و ... این‌ها حلقه اول زنجیره تولید است متاسفانه علی رغم سرمایه گذاری بسیار زیادی هم که کردیم در این حوزه هم استراتژی مشخصی نداشتیم مثلا در حوزه پلیمرها، پتروشیمی که هم می‌آید در زنجیره صنایع لوازم خانگی هم قطعات خودرو هم حتی در صنایع غذایی ما آمدیم یک ظرفیت بسیار زیادی متانول ایجاد کردیم الان هم گاز نداریم به این‌ها بدهیم ولی ظرفیتمان برای پلیمر‌های پیشرفته یا مهندسی یا وجود ندارد یا بسیار پایین است این علی رغم هشتاد میلیارد دلار سرمایه گذاری مستقیم در پتروشیمی و شاید یک سوبسیدی بالغ بر دویست میلیارد دلار طی ۲۰ سال اخیر بوده است.

چرا مسیری رفتیم که علی رغم این همه هزینه کرد امروزه تفاوت قیمت کالای وارداتی ما در رسته شیمیایی و پتروشیمی سه برابر کالای صادراتی ما است و متوسط قیمت صادراتی ما ۵۰ درصد عربستان سعودی پایین‌تر است و تقریبا یک سوم کره جنوبی است. این به ما نشان می‌دهد که چکار کردیم ما بعد برای آن حوزه هم باید یک، برنامه میان مدت الی بلندمدت داشته باشیم که همان حفره‌های فرش زنجیره ارزش صنعت که گفتم را پر بکنیم دو، باید سیاست‌هایی داشته باشیم که این مواداولیه پیشران توسعه صنعتی کشور بشود نه این که به کشور‌هایی مثل چین و ... صادر شود و آن جا تبدیل شود و با یک ارزش افزوده بالا مجددا خودمان بخریم به نحوی بگوییم خوداستعماری کردیم این دقیقا کاری بود که مثلا استعمار انگلستان با هند می‌کرد یا استعمار فرانسه در آفریقا می‌کرد باید برای این برنامه داشته باشیم.  
یکی از سیاست‌هایی که در بسته پیشنهادی گذاشتم فروش اعتباری مواداولیه و صنایع پایین دستی همین الان مشکل جدی تامین نقدینگی در واحد‌های تولیدی داریم میزان نقدینگی تخصیص به بخش صنعت در یکسال گذشته بیست درصد کاهش داشته در شرایطی که ما در بیشتر رشته‌ها شاهد تورم قیمت‌ها بودیم و این تامین مالی هزینه‌های بالای آن هم قیمت تمام شده را افزایش می‌دهد هم به علت این که خیلی از واحدهایمان قادر به تامین مالی مکفی نیستند این‌ها را از دسترسی به ظرفیت کاملشان و آن مقیاس اقتصادی که درباره اش دوستان گفتند بازمی دارد و این خصوصا در بازار‌های صادراتی یکی از اصلی‌ترین عوامل  توفیق نداشتن ما در رقابت با رقبای منطقه‌ای است اگر صنایع بالادستی ما که عمدتا حاشیه سود بالا و وضع نقدینگی مناسبی دارند بیایند مواداولیه را اعتباری به صنایع پایین دستی بدهند ما، چون در بیشتر رشته‌های پایین دستی شرایط رقابت کامل و یک بازار شکل گرفته درست را داریم قاعدتا صرفه جویی‌های ناشی از این به بازیگران پله بعدی که یا صنایع یا پیمانکاران یا مصرف کنندگان نهایی اند پاس داده می‌شود و در بازار‌های صادراتی هم می‌تواند یک اهرم رقابتی برای ما باشد.  


سوال: آقای غزنوی ماده ۲۴ و ۳۰ قانون بهبود فضای کسب و کار درباره بخشنامه‌های خلق الساعه به هر حال آیین نامه هم داریم که نباید اتفاق بیفتد چه ضربه‌ای این اول می‌زند و این آیین نامه تا الان توانسته کمک کند یا نه؟  
غزنوی: پاسخ شما را یک مقدار قبلترش را بگویم.  


سوال: این موضوعاتی که همه تولیدکنندگان مطرح می‌کنند به آن بپردازیم.  
غزنوی: اصل موضوع را باید درست کنیم دولت‌های ما عموما دولت‌های بنگاهدار بودند به جای این که حواسشان به جامعه و مردم باشد حواسشان به بنگاهداری بود، چون حواسشان به بنگاهداری بوده نتوانستند بیایند یک ریل درست بگذارند وظیفه بخش‌های تشکل‌ها و شرکت‌های بخش خصوصی که جاده درست کردن و ریل گذاشتن برای حوزه اقتصادی نیست این‌ها بخش‌های نظام حکمرانی است ما داریم کار نظام حکمرانی را انجام می‌دهیم، چون خودش حواسش به بنگاهداری است اگر که نظام حکمرانی ما از بنگاهداری خارج بشود می‌رود سرجای خودش می‌نشیند حواسش است که اقتصادش چه جوری مدیریت بکند الان دارد بنگاهداری می‌کند حواسش به این است که مواداولیه جور شود چه جوری فروشد چه جوری بخرد چه جوری استحصال کند چه جوری مدیریت بکند سودش بیشتر بشود در صورتی که در اقتصاد جهانی اصلا معنا ندارد همه این‌ها را به بخش‌های خصوصی واگذار کردند چرا بخش خصوصی نمی‌تواند رقابت بکند نمی‌آید سر سرمایه گذاری، چون فضا و فرصت برایش فراهم نیست امکان رقابت با بخش‌های دولتی نیست قیمت گذاری دست اینهاست امکانات دولتی دست اینهاست زمین رایگان دست اینهاست نفت دست اینهاست امکان رقابت با این بخش‌ها نیست و تا زمانی که دولت‌ها برنامه ریزی به گونه‌ای نکنند که این بخش‌ها را رها کنند دست بردارند از سر اقتصاد وضعیت ما همین است ما از این وضعیت خارج نمی‌شویم و یک زمانی که اصل ۴۴ می‌خواستند پیاده کنند گفتند بخش‌های خصوصی آن قدر توانایی ندارند که این شرکت‌ها را بیایند بپذیرند.

شرکت‌های شبهه دولتی شکل گرفت و یک سرطانی برای اقتصاد ایران شد امروز دیگه این جور نیست امروز شرکت‌های بزرگ اقتصادی کارآفرین بخش خصوصی داریم. امروز حتی اگر طرح های بزرگ اقتصادی هم دولت‌ها بخواهند واگذار کنند شاید توانایی یک شرکت خصوصی این امکان را برای پذیرش این شرکت‌ها نداشته باشد امروز امکان کنسرسیوم وجود دارد این‌ها می‌توانند با یکدیگر شریک شوند تقریبا در این موضوع کار کردیم در این چند ساله و یاد گرفتیم و امکان این که کنسرسیوم تشکیل بدهیم با همین شرکت‌های بزرگ داخلی وجود دارد بنابراین هیچ حوزه اقتصادی نیست که امروز بخش خصوصی نتواند بگیرد. فقط کافی است که دولت اراده بکند از این مسیر اشتباهی که تا حالا رفتیم این را بپذیریم بالاخره قبول داریم که این مسیر اشتباه بوده ما در بحث اقتصادی ضربه پذیریم یا نه اگر قبول داریم خب مسیر را عوض کنیم بهترین وقتش هم همین است که الان این دولت با یک فکر دیگه با یک توان دیگه آمده سرکار و بهتر است که مسیر را از همین الان درست تامین کند بنابراین تا این مسیر درست نشود وضعیت ما همین است در رابطه با مواداولیه به شما بگویم که مواداولیه هست چه جوری است که در بورس و در صف و این‌ها گیرمان نمی‌آید ولی در بازار آزاد وجود دارد پس پیداست بازهم این جا یک اشکالی دارد اشکالش هم برمی گردد به نحوه اقتصاد دولتی وقتی اقتصاد دولتی بخواهیم اداره کنیم همین وضعیت می‌شود بنابراین شما ببینید از لحاظ مواداولیه کشورمان فراوان و غنی از مواداولیه است در چی می‌خواهید که شما مواداولیه اش را نداشته باشیم ما به همه دنیا صادر می‌کنیم. متاسفانه این به واسطه این که اقتصاد ما دولتی است مجبوریم که بیشتر توجهمان به سود باشد و مواداولی را خام بفروشیم و این جا شرایطمان برای بنگاه‌های تولیدی به این شکل است.  


سوال: در مورد بخشنامه‌های خلق الساعه بگویید که یک معضلی است؟
غزنوی: ثبات اقتصادی وقتی باشد بخشنامه‌ها خلق الساعه نباشد میزان سرمایه گذاری بالا می‌رود ما دو تا دهه تجربه مناسب داریم، نمودارهایش وجود دارد یکی دهه چهل است یکی دهه بین هفتاد و شش تا هشتاد و شش است ثبات اقتصادی حاکم بوده سرمایه گذاری زیاد شده نسبتی پس بین این است ثبات اقتصادی هر چیزی که باعث ثبات اقتصادی بشود میزان سرمایه گذاری ما را زیاد می‌کند رشد اقتصادی و سرمایه گذاری هم یک رابطه با همدیگر دارد هرچقدر که سرمایه گذاری بیشتر انجام بشود رشد اقتصادی بیشتر می‌شود پس این‌ها وابسته به همدیگرند هر آن چیزی که باعث به هم ریختن ثبات اقتصادی بشود باید از آن جلوگیری شود یکیش هم همین بحث بخشنامه هاست که البته دوستانم به درستی اشاره کردند آقای خالقی و آقای کلاهی، ما الان اگر آن بسته سیاست صنعتی را که دو سال پیش مقام معظم رهبری ابلاغ کردند و در دولت متاسفانه به هیچ جایی نرسید و سازمان آموزش و پژوهش مربوط به سازمان برنامه و بودجه کشور است هیچ اقدامی نکرد فقط شعار دادند و گفتند امروز فردا، امروز فردا و صنعت کشور را سرکار گذاشتند.

این بیاید به عنوان فوریت که در شش ماهه برنامه هفتم توسعه هم است به فوریت سازمان برنامه و بودجه موظف بشود که این بسته سیاست صنعتی را تدوین کند با مشارکت تشکل‌ها و بخش خصوصی، چون نهایتا ذینفعش هم همین بخش خصوصی است آن‌ها باید اقتصاد را اداره کنند این تدوین شود همه قبول داشته باشند این بسته را از عالی‌ترین مقام کشور هم این ابلاغ بشود ذیل سیاست‌های صنعتی که قبلا ابلاغ شده این ابلاغ بشود و با یک به اصطلاح برنامه راهبردی مشخص من فکر می‌کنم سه ماه هم بیشتر زمان نیاز ندارد ما هم همه کمک می‌کنیم همان طور که اتاق، تشکل‌ها و مجموعه‌ها این‌ها همه کمک می‌کنند که این بسته با مشارکت بخش خصوصی تدوین شود و ما با یک نقشه راه مورد قبول و وفاق همه اجزای اقتصادی کشور بتوانیم مسیر توسعه اقتصادی را پیش ببریم.  


سوال: آقای خالقی یکی از موضوعات دیگری که تولیدکنندگان مطرح می‌کنند بحث ناترازی انرژی است برای این بخش فکر می‌کنید چه اتفاقی باید بیفتد آیا تولیدکننده باید بیاید برق تولید کند و در تولید انرژی کمک کند یا اتفاقات دیگری بیفتد؟
خالقی: بحث ناترازی انرژی باتوجه به فاصله زیادی بین انرژی موردنیاز در پیک‌های مصرف با آنچه که موجود و ظرفیت موجود کشور است نگاه می‌کنیم فاصله خیلی زیاد است چند سالی است اصلا سرمایه گذاری درست و به اندازه‌ای نکردیم که بتوانیم انرژی موردنیاز کشورمان به اندازه توسعه‌ای که حتی داریم می‌دهیم و در آینده باید به آن برسیم ندادیم همین الان یا باید جواز‌های تاسیس و توسعه را متوقف کنیم، چون نیاز به برق دارند نیاز به گاز دارند وقتی که ما الان درمانده ایم در تامین آنچه که ظرفیت موجود کشور است قاعدتا مشکل جدی داریم برای این که توسعه بدهیم بنابراین اگر می‌گوییم می‌خواهیم رشد اقتصادی مان هشت درصد بشود در بخش اقتصاد و صنعت هم این باید دیده شود فرقی نمی‌کند در کشاورزی هم بخواهیم توسعه بدهیم برق می‌خواهیم برای خود صنعت همین است معدن هم برق می‌خواهد همه این را داریم و این که در تابستان برق کم داریم در زمستان گاز کم داریم زمستان گاز کم می‌آوریم برق هم به دنبالش کم می‌آید گاز که کمبودش افزایش پیدا می‌کند طول مدتش طبعا به برق هم اصابت می‌کند آلودگی هوا را هم ناچاریم برویم برای تامین آن این معضلات را داشته باشیم.

 ما دچار حل مسئله نیستیم ما فقط داریم مسکن می‌دهیم به خاطر تامین بحث انرژی حالا بیاییم بحث خصوصی هم ورود پیدا کند چند تا معضل داریم دولت باید در چند مورد اعتمادسازی بکند یکی این که قراردادهایش باید مورد وثوق بخش خصوصی باشد اگر قرار است انرژی را که در زمان‌هایی که پیک مصرف نیست مثلا می‌خواهم بخش خصوصی نیروگاه ایجاد کنم نیروگاه را کی می‌خواهم در زمانی که پیک مصرف است و کمبود برق وجود دارد می‌خواهم نیروگاهم را وارد مدار کنم چند ماه سه ماه سه ماه باید نیروگاهم کار کند من سرمایه گذاری کنم که سه ماه در سال کار کند این با عقل اقتصادی خیلی جور نیست بالاخره دولت باید این ترتیباتی را بدهد که قاعدتا ما برای این که بخش خصوصی بیاید سرمایه گذاری کند این سرمایه گذاری برایش توجیه داشته باشد صرفه اقتصادی داشته باشد یکی این مسئله است آن‌هایی که رفتند نیروگاه بخش خصوصی چه کوچک مقیاس چه متوسط مقیاس ایجاد کردند توسط بخش خصوصی آمدند سرمایه گذاری کردند ماه‌ها طول کشیده تا دولت بیاید با این‌ها تصفیه حساب کند شش ماه یک سال بیش از یک سال در صورتی که ما ماه قبض مان را دریافت می‌کنیم چه در بخش صنعتی چه در بخش صنعتی قبضمان را ندهیم برقمان را قطع می‌کنند ولی آن برقی که دولت از این تولیدکنندگان برق بخش خصوصی دارد می‌خرد پولش را به موقع نمی‌دهد گرفتار می‌شود می‌گوید چه جذابیتی دارد که بخش خصوصی بیاید با دولت طرف شود بگوید می‌آیم در حوزه انرژی می‌خواهم سرمایه گذاری کنم پس باید یک اعتماد حتما برگردد دولت اگر می‌خواهد بخش خصوصی برقش را بیاورد وارد مدار کند یا برای خودش استفاده کند قطعا چندین حمایت نیاز دارد مشوق‌ها باید شامل معافیت‌های مالیاتی باید باشد تامین مالی بخشیش باید باشد تامین فنی باید بشود آیا تحریم اجازه می‌دهد ما نیروگاه‌های مدرن وارد کشور کنیم یا نه به این سادگی‌ها هم نیست باید کمک بکنیم راه را باز بکنیم مشکلات گمرکی و امثالهم را باید حل کنیم بخش خصوصی بتواند انجام بدهد.

 در گفتن بخش خصوصی ورود کند بله می‌تواند ولی آیا چه کمک‌هایی باید بکنیم آیا زمین رایگان دادن به نیروگاه این چنینی یک بخش کمک کوچک است گاز را تا دم نیروگاه رساندن موضوع مهمی است یا نه، آیا گاز داریم به این نیروگاه‌ها بدهیم این چالش بزرگ داریم همه این موضوعات قاعدتا باید کنارهم گذاشته شود بخش خصوصی علاقه‌مند است آن زیان عدم و نفع تولید بخش خصوصی و صنعت فرق نمی‌کند خصوصی دولتی ندارد زیان عدم و نفع تولید حالا شما از فولاد و پتروشیمی بگیرید تا انتهای زنجیره که صنایع دارند کالایی تولید می‌کنند و به بازار می‌دهند این همین که برق قطع می‌شود زیان عدم و نفعش عدد بزرگی در اقتصاد است با همین عدم و نفعی که در اقتصاد اتفاق افتاد تا الان می‌توانستیم نیروگاه‌های کافی را تولید کنیم نکردیم هم نیروگاه نزدیم هم ضرر می‌بینیم الان تعطیلات واحد‌های صنعتی در هفته به چند روز رسیده در هفته؟ یک روز بود به دو روز رسیده اعلام شده به سه روز دارد می‌رسد خب سه روز در هفته تعطیل باشد بعد جالب است یکی از وزرای محترم اسم نمی‌برم دو هفته پیش همین موضوع برق را در شورای برق بخش خصوصی داشتیم مطرح می‌کنیم می‌گفت جمعه جایش کار کنید جمعه کار می‌کنیم باشه باید کار شود، اما آن هزینه که بابت مزد جمعه می‌دهیم اضافه هزینه است تحمیل هزینه است به قیمت تمام شده محصول آن جا را هم باید دید به این سادگی نیست مثلا سه شنبه تعطیل کن جایش جمعه کار کن بله سه شنبه تعطیل می‌کنم جمعه کار می‌کنم آیا جمعه می‌شود بالاخره کارگران ما زندگی دارند نیرو‌های کار هم باید بروند به خانواده شان برسند یک سوال این که بانک‌ها تعطیلند در این تعطیلی برق‌ها سودی که از واحد‌های تولیدی که سه روز در هفته تعطیلند بانک‌ها سودشان را در این سه روز حساب نکنند نشستند سود و عوارض و دیرکرد را دارند می‌گیرند کارخانه تعطیل است کار نمی‌کند بانک روزشمارش را می‌گیرد.


سوال: در مورد این ناترازی انرژی فکر می‌کنید در کوتاه مدت دولت جدید می‌تواند چه اقداماتی انجام دهد؟
کلاهی: تنها کاری که باتوجه به این که ما مشکل ناترازی گاز هم داریم پس تامین سوخت فسیلی برای نیروگاه خودش نامطمئن و زیرسوال است تنها کاری که در کوتاه مدت می‌توانیم بکنیم نیروگاه‌های خورشیدی است بعد بادی چرا می‌گویم خورشیدی بادی اصولا پروژه‌های بزرگ است و پروژه‌هایی که در کوتاه مدت نمی‌شود اجرا کرد خورشیدی را شما از ده کیلووات می‌توانید اجرا بکنید تا صد مگاوات حتی بیشتر و خب ما تابش آفتاب مناسبی داریم مشکلی که در خورشیدی در سال‌های گذشته داشتیم همین بی ثباتی و عدم اطمینان به دولت بوده چرا در یک کشور همسایه ما مثل ابوظبی می‌بینیم قیمت برق خورشیدی به یک و نیم سنت در کیلووات ساعت رسیده ولی در ایران با شش سنت و هفت سنت هم کسی حاضر نیست قرارداد ببندد برای این که این قدر عدم قطعیت ناپایداری دادیم این قدر هزینه‌های مبادلاتی در اقتصادمان بالاست که سرمایه گذار حاضر نیست با حتی چند برابر نرخی که در کشور‌های همسایه ما جذاب است این جا کار بکند پس باید این ثبات و اطمینان را بیاوریم برگردانیم باید به واحد‌های صنعتی که الان دچار مشکل جدی نقدینگی هستند تسهیلات مناسب داده شود تا فعلا در کوتاه مدت در بخش خورشیدی سرمایه گذاری کنند.

حالا چرا به غیر از مقیاس و سرعت اجرا چرا خورشیدی را می‌گویم ببینید ما یک پیک مصرفی داریم که در سال بین ششصد تا هشتصد ساعت در سال الان کمبود برق داریم ما اگر بیاییم نیروگاه سنتی برای این چند درصد احداث کنیم اگر بیاییم قیمت تمام شده برقش را درست محاسبه بکنیم می‌بینیم، چون نیروگاه فقط یک کسری از سال را دارد کار می‌کند قیمت تمام شده نیروگاه شاید به بیست تا بیست و پنج سنت در کیلووات ساعت برسد قیمت واقعی آن در صورتی که اگر خصوصا با روابطی که با کشور چین داریم که امروز رهبر انرژی خورشیدی دنیاست اگر این بار مانند کاری که در دهه شصت خورشیدی انجام شد و با پایان جنگ تحمیلی فناوری صنعت برق گام به گام و ریشه‌ای به کشور انتقال داده شد همین کار را در حوزه انرژی‌های خورشیدی بکنیم نه سیستم مونتاژی بعد آن وقت بخواهیم برویم با دیوار تعرفه و ممنوعیت واردات از آن صنعت مونتاژی محافظت کنیم ریشه‌ای انتقال فناوری بدهیم خوشبینم که بتوانیم خیلی سریع قیمت سریع قیمت برق خورشیدی را در ایران به محدوده دو سنت برسانیم در کوتاه مدت که گاز نداریم می‌توانیم برق بدون نیاز به سوخت فسیلی را داشته باشیم بخشی از تعهداتمان را در معاهده پاریس ایفا بکنیم که آن جا هم در آینده دچار جرایم و تعرفه‌های جریمه‌ای نشویم و هم از آلودگی محیط زیست جلوگیری بکنیم و کمی هم شدت انرژی اقتصاد ایران که خودش یکی از معضلات ما است بیاوریم پایین.  


سوال: ساخت شهرک‌های انرژی هم به هر حال شروع شده امیدواریم سرعت بیشتری پیدا کند.  
کلاهی: اصلا حجم کافی نیست ببینید ما در برنامه چشم اندازی که داشتیم که در درست بعد برجام تهیه شد صحبت از پنج هزار مگاوات تجدیدپذیر بود و پنج هزار مگاوات تولید پراکنده تولید پراکنده هم می‌تواند بهره وری انرژی بسیار بالایی داشته باشد هم بار را روی شبکه فرسوده انتقال و توزیع برق کشور نندازد هر دوی این‌ها دقیقا به خاطر آن ناپایداری‌ها و عدم اطمینان به یک طرف معادله که دولت بوده شکل نگرفت خیلی خیلی کم‌تر از این هاست.  

نظر شما