شناسهٔ خبر: 67712170 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

 رابطه مادر شوهر و عروس در گیر و دار باورهای غلط

اگر به حکایت‌ها و افسانه‌ها مراجعه‌ای داشته باشیم جدال مادر شوهر و عروس روایت شده و انگار پایانی هم نمی‌خواهد داشته باشد؛ جدالی که هر دو طرف گمان می‌کنند در زندگی‌شان از طرف مقابل دخالت می‌شود.

صاحب‌خبر -

برخی خانواده‌ها، بزرگ و مستقل شدن فرزندشان را سخت می‌پذیرند، چون گمان می‌کنند دختر دل پسرش را ربوده و می‌خواهد بین پسر و مادر فاصله بیندازد؛ برای همین سعی می‌کنند با قوانین نانوشته روزگار خود با عروس خود رفتار کنند.

 دخالت‌های بی‌جا عامل طلاق

سال‌ها بود که همسایه بودیم و خانواده‌هایمان با یکدیگر رفت و آمد داشتند، با توجه به شناختی که از من و خانواده ام داشتند قرار خواستگاری را گذاشتند، چند روزی بود که از تولدم می‌گذشت و خوشحال از آنچه می‌خواست در سن ۱۴ سالگی برایم اتفاق بیفتد بودم.

این‌ها صحبت‌های فاطمه است که ۵ سال قبل ناخواسته مجبور به طلاق می‌شود، او گفت: همسرم ۶ سال از من بزرگ‌تر بود و به اصرار او به خواستگاری‌ام آمده بودند من هم چون همسرم را از قبل می‌شناختم، مشکلی با این ازدواج نداشتم.

وی افزود: پس از یک سال که از عقدمان می‌گذشت مراسم عروسی ساده‌ای را برگزار کردیم و به خانه خودمان رفتیم تا چند ماهی زندگی خوبی داشتیم، ترجیح می‌دادم کمتر به خانه مادر شوهرم بروم تا حرف و حدیث کمتر باشد.

فاطمه اظهار کرد: بعد از مدتی به مرور در رفتار شوهرم تغییراتی به وجود آمد و در واقع ما که تا آن زمان هیچ مشکلی با هم نداشتیم جواب سؤال‌هایم را با عصبانیت می‌داد و یا اصلاً جواب نمی‌داد.

 رابطه مادر شوهر و عروس در گیر و دار باورهای غلط

وی با بیان اینکه برخی مواقع هم هر چه منتظر می‌ماندم برای ناهار نمی‌آمد، گفت: یک روز تصمیم گرفتم با او صحبت کنم که از بین حرف‌هایش متوجه شدم مادرش عامل این مشکلات است.

فاطمه سرش را پائین انداخت و گفت: هنوز هم دوستش دارم اما دخالت‌های بی‌جای مادرش در زندگی‌مان موجب شد کارمان به طلاق بکشد، مادرش فکر می‌کرد من پسرشان را دزدیده‌ام و می‌خواست به نوعی انتقام بگیرد.

وی که هرازگاهی بغضش را قورت می‌داد و با گوشه روسری‌اش اشک‌هایش را پاک می‌کرد، افزود: متأسفانه همسرم مرد دهن‌بینی بود و هرچه خانواده‌اش به او دیکته می‌کردند همان را انجام می‌داد و خودش قادر به تصمیم‌گیری در زندگی نبود.

او بیان کرد: گاهی مواقع که مادر شوهرم به خانه ما می‌آمد مدام گلایه می‌کردند و یا از کار من ایراد می‌گرفتند، متأسفانه دخالت‌های مادر شوهرم باعث شد که زندگی ما در آستانه فروپاشی قرار گیرد، این در حالی بود که من همسرم را دوست داشتم و به هیچ عنوان حاضر به جدایی نبودم.

فاطمه که از رفتارهای مادر شوهرش خسته شده بود، ادامه داد: دخالت‌های بی‌جا عامل طلاق من از همسرم شد.

 بر اساس نظر روانشناسان اکثر طلاق‌های عاطفی براثر نداشتن درک متقابل، شناخت، دخالت اطرافیان، تناسب فرهنگی و خانوادگی در ازدواج‌ها به وجود می‌آید. وقتی دو جوان ناآگاهانه و معرفی دورهمی، مهمانی و یا غیره باهم آشنا می‌شوند و به شناخت کافی از خصوصیات اخلاقی و فرهنگی نمی‌رسند و پیمان زناشویی می‌بندند، خیلی زود به بن‌بست می‌رسند و برای جدایی راهی دادگاه خانواده می‌شوند.

یک روانشناس، روان‌درمانگر و روانکاو در همین خصوص به ایسنا گفت: بر اساس بررسی‌های صورت گرفته دخالت خانواده اطرافیان یکی از مهم‌ترین علل طلاق در ایران است.

 رابطه مادر شوهر و عروس در گیر و دار باورهای غلط

محمدرضا ابراهیمی با بیان اینکه جامعه ایرانی جامعه‌ای در حال گذار است، اظهار کرد: یکی از مهم‌ترین مسائل درون خانواده‌ها ارتباط عروس و مادر شوهر است که در برخی از این موارد روانکاوان آن را نبرد بین عروس و مادر شوهر تلقی می‌کنند.

وی اذعان کرد: چون هنوز سنت‌گرایی به عنوان جریان غالب در زندگی جامعه ایرانی است و مؤلفه‌های مدرنیته پایگاه و جایگاه خودش را حفظ نکرده شاهد این‌گونه ارتباطات هستیم.

این روانکاو گفت: این ارتباط آسیب دیده‌ای که در بسیاری از روابط درون خانوادگی با ورود یک عضو «عروس یا داماد» به درون آن اتفاق می‌افتد می‌تواند بحران‌های جدی و طاقت‌فرسایی را ایجاد کند.

وی افزود: یکی از مهم‌ترین علل طلاق در بین زوجین در ایران دخالت خانواده اطرافیان است و نقش مادر شوهر را در این خصوص نمی‌توان نادیده گرفت.

ابراهیمی اذعان کرد: اصولاً در حیطه آسیب‌شناسی روانی و آسیب‌شناسی مبتنی بر تشخیص‌های روانکاوانه هنگامی که فردی وارد یک کلنی جدید می‌شود مثلاً وقتی دختری ازدواج کرده و وارد خانواده شوهر می‌شود اتفاق‌هایی در ساختار قبلی خانواده دختر و پسر رخ می‌دهد.

وی بیان کرد: اصولاً تغییر مستلزم فروپاشی ساختار قبلی و جایگزینی نظم نوین دیگری به جای آن است، با ازدواج یکی از اعضاء خانواده و ورود عروس به داخل خانواده در واقع آن خانواده درگیر یک سری جریانات جدیدی می‌شود، هر کدام از اعضاء خانواده پسر به نحوی به این تازه وارد واکنش‌های خاص خود را نشان می‌دهند که بسیاری از این واکنش‌ها جنبه ناخودآگاه دارد و از حیطه هوشیاری به دور است و در واقع زنده شدن تعارضات، تنش‌ها، احساسات متضاد، متفاوت و ... است که بر روی دختر فرو ریخته می‌شود.

این روان‌درمانگر با بیان اینکه واکنش‌های دختر در رابطه با خانواده شوهر می‌تواند تعیین کننده آتیه و عاقبت خانواده آنها باشد، در خصوص رابطه عروس و مادر شوهر گفت: چون جامعه ایرانی جامعه سنتی است با ورود عروس به درون خانواده ساختار قبلی مادر شوهر به لحاظ تسلط، تحکم و جایگاه دچار تغییر می‌شود.

وی اظهار کرد: به گونه‌ای نیست که افراد ازدواج کنند و بروند؛ بلکه ازدواج می‌تواند تبعات گوناگونی به دنبال داشته باشد، فروپاشی ساختار قبلی در یک ساختار سنتی در جامعه ایرانی معادل جایگزین سازی آن با شرایط جدید است.

ابراهیمی افزود: شدت و نوع فروپاشی ساختار قبلی و شرایطی که مادر شوهر در درون خانواده داشته تعیین کننده هم رابطه پسر با عروس و همچنین سایر اعضاء خانواده با عروس است.

وی با اشاره به اینکه این فروپاشی می‌تواند به یک بحران تبدیل شود، گفت: بسیاری مواقع اتفاق افتاده که با ازدواج پسر یک بحران جدی در درون خانواده ایجاد می‌شود، خانواده به دلیل عدم بلوغ، عدم ناتوانی به دلیل تجربه ناکافی و ... وارد یک جریان بحرانی می‌شود که اگر حل و فصل و کنترل نشود می‌تواند زندگی زوج را دستخوش مسائل و مشکلات و آسیب‌های فراوانی کند.

این روانشناس، روان‌درمانگر و روانکاو گفت: شایع‌ترین فرم به شکل تعارضات و کشمکش‌های جدی بین دختر و پسر و مادر شوهر و تحریک باقی اعضاء توسط او برعلیه دختر و حتی پسر نیز دیده می‌شود.

 رابطه مادر شوهر و عروس در گیر و دار باورهای غلط

وی گفت: مسئله‌ای که با ورود یک فرد به درون یک کلنی و خانواده جدید اتفاق  می‌افتد، دختری که ازدواج می‌کند و وارد خانواده پسر می‌شود در واقع فعل و انفعالات و جریانات ناخودآگاهی مادر با پسر بر می‌گردد، خود این جریان نوعی اضطراب جدایی در مادر ایجاد می‌کند.

ابراهیمی اظهار کرد: انعکاس جدایی انعکاس دلهره‌های کودکی است، زنانی که نابالغ و رشد نیافته هستند، مادر شوهرهایی که از نظر عاطفی ضعیف و ناتوان هستند و بلوغ عاطفی و روانی کمی دارند ضربه‌های سختی را متحمل می‌شوند که منجر به دخالت او در رابطه پسر و دختر می‌شود و حتی عروس را مورد حمله قرار می‌دهند.

وی گفت: مادر شوهر دردها و رنج‌ها و زخم‌های قدیمی خود را در رابطه با کودکی‌شان بر روی عروس پیاده می‌کنند و این اتفاق می‌تواند ادامه زندگی پسر و عروس را دستخوش مشکلات گوناگونی کند، این جریان ناخودآگاه است، مادر شوهری که به شدت وابسته به پسر است جدایی از او معادل مرگ او است.

این روانشناس بیان کرد: بسیاری از مادر شوهرها نمی‌توانند بپذیرند که دختری بیاید پسرشان را بگیرد و ببرد، این تغییرات در درون مادر شوهر تکان زا و مشکل‌زا است و منجر به ایجاد هسته‌های قدرتمند وهمی جدیدی می‌شود که به شکل دخالت‌های گوناگون بحران‌زا خواهد شد.

وی تصریح کرد: ورود عروس به درون خانواده می‌تواند موجب ایجاد تکان‌های ناخودآگاه همراه با خشم، ناکامی و... به دلیل از دست دادن پسر و نگرانی‌هایی که در خصوص آینده خودش دارد شود.

ابراهیمی با اشاره به اینکه ناتوانی در سازگاری می‌تواند با شرایط جدید رابطه عروس و مادر شوهر را دستخوش آسیب کند، گفت: بعضاً چون عروس نمی‌تواند با شرایط جدید خود را سازگار کند و از سویی مادر شوهر به این وضعیت دامن می‌زند ادامه زندگی دچار مشکلات جدی می‌شود.

وی عنوان کرد: ایجاد تغییراتی در ساختار خانواده موجب بروز مشکلات جدی می‌شود، بسیاری از طلاق‌ها در نتیجه بروز چنین رخدادهایی در ارتباط بین عروس، مادر شوهر و پسر است، مثلث رابطه مادر، پسر و عروس و روابط و تعاملات یکدیگر مشخصه اصلی این بحران‌ها است.

این روانکاو با بیان اینکه با ورود عروس، انقلابی در درون خانواده شوهر ایجاد می‌شود، افزود: در همه جای دنیا شاهد مقاومت برای ورود عضو جدید به درون خانواده هستیم، نوعی نگاه مضطربانه وجود دارد و نمره اضطراب بسیار بالا است.

وی با اشاره به اینکه ازدواج یکی از پر استرس ترین و اضطراب‌های زندگی هر انسانی است، بیان کرد: این مقاومت در رابطه به ورود عروس به درون خانواده از سوی مادر شوهر می‌تواند جدال و نبردی بین آن دو ایجاد کند که مشخصه اصلی آن در جامعه ایران با توجه به اینکه تم سنتی خود را هنوز حفظ کرده جدالی برای حذف دیگری است.

ابراهیمی تصریح کرد: از همان اولین برخوردها این واکنش‌ها در رفتار عروس و مادر شوهر وجود دارد، فاصله گرفتن و یا قطع رابطه به عنوان یکی از شایع‌ترین واکنش‌های عروس‌هاست و یا مادر شوهر برای اینکه محبت بیشتری از پسر بگیرد از این طریق اقدام می‌کند.

وی عنوان کرد: ایرادگیری، سرزنش و کنترل کردن نوعی دیگری از ایراد گرفتن‌ها است، در مادرشوهرهای وسواسی مضطرب و درگیر دلهره‌های سخت این موارد را بیشتر می‌بینیم.

این روان‌درمانگر گفت: مادر شوهرهای وسواسی ایراد گرفتنشان از عروس بیشتر است، اگر مادر شوهر به این نتیجه برسد که تلاش‌هایش برای جذب عروس و ساختن یکی مانند پسرش با شکست مواجه شده اقدام به ایراد گرفتن‌های مداوم و حتی به نوعی حذف عروس می‌کند.

 رابطه مادر شوهر و عروس در گیر و دار باورهای غلط

بیدار شدن این تعارضات در عروس و مادر شوهر به شکل‌های گوناگونی است، مادرشوهرهایی که زمینه‌ای از آسیب در کودکی و از قبل داشتند وسواسی و مضطرب هستند و تجربه ناکامی‌های مکرر در کودکی‌شان داشتند، وضعیت بهداشت و روان آنها دچار اختلال است اینها یک جریانی از تعارضات را نسبت به عروس از خودشان نشان می‌دهند که دست خودشان نیست و حتی قصد ندارند به آن مرحله بحرانی برسانند اما ناخواگاه رابطه دختر و پسر و خودشان را دچار آسیب‌های گوناگون می‌کنند.

وی در همین خصوص تصریح کرد: مادر شوهری که در کودکی پدر خوبی نداشته و آسیب دیده و کودکی پر از دردی داشته و با مردی ازدواج کرده که او هم بی توجه بوده است، معمولاً بعد از ازدواج پسرش سعی می‌کند که نوعی واکنش افراطی نشان دهد یا خیلی به عروس نزدیک می‌شود تا بسیاری از نداشته های خودش را از او بگیرد و یا وارد درگیری می‌شود.

ابراهیمی ابراز کرد: در مراجعاتی که داشتیم اعلام شده پسر هرچه برای همسرش می‌گیرد باید برای مادرش هم بگیرد و همیشه مجبور است از هر چیز برای دو نفر تهیه کند.

  سلامت روان، اولین شرط ازدواج سالم

همانند سازی با عروس در مادر شوهرها زیاد دیده می‌شود، این همانند سازی در واقع تکرار کارهای عروس است، در واقع مادر شوهر برای اینکه در چشم پسرش عزیز باشد رقابتی را با عروس آغاز می‌کند و سعی دارد از عروس جلو بزند.

یک روانشناس در همین خصوص به ایسنا گفت: این همانند سازی قابل قبول است اما بعد از مدتی عروس دچار مشکلات جدی و نبردهای درون خانواده می‌شود، حتی این موارد در رابطه با عروس هم صدق می‌کند، اینکه در کودکی به لحاظ روانی مشکلات خاصی داشته و یا آسیب دیده است.

مریم جعفری گفت: عروس‌ها در جامعه ایرانی نسبت به خانواده شوهر و به خصوص مادر شوهر نوعی ترس و دلهره دارند و یک سیکل معیوبی از روابط را ایجاد می‌کنند و در آینده موجب ایجاد بحران‌های زنجیره وار می‌شود.

وی بیان کرد: آسیب‌های روانی باید درمان شوند، در جامعه ایرانی چون ذهنیت روان شناختی ندارند در آخرین مراحل به روانشناس و روانکاو مراجعه می‌کنند و این مراجعه دیرهنگام آنها کار روانشناس و تراپیست را سخت می‌کند.

این روانشناس افزود: زخم‌هایی که عروس خانواده در کودکی داشته و درمان نشده وقتی وارد خانواده شوهر می‌شود جهش شدیدی در علائم پاتولوژیک او دیده می‌شود.

 وی اولین شراط ازدواج سالم را سلامت روان دانست و گفت: دختر و پسر قبل از ازدواج باید تست بدهند که بینند به لحاظ روانی سالم هستند یا نه بسیاری از بیماری‌های روانی پنهان هستند و دیده نمی‌شوند و زمانی فرد متوجه می‌شود که در استانه طلاق هستند.

 رابطه مادر شوهر و عروس در گیر و دار باورهای غلط

این روانشناس همچنین در خصوص پسرها گفت: برخی مادر شوهرها به گونه‌ای پسر را تربیت کردند که نمی‌تواند مستقل شود و روی پای خودش بایستد، در ازدواج‌هایی که یکی از طرفین بالغ نیستند این مشکلات بسیار دیده می‌شود.

وی گفت: پسری که وابستگی افراطی به مادر دارد دچار مشکلات جدی می‌شود، ازدواج او خانواده مقابل را هم دچار بحران‌ها و مشکلات جدی‌تری می‌کند.

جعفری افزود: بسیاری از طلاق‌ها، آسیب‌های اجتماعی، تنش‌ها و مشکلات زناشویی که در درون خانواده‌ها دیده می‌شود ناشی از همین ناآگاهی و عدم دقت در ابتدای ازدواج است.

وی گفت: بهترین ازدواج، ازدواجی است که در آن بلوغ باشد، دختر باید با پسر و پسر باید با دختری ازدواج کند که در آن فرد بالغ و مستقل باشد و به لحاظ روانی عاطفی وابستگی نداشته باشد.

عروس خانم‌ها تلاش کنند مشکل بین خود و مادرشوهرشان را به همسرشان ربط ندهند چون راه حل این مشکل در دست خودشان است. مادرشوهرها سعی کنند به جای آنکه در مقابل پسرشان و عروس قرار بگیرند، در کنار آن‌ها باشند و برای گرفتن بهترین تصمیم ها به آن‌ها کمک کنند.

گاهی اوقات پسر شما یا عروستان ممکن است رفتارهایی انجام دهند یا انتخاب‌هایی بکنند که از نظر هر آدم عاقلی درست نباشد. در این موارد ادامه گفت وگو با آن‌ها نتیجه بخش نخواهد بود؛ بنابراین سعی کنید آن‌ها را به دریافت کمک از یک مشاور با تجربه هدایت کنید.

انتهای پیام

نظر شما