شناسهٔ خبر: 67694868 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

دكان يا فروشگاه بزرگ؟

بهروز مرباغي

صاحب‌خبر -

در زندگي شهري و درسازمان فضايي شهر، علايم و نشانه‌هايي وجود دارند كه گوياي درجه تكامل اجتماعي و نسبت شهر با مدنيت معاصر مي‌توانند باشند. باهم يكي از اين موارد را مرور كنيم: تا همين چند دهه قبل، تمام مايحتاج روزانه و حتي سالانه ماها توسط دكان‌هاي بقالي و صنفي ديگر تامين مي‌شد. در محلات ما، در همه شهرها، بقالي‌ها بودند كه مايحتاج غذايي روزانه ما را تامين مي‌كردند. در هر محله، معمولا، يك كفاشي بود كه برحسب وسعت محله از پينه‌دوزي تا دوخت كفش مي‌توانست كاركرد داشته‌باشد. گاه اين كفاش و دوزنده كفش به دليل مهارت و شهرتش مي‌توانست دو، سه محله را پوشش دهد. درهر محله دكان«الكتريكي» بودو احيانا دكان آهنگري يا نجاري. به ويژه آن‌زمان كه در و پنجره‌هاي خانه‌ها چوبي بود، در همه محله‌ها يك نجاري داشتيم. بعدها دكان آهنگري آمد و كم‌كم دكان دروپنجره آلومينيومي و الي آخر. در سال‌هاي سي و چهل خورشيدي سده گذشته بود كه در برخي شهرها به ندرت و در پايتخت به صورت مشهود چند فروشگاه بزرگ تاسيس شد. احتمالا فروشگاه بزرگ فردوسي اولين از اين دست بود. در تهران سپس فروشگاه‌هاي كوروش و ايران و غيره سبز شدند. اين فروشگاه‌ها، متاسفانه، نه در دل بافت‌هاي متراكم سكونتي بل در خيابان‌هاي اصلي شهر برپا شدند كه داستان جدايي دارد و مي‌توانيم دقيق‌تر به آن بپردازيم. اما ببينيم اين دكان‌ها و بقالي‌ها چه نقش و ارتباطي با بافت سكونتي و مردم محله داشتند. نخستين ويژگي اين دكان‌ها شخصيت خود دكاندار بود. مردم اعتبار آن دكان را با اعتبار و شخصيت مالك آن مي‌شناختند. صرف‌نظر از اينكه جنس مغازه جور است يا نه. درجه محبوبيت صاحب‌دكان هم ازجهت رفتار و امانتداري بود هم ازجهت رعايت حال مشتري. به اين خاطر دفتر «نسيه» مغازه هرچه كلفت‌تر، محبوبيت آن‌نيز بيشتر. اين دكان‌ها معمولا پاتوق هم بودند. در غالب اين دكان‌ها و معمولا عصرها، يكي، دو نفر از مردان محله وقت‌شان را با صحبت با صاحب‌مغازه مي‌گذراندند و بسياري به ياد مي‌آورند كه وجود چهارپايه‌هاي كوچك براي نشستن اين مهمانان هميشگي يكي‌از اجزاي مبلمان دكان بود. اين دكان‌ها در كار«خير»هم صاحب نظر بودند. از معرفي اين دختر يا پسر به آن خانواده يا كمك به ترتيب مراسم عروسي و عزا براي همسايه‌ها. ارتباط شخصي با صاحب دكان تا جايي بود كه شما مي‌توانستيد از او بخواهيد اگر فرزندتان زودتر از موعد معمول از مدرسه برگشت، بتواند جلو مغازه روي پله بنشيند تا پدر يا مادر بيايد. اگر هم هوا سرد بود، بچه مي‌تواند توي دكان منتظر بماند. ارتباط‌هاي اينچنيني كاملا «فرد با فرد» در نظام دكانداري محلات حاكم بود و مردم در صلح‌وصفا باهم روزگار مي‌گذراندند. هرچند دراين نظام اصل«چانه‌زني» برسر قيمت اجناس گريز ناپذير بود. دكان به دكان و جنس به جنس و ... .معمار و مدرس دانشگاه

 

نظر شما