شناسهٔ خبر: 67686992 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

گفت‌وگو با مولف «امام حسین (ع) و عاشورا به روایت طبقات ابن سعد»؛

ابن‌سعد، مورخی که به «ثقه» بودن در نقل روایات کربلا شهرت داشت/ شیوه متفاوت مقتل‌نگاری

مولفان کتاب بر این باورند که اثرپذیری جریان فکری اهل سنت از طبقات ابن سعد در موضوع عاشورا و امام حسین (ع) در بالاترین حد خود قرار دارد و بسیاری از تواریخ اهل سنت بعد از این کتاب متأثر از آن هستند و همین مهم باعث شده زاویه نگاه صاحب طبقات مورد توجه قرار گیرد.

صاحب‌خبر -

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «امام حسین (ع) و عاشورا به روایت طبقات ابن سعد» تالیف مشترک مهدی دقیقی و مجتبی سلطانی احمدی است که از سوی نشر آرما منتشر شده است.

کتاب «امام حسین (ع) و عاشورا به روایت طبقات ابن سعد» به واکاوی نگاه محمد بن سعد منیع مشهور به ابن سعد از بزرگترین مورخان و محدثین اهل سنت ((۱۶۸–۲۳۰ ق / ۷۸۴–۸۴۵ م) در اثر مهم و تأثیر گذارش الطبقات الکبری به موضوع امام حسین و واقعه عاشورا می‌پردازد. این کتاب از آثار متقدم، برجسته و بی بدیل در میان متون تاریخی اهل سنت در موضوع سیره‌‎نویسی و صحابه‎‌شناسی است. نگارندگان معتقدند اثرپذیری جریان فکری اهل سنت از طبقات ابن سعد در موضوع عاشورا و امام حسین (ع) در بالاترین حد خود قرار دارد و بسیاری از تواریخ اهل سنت بعد از این کتاب متأثر از آن هستند و همین مهم باعث شده زاویه نگاه صاحب طبقات مورد توجه قرار گیرد. مخاطب در این اثر با قالبی نو از بررسی یک اثر تاریخی روبه‌رو می‌شود که در فصل نخست آن بیان مسئله، سؤالات تحقیق، فرضیه‎‌های موجود، ضرورت و اهمیت، روش و پیشینه موضوع این نگارش مورد توجه قرار گرفته است و خواننده این اثر را به اهمیت موضوع آشنا می‌کند. درباره این کتاب با مهدی دقیقی گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

- درباره شخصیت ابن‌سعد، جایگاه علمی و مسیر زندگی‌اش توضیحاتی برای مخاطبان کتاب بدهید.

آدم عجیبی است، تودرتو و شخصیت پیچیده‌ای دارد، نمی‌شود مثل بقیه شخصیت‌های علمی یا تاریخی به او نگاه کرد. دوست ندارم کلمه مرموز را به کار ببرم اما بزرگان فن شخصیت‌شناسی تعابیری به‌کار برده‌اند که به همین عبارت نزدیک است، کشف شخصیت او ساده نیست باید با تیزبینی بالای سرکارهای او ایستاد و با در نظر گرفتن جمیع آثارش او را قضاوت کرد و مواظب هم بود چیزی از دست نرود… محمد بن سعد منیع معروف به ابن‌سعد و کاتب واقدی یا صاحب طبقات به عقیده من یک پدیده نو در مسیر تاریخ‌نگاری است او بسیار مواظب بوده آدم محتاط و کاربلدی که نبض جامعه و حاکمیت و جو حاکم را به درستی در دست داشته حاکمیت وقت که عباسی‌ها هستند او را جز چند نفر علم جهان اسلام قبول دارند در عین حال احمد حنبلی که با همین حاکمیت زاویه فکری دارد هر هفته غلامش را می‌فرستاده تا تازه‌های علم ابن سعد را بگیرد و او مطالعه کند. مسیر زندگی‌اش را می‌شود در قالب محل تولدش (بصره) سفرهای علمی‌اش (مکه و مدینه و…) و محل استقرارش (بغداد) گنجاند و بدان پرداخت در تمام این مسیر او در حیاتی‌ترین دوران‌های علمی و اعتقادی قرار داشته است و در متن تحولات فکری و فرهنگی جهان اسلام آن دوران که عصر؛ نگارش متن نامش را می‌گذارم و عصر تثبیت اعتقادات مدون آن را می‌دانم قرار دارد. آن چیزهایی که ما در عصر تحول می‌خوانیم او در متن‌اش حاضر بوده است.

- اندیشه‌های ابن‌سعد در موضوع عاشورا و امام حسین (ع) متاثر از چه افرادی است؟

اگر منظور شما شخص معینی است، جوابی برای شما ندارم چراکه او ثابت کرده انسان تاثیرگذاری است تا تاثیرپذیر اما می‌توانم بگویم او از نظر اعتقادی متعلق به جامعه «اهل حدیث» است، افرادی با گرایشات کلامی و اعتقادی خاص که آن اعتقادات بر اندیشه و زندگی آن‌ها ازجمله آثار علمی‌شان تاثیر بسزا داشته است و ابن سعد نیز از این قاعده مستثنی نیست و سعی وافر می‌کند در آثارش نوامیس فکری این گروه قدرتمند فکری اهل سنت رعایت شود و لحاظ کردن عقاید آن‌ها را رسالت خود می‌داند. با این حال تکرار می‌کنم که او در چهارچوب اشخاص مانند استاد و شیخ و یا حتی واقدی که کاتب او بوده است قرار نمی‌گیرد بلکه در کنار آن‌هاست و همطراز آن‌ها زیست می‌کند.

ابن سعد، مورخی که به ثقه بودن در نقل روایات کربلا شهرت داشت/ شیوه متفاوت مقتل‌نگاری

- الطبقات الکبری از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که مورد توجه تاریخ‌نگاران اسلام قرار دارد. روش ابن‌سعد در تاریخ‌نگاری و طبقات‌نگاری تاریخ‌نگاری اهل بیت پیامبر چگونه بوده است؟

هرچند ابن‌سعد اطلاعات طبقات را از آثار نویسندگان و مشایخ خود چون واقدی و ابن‌کلبی جمع‌آوری کرده است، ولی تنها بدان‌ها اکتفا ننموده، بلکه از منابع دیگر نیز بهره جسته است. اثر او دارای چند ویژگی است که به روش ابن‌سعد در تدوین مطالب بازمی‌گردد؛ ویژگی‌هایی مانند: تعریفی خاص از صحابه (که بسیار مهم است)، توجه بسیار زیاد به علم انساب در ترجمه افراد، ذکر حوادث مهم زندگی فرد و توصیف ابعاد مختلف زندگی صاحب ترجمه (زندگی‌نامه)؛ حتی در مواردی ذکر شمایل و صفات ظاهری فرد، بیان موقعیت اجتماعی و مسئولیت او در جامعه، بیان محل سکونت، سفرها، بیان استادان و شاگردان، توجه کامل به اسناد (اگر چه در برخی موارد، منابع خود را به صراحت بیان نمی‌کند)، تقسیم اصحاب تابعیان و محدثان بر حسب طبقات و به کارگیری معیارهای نوعی، زمانی، مکانی در تقسیم‌بندی.

کتاب طبقات، کارکرد رجالی هم دارد؛ چرا که به مسئله ثقه یا غیرثقه بودن راویان نیز پرداخته است. همین شیوه و زاویه نگاه با اضافاتی خاص در مداخل اهل بیت علیهم‌السلام لحاظ شده است. او کاملاً متوجه است که این افراد با دیگر افراد کتابش که برای آنها مدخل ایجاد کرده متفاوت هستند هرچند سعی می‌کند این توجه را علنی نکند و سعی در پنهان کردن آن نیز دارد و می‌خواهد عادی برخورد کند ما می‌توانیم از خود کتاب طبقات ثابت کنیم اهل بیت برای او فرق داشته‌اند، نه حالا فکر کنید روی ارادت یا اعتقاد یا چیز خاصی، نه، او حساسیت جامعه اسلامی اعم از مردم و حاکمیت را بر این افراد می‌دانسته و متوجه بوده روی یک لبه تیز دارد راه می‌رود و نباید بی احتیاطی کند و چیز خاصی بگوید اما به عقیده من احاطه و بزرگی شخصیت آن تعداد از اهل بیت که از آنها نام برده، و من در کتاب آنها به تفکیک معرفی کرده‌ام، به قدری بوده که ابن سعد هم با نگاه متفاوت آنها را می‌دیده است.

- ابن سعد باورهای کلامی اهل‌حدیث را در گزارش اخبار دخیل کرده و با نقل اخبار منفرد، مقطوع و تحریف شده، در پاره‌ای موارد، اخباری معارض با وقایع قطعی تاریخی و ناسازگار با دیگر متون هم‌نوع ارائه می‌کند، در این زمینه توضح بیشتری ارائه دهید؟

بله، جواب شما لازمه‌اش برگشت به همان چیزی است که در سوالات قبلی عرض کردم و اتفاقاً جان مایه سوال شما یکی از سرفصل‌های کتاب است که مفصل به این شکل کار ابن سعد پرداخته شده است. او گرچه دایره‌المعارف بزرگی از دانش تاریخ و بیوگرافی اشخاص را ایجاد کرده اما در لابه‌لای داده‌های خود به القای عقاید یا تعدیل بعضی نگرش‌ها چشم داشته و حاضر نبوده هر چیزی را، اگر چه واقعیت داشته باشد، مطابق عمل تاریخ‌شناسان بازگو کند بلکه او یک مورخ و محدث است که از خودش تحلیل دارد و اخبار را به درست و غلط تقسیم می‌کند اما معیار این درست و غلط برای او اعتقادات کلامی‌اش است. همین نگرش باعث شده بعضی اخبار نقل نشود، بعضی نصفه نیمه و بعضی کاملاً ساخته شود تا اهداف جریان فکری ایشان تامین شود.

- مقتل‌نگاری مهمترین و کاربردی‌ترین قسمت کتاب است و واقعه عاشورا در کتاب طبقات و نظرات اعمال شده مبتنی بر کلام اهل حدیث مستولی بر ذهن ابن سعد را مورد دقت و نکته‌سنجی قرار داده است. روش او در بیان مقتل الحسین (ع) چگونه بوده است؟

قبول ندارم که (مقتل‌نگاری مهمترین و کاربردی ترین قسمت کتاب است)، کتاب او یک واحد یکپارچه است که همه‌اش با هم باید دیده شود مگر جایی که خودش این یکپارچگی را شکسته باشد، بله او در قبال شخصیت‌های بزرگ صدر اسلام، حتی خلفای اولیه پیامبر که به آن‌ها نیز ارادت دارد، از مقتل‌شان سخن نمی‌گوید و یا حداقل تطویل نمی‌دهد و این در قبال شخصیت امام حسین علیه‌السلام است که تغییر کرده و ابن سعد متمرکز بر ایشان شده است و مقتل‌نگاری مفصل دارد (البته مقتل‌نگاری او مقتل‌نگاری مثل علامه مجلسی یا سیدبن طاوس کاملاً در تعریف متفاوت است) حالا شاید شما یا خواننده کتاب بگوید خوب شخصیت امام حسین و نحوه کشته شدن او و نفس واقعه عاشورا مهم بوده که صاحب طبقات را بدین سو کشیده اما به عقیده من این تمرکز هم از سر اهداف ثانویه است نه شخصیت خاص و یا خاص بودن واقعه کربلا… باز هم رد پای اعتقادات در میان است گویا ابن سعد رسالت خود می‌داند که در قبال شهادت امام حسین (ع)، اهل سنتی که در جرگه اهل حدیث هستند و شعارهایی مانند عدالت صحابه، اطاعت امیر عشره مبشره و … دارند را از بن بست ایجاد کرده در کربلا نجات دهد. به عقیده من شیوه مقتل‌نگاری او مبتنی بر این هدف است.

- روش او در بیان مقتل الحسین (ع) بدین گونه بوده است که:

۱. آنچه ابن‌سعد در طبقات خود از امام حسین (ع) ارائه می‌دهد، در دو قالب ارائه می‌گردد: در دسته اول، زندگی و فضایل امام را بازگو می‌کند و در دسته دوم، واقعه کربلا و حوادث قبل و بعد آن را تا برگشت خاندان امام به مدینه ترسیم می‌کند. او در دسته اول، نقل خبر کرده و در دسته دوم، برداشت خود را از اخبار و روایات آورده است.


۲. او اخبار را، بر خلاف رویه همیشگی‌اش، بدون ذکر سند هر خبر، گزینش کرده و از جمعی (شامل افراد ضعیف و مجهول) نقل کرده است.


۳. ابن‌سعد، ضمن ارائه اخبار، هفت مرتبه رشته روایات را قطع کرده و روایاتی مناسب با مسلک خود و مناسب بحث مطرح می‌کند و با عبارت «رجع الحدیث الی الاول»، به بحث اصلی باز می‌گردد و در این اخبار، از نظر محتوایی، دچار «تناقض درونی» می‌شود.

۴. او در نقل روایات از اخبار واقدی استفاده کرده و از ابی‌مخنف نیز به صورت گزینشی بهره برده است که به حذف بسیاری از حوادث و جزییات انجامیده است.

۵. اخبار نقل شده، درپاره‌ای از اوقات، نفی صریح مسلمات تاریخی و در تعارض با روایات متواتر منقول در منابع دیگر است.


۶. صاحب طبقات در گزارش خود، برای بیان تاریخ عاشورا و قبل از آن، دست به حذف پاره‌ای از مطالب مهم زده است.


۷. با مرور اخبار طبقات و از گزینش، چینش، تلخیص بعضی وقایع و تفصیل بعضی وقایع دیگر برداشت می‌شود که ابن‌سعد حرکت امام حسین (ع) را از مدینه به مکه و از آنجا به سمت کوفه، از منظر اعتقادی و کلامی، خروج بر حاکم اسلام، و از جنبه سیاسی، تحلیل غلط از وضعیت روزگار و افراد می‌داند.

در اصل، آنچه ابن سعد در طبقات از حادثه عاشورا و نقش امام حسین (ع) در آن ارائه می‌دهد، بر سه دیدگاه استوار است:

۱. اشتباه تحلیلی امام در شناخت عراقیان و تحریک شدن از سوی آنان.


۲. حتمی بودن کشته شدن امام در قضای الهی.


۳. افراط امیران و اهل عراق در برخورد و کتمان نقش بنی‌امیه.

نظر شما