شناسهٔ خبر: 67658179 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه توسعه‌ایرانی | لینک خبر

یک جامعه‌شناس:

درمورد اخراج اساتید زن کمتر گفته می‌شود

صاحب‌خبر -

بعد از شهریور ۱۴۰۱، موجی از اخراج اساتید دانشگاه در کشور آغاز شده است. هرچند که این اخراج‌ها گاهی در غالب تعلیق، قطع حقوق، عدم تبدیل وضعیت یا بازنشستگی اجباری صورت می‌گیرد تا اخراج نامیده نشود، اما تعدادشان آن‌قدر زیاد بوده و هست که می توان آن را یکی از مهم‌ترین چالش‌های وزارت علوم دانست. اخیرا نیز اخراج زهرا موسوی، دختر زهرا رهنورد و میرحسین موسوی هم خبرساز شد. 

در همین باره سیمین کاظمی،‌ پزشک، جامعه‌شناس و عضو مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به خبرآنلاین گفت: در مورد اخراج اساتید زن کمتر گفته می‌شود، چون اساتید زن کمتر مجالی برای اعتراض و جلب توجه رسانه‌ای به وضعیت‌شان دارند. آنها مانند مردان به شخصیت‌های کاریزماتیک تبدیل نمی‌شوند و رسانه‌ها هم توجه کمتری به استادان زن می‌کنند. بنابراین اخراج‌هایی که صورت گرفته عمدتا در سکوت بوده است. در مورد تعداد کمتر اساتید زن پاکسازی شده هم باید توجه داشت که اساسا تعداد استادان زن در دانشگاه‌ها بسیار کمتر از مردان است و زنان به مراتب کمتر از مردان به عضویت هیات علمی درمی‌آیند.

وی ادامه داد: در علوم اجتماعی تقریبا ۱۵ درصد استادان دانشگاه‌های دولتی زن هستند. در بعضی رشته‌های دیگر در خوشبیانه‌ترین حداکثر به ۲۵ درصد می‌رسد. با این وصف تعداد زنانی که پاکسازی می‌شوند شاید کمتر از مردان باشد اما باید نسبت را هم در نظر گرفت. علاوه بر این سختگیری در جذب زنان به عنوان استاد و مدرس به مراتب بیشتر است هم به دلیل جنسیت‌زدگی فرایند استخدام و هم اینکه در مورد زنان همسو بودن یا دست کم خنثی بودن بیشتر از مردان در جذب و به کارگیری اعمال می‌شود. حتی ظاهر زنان و پوشش‌شان در استخدام بیشتر از مردان اهمیت دارد و عدول از استانداردها ممکن است به حذف و اخراج منتهی شود.

موج اخیر پاکسازی‌ها بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ راه افتاد

این جامعه‌شناس اظهار داشت: موج اخیر پاکسازی‌ها بعد از اعتراضات اجتماعی ۱۴۰۱ راه افتاد. علت هم آن بود که دانشگاه نسبت به این اعتراضات بی‌تفاوت نماند و با معترضان همدلی و همراهی کرد. دانشگاه از بدو تاسیس وجدان بیدار جامعه ما و از مراکز روشنفکری ایران بوده که با تمام کنترلی که بر آن اعمال می‌شود، در بزنگاه‌های تاریخی نشان داده به مسوولیت و تعهد اجتماعی خود واقف است. اما برخی دانشگاه را یک نهاد ذلیل و مطیع در برابر قدرت می‌خواهند که چشم بر تحولات اجتماعی و فجایع پیرامونی ببندد و سکوت کند. انتطار دارند دانشگاهیان به اتم های مجزایی تبدیل شوند و حداکثر تلاش و نهایت رسالت یک فرد دانشگاهی از دانشجو تا استاد نجات و رهایی فردی باشد و کاری به اجتماع نداشته باشد. بنابراین برای کنترل دانشگاه اکنون پروژه خالص سازی رقم خورده است که تصور می شود، با این پروژه، هدف مطیع سازی دانشگاه محقق می شود.

 

نظر شما